بخوردانبخور و بخوردان، بخار یا دود حاصل از تبخیر یا سوزاندن مواد خوشبو و ظرف مخصوص این کار است. فهرست مندرجات۲ - پیشینه استفاده از بخور ۲.۱ - در دین زرتشت ۲.۲ - در مراسم دینی یهودیان ۲.۳ - در مراسم دینی مسیحیان ۲.۴ - در دین اسلام ۳ - بخوردان ۳.۱ - هزاره سوم تا هزاره اول قبل میلاد ۳.۲ - دوره هخامنشی ۳.۳ - دوره اشکانی ۳.۴ - دوره ساسانی ۳.۵ - سدههای اول تا سوم هجری ۳.۶ - سده ششم و هفتم ۳.۶.۱ - اشکال عودسوزهای این دوران ۳.۷ - سده دوازدهم ۳.۸ - سده اخیر ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - علت استفاده از بخوراستفاده از بخور برای ایجاد بوی خوش یا استفاده های مذهبی، درمانی و نظایر آن قدمتی تاریخی دارد. ۲ - پیشینه استفاده از بخوراز روزگار باستان تاکنون در مراسم و آیینها مواد و روغنهای خوشبو، از جمله چوبها و صمغهایی نظیر اسپند ، عود ، چوب انار ، سرو ، صندل ، عنبر ، کندر ، لُبان یا لوبان یا ترکیبی از آنها را میسوزانند یا تبخیر میکنند [۱]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «اسپند»، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
[۲]
اردشیر آذرگشسب، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، ج۱، ص۴۱، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۳]
هاشم رضی، فرهنگ نامهای اوستا، ذیل «هذانئپت»، تهران ۱۳۴۶ ش.
[۴]
محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ج۱، ص۴۷۷، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲).
[۵]
گروپ، ج۲، ص۱۵۲.
۲.۱ - در دین زرتشتدر دین زرتشت سوزاندن چوبهای معطر در مراسم مذهبی، جشنها و خانه ها، برای خوشنودی ایزدآذر و دور کردن دیوان و شیاطین و عناصر فساد مرسوم بوده است. [۶]
هاشم رضی، فرهنگ نامهای اوستا، ذیل «آتر ـ آتش»، ج۱، ص۳، تهران ۱۳۴۶ ش.
[۷]
هاشم رضی، ج۱، ص۸، ذیل «آتر ـ آتش»، فرهنگ نامهای اوستا، تهران ۱۳۴۶ ش.
[۸]
هاشم رضی، ج۳، ص۱۴۴۱، ذیل «هذانئپت»، فرهنگ نامهای اوستا، تهران ۱۳۴۶ ش.
این رسم اکنون نیز در میان زرتشتیان رواج دارد [۹]
اورنگ، م، ج۱، ص۴۹، جشنهای ایران باستان، تهران ۱۳۳۵ ش.
[۱۰]
اورنگ، م، ج۱، ص۵۱، جشنهای ایران باستان، تهران ۱۳۳۵ ش.
[۱۱]
اورنگ، م، ج۱، ص۱۰۳، جشنهای ایران باستان، تهران ۱۳۳۵ ش.
و در آتشکده های آنها، در ساعاتی معین از روز با مراسمی خاص، چوبهای خوشبو سوزانده میشود. [۱۲]
گروپ، ج۲، ص۱۵۲.
۲.۲ - در مراسم دینی یهودیاندر مراسم دینی یهودیان استفاده از بخور مواد خوشبو، بویژه کندر ، بسیار رایج بوده و در عبادتگاههای آنان مکانهای مخصوصی برای آماده کردن و سوزاندن این مواد وجود داشته است [۱۳]
ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۷۵، ج۱: مشرق زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، ج۳: قیصر و مسیح، ترجمه حمید عنایت، پرویز داریوش، و علی اصغر سروش، تهران ۱۳۶۷ ش.
