ازاله مویکی از محرمات احرام، زدودن موی بدن است میباشد. فهرست مندرجات۲ - فلسفه حرمت ازاله ۳ - حکم ازاله موی احرام گزار ۳.۱ - دیدگاه فقیهان امامی ۳.۲ - دیدگاه فقیهان مذاهب دیگر ۴ - موارد جواز ازاله مو ۴.۱ - زیانبار بودن مو ۴.۲ - هنگام وضو و غسل ۵ - کفاره ازاله مو ۵.۱ - دیدگاه فقیهان امامی ۵.۱.۱ - تفاوت انواع ازاله مو ۵.۲ - دیدگاه فقیهان اهل سنت ۵.۲.۱ - تفاوت انواع ازاله مو ۶ - برخی از احکام جزئی ازاله مو ۶.۱ - خاراندن بدن و سر ۶.۲ - قطع عضو دارای مو ۷ - فهرست منابع ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - واژه و معنای ازالهازاله از ریشه «ز ـ و ـ ل» و به معنای رفع کردن و زدودن، از میان بردن، و دور ساختن است. [۴]
لسان العرب، ابن منظور، ج۶، ص۱۱۵، «زول».
[۵]
لسان العرب، ابن منظور، ج۶، ص۱۱۶.
مقصود از ازاله مو در منابع فقهی، ستردن و از میان بردن مو با هر وسیله ممکن است. این موضوع به منزله یکی از محرمات احرام، پیرو طرح آن در قرآن کریمو روایات، [۷]
الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۶۱.
در نخستین منابع فقهی مطرح شده [۱۰]
المقنع، الصدوق، ص۲۳۸.
[۱۱]
المقنع، الصدوق، ص۲۳۹.
و همواره فقیهان در مبحث محرمات احرام به بررسی احکام آن پرداختهاند.۲ - فلسفه حرمت ازالهدر فلسفه حرمت آن گفتهاند: ازاله نوعی رفاه طلبی است و با حالت احرام منافات دارد. ۳ - حکم ازاله موی احرام گزار۳.۱ - دیدگاه فقیهان امامیهمه فقیهان امامی، ازاله مو از سراسر بدن احرام گزار از جمله سر، صورت، ابرو، زیر بغل و شرمگاه را جز در صورت ضرورت، حرام دانستهاند.در حرمت ازاله، فرقی میان انواع آن چون تراشیدن، کندن و ازاله با مواد زایل کننده نیست.همچنین کم یا بسیار بودن مقدار مو اثری در این حکم ندارد.برای حکم حرمت، به قرآن، استناد شده که به صراحت احرام گزاران را تا فرا رسیدن هنگام قربانی در منا، از تراشیدن موی سر نهی کرده است: [۲۹]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۱۹۸.
{ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله}. پشتوانه دیگر، حدیثهای گوناگونند که برخی از آنها صحیح قلمداد شدهاند [۳۰]
ریاض المسائل، سید علی الطباطبائی، ج۶، ص۳۲۱.
؛ از جمله روایت حریزکه امام صادق علیهالسّلام حجامت احرام گزار را تنها تا هنگامی که به حلق یا قطع مو نینجامد، بی اشکال میداند. واژه «قطع» در روایات، همه انواع ازاله مو و نیز همه جایهای بدن را در برمی گیرد. [۳۳]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۱۹۸.
حدیثهای [۳۴]
الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۶۱، ح۸.
[۳۶]
التهذیب، الطوسی، ج۵، ص۳۶۹.
دلالتگر بر وجوب کفاره برای ازاله مو، نیز بر پایه ملازمه، میتوانند پشتوانه حرمت مزبور باشند. [۳۸]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۱۹۹.
فقیهان با توجه به عمومیت دلیل، ازاله موی احرام گزار به دست دیگری را حتی اگر محرم نباشد، حرام میدانند.در جواز ازاله موی غیر محرم به دست احرام گزار اختلاف است.برخی از فقیهان متقدمو متاخر امامیبه جواز آن قائل هستند؛ زیرا انجام دادن این کار برای خود آن شخص مانع شرعی ندارد و احرام گزار نیز میتواند این کار را برای او انجام دهد.در صورت شک در حکم این کار، به پشتوانه اصل برائت، ازاله کننده هیچ تکلیفی ندارد. دیدگاه دیگر در این باره، حرمت ازاله است که برخی از فقیهان مقدم [۵۱]
الجامع للشرائع، يحيي بن سعيد الحلي، ص۱۸۴.
و متاخرو شماری از فقیهان هم روزگار [۵۴]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۱.
