آیه 18 سوره مائده
<<17 | آیه 18 سوره مائده | 19>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو (ای پیغمبر): اگر چنین است پس او چرا شما را به گناهانتان عذاب میکند؟ بلکه شما هم بشری هستید از آنها که خدا خلق کرده، هر که را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد عذاب میکند، و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است از آنِ خداست و بازگشت همه به سوی اوست.
و یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو: [اگر گفتار شما درست است] پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب می کند؟ بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که خدا آفریده است. هر که را بخواهد می آمرزد، و هر که را بخواهد عذاب می کند. و مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو قرار دارد، فقط در سیطره خداست، و بازگشت به سوی اوست.
و يهودان و ترسايان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را به [كيفر] گناهانتان عذاب مىكند؟ عنه،] بلكه شما [هم] بشريد از جمله كسانى كه آفريده است. هر كه را بخواهد مىآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو مىباشد از آن خداست، و بازگشت [همه] به سوى اوست.»
يهوديان و مسيحيان گفتند كه ما فرزندان و دوستان خدا هستيم. بگوى: پس چرا شما را به پاداش گناهانتان عذاب مىكند؟ بلكه شما انسانهايى از جمله آفريدگان هستيد. هر كس را كه بخواهد مىآمرزد و هر كس را كه بخواهد عذاب مىكند و از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست و بازگشت همه به اوست.
یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات میکند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات میکند؛ و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست؛ و بازگشت همه موجودات، به سوی اوست.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْمَصِیرُ»: سرانجام کار. برگشت.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
ابن اسحق از ابن عباس روايت كند كه چند نفر از يهوديان مانند نعمان بن قصى و بحر بن عمر و شاس بن عدى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و با وى به سخن گفتن و مجادله پرداختند. پيامبر هم جواب آنها را ميداد سپس آنها را به اسلام دعوت نمود و از عواقب وخيم ایمان نياوردن ترسانيد، آنها گفتند: اى محمد ما را از چه چيز مى ترسانى؟ ما كسانى هستيم كه پسران خدا مى باشيم و از دوستان او هستيم، چنان كه مسيحيان نيز آن را مى گفتند سپس اين آية نازل گرديد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «18»
ويهوديان ومسيحيان گفتند: ما پسران خدا ودوستان (خاص) اوييم. بگو:
پس چرا شما را به (كيفر) گناهانتان عذاب مىكند؟! (چنين نيست) بلكه شما نيز انسانهايى از مخلوقات اوييد (وامتيازى نداريد). (خداوند) هر كه را بخواهد (وشايسته بداند) مىآمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و حكومت آسمانها وزمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداوند است، و بازگشت و سرانجام تنها به سوى اوست.
نکته ها
هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله جمعى از يهوديان را به اسلام دعوت كرد، گفتند: ما فرزندان و دوستان خداييم. «1»
يهود و نصارا خود را پسران واقعى خدا نمىدانستند، بلكه نوعى فرزند خواندگى تشريفاتى براى خود تصوّر مىكردند.
