زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه
 

استعانت از مؤمنان (قرآن)





منافقان برای بهره‌مندى از نور و رفع تاريكى در قیامت، از مؤمنان استمداد می‌جستند. هم‌چنین جایز است مؤمنان در امور دين، از يک‌ديگر کمک بخواهند و در این زمینه یک‌دیگر را یاری رسانند.


۱ - استعانت مؤمنان در امور دين



جایز است مؤمنان در امور دين از يک‌ديگر استعانت بجویند:

• «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ کسانى که ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جان‌هاى خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و يارى نمودند، آنها ياران يکديگرند؛ و آنها که ايمان آوردند و مهاجرت نکردند، هيچ‌گونه ولایت دوستی و تعهدی‌     در برابر آنها نداريد تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما يارى طلبند، بر شماست که آنها را يارى کنيد، جز بر ضد گروهى که ميان شما و آنها، پيمان (ترک مخاصمه) است؛ و خداوند به آنچه عمل مى‌کنيد، بيناست!».

۱.۱ - بیان آیه



۱.۱.۱ - مراد از مهاجرین


مقصود از مهاجرین در این آیه دسته اول از مهاجرین‌اند که قبل از نزول این سوره مهاجرت کرده بودند، به دلیل اینکه در آخر آیات مورد بحث می‌فرماید: (و کسانی که بعداً ایمان می‌آورند و مهاجرت می‌کنند). و منظور از کسانی که به مسلمانان منزل دادند و رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را یاری کردند، طایفه انصار است و مسلمانان در ایام نزول این آیات منحصر به همین دو طائفه یعنی مهاجر و انصار بودند، مگر عده خیلی کمی که در مکه ایمان آورده و هنوز مهاجرت نکرده بودند.

خداوند میان این دو طائفه ولایت برقرار کرده و فرموده: ( اولئک بعضهم اولیاء بعض) و این ولایت معنایی است اعم از ولایت میراث و ولایت نصرت و ولایت امن. به این معنا که حتی اگر یک فرد مسلمان کافری را امان داده باشد، امانش در میان تمام مسلمانان نافذ است؛ بنابراین همه مسلمانان نسبت به یک‌دیگر ولایت دارند. یک مهاجر ولی تمام مهاجرین و انصار است، و یک انصاری ولی همه انصار و مهاجرین است، و دلیل همه اینها این است که ولایت در آیه به‌طور مطلق ذکر شده.

بعضی‌ها گفته‌اند (مدرک ارث به مواخات همین آیه است)؛ و لیکن در آیه هیچ قرینه‌ای که دلالت کند بر انصراف اطلاق ولایت به ولایت ارث وجود ندارد و هیچ شاهدی نیست بر اینکه بگوییم این آیه راجع است به ولایت ارثی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به وسیله عقد برادری میان مهاجرین و انصار اجرا می‌کرد، و تا مدتی از یک‌دیگر ارث می‌بردند تا آنکه بعدها نسخ شد.

۱.۱.۲ - مراد از وَالَّذِینَ ءَامَنُوا وَلَمْ...


وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یهَاجِرُوا...
معنای این آیه روشن است. این آیه ولایت را در میان مؤمنین مهاجرین و انصار و میان مؤمنینی که مهاجرت نکردند نفی می‌کند، و می‌فرماید: میان دسته اول و دسته دوم هیچ قسم ولایتی نیست جز ولایت نصرت، اگر دسته دوم از شما یاری طلبیدند یاریشان بکنید، ولی به شرطی که با قومی سر جنگ داشته باشند که بین شما و آن قوم عهد و پیمانی نباشد.

۲ - استمداد منافقان از مؤمنان



منافقان برای بهره‌مندى از نور و رفع تاريكى در قیامت، از مؤمنان استمداد می‌جستند:

• «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ؛ روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مى‌گويند: «نظرى به ما بيفکنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم!» به آنها گفته مى‌شود: «به پشت سر خود باز گرديد و کسب نور کنيد!» در اين هنگام ديوارى ميان آنها زده مى‌شود که درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!».

۲.۱ - تفسیر آیه



۲.۱.۱ - مراد از نظر


کلمه (نظر) که مصدر فعل (انظرونا) است، اگر بدون وسیله حرف (الى) مفعول بگیرد، معناى انتظار و نیز معناى مهلت دادن را مى‌دهد، و اگر با حرف (الى) متعدى شود، مثلا گفته شود: (فلان نظر الیه - فلانى به آن نظر کرد)، معناى نگاه کردن را مى‌دهد، و اگر با حرف (فى) متعدى شود معناى دقت و تأمل را مى‌دهد، و کلمه (اقتباس) که مصدر فعل (نقتبس) است، به معناى گرفتن قبسى (قطعه‌اى) از آتش است.

