پل پوت
پل پوت (به خمر: ប៉ុល ពត) (زاده ۱۹ مهٔ ۱۹۲۵ – درگذشته ۱۵ آوریل ۱۹۹۸) سیاستمدار کامبوجی بود که جنبش خمر سرخ به رهبری او از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ بر کامبوج حکم راند.
پل پوت | |
---|---|
نخستوزیر کامبوج دموکراتیک | |
دوره مسئولیت ۱۹۷۵ – ۱۹۷۹ | |
رهبر خمرهای سرخ | |
آغاز به کار ۱۹۷۵ | |
دبیرکل حزب کمونیست کامبوج | |
دوره مسئولیت ۱۹۶۳ – ۱۹۷۹ | |
اطلاعات شخصی | |
زاده | سولات سار ۱۹ مهٔ ۱۹۲۵ استان کامپونگ توم، هندوچین فرانسه |
درگذشته | ۱۵ آوریل ۱۹۹۸ (۷۲ سال) آن لونگ ونگ |
ملیت | کامبوج |
فرزندان | خیو پاناری Khieu Ponnary |
پیشه | ، سیاستمدار |
دین | آتئیست |
پول پوت که یک مائوئیست بود در سال ۱۹۷۵ با یک کودتا علیه سینگهام پادشاه این کشور، قدرت را به دست گرفت و در مدت ۴ سال حکومت خمرهای سرخ، حدوداً ۱/۷ میلیون نفر از جمعیت ۸ میلیون نفری کامبوج را در کشتزارهای مرگ در گودالهایی که در زمین حفر کرده بودند، به رگبار بستند. آنها سپس اجساد قربانیان را در همانجا به خاک میسپردند. سرنگونی خمرهای سرخ در سال ۱۹۷۹ با حمله ارتش ویتنام انجام گرفت.
کودکی
سولات سار یا پل پت، در استان توم کامبوج در خانوادهای نسبتاً ثروتمند که اصلیتی چینی - کامبوجی داشتند، در سال ۱۹۲۵ به دنیا آمد. در ۱۹۳۵ او خانه را به مقصد یک مدرسه کاتولیک در پنوم پن ترک کرد. از آنجا که خواهرش رئونگ همخوابه پادشاه بود، او میتوانست گاهی اوقات از قصرها و اماکن سلطنتی دیدن کند. در سال ۱۹۴۷ او موفق به گرفتن ورودی مدرسه سیسوات شد ولی پس از قبولی در ادامه دادن و خواندن درسها ناموفق ماند. همسر آیندهاش (خیو پاناری)، خواهرش «لنگ تیریس» و همسر آینده خواهرش «لنگ ساری» نیز در آن مدرسه حضور داشتند.
پس از اینکه پل پت بورس تحصیلی مدرسه قبلیاش را به دست آورد تصمیم گرفت به رشتهای فنی برود و بورس تحصیلیاش او را راهی فرانسه کرد. بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۳ او در کالج ای اف آر در پاریس مشغول تحصیل در رشته الکتریسیته رادیویی شد و در همین ایام نیز با تشکیلات بینالمللی کارگری که به ساخت پل در یوگسلاوی میپرداخت، همکاری کرد. پس از به رسمیت شناختن ویتنام توسط شوروی سابق (سال ۱۹۵۰) تشکیلات کمونیستی فرانسه دلایل استقلال ویتنام را دستمایه خود قرار داد. تشکیلات کمونیستی فرانسه و به ویژه سیاستهای ضد استعماری آن بسیاری از جوانان کامبوجی را تحت تأثیر قرار داد که پل پت یکی از اینها بود.