قتل انبيا، كتمان بشارتها به آمدن پيامبر اسلام، پيمان شكنى، تحريف كتب آسمانى، گوسالهپرستى، بهانهجويى، شكمپرستى، نمونههايى از جنايات بنىاسرائيل است و كنده شدن كوه از جاى خود، چهل سال آوارگى، مسخ و ذلّت، نمونههايى از كيفر الهى نسبت به آنان است. «يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ»
«1». ادّعاى فرزند خدا و دوست خدا بودن، در انجيل يوحنّا، باب 8، جمله 41 نيز آمده است. تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 264
پیام ها
1- نژادپرستى، امتيازطلبى و حقّ را منحصر در خود و حزب و گروه خود دانستن، ممنوع است. «بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ»
2- هيچ فرد، قوم، نژاد و امّتى، نبايد مطمئن به آمرزش خدا باشد، چنانكه نبايد از رحمت او مأيوس باشد. «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «18»
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 50
بعد بيان فريقين اهل كتاب را فرمايد:
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى: و گفتند يهود و نصارى. نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ: ما اشياع و اتباع هر دو پسر او يعنى عزير و مسيح هستيم و دوستان او مىباشيم و خدا هرگز پسر و دوست خود را عذاب نكند، بلكه غضب او مانند غضب پدر باشد بر ولد. يا آنكه مقربان اوئيم مانند قرب و منزلت ولد بر والد و رأفت پدر به پسر. ابراهيم نخعى گفته در تورات خطاب شده «يا ابناء احبارى» آنها خواندند «يا ابناء ابكارى» و در انجيل «انّى ذاهب الى ربّى و ربّكم» آنها خواندند «الى ابى و ابيكم» مروى است كه «1» پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كعب بن اشرف و كعب بن اسيد و غير آنها را از عقاب بترسانيد. گفتند: ما را چه مىترسانى، هر چند گناه كنيم خدا ما را عفو فرمايد، زيرا پسران و دوستان اوئيم. حق تعالى فرمود: اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ: بگو در جواب ايشان اگر سخن شما به حسب فرض راست باشد، پس براى چه عذاب فرمايد شما را به گناهان شما در دنيا به قتل و اسر و مسخ و سلطه بخت النصر و حيرانى وادى تيه به مدت چهل سال و در آخرت به اعتراف شما به عذاب ايام معدودات، پس اگر پسر او مىبوديد شما را عذاب نمىكرد، زيرا شفقت پدرى مانع است كه پسر را به قتل و اسيرى و مسخ و آتش عذاب كند، و دوست نيز عقوبت و عذاب دوست را روا ندارد، و چون شما معترفيد به عذاب دنيا و آخرت نسبت بشما، لذا نه پسر و نه دوست او هستيد. بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ: بلكه شما بشرى هستيد از آنچه خدا خلق فرموده، يعنى مانند ساير بنى آدميد كه جزاى خير و شر خود را خواهند يافت. يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ: مىآمرزد خداوند به رحمت خود هر كه را مىخواهد، و آنها كسانىاند كه به وحدانيت
«1» مجمع البيان ج 2 ص 176.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 51
الهى و نبوت جميع انبياء و معاد ايمان آوردهاند. وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ: و عذاب مىنمايد به عدل و استحقاق، هر كه را مىخواهد و آنها مشركان و مكذبين رسل و آيات الهيند. مراد آنكه حق تعالى با شما معامله ساير مردمان فرمايد بدون مزيتى كه شما را بر ايشان باشد و مرجع تمام امور به مشيت او سبحانه و تعالى است. وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما: و مرذات اقدس الهى راست خاصه پادشاهى و حكم فرمائى آسمان و زمين و آنچه ميان آنها است از جماد و نبات و حيوان و انسان و ساير موجودات. وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ: و بسوى او است بازگشت همه، يعنى ما سوى نزد او مساويند در آنكه خلق و ملك اويند، پس محسن را به احسان، و مسىء را به اسائه جزا خواهد داد بدون رجحان بعضى بر بعضى.
در امالى صدوق «1» خطابات خدا با عيسى عليه السّلام: قال له يا عيسى، انا ربّك و ربّ آبائك، اسمى واحد و انا الاحد المتّفرد بخلق كلّ شىء و كلّ شىء من صنعى و كلّ خلق الىّ راجعون. يا عيسى انت المسيح بامرى و انت تخلق من الطّين كهيئة الطّير باذنى و انت تحيى الموتى بكلامى فكن الىّ راغبا و منّى راهبا، فانّك لن تجد منّى ملجأ الا الىّ.
ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كند از جمله مواعظى كه حق تعالى به عيسى عليه السّلام فرمود: اى عيسى، من پروردگار تو و آباء تو هستم، اسم من واحد و من احد متفرد بالذات و صفاتم. خلق مىنمايم هر چيز را و هر شيئى از صنع من، و تمام خلق به سوى من رجوع كنند. اى عيسى، تو مسيح هستى به امر من، و خلق مىكنى از گل به هيئت مرغ به اذن من، و زنده كنى مرده را به كلام من، پس راغب به طاعت من و راهب از عذاب من باش.
بدرستى كه هرگز تو نيابى نزد من پناهى مگر به سوى من، يعنى ملجا و مأوى منحصر است به درگاه عزت و كبريائى ذات من.
