خسران نفس
«خسران» در لغت به معنی از دست دادن سرمایه و کمبود آن است و «خسران نفس» به معنای آن است که آدمی نفس خود را در معرض هلاکت و بدبختی قرار دهد، به طوری که استعداد کمالش از بین برود و سعادت به کلی از او فوت شود و دیگر امیدی برای برگشت آن نماند.
محتویات
خسران در آیات و روایات
قرآن کریم که برنامه کامل سعادت و تکامل فرد در جامعه است، در سوره عصر به طور صریح و روشن اعلام میکند که همه انسانها در زیان طبیعی و خسران هستند: «إنّ الإنسانَ لَفی خُسر».
سپس راه فرار از این زیان را، از ناحیه فرد و اجتماع تعیین نموده است: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند».
در آیات بسیار دیگری نیز، از خسران و عوامل آن یاد کرده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کفَرُوا یرُدُّوکمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از کسانی که کافر شدند، اطاعت کنید شما را به گذشتههایتان بازمیگردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد».
در روایات نیز به طور گسترده به این مطلب پرداخته شده و علاوه بر تعاریف، مصادیقی هم برای خسران آدمی بیان شده است:
- امام علی علیه السلام فرمودند: آن کس که در روزهای امید خود و پیش از فرارسیدن اجلش کوتاهی کند، زیانکار باشد و اجلش به او ضرر زند.
- امام علی علیه السلام میفرمایند: چه کسی زیانکارتر از آن که آخرت را با دنیا عوض کرد؟
- امام باقر علیه السلام میفرمایند: بگو زیانکاران کسانی هستند روز قیامت خانوادهاشان را مغبون کردند.
عوامل خسران نفس
با توجه به آیات و روایات متعدد موجود در این باب میتوان علل و عوامل بسیاری را در باب خسران نفس بیان کرد. در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
عوامل اعتقادی:
این عوامل که ریشه آن اعتقادات غلط و انحرافی است، موجب خارج شدن فرد از دین و در نتیجه خسران او در دنیا و آخرت میگردد:
- ۱. کفر: گاهی انسان، مال یا مقام خود را از دست میدهد، در این موارد اگر چه زیان کرده است ولی چیزهایی را از دست داده که جزء وجود او نبوده؛ یعنی بیرون از وجود اوست. اما بزرگترین زیان که میتوان نام آن را زیان حقیقی گذاشت، زمانی خواهد بود که انسان اصل هستی خود را از دست دهد و وجود خویش را ببازد. دشمنان حق و افراد لجوج، سرمایه عمر و سرمایه فکر و عقل و فطرت و تمام مواهب جسمی و روحی خویش را که میبایست در مسیر حق بکار گیرند و به تکامل شایسته خود برسند به کلی از دست میدهند. کسانی که به آیات خدا کافر شدند زیانکارانند، چرا که منبع اصلی سرچشمه واقعی همه خیرات و برکت را رها کرده و در بیراهه سرگردان شدند و از کسی که تمام کلیدهای آسمان و زمین بدست اوست روی برتافته و به سراغ موجودات ناتوانی رفتهاند که مطلقاً کاری از آنها نیست.
- ۲. نافرمانی از خدا: اطاعت هر کسی غیر از خدا، اطاعت از شیطان محسوب میشود. این اصل در قرآن مطرح است که هر کس شیطان را بجای خداوند به عنوان ولی و سرپرست خود انتخاب کند، زیان آشکاری کرده است و این ضرر غیرقابل جبرانی است که شیطان بر پایه سعادت انسان میزند؛ زیرا حقایق و واقعیات را به یک سلسله اوهام و وساوس تبدیل و به دنبال آن سعادت را به شقاوت تبدیل میکند.
- ۳. انکار کتاب خدا: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «کسانی که کتاب آسمانی به آنها دادهایم (یهود و نصاری)، آن را چنانکه شایسته است، میخوانند. آنها به پیامبر اسلام ایمان میآورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند». در تفسیر منهج الصادقین ذیل آیه شریفه آمده است: و هر که به کتاب کافر گردد و احکام آن را تغییر دهد، یا معتقد به حلال و حرام و امر و نهی او نباشد، پس آن گروه در دنیا به جهت عدم نصرت و ظفر و در آخرت به دلیل گرفتاری و عذاب و دوزخ، زیانکارانند و هیچ خسارتی به این نمیرسد که شخص کفر را بر ایمان اختیار کند.
عوامل اخلاقی:
عوامل اخلاقی، آن دسته از عواملی است که با ارتکاب آن شخص کم کم از مسیر حق و حقیقت دور شده و باعث متزلزل شدن ریشه ایمان او میشود و در نهایت موجب خسران آدمی میگردد:
- ۱. دروغ: یکی از گناهان کبیره و بلکه قبیحترین آنها، دروغ گفتن است. صفتی که آدمی را در دیده ها خوار و در نظرها بی اعتبار میسازد و در نهایت چیزی جز خسارت برای فرد به دنبال ندارد.