در سال ۱۹۵۱ او به سلولهای مخفی کمیته کمونیستی فرانسه پیوست که به دایره مارکسیستی (Cercle Marxiste) معروف بود. این دایره کنترل کامبوجی زبانان را در آن واحد به دست گرفت و تأثیر بسیار زیادی بر آنها گذاشت. در چند ماه، پل پت موفق شد که به عضویت کمیته نیز در بیاید. فیلیپ شورت تاریخدان در مورد او میگوید:
تحصیلات نامطلوب پل پت برایش به عنوان یک مزیت آشکار تلقی میشد زیرا کمیته کمونیسی فرانسه که به نوعی ضد عقلانیت بود و اعضایش را روستاییان بی سواد و مردم کم سواد تشکیل میدادند، برای او نقطه رواج یک رهبری کارگری (پرولتاریا) را ترسیم میکرد که خودش برای خودش طرح آن را میریخت و به گمان خودش نیز پیرو اندیشههای مارکس این کار را انجام میدهد.
پس از ناکامی در نمره گرفتن در سه سال متوالی در سال ۱۹۵۴ او را مجبور به برگشت به کامبوج کردند. او یکی از اولین اعضا دایره مارکسیستی بود که به کامبوج بازمیگشت و به عنوان کارشناس دولتی به او وظیفه ارزیابی گروههای یاغی کامبوج که علیه دولت میجنگیدند را دادند. در سال ۱۹۵۴ منطقه شرقی کامبوج به دو تکه تقسیم شد. براساس معاهده صلح ژنو در همین سال مقرر شد که ویتنامیها نیروهای خود را باید از کامبوج خارج سازند و بعد از این یکی از گروهها به همراه ویتنامیها به ویتنام رفت و بعدها همین افراد به عنوان نیروهای کادر نظامی ویتنام در جنگ آزادی کامبوج شرکت کردند و گروه دیگر که شامل پل پت میشدند، همان موقع به کامبوج بازگشتند. پس از استقلال کامبوج که توسط معاهده ژنو به دست آمده بود، جناحهای چپ و راست بر ضد هم وارد میدان شدند و جنگ داخلی برای تصاحب قدرت در کامبوج درگرفت و سپس انتخابات تقلبی در سال ۱۹۵۵ بسیاری از چپهای کامبوج را از به دست آوردن قدرت به شیوه قانونی ناامید کرد. البته کمیته کمونیستی نتوانست به خاطر ضعفهایی که حزب دارد، عملیاتهای شورشی را در آن زمان دنبال کند. در سال ۱۹۵۶ نیز با «پوناری» ازدواج کرد.
سالهای شورش (۱۹۶۲–۱۹۶۸)
در ژوئن سال ۱۹۶۲ دولت کامبوج بسیاری از رهبران چپ را پس از انتخابات مجلس مورد تعقیب قرار داد. پیرو آن بسیاری از روزنامههای وابسته به این جناح نیز بسته شدند که تمام این اعمال باعث بسته و تنگ شدن فضا برای جنبش کمونیستها شد. در ژوئیه ۱۹۶۲ نیز گروههای زیر زمینی کمونیستی دستگیر و در جریان حبسشان همه کشته شدند. همه این کشتارها و زندانیها، باعث شد پل پوت به رهبری حزب کمونیست برسد و با کشته شدن تون ساموت محیط نیز برای او بهتر شد و یگانه رهبر و عامل حزب شد. در دیدار حزبی سال ۱۹۶۳ که هشت نفر از اعضا اصلی گرد هم آمده بودند، او را به دبیر کمیته اصلی حزب برگزیدند. پس از آن سال که نامش در لیست چپها گنجانیده شد، مجبور به مخفی شدن، شد و برای این کار به مرز کامبوج به ویتنام رفت تا مخفی گردد و در عین حال با ویتنامیهای کمونیست علیه ویتنام جنوبی بجنگد.
در اوایل سال ۱۹۶۴ ویتنام را ترغیب کرد تا به کامبوجیهای کمونیست یاری برساند و آنها را در کمپهای ویتنام اسکان دهد. در همان ایام بود که کمیته کمونیستی تصمیم به انجام عملیات شورشی کرد و اندیشههای خمر سرخ نیز در همین ایام در مرزهای ویتنام و کامبوج شکل میگرفت. اما حزب به زودی به دو دسته تقسیم شد که دلیل این جدا شدن مارکسیستها بودند. این مارکسیستها که بیشتر از مردم روستایی و بی سواد تشکیل میشدند به مثابه خون پیکره انقلاب تلقی میشدند.