بدان باور دارند. از پشتوانههای این رای، حدیثی صحیح از امام صادق علیهالسّلامدر نهی احرام گزار از تراشیدن موی غیر محرم است.۳.۲ - دیدگاه فقیهان مذاهب دیگربه باور همه فقیهان مذاهب اهل سنت [۵۹]
الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۶۲.
[۶۰]
الفقه الاسلامی، وهبة الزحيلي، ، ج۳، ص۲۳۹.
نیز ازاله موی احرام گزار حرام است [۶۲]
فتح الوهاب، زكريا بن محمد الانصاري، ج۱، ص۲۶۲.
؛ خواه خودش ازاله کند و خواه دیگری. [۶۳]
حاشیة رد المحتار، ابن عابدين، ج۲، ص۵۳۸.
مهمترین پشتوانه آنها آیه ۱۹۶ بقره است. [۶۶]
بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبي، ج۱، ص۳۳۲.
به باور آنان، تفاوتی میان تراشیدن یا کوتاه کردن و کندن و غیر آن نیست وهر ازالهای حرام به شمار میرود. [۷۱]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۰.
فقیهان مذاهب اهل سنت نیز درباره جواز ازاله موی غیر محرم به دست احرام گزار اختلاف نظر دارند. ابوحنیفه به حرمت قائل است و ممنوعیت یاد شده در آن آیه را در این صورت نیز جاری میداند؛ زیرا به طور عادی، انسان خودش موی سر خویش را نمیتراشد، بلکه این کار را به دیگری میسپارد. پس نهی آیه در واقع به ممنوعیت ازاله موی دیگران بازمی گردد. [۷۴]
الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۶۷.
این نظر به مالک بن انس نیز منسوب است [۷۵]
المدونة الکبری، مالک بن انس، ج۱، ص۴۲۸.
؛ هر چند اعتقاد به جواز هم به او نسبت یافته است.شافعیان، حنبلیان [۷۸]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۴.
[۷۹]
المجموع، النووی، ج۷، ص۳۴۵.
[۸۰]
المجموع، النووی، ج۷، ص۳۴۶.
و برخی از فقیهان متقدم مانند مجاهد، عطاء، اسحاق و ابوثور این نظر را پذیرفتهاند.مهمترین پشتوانه آنها این است که احرام گزار مویی را ازاله کرده که حرمتی ندارد و ممنوعیت تنها برای موی خود احرام گزار است. [۸۲]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۴.
۴ - موارد جواز ازاله مودر فقه اسلامی، در پارهای موارد، ازاله موی احرام گزار جایز به شمار رفته است: ۴.۱ - زیانبار بودن موبه اتفاق فقیهان امامیدر مواردی که وجود مو باعث زیان دیدن و آزار احرام گزار گردد، ازاله آن جایز است؛ خواه ضرر ناشی از رویش مو در محل خاصی مانند چشم باشد و خواه از جهت آن که دفع ضرر یا درمان بیماری وابسته به آن است. [۹۱]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۰.
پشتوانه فقیهان بر جواز ازاله در چنین صورتی، افزون بر قواعد لا ضرر و نفی حرج، آیه ۱۹۶ بقره/۲ است که تراشیدن موی سر در صورت بیماری یا وجود ناراحتی در سر را تنها مشمول کفاره میسازد: [۹۵]
تعالیق مبسوطه، محمد اسحاق الفياض، ج۱۰، ص۲۳۳.
{فمن کان منکم مریضا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک}.فقیهان مذاهب اهل سنت نیز ازاله مو درصورت آزار دیدن و زیان احرام گزار را جایز میدانند. [۹۷]
الموطا، مالك بن انس، ج۱، ص۴۱۷.
[۹۸]
الموطا، مالك بن انس، ج۱، ص۴۱۸.
[۱۰۰]
الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزيري، ج۱، ص۸۹۷.
به باور بیشتر فقیهان امامیو حنبلیاناگر اضطرار به ازاله مو به سبب وجود خود مو باشد، مانند موی روییده در چشم و ابروی بلند، ازاله کفاره ندارد و در غیر این صورت، مشمول وجوب کفاره است. به تصریح حنفیان [۱۰۵]
المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۷۴.
[۱۰۶]
المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۷۵.
و شافعیاننیز ازاله مویی که در چشم روییده، کفاره ندارد. در برابر، برخی از فقیهان امامی این فرض را نیز مشمول آیه ۱۹۶ بقره/۲ دانسته و به وجوب کفاره در این فرض حکم دادهاند.۴.۲ - هنگام وضو و غسلاز دیدگاه فقیهان شیعه و برخی از اهل سنت [۱۱۷]
الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج۲، ص۶۰.
