حجاب

از دانشنامه‌ی اسلامی


«حجاب» یکی از دستورات دین اسلام است که با نزول «آیه حجاب» واجب گردیده و مراد از آن این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمائی نپردازد. حکم شارع مقدس در خصوص حجاب علاوه بر بعد فردی، یک حکم اجتماعی است و آلوده سازی و مفسده انگیزی بی حجابی در جامعه و خانواده انکارناپذیر است.

مفهوم‌ حجاب

«حجاب» در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکند، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. در متون فقهی و حدیثی، برای اشاره به معنای پوشش و پوشاندن، به جای حجاب از واژه «سِتر» استفاده می‌شده است. واژه حجاب، هفت بار در قرآن کریم به معنای مانع و حائل به کار رفته است. در آیه ۵۳ سوره احزاب که آیه حجاب خوانده می‌شود، به مردان دستور داده شده با همسران پیامبر از پشت پرده (مِنْ وَراءِ حجابٍ) سخن بگویند.

واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی، به معنای پوشش شرعی زنان به کار می‌رود. مقصود از حجاب زن این است که زنان به جز ظاهر معمول صورت و دو دست، اعضاى بدن و مواضع زینت و زیور خود را از دید مردان بیگانه بپوشانند، تا بدین وسیله به حفظ عفّت و شرافت خود موفق شوند. حجاب در جهان بینی اسلامی ریشه الهی دینی دارد و در آیات متعدد قرآن کریم و نیز در منابع مختلف روائی و فقهی بر آن تاکید شده است.

حجاب در کنار عفاف در معنای خاصش ویژه زنان است، اما در معنای عامش مردان را هم شامل می شود. چنانکه قرآن کریم همیشه از زنان و مردان (هر دو) می خواهد در نگاه کردن و رعایت عفت حریم را رعایت کنند. اما اینکه بیشتر روی حجاب زنان تاکید شده برای آنست که زنان بیشتر در معرض آسیب اند و لطافت روحی و جسمی آنها نیز بیشتر از مردان است و از طرفی بطور ذاتی بیشتر از مردان میل به خودنمائی و خودآرایی دارند.

علامه شعرانی می گوید: «حجاب از ضروریات دین اسلام است و کسی که انکار آن کند چه زن و چه مرد، انکار ضروری دین کرده است و اگر ترک حجاب کند و انکار آن نکند -مانند اعراب چادرنشین- بلکه خود معترف باشد که به ترک حجاب نافرمانی خدا و مخالفت قرآن کرده است، کافر نیست و اگر بدانیم به تقیه یا تملق از حجاب مذمت می کند نیز کافر نیست».

احکام حجاب

شاخص‌ترین مصداق حجاب، پوشش زن مسلمان به سن تکلیف رسیده، در مقابل مرد نامحرم بالغ و نیز کودک ممیز نابالغ است. موضوع حجاب در منابع فقهی در باب مستقلی مطرح نشده است، بلکه معمولا در مبحث نماز، به مناسبت بحث از پوشش و لباس نمازگزار و در مبحث نکاح که به مناسبت بحث از حکم نگاه کردن طرفین عقد به یکدیگر هنگام خواستگاری، سخن می‌رود.

احکام مشترک پوشش:

بر هر مکلّفی -جز زن و شوهر و نیز کنیز و مولا نسبت به یکدیگر- پوشاندن عورت (آلت تناسلی و مقعد) از دیگران حتّی محارم بلکه دیوانه و کودک ممیّز (برخوردار از قدرت تمییز خوب از بد) واجب است. برای حفظ و استقرار حجاب به عنوان هنجاری ایمانی ـ اجتماعی در همه مناسبات اجتماعی، علاوه بر زنان، مردان نیز به موجب فقه اسلامی مکلف‌اند که در ارتباطات خود با افراد جامعه -خواه زنان غیرمحرم، خواه محارم و خواه همجنسان- مراتبی از ستر و عفاف را رعایت کنند، هرچند ستر واجب برای مردان بسیار کمتر از زنان است.

احکام اختصاصی زنان:

وجوب حجاب بانوان در برابر مردان غیرمحرم، مورد توافق فقهای همه مذاهب اسلامی است؛ اما حدود و اندازه آن مورد بحث و گفتگو است. خاستگاه این اقوال، عمدتاً اختلاف نظر آنان درباره مواضع استثنا شده از حکم وجوب پوشش است. بر زن واجب است تمامی بدن خود ـ جز صورت و دست از سر انگشتان تا مچ و نیز پا از سر انگشتان تا مچ ـ را از نامحرم بپوشاند.

