ابراهیم بن سیار معتزلی
ابراهیم بن سَیّار بن هانئ البصری (درگذشته ۲۲۱هـ) مشهور به ابواسحاق النَّظّام یا نظام یکی از اندیشمندان نامدار معتزله است. وی را از متکلمانی دانستهاند که با کتب فلسفی آشنایی فراوان داشته و با تأثیرپذیری از فلاسفه، ترکیب جسم از اجزاء تجذیه ناپذیر را نپذیرفته.
استاد احمد امین میگوید که معتزله پس از النظّام در مقایسه با او عیالند و جاحظ ـ که خود از اکابر معتزله و بزرگترین نثرنویس ادبیات عربی است ـ در جزء چهارم کتاب «الحیوان» مینویسد: «اگر جایگاه رفیع متکلمین وجود نداشت عوام ملل مختلف هلاک میشدند و اگر جایگاه رفیع معتزله وجود نداشت عوام تمام نحلهها هلاک میگشتند لکن شاید نتوانم بگویم که اگر ابراهیم[النظّام] و اصحاب او وجود نداشتند تمام معتزله نابود میشدند ولی میگویم که او راهها را به معتزله نشان داد و مسائل آنها را حل کرد» همچنین جاحظ در وصف او میگوید: «الاوائل یقولون انه یکون فی کل ألف سنة رجل لا نظیر له، فإن کان ذلک صحیحاً، فهو أبو إسحاق النظّام: قدما میگویند هر هزار سال شخصی ظاهر میشود که بی نظیر است اگر چنین مطلبی درست باشد آن شخص النظّام است»
سیرت او
در مورد تولد او تاریخ درستی در دست نیست اما فوت او را سال ۲۲۱ یا ۲۳۰ هجری قمری ذکر کردهاند. معروفترین استاد النظّام دایی او، ابوالهذیل العلّاف و مشهورترین شاگرد او هم جاحظ (۲۵۵هـ) میباشد. او در مسائل متعددی آرای منحصربهفرد داشته و با تعدادی از نظریات ابوهذیل مخالفت کردهاست. بزرگان معتزله در وصف نبوغ و دانش او سخنها گفتهاند. برای مثال جاحظ میگوید که شخصی را از نظّام آگاه تر به مسائل فقهی و کلامی نیافتم. همچنین نقل شده که او در همان کودکی تمام قرآن و تورات و انجیل و تفاسیر آنها را حفظ کرد.
الخطیب البغدادی در شرح حال نظّام مینویسد که او از متکلمین قهار و ادیبان کمنظیر بوده و اشعاری را هم از او نقل میکند. از جمله، سخن معروفی از نظّام نقل شدهاست:
«العلم شیء لا یعطیک بعضه حتی تعطیه کلک فإذا أعطیته کلک فأنت من إعطائه لک البعض علی خطر: علم چیزی است که هرگز قسمتی از خودش را در اختیار تو نمینهد مگر اینکه تو تمام وجودت را به او اعطا کنی تازه وقتی که تو خودت را به علم بخشیدی و قسمتی از علم به تو اعطا شد، به واسطه برخورداری از علم دچار یک سری مخاطرات خواهی شد»
زمانه نظّام توأم با رشد و گسترش گرایشهای الحادی و شیوع مدارس حدیثی و تدوین مکتوبات حشویه بود. از این رو نظّام حملات سنگینی را به اهل حدیث، و ملحدان وارد میکرد و به همین سبب هیچیک از شخصیات معتزله به اندازه نظّام مورد اهانت و مفتریات اهل حدیث قرار نگرفتهاند. در این میان اهل حدیث و ملحدین در منسوب کردن اکاذیب و مفتریات به نظّام کوتاهی نکرده به طوریکه متفکر برجسته معتزلی ابوالحسین الخیاط (حدود۳۰۰هـ) در کتاب خود «الانتصار» به بسیاری از این اتهامات پاسخ گفته و از نظّام دفاع به عمل آوردهاست.
آراء و نظریات
متکلمین آرای کلامی متعددی را از او نقل کردهاند. برای مثال أبو الحسن الأشعری (۳۲۴هـ) بسیاری از نظریات کلامی او را ذکر کردهاست.
