استبداد منافقان (قرآن)نَفَق، ايجاد سوراخى در زمین است كه راه رهايى داشته باشد -همانند سوراخ موش- پايان يافتن و از بين رفتن. نفاق عبارت است از داخل شدن در شرع و دین از راهى و خروج از آن از راه ديگر، اظهار اسلام با اهل آن و مخفى كردن غير اسلام در درون، ظاهر و باطن متفاوت داشتن، دورویی، ریاکاری. [۴]
فرهنگ بزرگ سخن، ج ۸، ص ۷۸۸۲، «نفاق».
نفاق هم در ایمان است، هم طاعات، هم معاشرت با مردم. نفاق اعمّ از ریا است دراین مقاله استبداد منافقان با توجه به آیات قرآن بررسی میشود.۱ - استبداد منافقاندستيابى منافقان به حکومت، زمينه ساز برخوردهاى مستبدّانه آنان در جامعه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ. و از مردم، كسانى هستند كه گفتار آنان، در زندگی دنیا مايه اعجاب تو مىشود، (در ظاهر، اظهار محبت شديد مىكنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مىگيرند. (اين در حالى است كه) آنان، سرسختترين دشمنانند. (نشانه آن، اين است كه) هنگامى كه روى بر مىگردانند (و از نزد تو خارج مىشوند)، در راه فساد در زمین، كوشش مىكنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود مىسازند، (با اينكه مىدانند) خدا فساد را دوست نمىدارد. و هنگامى كه به آنها گفته شود:" از خدا بترسيد!" (لجاجت آنان بيشتر مىشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه مىكشاند. آتش دوزخ براى آنان كافى است، و چه بد جايگاهى است. بسيارى از مفسران، احتمال دادهاند كه مقصود از جمله" إِذا تَوَلَّى" همان مساله قبول ولایت و حكومت است، يعنى منافقان هنگامى كه به مرحلهاى از حكومت و سلطه برسند، دست به فساد و خرابى زده و ظلم و ستم را در ميان بندگان خدا به راه مىاندازند و به خاطر ظلم و ستم آنها آباديها رو به ویرانی مىگذارد، دامها هلاك مىشوند، و جان و مال مردم بر باد مىرود. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۷۴، برگرفته از مقاله «استبداد منافقان». |