جاودانگی کرامت خدا (قرآن)لطف و کرامت خداوند که شامل بندگان الهی او می شود، مادام و همیشگی است. ۱ - توجه به کرامت جاودانهخداوند، خواهان توجه انسان به اقتدار و کرامت جاودانه او می باشد. ویبقی وجه ربـک ذو الجلـل والاکرام• فبای ءالاء ربکما تکذبان (و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند •پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد.) ۲ - وجه و بقای آن«((و یبقى وجه ربک )) - وجه هر چیزى عبارت است از سطح بیرونى آن، (و از آنجایى که خدای تعالی منزه است از جسمانیت و داشتن حجم و سطح، ناگزیر معناى این کلمه در مورد خداى تعالى بعد از حذف محدودیت و نواقص امکانى عبارت مى شود از نمود خدا) و نمود خدا همان صفات کریمه او است، بین او و خلقش واسطه اند، و برکات و فیض او به وسیله آن صفات بر خلقش نازل مى شود، و خلایق آفرینش و تدبیر مى شوند، و آن صفات عبارتند از علم و قدرت و شنوایى و بینایی و رحمت و مغفرت و رزق و امثال اینها، و ما در تفسیر سوره اعراف در این که صفات خداى تعالى واسطه هاى فیض اویند بحثى گذراندیم . ((ذوالجلال و الاکرام )) - در معناى کلمه ((جلال )) چیزى از معناى اعتلا و اظهار رفعت خوابیده، البته رفعت و اعتلاى معنوى در نتیجه جلالت با صفاتى که در آن بویى از دفع و منع هست سر و کار و تناسب دارد، مانند صفت علو، تعالى، عظمت، کبریاء، تکبر، احاطه، عزت، و غلبه . بنابراین ، کلمه ((ذوالجلال و الاکرام )) نامى از اسماى حسناى خدا است، که به مفهوم خود تمامى اسماى جلال و اسماى جمال خدا را در بر مى گیرد. و مسماى به این نام در حقیقت ذات مقدسه خدایى است، همچ نان که در آخر همین سوره خود خداى تعالى را به این اسم نامیده و فرموده : ((تبارک اسم ربک ذى الجلال و الاکرام ))، و لیکن در آیه مورد بحث نام وجه خدا شده، حال یا به خاطر این بوده که در خصوص این جمله از معناى وصفیت افتاده، و صفت وجه واقع نشده، و بلکه مدح و ثناى رب قرار گرفته، و تقدیرش ((و یبقى وجه ربک هو ذوالجلال و الاکرام - و تنها وجه پروردگارت که او دراراى جلال و اکرام باقى مى ماند مى باشد.))» ۳ - عناوین مرتبط•کرامت•خطاب کرامت•کرامت انسان•کرامت آصف بن برخیا•کرامت انسان در قرآن•کرامت و کریم• ۴ - پانویس
۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۴۴۲، برگرفته از مقاله «جاودانگی کرامت خدا». |