۲.۱.۲ - ظلمت منافقان و نور مؤمنان


و از سیاق آیه چنین برمى‌آید که منافقین و منافقات در روز قیامت در ظلمتى هستند که از هرسو احاطه‌شان کرده و مانند خیمه‌اى محاصره‌شان نموده؛ و نیز برمى‌آید مردم در آن روز مجبور به رفتن به سوى خانه جاودانه خویش‌اند. چیزى که هست مؤمنین و مؤمنات این مسیر را با نور خود طى مى‌کنند، نورى که از جلو ایشان و به سوى سعادتشان در حرکت است؛
در نتیجه راه را مى‌بینند، و هر جا آن نور رفت مى‌روند تا به مقامات عالیه خود برسند، و اما منافقین و منافقات که فرو رفته در ظلمت‌اند، نمى‌توانند راه خود را طى کنند، و نمى‌دانند به کدام طرف بروند. (و نکته مهمى که از آیه استفاده مى‌شود این است که این دو طایفه که یکى غرق در نور و دیگرى غرق در ظلمت است در قیامت باهم‌اند)، منافقین همانطور که در دنیا با مؤمنین و در بین آنان بودند، و بلکه مردم آنان را جزو مؤمنین مى‌شمردند، در قیامت نیز با مؤمنین هستند، اما مؤمنین و مؤمنات پیش مى‌روند، و به‌سوى بهشت راه خود را پیش مى‌گیرند، و منافقین و منافقات در ظلمتى که از هر‌سو احاطه‌شان کرده عقب مى‌مانند، از مؤمنین و مؤمنات درخواست مى‌کنند قدرى مهلتشان دهند، و در انتظارشان بایستند تا ایشان هم برسند، و مختصرى از نور آنان گرفته راه پیش پاى خود را با آن روشن سازند.

۲.۱.۳ - مراد از قیل ارجعوا ...


(قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا) - به ایشان گفته مى‌شود دنیا برگردید، و براى خود نورى به دست آورید، گوینده این پاسخ یا ملائکه‌اند؛ و یا طایفه‌اى از بزرگان و نخبگان مؤمنین از قبیل اصحاب اعراف.
به هر حال از هر که باشد به اذن خدا و از طرف اوست و خطاب به این‌که (به وراى خود برگردید و نورى جست‌وجو نمایید) به قول بعضى از مفسرین خطابى است طعنه‌آمیز و است هزایى، و این عکس‌العمل همان استهزایى است در دنیا به مؤمنین مى‌کردند، و بنابه گفته این مفسرین به نظر روشن‌تر چنین مى‌رسد که مراد از کلمه (وراء) دنیا باشد، و حاصل معنا این باشد که به دنیایى که پشت سر گذاشتید، و در آن هر چه کردید، براساس نفاق کردید، برگردید، و از آن اعمالى که مى‌کردید نورى بگیرید؛ چون نور امروز که روز قیامت است یا از اعمال است، و یا از ایمان، و شما در دنیا نه ایمان داشتید و نه عمل.
البته ممکن است همین وجه را طور دیگرى توجیه کرد که هم جداگانه باشد، و هم مشتمل بر استهزا نباشد، به این‌که بگوییم: جمله (ارجعوا) امر مى‌کند به این که به دنیا برگردند، و در آنجا ایمان واقعى و اعمال صالح کسب بکنند، ولیکن نمى‌توانند برگردند؛ در نتیجه گوینده نمى‌خواهد منافقین و منافقات را استهزا کند؛ بلکه مى‌خواهد بگوید: کار از کار گذشته و دستتان به‌جایى بند نیست.
هم‌چنان که نظیر این امر در آیه زیر که آن نیز مربوط به قیامت است آمده، مى‌فرماید: (یوم یکشف عن ساق و یدعون الى السجود فلا یستطیعون ... و قد کانوا یدعون الى السجود و هم سالمون).
بعضى دیگر گفته‌اند: منظور این است که به آن محلى که نور را تقسیم مى‌کردند برگردید، و براى خود نورى بگیرید، و منافقین بدان‌جا برمى‌گردند، و اثرى از نور نمى‌یابند، دو مرتبه به سراغ مؤ‌منین و مى‌آیند؛ اما به دیوارى بر‌مى‌خورند بین ایشان و مؤمنین زده شده، وخود خدعه‌اى است از خدای تعالی، که با منافقین مى‌کند؛ همانطور که منافقین در دنیا با خدا نیرنگ مى‌کردند، و قرآن درباره نیرنگشان فرموده: (ان المنافقین یخادعون اللّه و هو خادعهم).