پل پوت همچنین با ایدههای رایج بودائیسم و درآمیختن آنها با کمونیسم یک جریان غیرمعمول را بنیان گذاشت که بعدها نیز در جریان کشتارها ضعف فلسفی و عقلانی این جریان بیش از پیش پدیدار گشت.
پس از موج جدید سرکوبی توسط پادشاه سیهانوک در سال ۱۹۶۵ ایدههای خمر سرخ به سرعت رشد کرد و بسیاری از معلمان و شاگردان شهر را ترک کردند تا به جنبش بپیوندند. در آوریل ۱۹۶۵ پل پوت به شمال ویتنام برگشت تا به تأییدی برای خیزش کامبوج دست بیابد؛ ولی ویتنام شمالی از هر گونه پشتیبانی از خیزش امتناع کرد زیرا در آن زمان با دولت وقت کامبوج موافقت نامههایی را به امضا رسانده بود. سیهانوک به ویتنام شمالی اجازه داده بود که برای جنگ علیه ویتنام جنوبی از خاک کامبوج استفاده کند. پس از بازگشت او در سال ۱۹۶۶ یک کمیته اضطراری را ترتیب داد که در آن تصمیمات مهمی گرفته شدند که نام کمیته را به کمیته کمونیستی کامبوج تغییر داده و در عین حال بسیاری از اعضا دون پایه حزب نیز از بسیار از تصمیمات با خبر نشدند.
در اوایل سال ۱۹۶۶ نزاعی بر سر قیمت برنج تعیین شده توسط دولت و روستاییان درگرفت. در جریان همین نزاع نیز به واسطه شورشگری پل پوت را دستگیر کردند ولی نتوانست مدارک محکمی فراهم کنند و به ناچار او را آزاد کردند. پس از آن در سال بعد جنبشی میهن پرستانه را سرپرستی کرد و سپس با توسل به رهبران مستبد و رهبران طرفدار سوسیالیسم، توانست بسیاری از روستاییان را نیز جذب حزب کند.
بهقدرترسیدن
پیشبینی میشد که بیش از ۱۵۰۰ نفر به حزب ملحق نشوند ولی هنوز این مزیت باقی بود که بسیاری از روستاها از حزب طرفداری میکردند. سپس هنگامی که سلاحهای اندکی فراهم شد، دیگر کسی نمیتوانست جلوی یاغیگری این افراد را در دوازده منطقه از نوزده منطقه کامبوج بگیرد. در سال ۱۹۶۹ کمیته مرکزی تصمیم گرفت که پروپاگاندای خود را عوض کند. پروپاگاندای اصلی حزب تا آن موقع تبلیغات ضد پادشاه بود ولی پس از تجدید نظر در آن تبلیغات را به سوی جناح راست و رابطه کامبوج و آمریکا نشانهگیری کردند. راه پیشرفت پل پوت و گروه خمر سرخ با تغییرات سال ۱۹۷۰ هموار شد. زمانی که پادشاه بیرون از کشور بود، برای مقابله با ضد ویتنامیها که در پایتخت تظاهرات میکردند مقرر شده بود که توسط پلیس جلویشان گرفته شود؛ ولی چیزی نگذشت که اوضاع از دستان پلیس و دولت بیرون آمد و شورشیها هر دو سفارت خانه ویتنام شرقی و غربی را اشغال کردند و این جریان مقدمهای بر خروج ویتنامیها از کامبوج شد.
پس از خروج، ویتنام شمالی پادشاه کامبوج را به چین فرا خواند تا همراه پل پوت در مورد رسیدن به یک افق مشترک حرف بزنند. پس از خروج، ویتنام شمالی به دنبال تغییر حکومت در کامبوج پیش رفت و برای همین پل پوت که دیگر مانعی برای دستیابی به منابع ویتنام برای مقابله با دولت نداشت، را آزاد گذاشت و هر چه میخواست را در اختیارش قرار داد. در زمان مذاکره نیز هم پادشاه و هم پل پوت در پکن بودند ولی نه دولت ویتنام و نه چین، هیچکدام را از وجود دیگری آگاه نکردند و به این ترتیب نیز هیچ صلحی صورت نگرفت.
