صحافی

از دانشنامه‌ی اسلامی

فن تنظیم و به‌هم‌بستن صفحات کتاب یا امثال آن و قرار دادن آنها بین دو پوشش (جلد) به‌ منظور یکجا نگاهداشتن صفحات و جلوگیری از فرسوده یا پاره شدن و تسهیل استفاده از آنها را صحافی گویند. جلد کتاب ممکن است نازک یا ضخیم باشد. جلدهای ضخیم را از مقوا می‌سازند و روی آن را پارچه، چرم، پلاستیک چرم‌نما، یا ترکیبی از این مواد می‌کشند.

تاریخچه صحافی

تاریخ جلدسازی را متفاوت بیان کرده‌اند و بعضی آن را مقارن با شکل‌گیری کتاب دانسته‌اند. بعضی نیز گفته‌اند فن صحافی به‌ وسیله به‌ هم‌ بستن کناره صفحات به یکدیگر پس از رواج استفاده از پارشمن معمول شد.

سومری‌ها برای نگهداری و بایگانی الواح گلی، آنها را روی طاقچه‌هایی به پهنای ۴۵ سانتی‌متر می‌گذاشتند و گاهی نیز این الواح را در کوزه‌ها و خم‌های کوچک نگهداری می‌کردند. چینی‌ها برای محفوظ ماندن نوشته‌های خود، کاغذهای راه راه طویل بکار می‌گرفتند و آنها را جناقی تا می‌زدند. در هند درخت‌های بلندی وجود داشت به نام "تاری" که بر روی برگ‌های آن می‌نوشتند. سپس به‌ وسیله عبور نخ از سوراخی که در میان برگ‌ها ایجاد می‌شد، این اوراق را به یکدیگر می‌چسباندند. در شهرهای مرکزی و شمال هند از پوست درخت "توز" که "بهوج" نامیده می‌شد، برای نوشتن استفاده می‌کردند؛ اوراق نوشته شده را با اعداد متوالی شماره‌گذاری می‌کردند، بعد از این که کتاب تمام می‌شد اوراق را در یک قطعه پارچه می‌پیچیدند و در میان دو لوح که به اندازه همان کتاب انتخاب شده بود، می‌گذاشتند. این نوع کتاب را که برای نامه‌نگاری بکار می‌رفت "پوتی" می‌خواندند. برای نگهداری طومارهای مصری که از پاپیروس بود و گاه طولشان به پنج متر می‌رسید، آنها را دور یک چوب استوانه‌ای شکل می‌پیچیدند.

در نخستین کتاب‌های صحافی شده، صفحات کتاب را میان دو تخته ضخیم قرار می‌دادند و تخته‌ها را با چفت یا نوار یا بندهای چرمی می‌بستند. ماده‌ای که معمولاً برای پوشش بکار می‌رفت چرم بود، ولی عاج، نقره، طلا، ابریشم و مخمل نیز بکار می‌رفت.

تا قرن دوم بعد از میلاد، کتاب به شکل امروزی وجود نداشت. در مصر، رفته رفته طومارهای پاپیروس جای خود را به ورق‌های پاپیروس و یا پوست دادند. کتاب‌های مقدس مربوط به این دوره شکل مستطیل داشتند و اوراق آنها از ته به‌ یکدیگر دوخته شده بود. این کتاب‌ها را برای حفاظت بیشتر با جلدهای محکمی که از باقی‌مانده‌های پاپیروس و یا ورقه‌های چوب درست شده بود، می‌پوشاندند. با گذشت زمان و پیشرفت دباغی پوست و به‌وجود آمدن پارشمن، چرم نازکی روی این جلد می‌کشیدند و حتی آن را با طرح‌هایی طلایی تزیین می‌کردند.

تاریخچه صحافی کتاب در غرب تا آنجا که معلوم شده با لوح‌های دو ـ لَت رومی آغاز می‌شود. این روکش‌ها مخصوص لوح‌های مومی بودند که از ته با حلقه‌هایی به هم متصل می‌شدند. نقاشی‌های دو ـ لَت را از آبنوس، شمشاد، عاج یا بعضی مواد سخت می‌ساختند و گاه پوشش رویی را استادانه کنده‌کاری می‌کردند و متن واقعی با سوزن روی سطح مومی حک می‌شد.