اما این کاربرد بخور، در میان یهودیان تداوم نیافته است در کلیساهای رومی و مراسم مذهبی مسیحی تا سده چهارم میلادی، یعنی زمان کنستانتین امپراتور روم ، نشانی از این آیین دیده نمیشود. ۲.۳ - در مراسم دینی مسیحیانامروزه نیز مسیحیان برای خوشبو کردن کلیساها در مراسم مذهبی از مواد معطر استفاده میکنند. ۲.۴ - در دین اسلامدر دین اسلام ، سوزاندن بخور اهمیت مذهبی خاصی ندارد و صرفاً برای پراکندن بوی خوش در اماکن مقدس به کار میرود. البته امروزه مسلمانان هند در مراسمی چون پیوند زناشویی ، تولد و جشنواره های مذهبی و نیز صوفیان در مراسم خود بخور میسوزانند. ۳ - بخورداندر فرهنگها و متون مختلف با نامهایی چون آتشدان، بخورسوز، بخوره، بوی سوز، عطرسوز، عودسوز، عودگردان، مَدْخَنِه، مذبح، مجمر، مجمره، و منقل از آن یاد شده است. ۳.۱ - هزاره سوم تا هزاره اول قبل میلاداز هزاره سوم تا هزاره اول ق م در مناطق تحت سلطه ایلامیها، بخوردان در نقوش برجسته و بر مُهرها تصویر شده است. [۱۴]
محمدرحیم صراف، نقوش برجسته ایلامی، ج۱، تصاویر ۱-۲، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۱۵]
محمدرحیم صراف، نقوش برجسته ایلامی، ج۱، تصاویر ۶-۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
از هزاره دوم ق م از شمال غرب ایران بخوردانی سفالی و از هزاره اول ق م از قزاقستان دو بخوردان مفرغی به دست آمده است. آثار دوران ماد در نیمه اول هزاره نخست ق م نیز نشان دهنده کاربرد بخور در مراسم گوناگون است. [۱۶]
هرتسفلد، ج۱، ص۲۰۴.
[۱۷]
هرتسفلد، ج۱، ص۲۰۶.
[۱۸]
استروناخ، ج۱، ص۱۷۵.
۳.۲ - دوره هخامنشیاز دوره هخامنشی دو نقش برجسته از داریوش و خشایارشا در تخت جمشید باقی است که در آنها دو بخوردان مشابه حجاری شده است. ظرافت حجاریها نشان میدهد که این بخوردانها از فلزی گرانبها ساخته شده اند. آتشدانهای نقش برجسته آرامگاههای داریوش و خشایارشا در نقش رستم و تخت جمشید با آتشدانهای سنگی یافت شده در پاسارگاد مشابه است [۱۹]
رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۱، تصاویر ۲۳۲، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
[۲۰]
رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۱، تصاویر ۲۷۹، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
[۲۱]
هرتسفلد، ج۱، تصویر LXXIV.
[۲۲]
استروناخ، ج۱، ص۱۴۱.
[۲۳]
استروناخ، ج۱، ص۱۴۵.
این آتشدانها از سه بخش ساخته شده و پایه و بخش فوقانی هر کدام چهار طبقه است. در بخش فوقانی یکی از آنها که بهطور کامل پیدا شده، محل افروختن آتش به شکل ظرفی مخروطی گود شده است. ۳.۳ - دوره اشکانیآیین بخورپراکنی در سراسر قلمرو اشکانی نیز رواج داشته است. از نمونه های این دوره، نقش بخوردان بر مُهری از نسا (سده اول ق م تا سده های دوم و سوم)، بر لوحی گِلی از شوش (سده اول و دوم ق م) و در حجاریهای مسجدسلیمان (سده دوم ق م) و حجاری بیستون (سده اول تا سوم م) است. [۲۴]
گرگوار فرامکین، ج۱، ص۲۳۹، باستان شناسی در آسیای مرکزی، ترجمه صادق ملک شهمیرزادی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۲۵]
رمان گیرشمن، ج۲، ج۱، تصویر ۱۱۶ وسط، ص۱۰۳، هنر ایران، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
[۲۶]
هرتسفلد، ج۱، ص۲۸۹.
گذشته از نقوش، آتشدان سنگی از کوه خواجه سیستان (سده اول تا سوم م)، بخوردان مفرغی از لرستان (سده اول م) نیز از جمله نمونه های به دست آمده است. [۲۷]
هرتسفلد، ج۱، ص۳۰۱.
[۲۸]
رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۲، تصویر ۱۱۱، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
بخوردانهای فلزی این دوره عموماً پایه بلند مخروطی دارند و از نظر تزیین سطح و شکل بخش فوقانی با یکدیگر متفاوت اند. برخی از آنها، نظیر نمونه های یافت شده در نقاشیهای دیواری دورائوروپوس (در سوریه ) (سده اول م) و نقش روی خمره مکشوفه از آشور ، علاوه برپایه بلند، سه پایه کوتاه شبیه پای جانور نیز دارند. [۲۹]
رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۲، تصویر ۵۹، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
۳.۴ - دوره ساسانیاز دوره ساسانی طرحی از پاپک پدر اردشیر ساسانی در تخت جمشید وجود دارد که او را در حال ریختن ماده بخور در بخوردان تزیینی کوچکی نشان میدهد. [۳۰]
هرتسفلد، ج۱، ص۳۰۹.