کنده شدن غیر عمدی موی احرام گزار به هنگام وضو و غسل اشکال ندارد، هر چند وضو یا غسل مستحب باشد. [۱۱۹]
مسالک الافهام، الشهید الثانی، ج۲، ص۴۸۶.
پشتوانه این حکم، حدیثی از امام صادق علیهالسّلامو قاعده نفی حرج [۱۲۲]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۰.
[۱۲۳]
تعالیق مبسوطه، محمد اسحاق الفياض، ج۱۰، ص۲۴۲.
است. به باور بیشتر فقیهان، جدا شدن مو در این صورت نیز کفاره ندارد. [۱۲۴]
المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۴.
[۱۲۶]
کشف اللثام، لفاضل الهندی، ج۱، ص۴۷۳.
۵ - کفاره ازاله موفقیهان همه مذاهب اسلامی [۱۲۷]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۰.
بر اصل وجوب کفاره برای ازاله در حالت احرام اتفاق نظر دارند، هر چند در جزئیات آن اختلاف نظر دیده میشود:۳.۱ - دیدگاه فقیهان امامیاز دید مشهور فقیهان امامی، [۱۲۹]
المقنع، الصدوق، ص۲۳۸.
[۱۳۰]
المقنع، الصدوق، ص۲۳۹.
به پشتوانه آیه ۱۹۶ بقره/۲ و روایات، [۱۳۴]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۳۵۸.
کفاره ازاله موی سر در صورت اضطرار، سه روز روزه گرفتن یا اطعام شش مسکین ـ دو مد طعام برای هر مسکین ـ یا قربانی کردن یک گوسفند، به گونه واجب تخییری، است. البته شماریدادن یک مد طعام را نیز کافی دانستهاند. این دیدگاه بر حدیثی مرسل تکیه دارد و از این رو، مردود دانسته شده است.برخی نیز به پشتوانه روایت عمر بن یزید به جای اطعام شش مسکین، اطعام ۱۰ مسکین و برای هر تن یک مد طعام را واجب شمردهاند. ولی در اعتبار سند و دلالت این روایت مناقشه شده است.بر پایه نظری کمیاب، سلار دیلمی بر آن است که کفاره ازاله اضطراری موی سر، فقط قربانی کردن یک گوسفند است.باید دانست ازاله چند تار مو که عنوان «حلق الراس» یا تراشیدن سر بر آن صدق نمیکند، کفاره ندارد. برخی نیز کفاره آن را صدقه دادن به فقیر دانستهاند. [۱۴۵]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۸.
برخی از فقیهان امامی با توجه به وجوب کفاره در حال اضطرار، وجوب همان کفاره در غیر اضطرار را با اولویت بیشتر ثابت میدانندو در کفاره تخییری، میان دو حالت اضطرار و اختیار تفاوت نمینهند. [۱۴۸]
شرائع الاسلام، المحقق الحلي، ج۲، ص۲۶۹.
ولی بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه ادله عام کفارات و حدیثهای خاص، کفاره ازاله عمدی مو در غیر اضطرار را قربانی کردن یک گوسفند دانستهاند. [۱۵۳]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۳.
البته شماری از آنان از باب احتیاط به این حکم باور دارند.۵.۱.۱ - تفاوت انواع ازاله موگفتنی است در دیدگاه برخی از فقیهان، این کفاره تخییری به موی سر اختصاص ندارد و ازاله دیگر موهای بدن، جز موارد خاص یاد شده در روایات، نیز همین حکم را دارد؛ زیرا تعبیر روایات یعنی «الشعر» عام است و شامل همه موهای بدن میشود. افزون بر این، حکمت این گونه احکام، پرهیز از تن آسایی و آسایش طلبی در حال احرام است که به موی سر اختصاص ندارد.برخی این تعمیم را نپذیرفته، کفاره ازاله دیگر موهای بدن را جز در موارد خاص، به پشتوانه روایتهایی، صدقه دادن به مسکین دانستهاند. [۱۶۱]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۸.
[۱۶۲]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۱۱.
کفاره ازاله مو از برخی جایهای بدن، به طور خاص در حدیثهایی مطرح شده و پشتوانه فقیهان قرار گرفته است. مثلا ازاله موی زیر یکی از دو بغل، کفاره اطعام سه مسکین را در پی دارد. همچنین به باور برخی از فقیهان ازاله موی زیر هر دو بغل و نیز موی شرمگاه و سبیل، قربانی کردن یک گوسفند را واجب میسازد. کفاره دست کشیدن بر سر و روی خود در غیر وضو و غسل که به جدا شدن مو بینجامد، دادن یک یا دو کف دست طعام به مسکین است. [۱۷۲]
المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.