به نصّ قرآن کریم بر زن واجب نیست خود را از مردان «‌غیر اولی الإرْبَه‌» بپوشاند. علامه طباطبایی آن را به مردان مجنون و دارای سرپرستی دانسته است که شهوتی نداشته باشند. برخی نیز آن را به پیرمردانی تفسیر کرده‌اند که بر اثر پیری زیاد رغبتی به زناشویی ندارند.

پوشاندن مو از نامحرم واجب است. اما پیرزنانی که بر اثر پیری امیدی به ازدواج ندارند به نصّ قرآن کریم از حکم یادشده مستثنا هستند و نمایاندن آن مقدار از مو که نپوشاندن آن برای پیرزنان، متعارف می‌باشد، برای آنان جایز است؛ هرچند پوشاندن آن مقدار نیز برای آنان افضل است.

محدوده حجاب:

بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنّت پوشانیدن همه بدن، جز صورت و دستها (اصطلاحاً کَفَّین)، را واجب می‌دانند. مهم‌ترین دلیل آنان جمله «لایُبْدینَ زینَتَهُنَّ الّا ماظَهَرَ مِنها» در آیه ۳۱ سوره نور است. در احادیث، مصادیق گوناگونی برای زینت ظاهری، که در این آیه استثنا شده، ذکر شده است، از جمله لباس، حنای کف دست، سرمه، انگشتر، دستبند، صورت و دو دست. روایاتی که بر استثنا شدن صورت و دست‌ها از پوشانیدن و نیز جواز نگاه کردن به آنها (و گاهی قَدَمین) دلالت می‌کنند نیز مؤید این دیدگاه است.

در فقه اسلامی شکل خاصی از پوشش برای زن تعیین نشده و فقط بر پوشیده بودن بدن، جز موارد استثنا، تصریح شده است. البته فقها پوشیدن لباس‌های نازک و بدن‌نما و تحریک‌آمیز را نپذیرفته‌اند.

فلسفه حجاب

با تأمل در حکمت تشریعِ حکم حجاب ـ که به تصریح آیات قرآن و احادیث، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه و ارزش گذاری حیا و عفاف است ـ احکام حجاب به خوبی قابل تحلیل است.

تأکید قرآن و احادیث و متون فقهی بر اکتساب و تقویت ملکه عفت و تقوا، ضرورت رعایت حیا و عفاف در مناسبات زن و مرد غیرمحرم، و حرمت برخی امور (همچون قرارگرفتن زن و مرد نامحرم در یک محیط بدون امکان ورود شخص دیگر، نهی شدید از چشم‌چرانی مردان، وجوب ستر برای زن در برابر نامحرم و پرهیز او از هرگونه رفتار تحریک آمیز در محیط جامعه از قبیل تبرّج یا سخن گفتن مهیج)، بیانگر ارتباط کامل عفاف و حیا با حجاب است.

مبانی حجاب

۱- مبنای قرآنی و روایی حجاب:

آیات مربوط به حجاب عموما در دو سوره نور و سوره احزاب بیان شده و در آنها به ابعاد و حدود پوشش زنان اشاره شده است.

الف. "یا نساءَ النبی لَستُنّ کأحدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ و قُلن قولا معروفا و قَرنَ فی بیوتکن و لاتبرّجن تبرّج الجاهلیه الاولی...": (احزاب، ۳۲) ای زنهای پیغمبر! شما مثل افراد عادی نیستید..، پس در گفتارتان نرمی وفروتنی نکنید وصدای خود را نازک ننمائید تا اشخاصی که دلشان مریض است از صدای شما تحریک نشوند. و باید در خانه های خود قرار گیرید و زینتهای خودرا اظهار نکنید همانطور که کافران پیشین خود را به نمایش می گذاشتند... .

تبرّج بمعنی آراستن و آرایش کردن است. استاد شهید مطهری در این باره می گوید: "علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته این است که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی... در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند بنابراین انحراف "تبرج" و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است."

ب. "قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِک أَزْکى‌ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یصْنَعُونَ - و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ ... وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ": (نور، ۳۰-۳۱) مردان را بگو تا چشمها را از نگاه نا روا ببندند و اندامشان را ازحرام محفوظ نگه دارند که این بر پاکیزگی جسم و جان شما اصلح است و البته خدا به هرچه کنید آگاه است. و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه طبعاً از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورها یشان را جز براى شوهرانشان یا ... و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى دارند معلوم گردد... .

استاد مطهری ذیل آیه مذکور می گوید: "خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. برای زنان یک وظیفه مخصوص نیز مقرر فرموده و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند".

فضل بن شاذان از امام رضا(ع) روایتی نقل کردکه حضرت فرمود "و حُرّم النظر... لما فیه من تهییج الرجال وما یدعو الیه التهییج من الفساد والدخول فی ما لا یحلّ ولا یحمل": نگاه شهوت آمیز به نامحرمان حرام شد، چون مایه تحریک مردان و فسادی است که بدنبال آن می آید از آن جمله ورود در حریم ناموسی و ممنوعه افراد و ارتکاب به امور حرام و ناروا.

