تصوف و اهل سنتتقریبا تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان از علمای دین شمرده میشدند و اختلاف چندانی بین متصوفه با فقها و محدثان وجود نداشت اما بتدریج از قرن سوم، با تشکیل حلقههای درس صوفیان بغداد و سخنان صوفیانی مانند سَری سَقَطی (متوفی ۲۵۳)، یحیی بن مُعاذ (متوفی ۲۸۵)، ابوحمزه بغدادی ، جنید ، ابوالحسین نوری (متوفی ۲۸۶) و ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۸۶) در باره توحید ، عشق و سِرّ ، بر سر این مسائل بحثهایی در گرفت. فهرست مندرجات۱.۱ - عالم دین متصوفه ۱.۲ - بحث و گفتگوی علمی ۱.۳ - عدم تکفیر متصوفه ۱.۴ - گروه مستقل نبودن متصوفه ۲ - شروع مخالفت با تصوف ۲.۱ - عقاید مورد نقد ۲.۲ - مورد آزار قرار گرفتن صوفیان ۲.۳ - حملات مذهب حنبلی ۳ - اولین کتاب بر ضد صوفیه ۴ - نقد عبدالرحمان بن جوزی ۴.۱ - کتاب تلبیس ابلیس ۴.۲ - کتاب صیدالخاطر ۴.۳ - کتاب صفوة الصفوة ۵ - نقد ابن تیمیه ۵.۱ - اقسام صوفیان ۵.۲ - نظر وی درباره بایزید ۵.۳ - مشایخ اولیه تصوف ۵.۴ - شدیدترین حملات ابن تیمیه ۵.۵ - نظر وی درباره ابن عربی ۵.۶ - مخالفتهای ابن تیمیه ۵.۶.۱ - آمیختن فلسفه با دین ۵.۶.۲ - تفضیل ولایت بر نبوت ۵.۶.۳ - وحدت ادیان ۵.۷ - مخالفت با برخی طریقهها ۶ - ابن قیم جوزیه ۷ - استفاده علما از آرای متصوفه ۸ - اقسام علما در برخورد با تصوف ۸.۱ - بزرگترین صوفیان ۸.۲ - برخی مخالفان تصوف ۸.۳ - برخی موافقان تصوف ۹ - جریانات در برابر تصوف ۹.۱ - مخالفان تصوف باطنی ۹.۲ - جنبش وهابیت و سلفیه ۱۰ - تعدیل تصوف ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - دوره اتحاد متصوفه و علمای دین۱.۱ - عالم دین متصوفهتقریباً تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان نیز مانند فقها و محدّثان از علمای دین محسوب میشدند و اغلب مشایخ بزرگ مانند سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱)، حَمدون قَصّار (متوفی ۲۷۱)، حسن بصری (متوفی ۲۷۹)، ابوحمزه بغدادی (متوفی ۲۸۹)، عمر بن عثمان مکی (متوفی ۲۹۶)، جُنید بغدادی (متوفی ۲۹۷) و ابوالقاسم ابراهیم نصرآبادی (احتمالاً متوفی ۳۷۲) فقاهت و تصوف را باهم جمع کرده بودند. [۱]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۷، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۲]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۸، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۳]
پانویس ۳، توفیق بن عامر، ج۱، ص۲۳، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۴]
عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، ج۱، ص۱۵۲، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
ابن ابی یَعْلی در طبقات الحنابلة [۵]
ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۵۷، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
[۶]
ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۴۳، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
[۷]
ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۴۷، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
[۸]
ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۵۲، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
نام بسیاری از صوفیان را در شمار فقیهان حنبلی درج کرده است.
۱.۲ - بحث و گفتگوی علمیتا قرن چهارم صوفیان و فقیهان در مجالس یکدیگر حاضر میشدند و باهم به بحث و گفتگو درباره مسائل فقهی میپرداختند و حتی صوفیان به علت وجاهت نزد عامه، در مجالسشان از برخی فقیهان به علت اهتمام در امور دنیا انتقاد میکردند. [۹]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۸، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۱۰]
پانویس ۳، توفیق بن عامر، ج۱، ص۸، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۱۱]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۳۷ـ۴۰، مصر ۱۹۸۴.