پیدایش کتاب‌هایی به شکل کدکس با طلوع مسیحیت همزمان است. به‌ ویژه صحافی‌های قبطی بازمانده از جوامع مسیحی اولیه مصر اغلب خصیصه‌های اصلی صحافی کدکس‌ها را نشان می‌دهد. از صحافی‌های اولیه کلیسای قبطی مصر فقط تکه پاره‌هایی باقی‌مانده است.

مسلمانان، هنر چرمکاری قبطی و طلاکوبی را به سیسیل و اسپانیا بردند. مسیحیان غربی سنتی داشتند که به اواخر دوران روم باستان بازمی‌گشت. در اروپا و افریقا پیدایش کدکس یک پیشرفت محسوب می‌شد ولی شیوه کار و تزیینات متفاوت بود. در اوایل قرون وسطی صحافی با چرم و مقوا انجام می‌گرفت ولی از دوران قبل از قرن یازدهم نمونه‌های معدودی در دست است. نمونه‌ای از صحافی جواهرنشان از قرن هفتم باقی است. صحافی جواهرنشان که در فاصله قرن‌های نهم تا دوازدهم به سفارش امپراتوران و اشراف‌زادگان انجام می‌گرفت، بیشتر به‌ منظور نمایش مهارت‌های هنری بود. نمونه‌هایی از این صحافی‌ها متعلق به قرن نهم در کتابخانه ملی ایالت بایر آلمان موجود است.

صحافی‌های رومیایی (رمانسک) متعلق به قرن دوازدهم و سیزدهم، صحافی‌های برجسته‌ای هستند که حدود دویست نمونه از آنها باقی‌مانده است. مهرهای روی جلد نشانگر شخصیت‌های کتاب مقدس نظیر دود، سامسون و مریم باکره و همچنین شخصیت‌های اساطیر کلاسیک چون سنتورها و سیرن‌ها بود. صحافی رومیایی در آلمان، انگلستان و فرانسه رایج بود. دو فروشگاه خاص و مهم در این زمینه در پاریس در همسایگی دانشگاه سوربن در فاصله زمانی ۱۱۳۵ و ۱۱۴۶ دایر بود. مهرکوبی در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی یعنی دوران غلبه سبک گوتیک به سطح بالایی از دستاوردهای هنری رسید. صحافی در ایتالیا به‌ ویژه ونیز در این قرن‌ها پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشت.

در اوایل قرن هفدهم یک صحاف گمنام فرانسوی صحافی‌های استثنایی و ارزنده‌ای عرضه داشت که با طرح‌های هندسی مهرکوبی و طلاکوبی شده بود. سنت مهم صحافی فرانسه مربوط است به دوره رنسانس که تا امروز هم باقی مانده است و هنوز هم پاریس مهم‌ترین مرکز صحافی‌های ظریف و پرزرق و برق دنیا محسوب می‌شود.

اسپانیا در نتیجه سلطه مغربی‌ها، همواره کشوری متفاوت به حساب آمده و سنت‌های صحافی در این کشور نیز از این شرایط متأثر بوده است. تأثیر سنت صحافی عربی به‌ صورت استفاده از نوارهای به هم بافته، حلقه‌ها و خال‌ها با چند مهر پیوست، آشکار است. صحافی اسپانیا همانند ایتالیا به‌ شدت از صحافی فرانسوی متأثر است.

بعد از دوره گوتیک (۱۵۳۱-۱۵۸۶) صحافی آلمان متحول شد و از سبک فرانسوی و ونیزی تأثیر گرفت. در قرن هفدهم نقش مهرها بیشتر از طبیعت مایه می‌گرفت. درباره صحافی قرن هجدهم آلمان مطالب چندانی در دست نیست و نیازمند تحقیق بیشتر است. در قرن نوزدهم بعضی از صحافان ماهر و قابل آلمانی به ایالات متحده، انگلیس و دیگر کشورها مهاجرت کردند. در قرن بیستم، صحافی دستی در آلمان به افتخارات نوینی نائل آمده است و حتی برخی صحافان آلمانی در سطح جهانی شناخته شده هستند.