ج. در آیه ای دیگر هم به این موضوع اشاره شده و فرموده است: "یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِک وَبَنَاتِک وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِک أَدْنَىٰ أَن یعْرَفْنَ". (احزاب، ۵۹)

«جلابیب» در این آیه به حجاب کامل اشاره دارد که می توان گفت به همین چادر امروزی که سر و گردن و حجم بدن زن را کاملا فرا می گیرد مرتبط می شود. مقام معظم رهبری در این باره فرموند: "این مساله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن همه بخاطر اینست که قضیه عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مساله عفاف زن اهمیت می دهد. البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف مخصوص زنان نیست مردان هم بایدعفیف باشند. منتها چون در جامعه مرد بخاطر قدرت و برتری جسمانی می تواند به زن ظلم کند و بخلاف تمایل زن فتار نماید روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است."

۲- مبنای درونی و اخلاقی حجاب:

آنچه مسلم است این است که حجاب صرفا یک امر ظاهری و داشتن یک پوششن نیست بلکه نماد باورها و گرایشهای دینی افراد است که با عفت و حیاء درونیشان گره می خورد. از منظر اسلام حیاء ریشه عفت است و هرچه حیاء در جامعه ای بیشتر باشد عفت و پوشش ظاهری و پاک دامنی هم بیشتر می شود. و در مقابل، منشاء بی عفتی در جامعه رواج بی حیایی است. حیا و خویشتن‏داری نیروی کنترل کننده اعمال آدمی است؛ و در مقابل، افراد بی‏ حیا بی‏ پروا دست به هر گونه کار زشت و ناپسندی می‏ زنند.

۳- مبنای عقلی و فطری حجاب:

احکام اسلام همگی مبتنی بر وحی و شناخت براساس عقل و فطرت پاک انسانی با حاکمیت اراده و تدبیر حکمت بار خالق هستی رقم خورده است. براساس اسلام که یک دین منطبق با عقل است، حجاب یک وظیفه اى است که بر عهده زن نهاده شده و حکم شده که زن در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات کند. شرافت زن اقتضا می کند که هنگامى که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد، در طرز رفتار و لباسش هیچگونه عمدى که باعث تحریک و تهییج دیگران شود به کار نبرد. براساس آمار روزمره خانمهایی که بدحجابند بیشتر مود آزار و اهانت و تعرض نامحرمان و نامردمان قرار می گیرند.

عقل سلیم هم ما را به پوشش و حجاب دستور می دهد و آن را مایه کرامت و حفظ انحرافات و موجب استواری انسان می داند و آنچه را که باعث بی عفتی و پیامدهای شوم برهنگی می شود مذموم و ناپسند می داند.

۴- مبنای تاریخی، هویتی و ملی حجاب:

یکی از علتهای بدحجابی بحران هویت از خود و از ملیت است. کسی که نداند ایرانی است یا غربی، مسلمان است یا غیر مسلمان و خلاصه نسبت به آئین و فرهنگ خود آشنا نباشد و به آن افتخار نورزد، بی هویت است و خیلی از بی فرهنگیها و فسادها و بدحجابی ها تقریبا ریشه در آن دارد. اینکه فرد از فرهنگ و مرز و بوم خود خبر نداشته باشد و افکار و اندیشه ملی هویتی خود را رها کند و کاملا خودباخته و فریفته فرهنگ مبتذل و وارداتی غرب باشد و یا لباس ملی و عرفی بلاد خویش را نشناسد و با پشت پازدن به همه ارزشهای ملی دینی و بومی جامعه خود پوشش تزیینی و بهره جویانه و استعماری وضد شخصیتی غربی ها را بر تن کند، این یعنی بی هویتی و از خودباختگی که ریشه انحرافات فردی واجتماعی است.

حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب و همیشه تاریخ بعنوان امری مقدس وجود داشته است. آثار به جای مانده از انسانهاى اولیه هم نشانگر همین امر است که حجاب پیشینه اى به درازاى تاریخ دارد و اختصاص به اسلام هم ندارد. چنانکه نخستین انسان ها هم به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، بیشترین وجه حجاب در میان زنانشان معمول بوده است.

در تصاویرى که از دختران و پسران بر اهرام سه گانه مصر که قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد می رسد بر جای مانده می بینیم که دختران تمام بدن و پسران نیمه پایین بدن خود را پوشانده اند. این تصاویر و دیگر نقوش تاریخی نشان می دهند که اصل حجاب قبل از ظهور اسلام هم بوده و فقط با حلول اسلام، کامل و مقدس و ارزشمند شناخته شده و حدود آن تعیین گشته است. واسلام این عادت قدیمى را که مثل بسیارى از عادات خوب دیگر که از اعتدال بیرون بوده اصلاح و تعدیل نموده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است."