[۱۲]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۲، ص۷۳۲ـ ۷۳۳، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۱.۳ - عدم تکفیر متصوفهپیشوایان مذاهب فقهی نیز مانند امام شافعی (متوفی ۲۰۴) و احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱) از برخی صوفیان به نیکی یاد کردهاند. [۱۳]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۸، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۱۴]
پانویس ۳، توفیق بن عامر، ج۱، ص۸، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۱۵]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۳۲، چاپ محمد فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
هر چند در برخی موارد، مطالبی از قول پیشوایان مذاهب فقهی، علیه صوفیان نقل شده، ولی در آنها ذکری از نسبت ارتداد و تکفیر صوفیان نیست. [۱۶]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳۶۹، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
[۱۷]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳۸۴، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
[۱۸]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۴۱۹، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
۱.۴ - گروه مستقل نبودن متصوفهبه هر حال به علت همین ارتباط نزدیک صوفیان و فقیهان و اینکه کلمه صوفی مرادف با زاهد و عابد بود و صوفیان از جمله اهل سنّت و جماعت شمرده میشدند، در کتابهای ملل و نحل، حتی تا اوایل قرن پنجم از آنان به عنوان گروهی مستقل یاد نشده است. [۱۹]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۱۰، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۲۰]
ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص۱۱۴، مصر ۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۲۱]
عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۳۱۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده، (بی تا).
۲ - شروع مخالفت با تصوف۲.۱ - عقاید مورد نقدبتدریج از قرن سوم، با تشکیل حلقههای درس صوفیان بغداد و سخنان صوفیانی مانند سَری سَقَطی (متوفی ۲۵۳)، یحیی بن مُعاذ (متوفی ۲۸۵)، ابوحمزه بغدادی ، جنید ، ابوالحسین نوری (متوفی ۲۸۶) و ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۸۶) در باره توحید ، عشق و سِرّ ، بر سر این مسائل بحثهایی در گرفت. همچنین عقاید صوفیان درباره عزوبت ، عزلت از خلق ، تفویض امر به خداوند و عدم کسب و ایجاد زاویهها حساسیت برخی فقیهان را بر انگیخت. بخصوص موضوع ارتباط و نسبت خالق و مخلوق ، فقیهان را نسبت به صوفیان بدبین کرد و سخنان آنها را در این باره، به تشبیه ، حلول و اتحاد تعبیر میکردند. ۲.۲ - مورد آزار قرار گرفتن صوفیانبدین ترتیب بتدریج صوفیانی مانند ابوسعید خرّاز، ذوالنّون مصری (متوفی ۲۴۵)، محمد بن عیسی (متوفی ۲۷۹)، سهل بن عبداللّه تستری (متوفی ۲۸۳) و احمد بن عطا (مقتول ۳۰۹) مورد آزار و تهمت قرار گرفتند. [۲۲]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۱۲ـ۲۱، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۲۳]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۴۲۰، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
شدیدترین برخورد با برخی صوفیان، محاکمه حلاج در اوایل قرن چهارم بود. [۲۴]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۲۳، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
۲.۳ - حملات مذهب حنبلیگفته شده که اولین انتقاد از صوفیان را احمد بن حنبل کرده و بیشترین حملات از جانب مذهب حنبلی نسبت به برخی صوفیان صورت گرفته است. [۲۵]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
۳ - اولین کتاب بر ضد صوفیهظاهراً اولین کتابی که بر ضد صوفیه در قرن چهارم نوشته شده، کتاب التنّبیهُ والرّدّ علی الاهواء و البِدَع اثر ابوالحسین ملطی (متوفی ۳۷۷) است. وی در این کتاب نام صوفیان را نیاورده ولی از گروهی از اباحیان به نام روحانیه یاد کرده که میپندارند ارواحشان در ملکوت سیر میکند و بهشت را میبینند. [۲۶]
محمد بن احمد ملطی، التنبیه والرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۹۲ـ۹۵، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۲۷]
عبدالرحمان بدوی، تاریخ تصوف اسلامی: از آغاز تا پایان سده دوم هجری، ج۱، ص۹۳ـ۹۵، ترجمة محمودرضا افتخارزاده، قم ۱۳۷۵ ش.
ویژگیهایی که وی برای این گروه یاد میکند تقریباً مشابه با کسانی است که صوفی معروف معاصر وی، ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، آنها را در اللمع [۲۸]
ابونصر سراج، کتاب اللُّمع فی التصوف، ج۱، ص۴۰۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
[۲۹]
ابونصر سراج، کتاب اللُّمع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۸ـ۴۲۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
«مترسّمین به تصوف» (غافلان از حقیقت تصوف) دانسته است. [۳۰]
عبدالرحمان بدوی، تاریخ تصوف اسلامی: از آغاز تا پایان سده دوم هجری، ج۱، ص۹۴ـ ۹۵، ترجمة محمودرضا افتخارزاده، قم ۱۳۷۵ ش.
