ژان پیاژه
زندگی نامه
پیاژه در سال 1896 در نوشاتل، در منطقه فرانسوی زبان سوئیس به دنیا آمد. او بزرگترین پسر آرتور پیاژه (سوئیسی)، استاد ادبیات قرون وسطی در دانشگاه نوشاتل و ربکا جکسون (فرانسوی) بود. ربکا جکسون از خانوادهای برجسته از صاحبان کارخانههای ریختهگری فولاد فرانسوی[31] که تبار انگلیسی داشتند، از طریق پدربزرگ خود در لنکاوی، فولادساز جیمز جکسون، آمد.[32] پیاژه کودکی نابالغ بود که به زیست شناسی و دنیای طبیعی علاقه داشت. علاقه اولیه او به جانورشناسی پس از انتشار چندین مقاله در مورد نرم تنان در سن 15 سالگی، شهرت او را در میان افراد حاضر در این زمینه به ارمغان آورد.[33]
هنگامی که او 15 ساله بود، پرستار سابقش به والدینش نامه نوشت تا از اینکه یک بار به آنها در مورد مبارزه با یک آدم ربا از کالسکه بچه ژان دروغ گفته بود، عذرخواهی کرد. هیچ وقت آدم ربایی وجود نداشت پیاژه مجذوب این شد که به نحوی خاطره ای از این حادثه آدم ربایی شکل داده بود، خاطره ای که حتی پس از درک دروغ بودن آن، ماندگار شد.[34]
او به دلیل اصرار پدرخوانده اش برای مطالعه در زمینه های فلسفه و منطق، به معرفت شناسی علاقه پیدا کرد.[35] او در دانشگاه نوشاتل تحصیل کرد و برای مدت کوتاهی در دانشگاه زوریخ تحصیل کرد. در این مدت، او دو مقاله فلسفی منتشر کرد که مسیر تفکر او را در آن زمان نشان می داد، اما بعدها آنها را به عنوان تفکر نوجوانی رد کرد.[36] علاقه او به روانکاوی، که در آن زمان رشته روانشناسی رو به رشدی بود، را نیز می توان به این دوره نسبت داد.
پیاژه پس از فارغ التحصیلی از سوئیس به پاریس نقل مکان کرد و در مدرسه پسرانه خیابان Grange-Aux-Belles تدریس کرد. این مدرسه توسط آلفرد بینه، توسعهدهنده آزمون بینه-سایمون (که بعداً توسط لوئیس ترمن اصلاح شد و به مقیاس هوش استانفورد-بینه تبدیل شد) اداره میشد. پیاژه در علامتگذاری تستهای هوش بینه کمک کرد. در حالی که او به علامت گذاری برخی از این تست ها کمک می کرد، پیاژه متوجه شد که کودکان خردسال به طور مداوم به برخی از سؤالات پاسخ اشتباه می دهند.[37] پیاژه چندان بر روی اشتباه بودن پاسخ های کودکان تمرکز نکرد، بلکه کودکان خردسال به طور مداوم انواع اشتباهاتی را مرتکب شدند که کودکان بزرگتر و بزرگسالان موفق به اجتناب از آنها شدند. این امر او را به این نظریه سوق داد که فرآیندهای شناختی کودکان خردسال به طور ذاتی با بزرگسالان متفاوت است. در نهایت، او قرار بود یک نظریه جهانی از مراحل رشد شناختی ارائه کند که در آن افراد الگوهای مشترک خاصی از شناخت را در هر دوره از رشد نشان میدهند.
در سال 1921، پیاژه به عنوان مدیر مؤسسه روسو در ژنو به سوئیس بازگشت. در این زمان، مؤسسه توسط ادوارد کلاپارد اداره می شد.[38] پیاژه با بسیاری از ایده های کلاپارد آشنا بود. از جمله مفهوم روانشناختی «دست زدن» که ارتباط نزدیکی با «آزمایش و خطا» مشاهده شده در الگوهای ذهنی انسان داشت.[39]
در سال 1923، او با ولنتاین شاتنای (7 ژانویه 1899 - 3 ژوئیه 1983) ازدواج کرد. از سال 1925 تا 1929، پیاژه به عنوان استاد روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه علم در دانشگاه نوشاتل کار کرد.[41] در سال 1929، ژان پیاژه سمت مدیر دفتر بینالمللی آموزش را پذیرفت و تا سال 1968 ریاست این سازمان بینالمللی را بر عهده داشت. که به صراحت به باور آموزشی خود پرداخت.