صحافی در انگلیس تا پیش از قرن هجدهم هیچ برتری و افتخاری کسب نکرد. صحافی انگلیس دنباله‌روی صنعت صحافی گوتیک آلمان و کشورهای پایین‌تر از آلمان بود. در نیمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، مجموعه‌داران بزرگی وجود داشتند که بهترین صحافان محلی و اروپایی را استخدام کرده بودند. برخی از گردآورده‌های ایشان در کتابخانه بریتانیا موجود است. طلاکوبی جلدها در حدود ۱۵۴۰ یعنی بیش از نیم قرن پس از رواج طلاکوبی در اروپا بکار رفت، البته تأثیر سبک ایتالیایی در آن واضح است. در اروپا، انگلیس و امریکا ارتباط نزدیکی بین صنعت چاپ و صحافی وجود داشت و در قرن‌های شانزدهم و هفدهم تمامی فرایندهای حروفچینی و حتی خرده‌فروشی محصول نهایی در یک کارگاه انجام می‌گرفت. در قرن هجدهم صحافی دستی انگلیس جایگاه خود را پیدا کرد و صاحب سبک شد. البته صحافی‌های اواسط قرن نوزدهم و بعد از آن در انگلیس و امریکای شمالی از نظر هنری اهمیتی ندارند ولی معدودی کارهای صحافی ناب در این دوره وجود دارد.

در ایالات متحده، سنت صحافی انگلیسی همواره بیشترین تأثیر را بر صحافی دستی داشته است. در اوایل قرن بیستم سبک جدیدی در نیویورک ابداع شد و صحافی‌های بسیار ارزشمندی در چاپخانه‌های بزرگ و کتابخانه‌هایی که کتاب‌های دارای صحافی دست‌ساز را نگهداری می‌کردند، تولید می‌شد. صحافان آلمانی مهاجر که از دهه ۱۹۳۰ به قاره امریکا آمدند، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر این صنعت و هنر در جهان نو گذاشتند.

سبک‌های صحافی قرون وسطایی در هلند و بلژیک و لوکزامبورگ به صحافی آلمانی بسیار نزدیک بود. از قرن هفدهم به بعد، صحافان این کشورها به موفقیت‌هایی دست یافتند.

در کشورهای اسکاندیناوی تا پایان قرن نوزدهم، سبک صحافی تا حد زیادی تقلیدی بود، هر چند که تصادفاً نمونه‌هایی برتر از نظر کار و نقش‌های روی جلد به‌ ویژه در کپنهاگ دیده شده است، از این پس بیشتر صحافی‌ها به یافته‌های فردی در این کار اختصاص دارد.

در سوئد نیز پیش از ۱۸۵۰، صحافی کتاب‌ها غالباً تقلیدی از سبک فرانسوی و تا حدودی انگلیسی و آلمانی بود. بعد از ۱۸۵۰، نمونه‌هایی از صحافی خاص و ناب سنتی دیده می‌شود. در فاصله دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هنر صحافی کتاب پیشرفت کرد که حتی بر سنت کتاب‌سازی ممالک اسکاندیناوی تأثیری پایدار گذاشت.

در ۱۸۸۷، کارگاه صحافی مخصوص صحافی دست‌ساز در نروژ تأسیس شد که در آن هنرمندان برجسته نروژی به خلق آثار هنری می‌پرداختند.

در دهه ۱۹۵۰ نمایشگاه‌های بسیار مهمی از صحافی‌های دست‌ساز انگلیسی، آلمانی، سوئدی، دانمارکی با حمایت مالی کتابخانه‌های دانشگاه کنتاکی برپا شد. ذوق هنری آثار ارائه شده در این چهار نمایشگاه توجه قابل ملاحظه‌ای را به خود جلب کرد؛ همچنین این آثار شواهدی را نشان می‌دادند که بر اساس آن می‌توان پذیرفت در نیمه دوم قرن بیستم بعضی از بهترین صحافی‌ها و طراحی‌های کتاب از کشورهای شمال نشأت گرفته است.

تاریخ صحافی در فرهنگ ایرانی و اسلامی در مقوله هنر و پیشه ورّاقی می‌گنجد و جزئی از آن به‌حساب می‌آید. وَرّاق به کسی اطلاق می‌شد که کاغذ می‌ساخت و یا ورق کاغذ را به اندازه‌های گوناگون می‌برید. این لغتگاه به معانی کاتب و کرّاسه‌نویس و مُجلِّد نیز بکار رفته است .