۴ - نقد عبدالرحمان بن جوزیاز منتقدان مهم اهل سنّت در قرن ششم، ابوالفرج عبدالرحمان ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) است. ۴.۱ - کتاب تلبیس ابلیسوی قسمت اعظم کتاب معروف خود تلبیس ابلیس [۳۱]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۸۱ـ۴۲۷، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
را به نقد آرا و آداب سلوک و رفتار صوفیان اختصاص داده است.
به نظر او از جمله خدعههای شیطان با صوفیان ترک کسب و کار و نکاح ، عزلتگزینی، پوشیدن خرقه ــ که حکم لباس شهرت را دارد ــ رواج سماع ، غنا ، رقص ، نظر بر اَحداث (بُرنایان)، اعتقاد به حلول و اتحاد و ادعای عشق الاهی است. ۴.۲ - کتاب صیدالخاطروی در کتاب دیگری به نام صید الخاطر [۳۲]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۵۴ـ۶۰، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۳۳]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۱۰۶، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۳۴]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۱۰۸، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۳۵]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۵، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۳۶]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۲۹۸، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۳۷]
ابن جوزی، صیدالخاطر، ج۱، ص۳۵۲، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
به نکوهش صوفیه پرداخته، اما از کتاب تلبیس ابلیس او مخالفان صوفیه بیشتر استقبال کردهاند. [۳۸]
ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا).
با اینحال وی مشایخ اولیه صوفیه را «سلف صالح» میداند و از جملة بدعتگذاران محسوب نمیدارد. [۳۹]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، مصر ۱۹۸۴.
۴.۳ - کتاب صفوة الصفوةوی در صفة الصفوة نیز از بسیاری از صوفیان به نیکی یاد کرده است. [۴۰]
ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۳۳۴ به بعد، چاپ محمد فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۵ - نقد ابن تیمیهاز دیگر منتقدان بزرگ صوفیه در قرن ششم و هفتم ابن تَیْمیّه (متوفی ۷۲۸)، از عالمان اهل سنّت، است. ۵.۱ - اقسام صوفیانوی صوفیان را به سه دسته تقسیم میکند: صوفیة الحقایق ، صوفیة الارزاق و صوفیة الرسم. به نظر او تنها گروه اول اهل زهد و عبادت و از صدیقیناند. او زهّاد بصره را از این جمله میداند. صوفیان ارزاق ساکنان خانقاهاند و صوفیان رسوم نیز به لباس و آداب ظاهری و انتساب به صوفیان اکتفا کردهاند. [۴۱]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۴۹، مصر ۱۹۸۴.
بدین ترتیب، ابن تیمیّه با همه صوفیه سر انکار و مخالفت ندارد. ۵.۲ - نظر وی درباره بایزیداو حتی برخی اهل سکر (سکر و صحو) مانند بایزید بسطامی را چنانچه اعمالشان مخالف شرع نباشد، معذور میداند و آنها را از پیروان وحدت وجود ، مانند ابن عربی و حلاج ، جدا میکند. [۴۲]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۷۶ـ ۱۷۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴۳]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۷۳، مصر ۱۹۸۴.
۵.۳ - مشایخ اولیه تصوفوی همچنین در آثارش از مشایخ اولیه تصوف دفاع کرده و حتی کتابی در مقامات و احوال صوفیه به نام التُحفة العراقیة فی الاعمال القلبیة نوشته است. [۴۴]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴۵]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴۶]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴۷]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۵۱، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۴۸]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۵ ـ۷، مصر ۱۹۸۴.
۵.۴ - شدیدترین حملات ابن تیمیهشدیدترین حملات ابن تیمیّه بر صوفیان بخصوص بر ابن عربی در رسالهای است که به شیخ نصر مَنْبِجی نوشته و در آن از معتقدان به اتحاد و حلول و وحدت وجود انتقاد کرده و سخنان آنان را شبیه غالیان و نصارا دانسته است. [۴۹]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۶۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۰]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۷۵ـ۱۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵.۵ - نظر وی درباره ابن عربیبا این حال، او عقیده ابن عربی را درباره وحدت وجود به اسلام نزدیکتر میشمرد، اما پیروان و شارحان اندیشههای او را همچون صدرالدین قونیوی و عفیفالدین تِلِمْسانی به بدترین نوع کفر متهم میکند. [۵۱]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵.۶ - مخالفتهای ابن تیمیه۵.۶.۱ - آمیختن فلسفه با دینبه طور کلی ابن تیمیّه با صوفیانی که تصوف را به زعم او به فلسفه و افکار بیگانه با اسلام درآمیختند، مخالفت کرده است. [۵۲]
طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، ج۱، ص۵ـ۶، مصر ۱۹۸۴.