اوایل مارس سال ۱۹۷۰ جنگ بزرگی بین نیروهای ویتنام و نیروی نظامی کامبوج رخ داد که طی آن نزدیک به ۴۰٬۰۰۰ سرباز ویتنامی به سرعت خاک کامبوج را اشغال کردند، در این جنگ پل پوت نقش بسیار ناچیزی را ایفا میکرد. در اکتبر همان سال پل پوت کمیتهای را تشکیل داد و در مورد جلوگیری از حملههای دیگر خارجیها به کامبوج در آن صحبت کرد و همین امر کمکم پایههای ضد ویتنامی و خودکفایی به هر هزینهای که ایدئولوژیهای پل پوت برای آن ارزش قائل بودند را تأمین میکرد که البته باید به کمکهای مالی (سالیانه پنج میلیون دلار) چین به او نیز در اینجا اشاره گردد.
تا سال ۱۹۷۳ گروه خمر سرخ زیر کنترل پل پوت توانست دو سوم خاک کامبوج را تصرف کند و همچنین نیمی از مردم کامبوج نیز از او حمایت میکردند. در اواخر همان سال تصمیم مهمی را اتخاذ کرد که موجب آن پایتخت را تحت محاصره قرار دهند و ارتباطش را با محیط بیرون قطع کنند و تصمیم بعدیاش تحت فشار قرار دادن مردم برای ترک شهر و پیوستن به گروه خمر و یک سری پاکسازیهای اولیه بود. در همان موقع اقلیت چام برای مقابله با گروه خمر سرخ به میدان آمد تا از نفوذ بیشتر آنها جلوگیری کند ولی همه دستگیر، کشته یا به دست شکنجه گران سپرده شدند. وقتی نیروهای خمر شهر کاراتی را در سال ۱۹۷۱ تصرف کردند تصمیم داشتند از تصویر نمادینی که برای شهرهای کمونیستی خود تصور کرده بودند استفاده کرده و شهر را به آن صورت در بیاورند ولی هیچگاه موفق نشده بودند، برای همین در یک اقدام یکباره پل پوت تصمیم گرفت مردم شهر را به روستاها و نواحی خارج شهر بفرستد تا در کاشت و تولید محصولاتی مانند برنج همکاری کنند و در مزارع اشتراکی کار کنند.
در همان ایام خمر سرخ و پل پوت، از جانب ۶۳ دولت جهان به عنوان دولت اصلی کامبوج به رسمیت شناخته شده بودند و همچنین موضوعی مطرح شده که طبق آن صندلی سازمان ملل کامبوج را به خمر سرخ دادند. در سال ۱۹۷۴ با جمع شدن اعضا کمیته سه تصمیم مهم اتخاذ شد:
- اول: تخلیه شهرها و بردن مردم به حاشیه شهرها
- دوم : انتشار پول بیشتر
- سوم: موافقت با دور اول کشتارها
در سال ۱۹۷۴ پل پوت، سران یکی از بزرگترین احزاب کامبوج که نامش پراسیت بود را تصفیه کرد و توجیهش برای این کار این بود که باید تمام دشمنان را نابود کرد. همچنین لیستی را تهیه کرده بود که طبق آن نام هر که در لیست میرفت، میبایست کشته شود. پس از پایان سال ۱۹۷۵ و پس از مذاکرات بیهوده دولت با پل پوت، سرانجام دولت توان مقابله را از دست داد و سقوط کرد.
