زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

بارکده





بارکده (یا بارگاه، بارگه)، شهر یا بندری که محل نگهداری کالاهایی بود که از مناطق دیگر می‌آوردند و پس از انبارکردن موقت آن‌ها را در شهرها و مناطق دیگر توزیع می‌کردند.


۱ - بارکده‌های سده‌های چهارم و پنجم



دردوره رونق بازرگانی بلاد اسلامی در سده‌های چهارم و پنجم هجری، بارکده‌های مهمی بود که هر یک به نام منطقه یا مناطقی معروف بود، از جمله: سیراف و ماهی روبان (ماهی رویان) که بارگاه پارس بودو هرمز که بارگه کرمان به شمارمی‌رفت.
[۱] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۲۷.
[۲] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۱.
[۳] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۳.
[۴] ابن بلخی، فارسنامه، ج۱، ص۱۴۹ درباره «خیس»، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، لندن ۱۹۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
جاجرم بارکده گرگان و شوش بارکده خوزستان بود و در خراسان شهر بلخ بارکده هندوستان بود
[۵] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۸۹.
[۶] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۹۹.
[۷] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۹.
و عمان بارکده همه جهان محسوب می‌شد.
[۸] حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۶۹.


۲ - معادل عربی بارکده



در متون عربی جغرافیای اسلامی برای این مفهوم اصطلاح «فُرْضَة»
[۹] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۶۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۱۰] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۹۶۸، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
و گاه «خزانه»
[۱۱] محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۴۲۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
به کار رفته است.

۳ - مفهوم فرضه در اشعار



کلمه فرضه، و نیز فرضه‌گاه که در اشعار نظامی و خاقانی و به معنی بندر و بندرگاه استعمال شده است.
[۱۲] علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل «فرضة»، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.


۴ - مفهوم فرضه در متون فارسی



فرضه، گاهی در متون جغرافیایی فارسی در مفهوم بارکده آمده است، چنانکه دربند را فرضه گاه خزر و هرات را فرضه خراسان و پارس و سیستان نوشته‌اند.
[۱۳] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۱۵۷، ترجمه فارسی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۴] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۱۰، ترجمه فارسی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۷ ش.


۵ - فهرست منابع



(۱) ابن بلخی، فارسنامه، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، لندن ۱۹۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۳) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ترجمه فارسی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۴) حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش.
(۵) علی اکبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
(۶) محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۷) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

۶ - پانویس


 
۱. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۲۷.
۲. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۱.
۳. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۳.
۴. ابن بلخی، فارسنامه، ج۱، ص۱۴۹ درباره «خیس»، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، لندن ۱۹۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۵. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۸۹.
۶. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۹۹.
۷. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۳۹.
۸. حدودالعالم، چاپ منوچهر ستوده تهران ۱۳۴۰ ش، ج۱، ص۱۶۹.
۹. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۶۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۰. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۹۶۸، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۱۱. محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۴۲۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۲. علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل «فرضة»، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
۱۳. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۱۵۷، ترجمه فارسی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۴. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۲۱۰، ترجمه فارسی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۷ ش.


۷ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بارکده»، شماره۱۵۸.    


رده‌های این صفحه : واژه شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.