از جمله آرای مشهور فقهی او انکار حجیت اجماع در فقه بودهاست. همچنین نظّام نافی حد الرجم یا سنگسار میباشد. البته شواهد موجود نشان میدهد که انکار سنگسار نظر جمهور فقهای معتزله متقدم از جمله استادان و شاگردان نظّام بودهاست؛ زیرا این دسته ار فقها تخصیص قرآن را با خبر واحد جایز نمیدانستند.
نظّام نیز به مانند سایر معتزلیان متقدم موضعی انتقادی نسبت به روایت حدیث داشته و به جز قرآن کریم و عقل به چیز دیگری اعتنا نمیکردهاست و به همین خاطر مورد حمله شدید اهل حدیث قرار گرفت. ابن حجر عسقلانی میگوید که او از متتقدان سرسخت اهل حدیث و حشویه بودهاست. البته حملات عقلانی و استدلالی به دهریه و سایر ملحدین عصر عباسی هم در منسوب نمودن افترائات و اکاذیب به او نقش داشته به طوری که ابن الراوندی ملحد معروف عصر عباسی اکاذیب بسیاری را به او منسوب میکند و الخیاط معتزلی در کتاب خود با دفاع کردن از النظّام، ابن الراوندی را دروغگو میخواند.
حملات اهل حدیث به النظّام با ابن قتیبه در کتاب «تأوبل مختلف الحدیث» شروع میشود او نظآم را شخصی حقه باز، پلید و دائمالخمر میخواند و سپس دو قرن بعد از فوت النظّام، محدث متعصّب عبد القاهر البغدادی(۴۲۹هـ) معروف به ابن طاهر بغدادی مفتریات بیسابقهای را به النظّام منسوب کرده و او را تکفیر و تفسیق میکند. از جمله مینویسد: «وطعن فی الفاروق عمر.. وأنه ضرب فاطمة: النظّام در عمر فاروق[خلیفه دوم] طعن میزد.. و میگفت که عمر به فاطمه لگد زد». هیچکدام از محدثین قبل از ابن طاهر بغدادی چنین چیزی را نقل نکردهاند و اصولاً چنین اکاذیبی با شخصیت نظّام که بی اعتنا به نقل روایت و حدیث بوده جور در نمیآید. حتی محدث برجسته معاصر ابن طاهر بغدادی، یعنی الخطیب البغدادی(۴۶۳هـ) چنین چیزی را در شرح حال نظّام نگفته بلکه حتی دقت و نبوغ او را ستودهاست؛ یا فقیه، مورخ و محدث حنبلی، ابن جوزی هم در شرح حال مختصری که از نظّام ارائه داده کوچکترین اشارهای به این موارد نکردهاست.
افترائات ابن طاهر بغدادی در «الفرق بین الفرق» به جایی میرسد که نظّام را از منکرین نبوت و براهمی معرفی کرده لکن میگوید که او از ترس شمشیر، چنین چیزی را علنی نرده است!! بی اساس بودن این سخن از آنجا معلوم است که اگر نظّام از ترس شمشیر چنین چیزی را اظهار نکرده پس امثال ابن طاهر بغدادی، چه طور پس از دویست سال از فوت النظّام متوجه چنین چیزی شدهاند؟ ضمن اینکه خود محدثین نظیر ذهبی کتابی را تحت عنوان «النبوة» به النظّام منسوب کردهاند!!