- ۲. حسد: یکی دیگر از عوامل خسران، حسد است. امام صادق علیه السلام میفرماید: شخص بدخواه پیش از آنکه به دیگری زیانی وارد آورد به خود ضرر میرساند، مانند شیطان که بر اثر حسادت لعن جاوید را برای خود برگزید و فضیلت و مقام و هدایت و بهرهوری از حقایق را برای آدم گذاشت. حسد یکی از رذایلی است که با ورودش به قلب آدمی سر منشأ بسیاری از کج رویها از جمله کفر میباشد.
- ۳. پیروی از هوای نفس: امام علی علیه السلام میفرمایند: نفست تو را به سوی نهایت خسران و زیان فرو میبرد. هوای نفس از آن جهت مذموم است که زمینهساز انحرافات عملی، اخلاقی و اجتماعی و حتی سبب پدید آمدن بیماریهای روانی و بدنی برای انسان میشود و آدمی را به وادی گمراهی، ظلم و گناه میکشاند و در نهایت موجب زیان و خسران آدمی هم در دنیا و هم در آخرت میشود.
عوامل تکلیفی(عملی):
برخی عوامل که موجب خسران میشود، مربوط به حوزه عمل و تکلیف مکلف است. لذا با ایجاد کردن اخلالی در آن موجب خسران میگردد. این عوامل عبارتند از:
- ۱. نقض پیمان: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن میشکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده و در روی زمین فساد میکنند، اینها زیانکارانند».
- ۲. غفلت از یاد خدا: اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل میکند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز میدارد. همچنانکه در جای دیگر میفرماید: «مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست و باقیات صالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخشتر است».
- ۳. ظلم: از دیگر عوامل خسران، ظلم است که از دیدگاه الهی به سه دسته تقسیم میشود:
- ظلم به خویشتن: کسانی هستند که در قیامت نفس خود و اهل خود را دچار خسارت کردند، یعنی خود را از نجات محروم نموده، و از اهل خود نیز بهرهمند نمیشوند.
- ظلم به مردم: امام علی علیه السلام میفرماید: زیانکارترین شما، ستمکارترین شماست.
- ظلم به آیات الهی: اشخاصی هستند که نه تنها به خود ستم میکنند، بلکه به برنامههای هدایت الهی نیز ستم کردهاند؛ زیرا این برنامه میبایست وسیله هدایت و نجات گردد و اگر به آن بیاعتنایی شد و این اثر از آنها بدست نیامد، به آنها ستم شده است.
آثار خسران نفس
خسران یکی از رذایلی است که آثار دنیوی و اخروی بسیار متعددی در آیات و روایات برای آن شمرده شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
آثار دنیوی:
- ۱. محرومیت از هدایت الهی: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «...کسانی که لقای خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند». انسان خاسر، به دلیل تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت و... آمادگی هدایت ندارد؛ چرا که قلبشان تاریک و روحشان ظلمانی است، لذا بهرهای از هدایت در دنیا و ثمرات آن در آخرت نمیبرند.
- ۲. ابتلاء به عقوبت دنیوی: یکی دیگر از آثار خسران در دنیا کیفرها و بلاهای ناگهانی است که خداوند در دنیا بدون هیچ مقدمهای بر سر انسان فرود میآورد: «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟ در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمیدانند».
- ۳. حبط اعمال: خداوند در سوره هود میفرماید: «(ولی) آنها در آخرت، جز آتش (سهمی) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا (برای غیرخدا) انجام دادند، بر باد میرود و آنچه را عمل میکردند، باطل و بی اثر میشود». آری، انسان سالیان دراز زحمت میکشد و با مشقت فراوان سرمایهای میاندوزد، ولی با یک ندانم کاری و با یک هوسبازی آن را از دست میدهد.
آثار اخروی:
- ۱. حسرت خوردن: خداوند میفرماید: «آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلماً زیان دیدند (و این تکذیب ادامه مییابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید، میگویند: ای افسوس بر ما که درباره آن کوتاهی کردیم...».
- ۲. اقامه نشدن ترازوی عمل: نابودی و گم شدن اعمال یکی دیگر از آثار اخروی خسران است. اعمال چنین افرادی به دلیل این که هیچ آثاری از آنها دیده نمیشود و مورد استفاده نیز قرار نمیگیرند، گم و نابود میشود، همانند خاکستری در برابر یک طوفان عظیم.
راه جلوگیری از خسران نفس
قرآن کریم خود به برخی از عوامل رهایی و نجات از آن اشاره کرده است:
عوامل درونی:
- ۱. ایمان و عمل صالح: در بیشتر آیات قرآن ایمان و عمل صالح با هم آمده است؛ زیرا ایمان انسان را وادار میکند که به سوی خدا قدم بردارد. شهید مطهری میگوید: ایمان هم قادر است جلوی انسان را از منفعت پرستی تا حد زیادی بگیرد. آن وقت عقل هم انسان را به سوی همان مطلوب پیش میبرد.
