آسیبشناسی غفلت (قرآن)غفلت و متذکر نشدن را سَهْو گویند. غفلت از یاد خدا آفتهای بسیاری دارد که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است. ۱ - ترک راه رشد و کمالغفلت از آیات الهی، زمینه ساز رویکرد انسان به بیراهه و ترک راه رشد و کمال میباشد: ... و ان یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلا و ان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذلک بانهم کذبوا بـایـتنا و کانوا عنها غـفلین. «بزودى كسانى را كه در روى زمين بناحق تکبّر مىورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف مىسازم! آنها چنانند كه اگر هر آیه و نشانهاى را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمىكنند؛ و اگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مىكنند! (همه اينها) بخاطر آن است كه آيات ما را تکذیب كردند، و از آن غافل بودند». جمله" ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا" صفات رذیله ايشان را تعليل نموده و مىفرمايد: همه اين كجروىهاى ايشان آثار تكذيبى است كه به آیات خدا نموده و از آن غفلت ورزيدهاند، البته ممكن هم هست تعليل جمله" سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ" بوده باشد. در این آیه به سه قسمت از صفات افراد" متکبر و سركش" و چگونگى " سلب توفيق حقپذيرى" از آنها اشاره كرده مىفرمايد: " آنها اگر تمام آيات و نشانههاى الهى را ببينند، ايمان نمىآورند"! (وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها). " و نيز اگر راه راست و طريق درست را مشاهده كنند، انتخاب نخواهند كرد" (وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا). و به عكس" اگر راه منحرف و نادرست را ببينند، راه خود انتخاب مىكنند" (وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا). بعد از ذكر اين صفات سهگانه كه همگى حكايت از انعطاف ناپذيريشان در برابر حق مىباشد، اشاره به دليل آن كرده، مىگويد: " اينها همه به خاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند" (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ). ۲ - خروج از حد اعتدالغفلت از یاد خدا، خارج کننده انسان از حد اعتدال میباشد: ... و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا. «با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن! همانها كه از هوای نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است» (بنابراین که «و کان امره فرطا»، بر اثر غفلت باشد، برداشت قابل استفاده است. ). جالب اينكه قرآن صفات دو گروه (ثروتمند و فقیر) را در مقابل يكديگر چيده است: مؤمنان راستين اما تهيدست، قلبى مملو از عشق خدا دارند، هميشه به ياد او هستند، و او را مىطلبند. اما ثروتمندان مستکبر به كلى از ياد خدا غافلند، و جز هواى نفس چيزى نمىطلبند، و همه چيز آنها از حد اعتدال بيرون و در مسير افراط و اسراف است. در جمله:" وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا" مراد از اغفال قلب، مسلط كردن غفلت بر قلب است، به اينكه ياد خداى سبحان را فراموش كند، كه البته اين اغفال بر سبيل مجازات است، چون ايشان با حق در افتادند و عناد ورزيدند، و لذا خدای تعالی چنين كيفرشان داد كه ياد خود را از دلشان ببرد. آرى، زمينه كلام در آيات مورد بحث چنين كسانى هستند، نظير بيانى كه به زودى در ذيل آيات مىآيد و مىفرمايد:" إِنَّا جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً". ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۸۳، برگرفته از مقاله «آسیبشناسی غفلت». |