[۱۷۳]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۰۸.
ازاله موی احرام گزار به دست دیگری، حتی اگر محرم باشد، صرف نظر از جواز یا حرمت این کار، کفارهای در پی ندارد، مگر آن که ازاله به دستور احرام گزار یا با اجازه وی صورت گیرد که در این صورت، پرداخت کفاره بر او واجب میشود. در صورتی که ازاله مو به سبب فراموشی یا جهل احرام گزار صورت گیرد، به پشتوانه ادله عام مانند حدیث رفع و نیز ادله خاص، کفاره واجب نمیگردد. ۵.۲ - دیدگاه فقیهان اهل سنتفقیهان دیگر مذاهب اسلامی نیز ازاله مو به دست احرام گزار را مشمول کفاره دانستهاند. حنفیان، مالکیان [۱۸۰]
الموطا، مالك بن انس، ج۱، ص۴۱۸.
[۱۸۱]
مواهب الجلیل، الرعيني، الحطاب، ج۴، ص۲۲۵.
و ظاهریان [۱۸۲]
المحلی، ابن حزم الاندلسي، ج۷، ص۲۰۸.
به پشتوانه آیه ۱۹۶ بقره/۲ در صورت ازاله مو به سبب عذر و اضطرار، احرام گزار را میان قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین و سه روز روزه گرفتن مخیر دانستهاند. کفاره ازاله مو از دیدگاه شافعیان نیز یکی از این سه گزینه است، خواه در حالت اضطرار صورت گیرد یا اختیار.ولی حنفیان بر آنند که با ازاله عمدی موی زیاد، قربانی گوسفند و با ازاله عمدی موی کم، پرداخت صدقه واجب میشود. اما درباره تعیین مقصود از موی کم و زیاد، اختلاف نظر دارند. ابوحنیفهبا تراشیدن یک چهارم و ابویوسف با تراشیدن بیش از نصف موی سر، قربانی را واجب دانسته است.به باور ابوحنیفه، اگر ازاله کمتر از یک چهارم باشد، کفاره واجب نیست. البته برخی از وی نقل کردهاند که در این فرض، صدقه دادن یک صاع طعام یا نصف صاع گندم واجب است. ۵.۱.۱ - تفاوت انواع ازاله موبر پایه فقه حنفی، در احکام کفاره تفاوتی میان انواع ازاله مو مانند کندن و بریدن وجود ندارد، گر چه در وجوب قربانی شرط است که تراشیدن موی آن محل برای نظافت و آسایش و به میزان مورد توجه باشد؛ مانند موی سر، زیر بغل، ریش و سبیل و محل حجامت. اما اگر ازاله مو چندان مورد توجه نباشد، مانند موی سینه و ساق، تنها صدقه واجب میشود.بر پایه سخن منسوب به ابوحنیفه، ازاله سبیل و موی محل حجامت، تنها پرداخت صدقه را واجب میکند. شافعی با ازاله سه تار مو، کفاره را واجب دانستهو بر پایه گزارشی، کفاره ازاله یک مو را یک سوم قربانی و کفاره ازاله دو مو را دو سوم قربانی قلمداد کرده است.بیشتر فقیهان شافعی ازاله یک یا دو تار مو را نیز مشمول کفاره میدانند.بر پایه فقه شافعی، ازاله موی بدن مانند ازاله موی سر کفاره دارد [۲۰۲]
المجموع، النووی، ج۷، ص۳۷۴.
؛ زیرا این کار با هدف آسایش طلبی و رفاه صورت میگیرد. [۲۰۴]
فتح الوهاب، زكريا بن محمد الانصاري، ج۱، ص۲۶۳.
به باور مالکیان، کفاره ازاله عمدی یک یا چند تار مو، دادن اندکی طعام است. البته اگر ازاله مو آزاری را از احرام گزار دور سازد، فدیه تخییری سه گانه بر وی واجب خواهد شد. [۲۰۶]
المدونة الکبری، مالک بن انس، ج۱، ص۴۳۰.
[۲۰۷]
الموطا، مالک بن انس، ج۱، ص۴۱۸.
[۲۰۸]
بدایة المجتهد، ابن رشد الحفيد، ج۱، ص۲۹۴.
به باور آنان، ازاله موی سر از روی جهل، پیش از فرارسیدن هنگام حلق (تراشیدن موی سر برای بیرون شدن ازاحرام) کفاره دارد. [۲۰۹]
الموطا، مالک بن انس، ج۱، ص۴۱۸.