پیاژه پس از تدریس در دانشگاه ژنو و دانشگاه پاریس در سال 1964، به عنوان مشاور ارشد در دو کنفرانس در دانشگاه کرنل (11 تا 13 مارس) و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی (16-18 مارس) دعوت شد. . کنفرانس ها به رابطه مطالعات شناختی و توسعه برنامه درسی پرداختند و تلاش کردند تا مفاهیم تحقیقات اخیر رشد شناختی کودکان را برای برنامه های درسی درک کنند.[42]
در سال 1979 به پیاژه جایزه بالزان برای علوم اجتماعی و سیاسی اعطا شد. او در سال 1980 درگذشت، و همانطور که او درخواست کرده بود، به همراه خانواده اش در قبر بی نشان در Cimetière des Rois (قبرستان پادشاهان) در ژنو به خاک سپرده شد.[43]
ژان ویلیام فریتز پیاژه | |
---|---|
زادهٔ | ۹ اوت ۱۸۹۶ نوشاتل، سوئیس |
درگذشت | ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۰ (۸۴ سال) ژنو، سوئیس |
محل تحصیل | دانشگاه نوشاتل |
شناختهشده برای | ساختگرایی، تاریخ روانشناسی، معرفتشناسی تکوینی، نظریه رشد مرحلهای پیاژه، بقای شیء، خودمحوری |
پیشینه علمی | |
شاخه(ها) | معرفتشناسی، روانشناسی رشد |
تأثیر گرفته از | ایمانوئل کانت، هانری برگسون، آلفرد بینه، تئودور سیمون، کلود لوی استروس |
تأثیر گذار بر | باربل اینهلدر، جروم برونر، لارنس کلبرگ، هوارد گاردنر، توماس کوهن، سیمور پاپرت، لو ویگوتسکی، یان لی کان، جردن پیترسون، اومبرتو اکو، پریرخ دادستان |
ژان پیاژه (تلفظ فرانسوی: [ʒɑ̃ pjaʒɛ]؛ ۹ اوت ۱۸۹۶ – ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۰) روانشناس، زیستشناس و شناختشناس فرانسوی-زبانِ سوئیسی بود که به خاطر کارهایش در روانشناسی رشد و شناختشناسی شهرت یافتهاست، از جمله نظریه رشد مرحلهای پیاژه.
پیاژه جایگاه ویژهای برای آموزش کودکان قایل بود. او در سال ۱۹۳۴ در کسوت رئیس دفتر بینالمللی آموزش سازمان ملل متحد اعلام کرد «تنها آموزش است که میتواند جوامع ما را در مقابل فروپاشی تدریجی یا خشونتبار حفظ کند.»
پیاژه در سال ۱۹۵۵، مرکز بینالمللی شناختشناسیِ ژنتیک را راهاندازی کرد و از همان سال تا پایان عمر ریاست آن را بر عهده داشت. به بیان ارنست فون گلاسرزفلد، پیاژه پیشگام گرانقدر نظریهٔ ساخت گرایانهٔ معرفت است.
از کارهای اولیهٔ خود در زمینهٔ زیستشناسی، پیاژه به این باور رسید، که اعمال زیستشناسانه عبارتند از گامهایی که در مسیر سازشیابی با محیط فیزیکی اطراف، و به منظور کمک به سازمانیافتگی آن برداشته میشود.
پیاژه در تاریخ ۹ اوت ۱۸۹۶ در نوشاتل سوئیس به دنیا آمد و اولین فرزند خانواده بود. مادرش ربکا جکسون و پدرش آرتور پیاژه، استاد دانشگاه در رشتهٔ ادبیات قرون وسطی بود. در ۱۱ سالگی، وقتی دانشآموز مدرسهٔ لاتینِ نوشاتل بود، مقالهٔ کوتاهی در مورد یک گنجشگ آلبینو نوشت و همین مقاله مقدمهای شد برای یک زندگی سراسر علمی همراه با تألیف بیش از شصت کتاب و چند صد مقاله. در دوران نوجوانی علاقهٔ پیاژه به جانورشناسی بیشتر شد و مقالاتی در مورد نرمتنان نوشت. پس از اتمام دوران دبیرستان او مشغول به تحصیل در رشتهٔ علوم طبیعی در دانشگاه نوشاتل شد و از همان دانشگاه دکتری گرفت. در طول این مدت پیاژه دو مقالهٔ فلسفی نوشت که خودش از آنها با عنوان کارهای نوجوانی یاد میکند. پیاژه بعد از نیمفصلی که در دانشگاه زوریخ به مطالعهٔ روانکاوی پرداخت، سوئیس را به مقصد پاریس ترک کرد. در پاریس بود که او نظریهٔ مراحل رشد شناختی خود را مطرح کرد. در سال ۱۹۲۱ پیاژه به سوئیس بازگشت و به عنوان رئیس انستیتو روسو در ژنو مشغول به کار شد.
در سال ۱۹۲۳ پیاژه و ولنتاین چتنی با هم ازدواج کردند و حاصل این ازدواج سه فرزند بود. در سال ۱۹۲۹ پیاژه ریاست دفتر بینالمللی آموزش را قبول کرد و تا سال ۱۹۶۷ در همین سمت باقیماند.
در نهایت پیاژه در سپتامبر سال ۱۹۸۰ در ژنو درگذشت.
