صفیه بنت حیی بن اخطب
صفیه دختر حیی بن اخطب، از یهود بنینضیر بود و پس از اسارت در غزوه خیبر، به ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درآمد. مورخین و سیرهنویسان، صفیه را تنها همسر غیرعرب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برشمرده اند.
خاندان صفیه
صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنینضیر بوده و از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار میآمدند. مادرش «بره» دختر سموئیل نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنیقریظه بود که در ردیف یهودیان بنینضیر بودهاند.
صفیه در مدینه متولد شد و در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنینضیر و از اشراف مدینه به شمار میآمدند قرار داشت. با ظهور اسلام و هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه، پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.
صفیه نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابیالحقیق که از شاخه یهودیان بنینضیر بود درآمد.
در سال چهارم هجرت و در پی جنگ بنی نضیر -که بین یهودیان بنینضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد-، یهودیان بنینضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عدهای از سران بنینضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعههای آنجا ساکن شدند.
ازدواج با پیامبر اکرم
پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگافروزیها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع، شوهر صفیه کشته شد و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابیالحقیق بود، زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.
پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول خدا صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول خدا صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیدهای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید. حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمیکنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمیگزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمیگزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادیاش را صداقش قرار داد.
نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه، او را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شدهای که به سبزی میزد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت، این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه میآید؟ پس ضربهای بر من وارد کرد...».
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله درآمد. ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد. گفته شده در زمینهای هموار بین راه سفرههای چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، صفیه را در خانهای از خانههای انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او میرفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.
اوصافی از صفیه
در تاریخ از صفیه به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است. گفته شده هنگام ترک خیبر، هنگامی که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود، پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود. صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.
از او و احوالاتش پس از رحلت پیامبر خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.
او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانوادهاش میرساند.
او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثی را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است. امام سجاد علیه السلام و نیز برادرزادهاش و همچنین دو تن از غلامانش به نامهای کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری و صافیه و جدّه صالح بن حیان از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کردهاند.
وفات
سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری و به نقلی پنجاه و دو هجری در مدینه درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۸ و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۱۱۰۲.
- ↑ بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۳ و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۲۱۰ و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۶۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۶، ص۱۸۷.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۱۱، ص۶۱۱ و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۵.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.
- ↑ ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۱، ص۵۱۸ ۵۱۹ و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۵۳۳.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۶، ج۳، ص۲۰۶.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۳۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۲ ص۵۵۴ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۱۹۱.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱.
- ↑ واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۲، ص۶۷۳ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ مغازی، پیشین، ج۲، ص۷۰۷ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶.
- ↑ السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۲ و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۵۶.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
- ↑ ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج۳، ص۹۹ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص۲۲۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص۹۰-۹۱.
- ↑ دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج۱۴، ص۲۴۹.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۹.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۱.
- ↑ ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، ۱۰۸۹، ج۱، ص۲۴۵ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۱.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
- ↑ بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ص۴۴۳.
- ↑ دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج۱۴، ص۲۴۹ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.
- ↑ الاعلام، پیشین، ج۳، ص۲۰۶.
- ↑ الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.
- ↑ طبقات الکبری، پیشین، ص۳۵۱.
- ↑ همان، ۳۵۶.
- ↑ همان، ۳۵۸.
- ↑ الاعلام، پیشین، ج۷، ص۳۳۴ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ والتنبیه والاشراف، پیشین، ص۲۶۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.
- ↑ تاریخ طبری، پیشین، ج۱۱، ص۶۱۱ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.
- ↑ انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴.
منابع
- سید علی اکبر حسینی، صَفیه بنت حُیی بن اخطب، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.