- ۲. سفارش به حق: یکی دیگر از عوامل رفتاری که باعث خروج از جرگه خاسران میگردد، سفارش نمودن یکدیگر به حق است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است: «و یکدیگر را به حق سفارش کرده». تواصی به حق آن است که یکدیگر را به حق سفارش کنند؛ به اینکه از حق پیروی نموده و در راه آن استقامت و مداومت کنند، پس دین حق چیزی جز پیروی اعتقادی و عملی از حق و تواصی به حق نیست.
- ۳. سفارش به صبر: «و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند». صبر در این آیه به صورت مطلق آمده است، لذا بنابر این اطلاق، مراد، اعم از صبر بر اطاعت خدا و صبر بر معصیت و صبر در برابر مصائبی است که به قضا و قدر الهی به آدمی به انسان میرسد.
عوامل بیرونی:
- ۱. فضل و رحمت الهی: ابوالعالیه میگوید: فضل خدا ایمان است و رحمت او قرآن. علت این که ایمان بنی اسرائیل و توبه آنان فضل خدا شمرده شده است، این است که فضل و تقدیر خدا سبب آن شد و یا ممکن است منظور از فضل خدا این باشد که پس از روی گرداندن و بازگشت بنی اسرائیل خداوند آنان را هلاک نکرد و مهلت داد تا توبه کنند. والّا قطعا هلاک میشدند.
- ۲. هدایت الهی: خداوند در قرآن میفرماید: «آن کس را که خدا هدایت کند، هدایت یافته (واقعی) اوست و کسانی را که (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زیانکاران (واقعی) آنها هستند». هدایت و ضلالت، نه جنبه اجباری دارند و نه بدون دلیل و بیحساب است. منظور از فراهم ساختن این دو، فراهم ساختن زمینههای هدایت یا بازگرفتن اینگونه زمینههاست؛ آن هم بخاطر اعمال نیک و بدی که انسان قبلاً آن را انجام داده است.
- ۳. اسلام: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ابراهیم نه یهودی بود نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود». بنابراین هر کس از این آئین الهی خارج شود و هر دینی را به هر نامی انتخاب کند، از خاسرین و زیانکاران در دنیا و آخرت خواهد بود.
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بیجا، ص۱۴۶.
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، پاییز ۱۳۶۳، ج۱۷، ص۳۹۵.
- ↑ سوره عصر/۲.
- ↑ سوره عصر/۳.
- ↑ سوره آل عمران/ ۱۴۹.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه، شیخی، حمیدرضا، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ج۳، ص۱۳۹۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۵، ص۱۶۶، ذیل آیه ۱۲ سوره انعام.
- ↑ همان، ج۱۹، ص۵۲۳، ذیل آیه ۶۳ سوره زمر.
- ↑ همان، ج۴، ص۱۳۸.
- ↑ سوره بقره/۱۲۱.
- ↑ کاشانی، ملا فتح الله؛ تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المنافقین، تهران، اسلامیه، ۱۳۴۷، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۴۷۸.
- ↑ فیض کاشانی، ملا محسن؛ اخلاق حسنه، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۶۵، چاپ ششم، ص۷۳.
- ↑ امام صادق علیه السلام فرمودند: ریشه کفر ۳ تا است: حرص، تکبر و حسد. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۲۸۹.
- ↑ دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز ۱۳۸۱، نامه ۳۰.
- ↑ سوره بقره/۲۷.
- ↑ سوره کهف/۴۶.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ پیشین، ج۳۵، ص۱۰۸.
- ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۸۱، ج۲، ص۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۶، ص۹۴.
- ↑ سوره یونس/۴۵.
- ↑ سوره اعراف/۹۹.
- ↑ سوره هود/۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۲، ص۱۱۱.
- ↑ سوره انعام/۳۱.
- ↑ سوره کهف/۱۰۳-۱۰۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۱۲، ص۵۶۲-۵۶۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۵، چاپ بیست و هفتم، ص۳۲۲-۳۲۴.
- ↑ سوره عصر/۳.
- ↑ سوره عصر:۳.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ پیشین، ج۴، ص۳۸۲.
- ↑ «سپس شما پس از این رویگردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید». سوره بقره/۶۴.
- ↑ طبرسی، ابوعلی الفضل ابن الحسن؛ مجمع البیان، تهران، مکتب الاسلامیه، بی تا، ج۱۰، ص۱۱۷.
- ↑ سوره اعراف/۱۷۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۸، ص۱۷.
- ↑ سوره آل عمران:۶۷.
منابع
- سیده معصومه جوادی زاویه، خسران نفس، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۲۸ دی ماه ۱۳۹۲.