کامبوج دمکراتیک (۱۹۷۹–۱۹۷۵)
بالاخره نیروهای خمر سرح توانستند در ۱۷ آوریل ۱۹۷۵ پایتخت کامبوج را تسخیر کنند. پل خودش را برادر شماره یک میخواند و بالاخره در این زمان بود که نام خود را «پل پوت» گذارد که بر گرفته از نیروهای نهفته سیاستمداری (Politique potentielle) بود. دولت جدید شکل گرفت و خی سامفان به عنوان نخستوزیر برگزیده شد ولی چیزی نگذشته بود که پل پوت در ژانویه سال بعد او را مجبور کرد تا این پست را به او واگذار کند و قرار گرفتن در قدرت پایه ظهور دیکتاتوری به نام پل پوت و کشتارهای وسیع در کامبوج شد. در همان سال نیز قانون اساسی نیمبندی برای اداره کشور تصویب گشت. اسم کشور نیز بهطور رسمی به جمهوری کامبوج تغییر نام یافت.
گروه خمر با مفهوم ایدئولوژیک «سال صفر» و هدفگیری گروههای بودایی، مسلمان، متفکرین تحصیل کرده در غرب، تحصیل کردههای داخلی، کسانی که با کشورهای غربی یا ویتنام رابطه داشتند، افراد ناتوان و چاق، چینی نژادها، لائوسیها و ویتنامیها سعی در تحمیل نوعی ایدئولوژی پان کامبوجی را پایهریزی کرد. آنها را در کمپ S-21 میبرد و از آنها بر سر موضعی که بودند بازپرسی به عمل میآورد و این بازپرسی در بیشتر مواقع با شکنجههایی مانند کشیدن ناخن با انبرک، خفه کردن تدریجی، کندن پوست بدن و اعدام همراه بود.
او افراد را به سه گروه تقسیم کرده بود، گروه اول افراد کاملاً راست، گروه دوم کاندیدها و گروه سوم ذخیرهها که گروه سوم را به منظور نابودی و کشتار لیست برداری میکردند و پیوسته از رادیوی سراسری کامبوج ادعا میکردند که تنها برای دوباره سازی مزارع اشتراکی به تعداد یک میلیون یا دو میلیون نیاز است و بقیه بیهوده زندگی میکنند و ضربالمثل معروف خود پل پوت «نگهداری تو هیچ نفعی ندارد، نابودی تو نیز هیچ ضرری ندارد» نیز بوی غلیظی از کشتار را به مشام همه میرساند.
صدها هزار از مردم کامبوج که تحت نام ذخیرهها، طبقهبندی میشدند در مزارع مرگ با دست خودشان قبرهای دسته جمعی شان را میکندند و سپس سربازان پل پوت آنها را با اشیاء فلزی، پتک و چکش میزدند تا بمیرند یا گاهی نیز همانطور زنده زنده بر روی آنها خاک میریختند.
آنها همچنین تمام گروههای اقلیتی و مذهبی را به همین ترتیب کشتند یا مجبور به یادگیری زبان و رسمهای خودشان کردند. مدرسهها و تحصیل را ممنوع کردند و مالکیت همه چیز اشتراکی شد کودکان را با تلقینات کمونیستی بزرگ میکردند و حتی فراهم کردن غذا و اعمال خصوصی افراد نیز اشتراکی گشته بود، تحصیل کردگان و صاحب مشاغل را نیز به جرم داشتن همکاری با دولت قبلی کشتند.
مرگ
در شب ۱۵ آوریل ۱۹۹۸ رسانه صدای آمریکا (که پل پوت بسیار به گوش دادن آن علاقه داشت) خبر داد که اعضا گروه خمر سرخ با فرستادن پل پوت به دادگاه جنایت علیه بشریت موافقت کردهاند. براساس گفتههای همسر پل پوت، او را وقتی که منتظر انتقال به جای دیگری بود، در رختخواب مرده پیدا کردند و تا موک، ادعا کرد که مرگ او بر اثر سکته قلبی بودهاست. دولت کامبوج درخواست کرد که جسد را وارسی کرده و از دلیل اصلی مرگ او سر در بیاورد و چند روز بعد جسدش را در منطقه خمر سرخ سوزاندند و این در حالی بود که بسیاری گمان کردند که او را وادار به خودکشی یا مسموم کردهاند.
جستارهای وابسته
- کامبوج
- حزب کمونیست کامبوج
- خمر سرخ
- کشتار داخلی
- موزه نسلکشی سلنگ