ایرج افشار می‌نویسد: "ورّاق معمولاً به کسی گفته می‌شد که نسخه‌ها را کتابت و تزیین و تجلید و وصّالی می‌کرد و خود آن را می‌فروخت. وَرّاقان اغلب دکانی داشتند که محل تجمع اهل فضل و ادب بود". به نوشته وی: "صحافی و مجلدگری در تمدن و فرهنگ سنتی ما عبارت از حرفه و هنری است که صاحب آن پیشه، کتاب بی‌جلد را تجلید، کتاب معیوب را وصّالی و مرمت و شیرازه‌دوزی و کاغذ کتابت را جدول‌کشی می‌کرد. همچنین می‌توانست اوراق موش خورده، کرم‌زده و آتش‌دیده را به‌وسیله متن و حاشیه کردن، حیات تازه‌ای بخشد و کاغذ را آهار مهره و احیانا دو پوست سازد". اما صحاف در ادوار پیشین، تنها به تجلید کتاب نمی‌پرداخته بلکه با این نام و یا به‌ عنوان ورّاق به استنساخ، مقابله و تصحیح نسخ نیز اهتمام می‌کرده است.

در طرح کتاب‌ها که از سنت قِبطی نشأت می‌گرفت، معمولا محور افقی کتاب بلندتر از محور عمودی آن بود و جلدها به روش ضربی و بدون پوشش طلا تزیین می‌شد. در قرن پنجم و ششم هجری، جلد با طلا و یا با نقاشی تزیین می‌شد. طی این مدت محور عمودی کتاب بلندتر شد. قدیمی‌ترین جلدهای مربوط به جوامع اسلامی که تاکنون بدست آمده، متأثر از طرح‌ها و روش‌های قبطی بوده است.

در آثار قدیم اسلامی مطالبی درباره صحافان و جلدهای گرانبهای ساخت دست ایشان دیده می‌شود ولی متاسفأنه به‌نظر می‌رسد هیچ یک از این جلدها پس از حمله مغول برجای نمانده است. اطلاع ما از جلدسازی تا قبل از قرن ۱۴م. بسیار محدود است و حتی اطلاع ما از جلدسازی در قرن ۱۴م. در ایران و نواحی مجاور به نمونه‌های معدودی خلاصه می‌شود که در موزه‌های هنر اسلامی موجود است.

قرن هشتم و نهم هجری را می‌توان عصر طلایی هنر صحافی و جلدسازی در ایران به‌شمار آورد. کارهای این دوره بیشتر بر پوست بز به رنگ‌های قهوه‌ای و قرمز انجام شده است و نهایت مهارت در طلاکوبی و تزیین چرم را نشان می‌دهد. در دوره‌های متأخر از جمله در عهد تیموریان و صفویان نیز صحافان، علاوه بر تسلط به فن تجلید به دیگر هنرهای عصر خود چون افشانگری، ابری‌سازی، نقاشی، مقواسازی، تذهیب و خوشنویسی آگاه بودند و بعضاً پاره‌ای از فنون ادبی روزگارشان را هم می‌دانسته و از زمره اهل فضل و دانش بودند.

در عهد شاهرخ تیموری، هنر جلدسازی در خطه خراسان به‌ویژه هرات، به اوج کمال رسید. جلدهای ایرانی این دوره بر نظایر خود در اروپای قرون وسطی برتری دارند. در اوایل قرن ۱۶م./ اواخر قرن نهم هجری قمری، نقاشی با استفاده از لاک که احتمالاً در زمان تیمور یا جانشینان وی از چین به ایران آمده بود، در جلدسازی بکار گرفته شد. در عهد صفویه ظریف‌کاری دوران تیموریان منسوخ شد. در دوران پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، جلدسازی تحت‌الشعاع صحافی اروپایی قرار گرفت. در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار صحافی به روش روغنی (لاکی) ترقی بسیار کرد و استادان زبردستی در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و دیگر شهرها آثار و شاهکارهایی برجای گذاشتند. صحاف‌باشی مشهد از جمله این استادان است.