[۵۳]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۴]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵.۶.۲ - تفضیل ولایت بر نبوتابن تیمیّه به مسائلی مانند تفضیل ولایت بر نبوت ، و معصومیت اولیا ، که برخی عرفا بدان اعتقاد دارند، اعتراض میکند و این امر را محجوب داشتن پیامبر اکرم میداند. ۵.۶.۳ - وحدت ادیاناو اعتقاد به وحدت ادیان را نیز سبب الغای مفهوم دیانت و تعطیل رسالت میشمرد [۵۵]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۴۳ـ۴۵، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۵۶]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۷]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و با این عقیده که کشف و الهام راهی برای اخذ احکام شرعی باشد، مخالفت میکند. [۵۸]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۲، ص۱۶۹ـ۱۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵.۷ - مخالفت با برخی طریقههاابن تیمیّه بر سر برخی از این موضوعات با طریقههایی مانند شاذلیه و رفاعیه ، قلندریه و ملامتیه ( ملامیه ) مخالفتهای شدیدی کرد. البته خشم و افکار بزرگان این طریقهها را نیز بر انگیخت. [۵۹]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۴۸ـ۵۰، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۶۰]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۶۱]
ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۴۲ـ ۱۴۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۶ - ابن قیم جوزیهشاگرد ابن تیمیه، ابن قَیّمِ جوزیه (متوفی ۷۵۱)، فقیه حنبلی، با برخی از نظریات ابن تیمیّه درباره صوفیان موافق بود ولی خود او از طرفداران تصوف به شمار میرفت و سعی در نزدیک کردن عقاید صوفیه با دیدگاههای اهل سنّت داشت. وی در کتاب مدارج السالکین برخی انتقادات استادش را به خواجه عبداللّه انصاری رد کرده است. [۶۲]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
۷ - استفاده علما از آرای متصوفهتقریباً تا قرن هشتم علمای دین کم و بیش از میراث صوفیه بهره میبردند و از اقوال و احوال مشایخ صوفی در کتابهای خود ذکر میکردند. ۸ - اقسام علما در برخورد با تصوف۸.۱ - بزرگترین صوفیانبعلاوه بزرگترین صوفیان تا قرن هفتم و هشتم از میان اهل سنّت برخاستند [۶۳]
عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
و بیشترین حملات نیز از سوی عالمان دینی به برخی از صوفیان یعنی حلاج، ابن فارض ، ابن عربی، ابن سَبْعین ، و غالباً به آرایی چون وحدت وجود و تأویل قرآن بوده است. [۶۴]
ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، ج۱، ص۶۶، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
[۶۵]
ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، ج۱، ص۷۶، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
[۶۶]
ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، ج۱، ص۱۵۰ به بعد، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
[۶۷]
ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۱۷، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
۸.۲ - برخی مخالفان تصوفاز جمله این مخالفان زینالدین عمر بن ابی الحرام کتانی (متوفی ۷۳۸)، ابوحیان محمد بن یوسف اندلسی ( ابوحَیان غَرناطی )، شمسالدین محمد بن احمد ذهبی (متوفی ۷۴۸)، تقیالدین علی بن عبدالکافی سُبْکی (متوفی ۷۵۶)، ابن هشام (متوفی ۷۶۱)، ابن خطیب (متوفی ۷۶۶)، ابن خلدون (متوفی ۸۰۸)، شمسالدین اسماعیل بن ابی بکر مقروی (متوفی ۸۷۵)، برهانالدین بقاعی (متوفی ۸۸۵) ابن حجر عَسقَلانی (متوفی ۸۵۲) هستند. [۶۸]
ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، ج۱، ص۱۵۰ـ ۱۷۸، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
۸.۳ - برخی موافقان تصوفالبته برخی علمای اهل سنّت نیز مانند جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) و احمد بن حَجَر هَیتَمی (متوفی ۹۷۳) به دفاع از این صوفیان برخاسته و در رد مخالفان کتابهایی تألیف کردهاند. [۶۹]
محمد مصطفی حلمی، ابن الفارض و الحب الالهی، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۱، قاهره ۱۹۷۱.