برخی به مالک نسبت دادهاند که تنها در صورت تراشیدن همه موی سر یا صورت، کفاره واجب است.ولی او در مواردی چون تراشیدن موی محل حجامت، فدیه را واجب شمرده [۲۱۱]
المدونة الکبری، مالک بن انس، ج۱، ص۴۲۸.
و در صورت کوتاه کردن موی شارب نیز به دادن اندکی طعام حکم داده است. [۲۱۲]
المدونة الکبری، مالک بن انس، ج۱، ص۴۳۰.
احمد بن حنبل بر پایه سخنی همانند شافعی، ازاله بیش از دو تار مو و بر پایه سخنی دیگر، ازاله بیش از سه تار مو را مشمول فدیه دانستهو در کمتر از آن به دادن یک مشتیا یک مد طعام [۲۱۵]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۵.
حکم کرده است. ظاهریان حلق عمدی موی سر را موجب بطلان حج دانستهاند. [۲۱۶]
المحلی، ابن حزم الاندلسي، ج۷، ص۲۰۸.
۶ - برخی از احکام جزئی ازاله مو۶.۱ - خاراندن بدن و سرفقیهان امامی در جواز دست کشیدن و خاراندن بدن و سر در حال احرام، اختلاف نظر دارند. برخی از فقیهان برای اجتناب از جدا شدن مو، از این کار نهی کردهاند یا به لزوم احتیاط در این باره باور دارند. [۲۱۹]
الجامع للشرائع، يحيى بن سعيد الحلي، ص۱۸۴.
برخی آن را مکروه شمردهاند. [۲۲۳]
جواهر الکلام، النجفی، ج۱۸، ص۴۳۷.
بعضی از فقیهان هم روزگار ما این کار را اگر به جدا شدن مو از بدن نینجامد، جایز شمردهاند. [۲۲۷]
المعتمد، محاضرات الخوئی، ج۴، ص۲۱۱.
بیشتر فقیهان اهل سنت خاراندن بدن را بر محرم جایز میدانند، مگر آن که به جدا شدن مو از بدن بینجامد. [۲۲۹]
کشاف القناع، البهوتي، ج۲، ص۴۹۲.
۶.۲ - قطع عضو دارای موبه باور برخی از فقیهان، همچون علامه حلی، اگر احرام گزار عضوی از بدن را که مو دارد، قطع کند، کارش از جهت ازاله مو حرمت ندارد و مشمول کفاره نیست؛ زیرا ازاله یا حلق برآن صدق نمیکند و مقصود وی از قطع عضو، کندن مو نبوده است. شهید اول در جواز کندن پوستی که بر آن مو باشد، تردید کرده است.اما بسیاری از فقیهان پس از او، [۲۳۴]
مسالک الافهام، الشهید الثانی، ج۲، ص۲۶۱.
این تردید را نپذیرفته و کندن پوست را مصداق تراشیدن یا ازاله مو ندانستهاند.بر پایه فقه اهل سنت نیز قطع کردن عضو دارای مو مصداق ازاله مو نیست و کفاره ندارد. [۲۳۸]
المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۳، ص۵۲۴.
۷ - فهرست منابعالام: الشافعی (م. ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آل البیت: ، چاپ سنگی؛ تحریر الوسیله: امام خمینی۱ (م. ۱۳۶۸ش.) ، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تعالیق مبسوطه: محمد اسحاق الفیاض، انتشارات محلاتی، طبع امیر؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (م. ۱۴۰۵ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق؛ جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۱ق؛ الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق؛ الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. ۱۲۰۱ق.) ، دار احیاء الکتب العربیه؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ الغدیر: الامینی (م. ۱۳۹۰ق.) ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ غنیة النزوع: الحلبی (م. ۵۸۵ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق؛ فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر؛ فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق.) ، به کوشش دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت: عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ق؛ قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق؛ الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق؛ کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر؛ المختصر النافع: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق؛ مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق؛ مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۰ق؛ المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده؛ المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق.) ، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۵ق؛ المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق؛ المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ المقنع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق. ؛ المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مناسک الحج: السید السیستانی، قم، چاپخانه شهید، ۱۴۱۳ق؛ مناسک الحج: الوحید الخراسانی؛ منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ نزهة الناظر: یحیی بن سعید حلی (م. ۶۸۹ق.) ، به کوشش حسینی و واعظی، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۶ق؛ النهایه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش آقا بزرگ تهرانی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق. ۸ - پانویس۹ - منبعحوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ازاله مو». |