نظریه رشد مرحلهای پیاژه
نخستین شغل پیاژه پس از فوق لیسانس روانشناسی، کار در آزمایشگاه آلفرد بینه بود. پیاژه در طول کار، به این موضوع علاقهمند شد که چرا همهٔ کودکان اشتباهات مشابهی را انجام میدهند. نحوهٔ استدلال آنان با اشخاص بزرگسال چه تفاوتی دارد؟ او به مشاهدهٔ فرزندان خود پرداخت. به بازی کردنهای آنان دقت کرد، به آنان سؤالات و مسائل علمی و اخلاقی ساده داد و از آنها خواست که دلیل پاسخهای خود را بگویند. مشاهدههای پیاژه او را متقاعد کرد که توانایی کودکان در تفکر و استدلال از یک سری مراحل عبور میکند، مراحلی که از لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. او رشد ذهنی را به چهار مرحله کلی تقسیم نمود. هر یک از این مراحل از مراحلی کوچکتر تشکیل شدهاست. این چهار مرحله عبارت اند از: مرحلهٔ حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری.
پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد، خود کودک شرکت کنندهای فعال است و دست روی دست نمیگذارد تا رشد بیولوژیک یا محرکهای خارجی، کار خودشان را بکنند. او کودکان را دانشمندانی کنجکاو میدانست که به تحقیق و آزمایش دربارهٔ اشیای درون محیط دست میزنند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً، اگر گوش عروسک خود را بمکم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا اگر بشقابم را به سمت لبهٔ میز هل دهم، چه خواهد شد. نتیجهٔ این آزمایشها، برای ساختن طرح وارهها به کار میرود. طرحواره عبارت است از نظریه یا مدلی دربارهٔ این که اشیا و رویدادهای اجتماعی و فیزیکی چگونه عمل میکنند. همچنین کودکی که با رویداد یا شیء تازه مواجهه پیدا میکند، تلاش میکند تا آن را جذب نماید. جذب به معنی درک اشیا و رویدادهای تازه، بر اساس طرح وارههای از پیش موجود میباشد. به باور پیاژه اگر تجربهٔ تازه در طرحوارهٔ موجود جا نشود، کودک مانند همهٔ دانشمندان خوب، اقدام به انطباق خواهد کرد. انطباق یعنی دگرگون کردن طرحواره برای آنکه اطلاعات تازه در آن جا شوند. به این ترتیب جهان بینی کودک گسترش مییابد.
نظم طبیعی پیاژه
یکی از جملات معروف پیاژه، سخن وی در رابطه با نظم طبیعی در پژوهش و نگارش و مطالعه است. نظم ظاهری داشتن ربط زیادی به پژوهش ندارد. نظم در پژوهش غیر از نظم در ظواهر است و بسیاری از پژوهشگران در زمینه ظواهر چندان منظم نبوده، ولی در شکار صیدهای علمی خود موفق بودهاند. چیزی شبیه نظم طبیعی پیاژه. میگویند: روزی شخصی از دیدن اتاق کار ژان پیاژه و ظاهر نامرتب و بی نظم آن در شگفت شد. برای رفع تعجب گفت: آقای دکتر! در اتاقی بدین شکل بی نظم و در هم ریخته، چگونه چیزهایی را که میخواهید پیدا میکنید؟ پیاژه گفت: دو گونه نظم داریم. یک نظم هندسی و دیگری نظم طبیعی. وسایل و کتب اتاق من به صورت طبیعی، منظم است، ولی از لحاظ هندسی، نه؛ و مهم همان نظم طبیعی است که من هر چه را که بخواهم، خواهم یافت.
پانوشتهها
- ↑ Organization
جستارهای وابسته
- شناختشناسی ساختگرا
- روانشناسی رشد
- نظریه مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ
- اکتساب زبان
- بنوآ مندلبرو
- علیمحمد کاردان
یادداشت
- ↑ http://m.migna.ir/vdcd.s0o2yt0xsa26y.html
- ↑ Munari, Alberto (۲۰۰۰). "Jean Piaget" (PDF) (به انگلیسی). UNESCO:International Bureau of Education. Retrieved 15 August 2012.
- ↑ "life" (به انگلیسی). Archives Jean Piaget. Archived from the original on 12 July 2012. Retrieved 15 August 2012.
- ↑ von Glasersfeld, Ernst (1990). "An exposition of constructivism: Why some like it radical". Journal for Research In Mathematics Education – Monograph (به انگلیسی). National Council of Teachers of Mathematics (۴): ۱۹–۲۹ & ۱۹۵–۲۱۰. Retrieved 15 August 2012.
- ↑ آفات پژوهش، محمدعلی نجفی، ص172
منابع
- نظریهٔ پیاژه در مورد رشد شناختی و عاطفی (انگلیسی)
پیوند به بیرون
- بنیاد ژان پیاژه (فرانسوی)
- آرشیوهای ژان پیاژه در دانشگاه ژنو (فرانسوی)
- معرفتشناسی ژنتیک (تکوینی) در دیدگاه پیاژه
- بررسی معرفتشناسی تکوینی :گرایشهای نو پیاژهای
- آثار منتشره دربارهٔ/توسط ژان پیاژه در کاتالوگ هِـلویتیکت در کتابخانه ملی سوئیس
- پریرخ دادستان رساله دکترای خود را با ژان پیاژه گذراندهاست.