[۷۰]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
۹ - جریانات در برابر تصوفبه طور کلی در میان علمای اهل سنّت تا به امروز تقریباً دو جریان عمده در برابر تصوف وجود داشته است: ۹.۱ - مخالفان تصوف باطنیگروهی که با جنبههایی از تصوف موافق ولی با برخی آرا و آداب صوفیان مخالف بوده و تصوف سنّی (تصوف مشایخ اولیه تصوف، تقریباً تا قرن چهارم) را از تصوف باطنی ( اهل غلو ) یا تصوف فلسفی ــ که نمایندگانش حلاج، ابن عربی و پیروانشان هستند ــ جدا میکنند. این گروه، از نمایندگان چنین تصوفی شدیداً انتقاد میکنند و آن را متأثر از عرفان هند ، مسیحیت و فلاسفه یونان میدانند. [۷۱]
محمدعلی ابورَیّان، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۲، ص۶۵ـ۶۷، ج ۲: الحرکة الصوفیة فی الاسلام، اسکندریه ۱۹۹۴.
[۷۲]
محمدعلی ابورَیّان، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۲، ص۱۸۰، ج ۲: الحرکة الصوفیة فی الاسلام، اسکندریه ۱۹۹۴.
[۷۳]
عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، ج۱، ص۳۱، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
[۷۴]
عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، ج۱، ص۱۷۸، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
[۷۵]
عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۹، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
۹.۲ - جنبش وهابیت و سلفیهگروه دیگر از مخالفان تصوف، طرفداران جنبش وهابیت (پیروان محمد بن عبدالوهاب ، متوفی ۱۲۰۶) و سلفیه (پیروان محمد عبده ، متوفی ۱۳۲۳) اند که تصوف را انحراف از اسلام، مخرب و تماماً بدعت میدانند. البته در میان سلفیه کسانی هم هستند که برخی از صوفیان سدههای اولیه را از حکم تکفیر مستثنا میدانند. [۷۶]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
[۷۷]
۱۶۱، عمر عبداللّه کامل، ج۱، ص۳۱، التصوف بین الافراط و التفریط، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
۱۰ - تعدیل تصوفاز قرن دوازدهم به بعد، برخی تحولات اجتماعی از جمله فشار سلفیه و وهابیت سبب شده است تا مشایخ برخی طرق صوفیه، مانند نقشبندیه و شاذلیه و قادریه ، بخصوص در افریقا و هند سعی کنند به تصوف اولیه نزدیک شوند، به همین دلیل برخی عقایدشان را تعدیل و بعضی اعمال را که حساسیت عالمان اهل سنّت را برمیانگیزد، ممنوع کردهاند. [۷۸]
توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، ج۱، ص۳۰ـ۳۷، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵).
۱۱ - فهرست منابع(۱۰۳) ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا). (۱۰۴) ابن تیمیـّـه، مجموعة الرسائل و المسائل، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۰۵) ابن جوزی، تلبیس ابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی تا). (۱۰۶) ابن جوزی، صفة الصفوة، چاپ محمد فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۰۷) ابن جوزی، صیدالخاطر، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۰۸) ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، مصر ۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست بیروت (بی تا). (۱۰۹) محمدعلی ابورَیّان، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج ۲: الحرکة الصوفیة فی الاسلام، اسکندریه ۱۹۹۴. (۱۱۰) ابونصر سراج، کتاب اللُّمع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا). (۱۱۱) عبدالرحمان بدوی، تاریخ تصوف اسلامی: از آغاز تا پایان سده دوم هجری، ترجمة محمودرضا افتخارزاده، قم ۱۳۷۵ ش. (۱۱۲) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده، (بی تا). (۱۱۳) ابراهیم بن عمر بقاعی، مصرع التصوف، او، تنبیه الغبی الی تکفیر ابن عربی، و تحذیر العباد من اهل العناد، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳. (۱۱۴) توفیق بن عامر، «مواقف الفقهاء من الصوفیة فی الفکر الاسلامی»، حولیات الجامعة التونسیة، ش ۳۹ (۱۹۹۵). (۱۱۵) محمد مصطفی حلمی، ابن الفارض و الحب الالهی، قاهره ۱۹۷۱. (۱۱۶) طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، مصر ۱۹۸۴. (۱۱۷) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴. (۱۱۸) عمر عبداللّه کامل، التصوف بین الافراط و التفریط، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱. (۱۱۹) احمد کسروی، صوفیگری، تهران ۱۳۴۴ ش. (۱۲۰) محمد بن احمد ملطی، التنبیه والرد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «نقد تصوف اهل سنت»، شماره۳۵۸۹. ردههای این صفحه : تاریخ تصوف | تصوف
|