بسیاری از مرویات ابن طاهر بغدادی در باب آرای نظّام تازگی داشته و أبو الحسن الأشعری علیرغم نقل کثیری از آرای کلامی النظّام به این مفتریات کوچکترین اشارهای نکردهاست. حتی ابن حزم هم علیرغم مخالفت شدید با معتزلیان، در دایر ه المعارف بزرگ کلامی خود یعنی «الفصل فی الملل والأهواء والنحل» کوچکترین اشارهای به این روایت نکردهاست. نزاعهای کلامی بعضاً به چنین بیاخلاقیها و هتک حرمتهایی هم موجب میشد که در این راه اهل حدیث و حشویه در زدن تهمت و افترا به رقبای خود از هیچ چیز کوتاهی نمیکردند. احمد امین در همین زمینه مینویسد: «المحدثون یکرهونه کرهاً عمیقاً و هذا طبیعی بعد الذی ذکرنا من مهاجمته لهم، و هم یصورونه فاسقاً سکیر: محدثین از نظآم به شدت متنفر بودند و این طبیعی است چرا که ما قبلاً گفتیم او منتقد شدید اهل حدیث بود و از این رو اهل حدیث نظّام را به صورت فاسقی دائمالخمر به تصویر کشیدهاند» (ضحی الاسلام۳/۱۱۸)
اما دفاع قدرتمند نظّام از اندیشه توحید و دین اسلام و ردیههای قدرتمند او بر دهریه و دوگانه مذهبان بر محققان پوشیده نیست. احمد امین میگوید که او اکثر عمر خود را صرف دفاع عقلانی ـ استدلالی از اسلام و توحید در مقابل دهری مسلکان نمود. از او نقل شده که به هنگام احتضار گفت: «خدایا اگر میدانی که در یاری به توحید تو کوتاهی نکردهام و راهی را نگزیدهام مگر آنکه استواری توحید تو در آن باشد، پس گناهان مرا ببخش و سختیهای مرگ را بر من آسان گردان» با تمام این احوال کینه و نفرت اهل حدیث و حنابله از نظّام با مرویات ابن طاهر بغدادی رسوخ بیشتری گرفت و متأسفانه همین اتهامات و اکاذیب بی اساس که اولین بار توسط البغدادی ثبت شد، توسط متکلمین و محدثین در قرون بعدی نیز تکرار گشت. به طوریکه امثالمحمد بن عبدالکریم شهرستانی(۵۴۸هـ) در کتاب «ملل و نحل»، ذهبی(۷۴۸هـ) در «سیر اعلام النبلاء» و.. تکرارکننده مطالب ابن طاهر بغدادی هستند؛ مثلاً صلاح الدین الصَفَدی(۷۴۶هـ) در الوافی بالوفیات مدعی میشود که بزرگان معتزله مثل العلّاف و جعفر بن حرب او را تکفیر کردهاند!!
اما معتزلیان همیشه نظّام را از اکابر خود محسوب کرده و ابوالحسین الخیاط در کتاب خود مفصلاً به این افترائات وارده بر نظّام و بعضاً العلّاف پاسخ گفتهاست. از جمله الخیاط میگوید: «معتزله تمام این مطالب را منکر هستند و این اکاذیب را از جعلیات محدثین و افراد بی حیا میدانند، معتزله همواره نظّام را به نیکی یاد کرده و در دفاع او از اسلام اتفاق دارند» (ضحی الاسلام۳/۱۲۰)
جالب این است که افراد با انصاف از میان اهل حدیث هیچگاه راوی چنین مفتریاتی نبودهاند مثلاً ابوالحسن اشعری، واضع مدرسه اشاعره هیچگاه نظّام را تکفیر و تفسیق نکرده و بسیاری از آرای او را در ذیل مقالات کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین» میآورد یعنی او نظّام را از مسلمانان و نمازگزاران میداند هرچند که منتقد آرای اعتزالی او باشد.
الخیاط در وصف النظّام و دفاع او از اسلام و توحید مینویسد: «وهل علی الأرض أحد ردّ علی اهل الدهر.. سوی المعتزلة کإبراهیم و أبی الهذیل و.. أشباهم؟ و هل یعرف أحد صحح التوحید و ثبّت القدیم جل ذکره واحداً فی الحقیقة و احتج لذلک بالحجج الواضحة و ألف فیه الکتب و ردّ فیه علی أصناف الملحدین من الدهریة و الثنویة سواهم؟» (الإنتصار/ص۱۷)
پانویس
منابع
- الإنتصار و رد علی ابن الراوندی الملحد (اوراق شرقیة بیروت طـ۳، ۱۹۹۳م)
- فضل الاعتزال وطبقات المعتزلة (دارالتونسیة للنشر ـ تحقیق: الاستاذ فؤاد سیّد)
- تاریخ بغداد (دارالکتب العلمیة ـ بیروت)
- الفرق بین الفرق
- الفصل فی الملل والأهواء والنحل (ویکی مصدر، المکتبة الحرة)
- المنتظم
- ضحی الاسلام (مکتبة النهضة طـ۶)
- الاجماع فی الشریعة الاسلامیة(علی عبدالرازق)
پیوند به بیرون
جستارهای وابسته
علی عبدالرازق
محمد عبده
احمد صبحی منصور