«1» امالى صدوق، مجلس 78- بحار الانوار، جلد 14، صفحه 289- روضه كافى، صفحه 131، حديث 103.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 52
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «18»
ترجمه
گفتند يهود و نصارى ما پسران خدا و دوستان اوئيم بگو پس چرا عذاب ميكند شما را بگناهانتان بلكه شما بشرى هستيد از كسانيكه آفريد ميآمرزد مر آنرا كه ميخواهد و عذاب ميكند آنرا كه ميخواهد و مر خدا راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است و بسوى اوست بازگشت.
تفسير
حضرات يهود و نصارى در مقابل پيغمبر (ص) كه آنها را از عذاب الهى ميترسانيد نغمه ديگرى بر پا داشتند كه ميگفتند ما پسران خدائيم باين ملاحظه كه خود را پيروان مسيح و عزير ميدانستند و معمول عرب اين بود كه اوصاف رؤساء خودشان را سرايت باتباع آنها ميدادند مثلا اگر رئيس قومى مولاى رئيس قبيله ديگر بود اين قوم خود را مولاى آن قبيله ميخواندند و ديگر آنكه مدّعى بودند كه ما دوستان خدائيم چون دوستان دوستان خدائيم كه انبياء بنى اسرائيلند و براى اين خداوند انبياء عظام خود را از بين ما اختيار فرموده و خدا دوستان خود و كسانيرا كه بمنزله اولاد او هستند عذاب نميكند با آنكه قبول داشتند ايام چندى عذاب ميشوند در آخرت و در دنيا هم معترف بودند كه بانواع عذابها از قبيل قتل و اسارت و مسخ شدن و غيرها گرفتار شدهاند لذا خداوند باعتراف خودشان آنها را ملزم فرمود و مزيت حسبى و نسبى آنها را نفى فرمود و بيش از بشريت براى آنها شرفى باقى نگذارد خلاصه آنكه بيان فرمود كه يهود و نصارى هم مانند ساير مردمند اگر ايمان بياورند خدا آنها را ميآمرزد و اگر نياورند آنها را عذاب مينمايد و بر هر تقدير منوط بمشيت الهى است همه موجودات بالسويه در ملكيت حق مستقرند و بازگشت همه بسوى او است و هر كس را بجزاى
جلد 2 صفحه 191
اعمال خود خواهد رسانيد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَتِ اليَهُودُ وَ النَّصاري نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ قُل فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَل أَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما وَ إِلَيهِ المَصِيرُ «18»
و گفتند يهود و نصاري که ما پسران خدا هستيم و دوستان او بآنها بگو پس براي چه عذاب ميفرمايد شما را بگناهانتان بلكه شما بشر هستيد در عداد ساير مخلوقات هر كس قابل مغفرت باشد ميآمرزد و هر كس استحقاق عقوبت داشته باشد عذاب ميفرمايد و از براي او است ملكية آسمانها و زمين و آنچه بين آنها است و بازگشت بندگان بسوي او است.
وَ قالَتِ اليَهُودُ وَ النَّصاري نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ منشأ اينکه دعوي اما يهود بواسطه اينست که در تورات رائج آنها آدم را إبن اللّه شمرده، و اما نصاري در انجيل آنها از قول مسيح نقل ميكند که پدر من و پدر شما چنين ميفرمايد و گذشت که اينکه دعوي از جهاتي موجب كفر ميشود چنانچه مشركين هم گفتند ملائكه دختران خدا هستند و اما دعواي محبت بواسطه اينكه پدر البته اولاد خود را دوست ميدارد قُل فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم توضيح كلام اينكه اينکه دعواي فاسد اينها بر فرض صدق اختصاص بيهود و نصاري ندارد زيرا تمام افراد بشر را ميگيرد پس تمام اولاد خدا هستند و همچنين نصاري که از كلام عيسي نقل كردند عيسي را مبعوث بر تمام بشر ميدانند و خطاب بتمام بشر است و نيز مسلّم بين يهود و نصاري است که هر که مخالفت دستورات تورات و انجيل و احكام دين بكند مذنب و معذب است و بالوجدان در بين آنها عصات و مخالفين هم بسيار است و عاصي و مخالف هم معذب است پس بالنتيجه اينكه اينکه دعوي باطل و فاسد است.