بر سکه های اردشیر اول و برخی سکه های شاپور دوم علاوه بر یک آتشدان بزرگ، که بر پشت کلیه سکه های ساسانی نقش شده است، دو بخوردان کوچک نیز در طرفین دیده میشود در نقش برجسته اردشیر اول در فیروزآباد هم بخوردانی دیده میشود. [۳۱]
هرتسفلد، ج۱، تصویر I I I CV.
در اواخر دوره ساسانی، شکل ساده بخوردانهای این دوره تغییر یافت و به صورت مجسمه جانوران ، بویژه پرندگان، درآمد. جنس آنها عموماً از مفرغ است و با استفاده از قالب ساخته شده است. ۳.۵ - سدههای اول تا سوم هجریاز سده های اول تا سوم هجری تاکنون بخوردانی به دست نیامده است. تنها نقشی از یک آتشدان بر قطعه پارچه ای از سده دوم تا چهارم هجری در کلیسای نوتردام دولاکوتور در فرانسه وجود دارد که نشانه ای از هنر ساسانی است و احتمالاً از فلزی گرانبها بوده است. [۳۲]
رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۲، تصویر ۴۱۹، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش.
در نخستین سده های اسلامی، خراسان مرکز عمده فلزکاری ایران بود. [۳۳]
ملکیان شیروانی، ج۱، ص۲۴.
عود سوزهای فلزی این دوران نشان دهنده تداوم هنر ساسانی در ایران و بین النهرین پس از اسلام است. [۳۴]
زکی محمد حسن، صنایع ایران: بعد از اسلام، ج۱، ص۲۵۵، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۳۵]
الفن الاسلامی فی المجموعات اللبنانیه الخاصه، معرض نظمه متحف نقولا ابراهیم سُرسق من ۳۱ ابار الی ۱۵ تموز ۱۹۷۴، ج۱، ص۱۰۴، بیروت ۱۹۷۴.
نمونه های معدودی از سده های سوم و چهارم (دوره سامانی) باقی مانده است که میتوان به نمونه ای ساخته شده در خراسان موجود در موزه کابل اشاره کرد. [۳۶]
ملکیان شیروانی، ج۱، ص۳۲.
در دوره سلجوقی، در سده های پنجم و ششم، خراسان اهمیت خود را به عنوان مرکز فلزکاری حفظ کرد و همچنان با تکیه بر هنر پیش از اسلام، در آنجا انواع عودسوز ساخته میشد. از این دوره نمونه های بسیار زیادی باقیمانده است. ۳.۶ - سده ششم و هفتماز اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره مغول یعنی سده ششم و هفتم نیز تعدادی عودسوز در دست است. با یورش مغول ، هنر فلزکاری سلجوقی به موصل در بین النهرین و سپس به مصر و سوریه و در نهایت به قاهره ، که از هجوم مغول در امان مانده بود، منتقل شد. [۳۷]
پرایس، ک، ج۱، ص۶۶، تاریخ هنر اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۳۸]
پرایس، ک، ج۱، ص۸۵، تاریخ هنر اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۴ ش.
از بخوردانهایی که از سده های اولیه اسلامی تا سده هشتم باقی است میتوان نتیجه گرفت که اغلب از مفرغ، برنج ، نقره و گاه از طلا ساخته میشده اند. روش ساخت بیشتر آنها با استفاده از قالب با تزیینات معمول شامل مشبک کاری ، سیاه قلم، ترصیع کاری و کتیبه نویسی با مس و نقره و گاه طلا بوده است. ۳.۶.۱ - اشکال عودسوزهای این دورانعودسوزهای این دوران چهار شکل اصلی دارند: شکل اول، ظرفهای استوانه ای کوتاهی با سه پایه به شکل پای جانور یا دکمه که برخی درپوشی نیمکروی و معمولاً تزیینی به شکل گل یا پرنده و جز آن در رأس دارند؛ این ظروف دارای دسته ای بلند و یا فاقد دسته اند. شکل دوم شامل ظرفهای استوانه ای نسبتاً بلند با کلاهک نیم گنبدی و نقش پیکره پرنده در رأس آنهاست؛ این ظروفِ سه پایه، به شکل پای جانور دارند و تزیینات آنها مشابه گروه اول است؛ [۳۹]
ملکیان شیروانی، ج۱، ص۴۳.
نمونههایی که درپوش آنها گنبدی کامل است، ترکیبی از گروههای اول و دوم است که معمولاً از برنج مرصع به نقره و طلا ساخته شده است و کتیبه نیز دارد.