۲.۱.۴ - مراد از دیوار بین منافقان و مؤمنان


مقصود از دیوارى که بین منافقان و مؤمنان زده مى‌شود و مفاد این تمثیل در بیان حال منافقان، بدین شرح است:

فَضرِب بَیْنهُم بِسورٍ لَّهُ بَاب بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَاب
(سور شهر) به معناى دیوار دور شهر است که در قدیم دور هر شهرى مى‌کشیدند، و ارتباط شهر را با خارج قطع مى‌نمودند. و ضمیر (هم) در جمله (فضرب بینهم بسور)، به مؤمنین و منافقین هر دو برمى‌گردد، و معناى جمله این است که بین مؤمنین و منافقین دیوارى کشیده مى‌شود که این دو طایفه را از هم جدا مى‌کند، و مانع ارتباط آن دو با یکدیگر مى‌شود.
و در اینکه این دیوار چیست؟
بعضى از مفسرین گفته‌اند: اعراف است. این احتمال بعیدى نیست همچنان که ما نیز در تفسیر آیه شریفه (و بینهما حجاب و على الاعراف رجال ...) این احتمال را دادیم.
و بعضى دیگر منظور از آن دیوار را غیر اعراف دانسته‌اند.
و معناى این که فرمود: (له باب) این است که : دیوار مذکور درى دارد، و این، در حقیقت تشبیهى است از حالى که منافقین در دنیا داشتند؛ چون منافقین در دنیا با مؤمنین اتصال و ارتباط داشتند
(و مانند کفار یک‌سره رابطه خود را با مومنین قطع نکرده بودند)، و با این که با مؤمنین ارتباط داشتند، در عین حال با حجابى خود را از مؤمنین پنهان کرده بودند، (یعنى واقعیت خود را پنهان کرده بودند، و مؤمنین حتى احتمال هم نمى‌دادند که این افراد ظاهر الصلاح گرگانى در لباس ‌میش بوده باشند) و علاوه بر این که در و دیوار مذکور وضع دنیایى منافقین را - ممثل مى‌کند، این فایده را هم دارد که منافقین از آن در، وضع مؤمنین را مى‌بینند، و بیش تر حسرت مى‌خورند، و سرانگشت ندامت مى‌گزند.

۲.۱.۵ - مراد از باطنه فیه الرحمة ...


(باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب) - کلمه (باطنه) مبتدا، و جمله (فیه الرحمة) مبتدا و خبر، و جملگى خبر است براى باطنه؛ و هم‌چنین کلمه (ظاهره) مبتدا، و جمله (من قبله العذاب) مبتدا و خبر و جملگى خبر (ظاهره). و ضمیر در (فیه) و در (قبله) به باطن و ظاهر برمى‌گردد، و از این‌که فرمود: باطن دیوار در آن رحمت و ظاهر دیوار از ناحیه دیوار عذاب است، چنین برمى‌آید که دیوار محیط به مؤمنین است؛ و مؤمنین در داخل دیوار، و منافقین در خارج آن قرار دارند.
و این که دیوار مذکور داخلش که به طرف مؤمنین است طورى است که مشتمل بر رحمت است، و ظاهرش که به طرف منافقین است مشتمل بر عذاب است، با وضعى که ایمان در دنیا دارد، مناسب است؛ چون ایمان هم در دنیا نظیر همان دیوار آخرت، براى اهل اخلاص از مؤمنین نعمت و رحمت بود، و از داشتن آن شادى و مسرت مى‌کردند و لذت مى‌بردند، و همین ایمان براى اهل نفاق عذاب بود، از پذیرفتنش شانه خالى مى‌کردند، و اصلا از آن ناراحت و متنفر بودند.

۳ - پانویس


 
۱. انفال/سوره۸، آیه۷۲.    
۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۸۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۳. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۸۹، ترجمه موسوی همدانی.    
۴. حدید/سوره۵۷، آیه۱۳.    
۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷۳، ترجمه موسوی همدانی.    
۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷۴، ترجمه موسوی همدانی.    
۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷۵، ترجمه موسوی همدانی.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷۵، ترجمه موسوی همدانی.    
۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷۶، ترجمه موسوی همدانی.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۵۷، برگرفته از مقاله «استعانت از مؤمنان».    


رده‌های این صفحه : استعانت | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.