در ۱۲۹۶ق. به‌ دستور ناصرالدین‌شاه، مؤسسه "مجمع‌الصنایع" در تهران به‌وجود آمد. ظاهراً جلدهای بسیاری که از کتاب‌های کتابخانه اندرونی شاهی بدست آمده و بعدها به کتابخانه سلطنتی انتقال یافته، کارهایی است که در همین مجمع‌الصنایع درست شده است. در میان کتاب‌های ناصرالدین‌شاه، جلدهایی اعم از چرمی و یا پارچه‌ای (بیشتر مخمل) موجود است که به روش فرنگی تهیه شده و حتی گاهی برای این که کاملا حالت کارهای فرنگی به آنها داده شود به‌جای لچک و ترنج روی آنها نقش شیر و خورشید ضرب کرده‌اند. تعدادی از این نوع جلدها را در کتابخانه سلطنتی سابق و بخشی دیگر را در کتابخانه ملی ایران می‌توان دید.

صحافی با استفاده از جلدهایی که با جواهرات فراوان و نظایر آنها تزیین می‌شدند، در دوران گذشته در مشرق زمین رواج داشت و از آنجا به اروپا راه پیدا کرد و در میان نخستین صحافان اروپایی که بیشتر از راهبان بودند، معمول گشت. این راهبان برای آرایش جلدهای نسخه‌های خطی از زیورآلات و حتی جواهر استفاده می‌کردند. نمونه‌هایی از این جلدها که از قرن ۴م. در اروپا رایج بود، در کلیساها و موزه‌های اروپا باقی است. مذهب مانی نیز که به توسعه نقاشی در کشورهای شرقی اسلامی کمک بسیار کرده، تاثیری بسزا بر جلدسازی تزیینی داشته است.

پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در ۱۴۴۰م. بازار چاپ و نشر کتاب رونق پیدا کرد. با افزایش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بیشتر بازار نشر، بازار صحافی نیز گرم شد. بعضی از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به این کار می‌پرداختند و حتی گاهی جلد کتاب را از محتوای آن ارزشمندتر، می‌ساختند.

تا اوایل قرن بیستم یعنی پیدایش صحافی ماشینی، کتاب‌ها با دست صحافی می‌شدند. از ۱۹۳۰ به‌ بعد یعنی با پیدایش نخستین ماشین‌های مجهز صحافی، تمامی مراحل صحافی توسط ماشین انجام می‌گرفت. البته امروزه هنوز هم کتاب‌هایی با دست صحافی می‌شوند. صحافی دستی استحکام بیشتری دارد ولی بدیهی است که بسیار کندتر از صحافی ماشینی انجام می‌گیرد. صحافی ماشینی با اختراع ماشین‌های مجهزتر همواره در حال تکامل بوده است.

در دهه ۱۹۵۰، صحافی بدون نخ موسوم به "ته‌چسب" ابداع و مرسوم شد. این شیوه صحافی که بدون استفاده از عمل دوخت و به‌ وسیله ماشین انجام می‌گرفت، جانشین ته‌دوزی کتاب شد. از این پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافی با سرعت زیاد و در یک خط تولید انجام گرفت. در اوایل ۱۹۶۰ مراحل مختلف کار صحافی، از دوختن تا پرس کردن و بسته‌بندی، بدون دخالت دست انجام می‌گرفت. در اواخر دهه ۱۹۶۰، ماشین‌هایی به‌وجود آمدند که قادر بودند تا ۶۰ جلد کتاب را در یک دقیقه صحافی کنند. در صحافی ماشینی پیشرفته امروزی، مراحل مختلف صحافی که جدا جدا و توسط ماشین‌های مختلف انجام می‌گرفت، یکپارچه شده است. این ماشین‌ها تمامی مراحل صحافی را انجام داده حتی در آخرین مرحله برای توزیع بسته‌بندی می‌کنند.