بنابر نقل تاریخ، حجاب قبل از اسلام در ایران رایج بوده و ایرانیان قبل از اسلام هم محجوب بودند. جالب اینجاست که روبنده و برقع و نقاب زنان از کشور ایران و هند وارد کشورهای عربی که حتی زودتر به دین اسلام مشرف شده بودند رسید. بنابراین تقید بر مسئله حجاب در ایران علاوه بر مبنا و ریشه دینی، همواره یک هویت ملی و تمدنی نیز داشته است. چنانکه در میان اقوام و تمدن های عهد کهن، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن های دیگر کامل تر بوده است. در این مورد می توان گوشه هایی از این شواهد تاریخی را در خصوص پوشش کامل زنان ایرانی بیشتر در دوره اشکانیان و ساسانیان در کتاب "تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول" جستجو کرد.

ویل دورانت در مورد وضعیت زنان در ایران باستان (پس از داریوش هخامنشی) می نویسد: "زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آنرا نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. در نقش هایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمی شود." شهید مطهری هم در مورد این که کدامین اقوام دارای حجاب بوده اند چنین بیان می کند: "در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در عرب جاهلیت حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است."

بنابراین اصل، دقت در لباس ملی زنان و مردان کشورمان ما را به این هویت و ملیت می رساند که مخالفت با چنین اصلی مخالفت علنی با هویت ایرانی و اسلامی و ملیت و فرهنگ عمیق و دیرینه ما و از همه مهمتر سرپیچی از قانون دینی و الهی محسوب می شود.

حجاب زنان ما خاستگاه ملی و هویتی در پرتو دینداری آنها دارد و همچنین چادر بعنوان حجاب برتر غیر از جنبه دینی که باخود دارد، همواره یک نماد انقلابی و ملی هم محسوب می شده و ریشه بومی و پشتوانه عزتمندی درطول تاریخ داشته است. اکنون با یک بررسی مقایسه ای می توان باتوجه به آثار شوم بی بندوباری ها در غرب که عموما بجهت بی حجابی زنان و مردانشان گسترش یافته بیش از پیش به اهمیت این حکم دینی در اسلام و جامعه اسلامی ایران پی ببریم.

حکومت اسلامی و حجاب

اگرچه حجاب، دستوری قرآنی و تکلیفی دینی است که مخاطبان آن اصالتاً مکلّفان هستند، اما ماهیت این حکم، اجتماعی است و ازاین رو رعایت یا عدم رعایت آن بروز و ظهور اجتماعی می‌یابد. از سوی دیگر، اقتضای اطلاقات دلایل احکام فردی و اجتماعی دین آن است که تمام مقررات دینی در جامعه اجرا شود و شارع به رعایت نشدن احکام دین راضی نیست. از لوازم این موضوع آن است که حکومت‌ها در یک جامعه اسلامی در برابر جهت‌گیری اخلاقی مردم و اجرای احکام شریعت در زندگی اجتماعی مسئولیت دارند و باید به حفظ شؤون اجتماع ملتزم باشند و به آموزه‌های دینی احترام گذارند.

دولت اسلامی همان گونه که نمی‌تواند اجازه شرب خمر علنی را، حتی به پیروان ادیان دیگر بدهد، نمی‌تواند با رعایت نشدن حجاب در جامعه نیز موافقت کند، زیرا حجاب، فراتر از ادای تکلیف توسط مؤمنان، هنجاری لازم الاجرا در جامعه دینی است.

برخی مخالفان دخالت حکومت در این زمینه بر آن‌اند که پیشگیری از بی‌حجابی سابقه فقهی و تاریخی ندارد و سیره معصومان، به ویژه پیامبر(ص) و امام علی(ع) که حکومت تشکیل داده بودند، الزام حکومتی حجاب نبوده است و آنان به تذکر و ارشاد بسنده می‌کرده و هیچ‌گاه برای بی‌حجابی حکم کیفری صادر نکرده‌اند. در پاسخ این ادعا گفته‌اند که اصولاً تا قبل از دوره جدید، حجاب زنان امری متداول و شایع در دنیای متمدن بوده است. حکومت‌های مسلمان در گذشته با این مسئله به شکل کلان روبه‌رو نبودند و تنها در سده اخیر، و به تبع تغییر وضع در دنیای غرب، حرکت‌های گوناگونی برای رفع حجاب در کشورهای اسلامی سازمان‌دهی شد.

منابع