شکل سوم، شامل پیکرههایی است به شکل جانورانی چون شیر ، خرگوش و پرندگانی چون کبوتر و شانه به سر ، که به صورت یکپارچه یا دو تکه ساخته شده و اغلب با روش «موم گمشده» مشبک کاری یا قالب ریزی شدهاند و فقط یک سوراخ دارند. برخی از آنها، هم مشبک کاری شدهاند و هم سوراخ دارند؛ تزیینات قلمزنی و کتیبه نیز بر آنها دیده میشود. شکل چهارم، ظرفهایی تشت مانند هستند که لبه پهن و مسطح آنها، که به صورت مدور یا چند ضلعی، به بیرون برگشته است. این گروه معمولاً سه یا چهار پایه به شکل پیکره جانورانی چون فیل و شیر دارند. روی لبه و بدنه آنها قلمزنی شده است و کتیبه نیز دارند. نمونه های موجودِ این دسته، که برای آنها واژه های مجمر، مجمره و منقل بیشتر کاربرد دارد، متعلق به سده های ششم تا هشتم است. [۴۰]
الفن الاسلامی فی المجموعات اللبنانیه الخاصه، معرض نظمه متحف نقولا ابراهیم سُرسق من ۳۱ ابار الی ۱۵ تموز ۱۹۷۴، ج۱، تصویر ۱۲۳، بیروت ۱۹۷۴.
برای مشاهده شکل نمونه های دوران تیموری (اواخر سده هشتم تا اوایل سده نهم) باید به مینیاتورهای این دوره مراجعه کرد. در برخی از مینیاتورهای سده یازدهم (دوره صفویه) ظروفی پایه بلند دیده میشود که با شمعدانهایی که در همین مینیاتورها ترسیم شده است تفاوت دارد و احتمالاً در آنها بخور میسوزانده اند. ۳.۷ - سده دوازدهماز سده دوازدهم، ظرف زیبایی از نقره متعلق به دوره عثمانی در مجموعه ابراهیم بیهوموجود دارد که عطرسوز معرفی شده است. ۳.۸ - سده اخیردر سده اخیر، تهران و اصفهان از مراکز عمده مشبک کاری آثار فلزی، از جمله عودسوزهاست که با نام مشبّک قلعه معروف است. همچنین در چند دهه اخیر، بخوردانهایی از سفال ساخته شده است و از آن جمله نمونه ای از کلپورگان در سیستان و بلوچستان است که کاملاً با الهام از ظرفی کشف شده از شمال غرب ایران متعلق به هزاره دوم ق م ساخته شده است. بخوردانهای سفالی دیگری نیز از گناباد در دست است که لعابدار و در زیر لعاب منقشاند آتشدانهای کنونی در آتشکده های ایران و هند ، ظرفهای بزرگ دسته داری هستند با پایه ای نسبتاً بلند که مواد معطر را با قاشقی مخصوص (چَمْچَه) به طول سی سانتیمتر به داخل آنها میریزند. [۴۱]
گروپ، ج۲، تصویر ۶۳.
[۴۲]
گروپ، ج۲، تصویر ۶۳.
۴ - فهرست منابع(۱) اردشیر آذرگشسب، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران ۱۳۵۲ ش. (۲) پیرآمیه، تاریخ عیلام، ترجمه شیرین بیانی، تهران ۱۳۴۹ ش. (۳) اشمیت، اف، تخت جمشید: بناها، نقشها، نبشته ها، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۴۲ ش. (۴) اورنگ، م، جشنهای ایران باستان، تهران ۱۳۳۵ ش. (۵) پرایس، ک، تاریخ هنر اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۴ ش. (۶) زکی محمد حسن، صنایع ایران: بعد از اسلام، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۷) محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲). (۸) ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱: مشرق زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، ج۳: قیصر و مسیح، ترجمه حمید عنایت، پرویز داریوش، و علی اصغر سروش، تهران ۱۳۶۷ ش. (۹) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش. (۱۰) هاشم رضی، فرهنگ نامهای اوستا، تهران ۱۳۴۶ ش. (۱۱) محمدرحیم صراف، نقوش برجسته ایلامی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۲) گرگوار فرامکین، باستان شناسی در آسیای مرکزی، ترجمه صادق ملک شهمیرزادی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۳) الفن الاسلامی فی المجموعات اللبنانیه الخاصه، معرض نظمه متحف نقولا ابراهیم سُرسق من ۳۱ ابار الی ۱۵ تموز ۱۹۷۴، بیروت ۱۹۷۴. (۱۴) رمان گیرشمن، هنر ایران، ج۱: در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، ج۲: در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران ۱۳۴۶-۱۳۵۰ ش. (۱۵) جیمزهاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران ۱۳۴۹ ش. (۱۶) گروپ. (۱۷) هرتسفلد. (۱۸) استروناخ. (۲۰) ملکیان شیروانی. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بخوردان»، شماره۶۷۳. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|