مراحل صحافی

صحافی به‌ طور کلی سه مرحله دارد:

ترکیب‌بندی

ترکیب‌بندی عبارت است از یکجا و کنار هم گذاشتن صفحات کتاب به‌ ترتیب شماره صفحه. این مرحله از چهار عمل، تشکیل می‌شود:

  • الف) تاکردن. در این عمل که با دست یا ماشین انجام می‌گیرد، اوراق بزرگ چاپی که چند صفحه بر پشت و روی آن چاپ شده است طوری تا می‌شوند که صفحات پشت سر هم قرار گیرند، ورق تاخورده را یک فرم چاپی می‌نامند و معمولاً مضربی از ۴ است.
  • ب) لَت گذاشتن. منظور از آن، گذاشتن بعضی صفحات رنگی مخصوص، نقشه یا تصاویر خارج از متن بین صفحات یک فرم است. این کار با دست انجام می‌گیرد.
  • ج) مرتب کردن. در صحافی کنار هم گذاشتن فرم‌های متعدد یک کتاب را به‌ گونه‌ای که صفحات کتاب به‌دنبال هم قرار گیرند، مرتب کردن می‌گویند. این عمل در صحافی ماشینی به‌وسیله ماشین‌های ترتیب انجام می‌گیرد.
  • د) دوختن. پس از مرتب کردن فرم‌ها، ته فرم‌های هر جلد باید به یکدیگر دوخته شود. این کار به دو روش ته‌دوزی و کناره‌دوزی انجام می‌گیرد. البته کتاب‌های ارزان قیمت را اساسا ته‌دوزی نمی‌کنند بلکه بسیاری از آنها را به کمک ماشین مخصوص به طریقه ته‌چسب، صحافی می‌کنند. بعضی اوقات نیز فرم‌های یک کتاب را فقط با کوک فلزی می‌دوزند و با چسب به جلد می‌چسبانند.

شکل‌بندی

در شکل‌بندی کتاب نیز چهار عمل صورت می‌گیرد:

  • الف) کوبیدن. دوختن فرم‌های کتاب باعث می‌شود در محل عطف تورم پیدا شود. برای از بین بردن این تورم فرم‌ها را تحت‌فشار قرار می‌دهند.
  • ب) چسب زدن. برای جلوگیری از شل شدن کوک‌ها در روش ته‌دوخت، لایه‌ای از چسب مخصوص بر سطح عطف کتاب می‌کشند.
  • ج) لب بریدن. لبه‌های ناهموار فرم‌های کتاب را پس از دوختن و کوبیدن با ماشین برش می‌برند تا تمامی نسخه‌های کتاب قطع یکسان پیدا کنند.
  • د) گردسازی، پشت‌کوبی و آستربندی. در این مرحله ابتدا سطح عطف کتاب محدّب می‌شود، سپس یک تکه پارچه با سریشم به سطح عطف کتاب چسبانده می‌شود که آن را آستر می‌نامند. در صحافی دستی شیرازه‌ها را به عطف می‌دوزند ولی در صحافی ماشینی شیرازه‌ها را تنها برای تزیین به دو سر عطف می‌چسبانند.

جلدبندی

جلدبندی شامل سه مرحله است:

  • الف) جلدسازی. معمولاً جلد کتاب‌ها از مقوا و پارچه یا از کاغذ ضخیم ساخته می‌شود. برای این کار، ابتدا ورقه‌های بزرگ مقوا را به‌وسیله ماشین برش در اندازه مطلوب بریده، سپس روی پارچه یا کاغذ ضخیمی که سطح درونی آن چسب خورده، چسبانده می‌شوند و در عین حال باریکه‌هایی از کاغذ ضخیم نیز به‌ صورت عطف در فاصله میان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زیرین می‌چسبد. سپس لبه‌های اضافی پارچه به طرف توی جلد برگردانده و بر سطح داخلی، دو قطعه مقوا می‌چسبانند.
  • ب) چاپ جلد. درج عنوان، نام نویسنده و دیگر اطلاعات کتابشناختی و بعضی تزیینات روی جلد و عطف کتاب را چاپ جلد می‌نامند. این کار با چاپ به روش عادی و یا به روش طلاکوبی صورت می‌گیرد. در روش اخیر از حروف مخصوص و یا کلیشه و ورقه‌های نازک طلایی یا رنگی استفاده می‌شود.
  • ج) جلدگذاری. در این مرحله به سطح دو آستر بدرقه کتاب و پارچه مشبک عطف کتاب چسب می‌زنند و فرم‌های به هم متصل شده را داخل می‌گذارند و با وارد کردن فشار، عطف فرم‌ها را به عطف جلد و آستر بدرقه‌ها را به سطح داخلی جلد می‌چسبانند. سپس کتاب‌ها را چند ساعت زیر پرس می‌گذارند تا خشک شوند.

پانویس

  1. Roman Diptych

منابع