غفلت
«غفلت» بی توجهی و بی اعتنایی به چیزی که میبایست مورد توجه و اعتنا قرار گیرد غفلت در زبان دین مفهوم وسیع و گسترده ای دارد؛ شامل غفلت از خدای متعال و غفلت از ناپایداری دنیا و غفلت از شیطان و از وسوسه های او و در یک بیان کلی، غفلت از اموری که به نوعی با سعادت انسان ارتباط دارد.
منشاء غفلت
از نظر قرآن کریم غافلان کسانی هستند که مشاعر خود را به سوی هستی باز ننموده اند و اهل تعقل در عالم نبوده اند:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»؛ و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى جهنم آفریدهایم، زیرا دلهایى دارند که با آنها حقایق را دریافت نمىکنند و چشمانى دارند که با آنها نمىبینند و گوش هایى دارند که با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند، آنان همان غافلانند».
قرآن غفلت را نتیجه گوش فرا ندادن به یادآوری های انبیاءبه علت مشغول شدن به بازی در سرای هستی می داند:
«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ *لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ...»؛ وقت حساب مردم نزدیک شده است و آنان در بى خبرى رویگردانند هیچ پند و یادآورى تازهاى از پروردگارشان نیامد مگر این که بازیکنان آن را گوش دادند در حالى که دلهایشان مشغول است.»
مشغول شدن به مظاهر زندگی مادی نظیر مال، ثروت و زن و فرزند نیز عامل غفلت بر شمرده شده است: الگو:«متن قرآن؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند. چه آنان که چنین کنند زيانكارانند.»
راه رهایی از غفلت
تضرع و زاری به درگاه خدا: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» ؛ پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش.)
خواندن قرآن: «كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ * فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ»؛ چنين نيست كه آنها مىگويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآورى است! هر كس بخواهد از آن پند مىگيرد.» از پیامبر اکرم نقل شده است: مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آيَاتٍ فِي لَيْلَةٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِين َوَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرِين کسی که هر شب ده آیه از قرآن بخواند، نامش جزو غافلان نوشته نمی شود و آنکه 50 آیه بخواند نامش جزو ذاکرین نوشته می شود».
تفکر: امام علی علیه السلام فرمود: التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص؛ تفکر حیات و زندگی قلب بصیر است همان گونه كه اگر شخصِ چراغ به دست در تاريكيها در پرتو نور [چراغ] راه رود، بخوبى خود را نجات مى دهد و كمتر درنگ و توقف مى كند. و در قرآن از زبان اهل جهنم آمده است که: «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»؛ مىگويند اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مىكرديم جزء دوزخيان نبوديم.»
معاشرت با انسانهای صالح: غفلت نتیجه دل مردگی است و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «لِقاءُ أهلِ الخَیرِ عِمارَةُ القَلبِ: ملاقات اهل خیر، موجب آبادانی قلب می شود».
روایاتی در باب غفلت
- خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله در معراج: «... یا أحمد أنت لاتغفل أبدا، من غفل عنی لاأبالی بأی واد هلک...؛ ای احمد! هرگز غافل مشو؛ هر کس از من غافل شود، من نسبت به این که در کدام راه، هلاک و نابود می شود، اعتنا نمی کنم»
- امیرمؤمنان علیه السلام:«الغفلة أضر الاعداء؛ غفلت ضرر رساننده ترین دشمنان است»
- امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «الغفلة حَسْرَةً عَلَی کلِّ ذِی غَفْلَةٍ و عنوان النحوس؛ غفلت مایه گمراهی افکار و سرلوحه نحوست ها است».
- امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: اهل دنيا مانند كاروانى هستند كه ايشان را مىبرند در حاليكه خوابند.
- امام صادق علیه السلام: إيّاكم و الغفلة! فإنّه من غفل فإنّما يغفل عن نفسه. و إيّاكم و التّهاون بأمر اللَّه عزّ و جلّ، فإنّه من تهاون بأمر اللَّه أهانه اللَّه يوم القيامة.
از غفلت بپرهيزيد، چه هر كس غافل شود، از خود غافل شده است. و از سستى در برابر فرمان خداى بزرگ بپرهيزيد، چه هر كس در امر خدا سستى كند، خدا او را روز قيامت خوار مىكند.
پانویس
- ↑ سوره اعراف/۱۷۹.
- ↑ سوره انبیاء/۱-۳.
- ↑ سوره منافقون آیه ۹
- ↑ سوره اعراف: آیۀ 205.
- ↑ سوره مدثر،آیه۵۴و۵۵
- ↑ شیخ صدوق، الأمالي، 1376 ش، ص 59.
- ↑ الكافي، ج1، ص: 28
- ↑ سوره ملک، آیه 10
- ↑ مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج1، ص546
- ↑ ارشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.
- ↑ تصنیف غرر الحکم، ص۲۶۵.
- ↑ نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، حکمت 62
- ↑ الحياة، ترجمه احمد آرام، ج1، ص338
منابع
- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
- تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- محمود فتحعی خانی، آموزه های بنیادین علم اخلاق، ج۲.
- حكيمى، محمدرضا، الحياة، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
- شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه،الأمالي، تهران، كتابچى، 1376 ش.
- احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمة علیهم السلام، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.