بَل أَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ اينکه دفع دخل است که اگر كسي سؤال كند که
جلد 6 - صفحه 332
اينها اگر پسران و دوستان خدا نيستند پس نسبت آنها با خدا چيست، جواب ميفرمايد که تمام اولاد آدم بشر هستند و نسبت آنها با خدا همان نسبت است که آسمانها و زمين و حيوانات و نباتات و جمادات و جن و ملك و عالم عقول و مجردات با خدا دارند همه مخلوقات او و مصنوعات او هستند و البته در بين افراد بشر بر طبق جميع اديان عالم خوب و بد، مطيع و عاصي، مؤمن و كافر، عادل و فاسق بسيار است بلكه اكثريت با كفار و فساق و اهل معصيت است.
يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ اگر مؤمن و مطيع و عادل باشد وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ اگر كافر و منافق و فاسق و عاصي باشد، و اينکه موضوع را تمام اديان عالم معترف هستند فقط طبيعي که منكر مبدء و معاد است انكار ميكند.
وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما اينکه هم جواب سؤال مقدر است که كسي بگويد اگر چه همه مخلوق او هستند و ميان آنها خوب و بد، مطيع و عاصي بسيار است لكن ما كساني را داريم که دفع عذاب از ما ميكنند مثل بتهاي مشركين و انبياء هر امّتي نسبت بامّة خود، جواب اينكه در مقابل خدا احدي نيست که بتواند عرض اندام كند تمام مملوك و مقهور حق هستند وَ إِلَيهِ المَصِيرُ و بازگشت همه بسوي او است.
(اشكال)
پس بناء علي هذا مسئله شفاعت که شما مسلمين ميگوييد هم اصلي ندارد.
(جواب)
در باب شفاعت تا قابليت شفاعت نداشته باشد که ايمان است و تا اذن و اجازه حق نرسد و تا بنده مرضي حق نباشد شفاعت نميشود چنانچه مفاد آيات شريفه است و قبلا متذكر شدهايم.
333
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 18)
در این آیه به یکی از ادعاهای بی اساس و امتیازات موهومی که یهود و نصاری داشتند اشاره کرده می گوید: «یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم»؟ (وَ قالَتِ الیهُودُ وَ النَّصاری نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ)؟ اما می دانیم که قرآن با تمام این امتیازات موهوم مبارزه می کند و امتیاز هر انسانی را تنها در ایمان و عمل صالح و پرهیزکاری او می شمرد، لذا در ادامه آیه برای ابطال این ادعا چنین می گوید: «بگو: پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات می کند»! (قُل فَلِمَ یعَذِّبُکم بِذُنُوبِکم).
این مجازات گناهکاران نشانه آن است که ادعای ارتباط فوق العاده با خدا؟ تا آنجا که خود را دوستان، بلکه فرزندان خدا می شمارید، ادعایی بی اساس است.
به علاوه تاریخ شما نشان می دهد که گرفتار یک سلسله مجازاتها و کیفرهای الهی در همین دنیا نیز شدهاید و این دلیل دیگری بر بطلان ادعای شماست.
سپس برای تأکید مطلب اضافه می کند: «شما بشری هستید از مخلوقات خدا، همانند سایر انسانها» (بَل أَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ).
و این یک قانون عمومی است که «خدا هر که را بخواهد (و شایسته ببیند) می بخشد و هر که را بخواهد (و مستحق ببیند) کیفر می دهد» (یغفِرُ لِمَن یشاءُ وَ یعَذِّبُ مَن یشاءُ).
از این گذشته «همه مخلوق خدا هستند و بنده و مملوک او، بنابراین نام فرزند خدا بر کسی گذاشتن منطقی نیست» (وَ لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَینَهُما).
«و سر انجام هم تمام مخلوقات به سوی او باز می گردند» (وَ إِلَیهِ المَصِیرُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ لباب النقول في اسباب النزول از سيوطى.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 279.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.