فهرست واژههای متفاوت در فارسی افغانستان و ایران
مقالهٔ فهرست ویکیپدیا
فهرست بعضی از واژههای متفاوت در فارسی معیار ایران و افغانستان در زیر میآید.
واژههای سمت راست از فارسی افغانستان هستند و واژههای سمت چپ از فارسی ایران:
ا
- آپه: خواهر بزرگ
- آرَنگ زدن، آرن زدن: بوق زدن (ارن و آرنگ دگرگون یافتۀ horn انگلیسی است.)
- آرنگ|آرَنگ: بوق
- آفیسَر، صاحب منصب: اَفسَر
- اردو: ارتش
- اریکین: چراغ فانوس
- اسپار|اِسپار: آهن سرتیز شخم زدن- خیش
- استخبارات: اطلاعات
- استنطاق: بازجویی
- اُشپُلاق، اوشپولاق: هُشپُلَک، سوت
- اشتراک کردن: شرکت کردن
- اعمار گردیدن: بنا شدن
- افسانوی: افسانهای، اسطورهای
- افغانستانی: اهالی افغانستان
- افیونی: اهالی هرات
- اکسیجن (انگلیسی): اکسیژن
- اَلماری (پرتغالی): قفسه، کمد
- النگو: چوری (هندی)
- الوار: چارتراش
- آمدآمدِ عید: در آستانه عید
- آمرصاحب: جناب سرکار
- انانسر (فرانسوی): اعلامکنندهٔ برنامه
- انبار: گدام
- انبارخانَه: انباری
- انبـُردست: انبرپلاس
- اَنبه: اَم (هندی)
- انتصاب: تقرّر
- آنتیک|اَنتیک: عتیقه
- اَندیوال (پشتو):در هرات رفیق یا همان (دوست) دوست
- انفاکتوس (آنفارکتوس (انگلیسی)): حمله، سکتهٔ قلبی
- انفجار: انفلاق
- انفیه دان: قوطی نسوار، کدوی نسوار
- انفیه: نسوار بینی
- انکشاف: پیشرفت، توسعه پایدار
- آهوگک: آهوی کوچک
- اوت: اگست (انگلیسی)
- اورژانس (فرانسه): عاجل
- اُوِرکُت (انگلیسی): دبل کوت، بالاپوش
- اونیفورم (فرانسه): یونیفورم (انگلیسی)
- اینجینَر (انگلیسی): مهندس
ب
- باجناغ (ترکی): باجه
- باجه: غرفه، دکّه
- بادبادک: کاغذپران، گـُدَی پران (درهرات: کاغذباد)
- بادکردن: ۱. ورم کردن، پـُندیدن ۲. ماندن کالا و متاع بر اثر کسادی بازار یا نامرغوب بودن آن
- بازنشسته: متقاعد
- باسی: خوراک شبمانده
- باشگاه: کلوب، کـَلـَب
- باقلا: باقلی
- بالانس (فرانسه): معلق
- بامیه (شیرینی): خجور
- باند (انگلیسی): دستَه، دار و دستَه
- بانکنوت (انگلیسی): اسکناس
- بایسِکِل: دوچرخه (انگلیسی)
- بایگانی کردن: حفظ کردن
- بایگانی: آرشیف (فرانسه)، اوراق
- بُت، بوت: درهرات هم (کفش) بوت کفشهای سربازی را بوت میگویند کفش، چکمه
- بُتَل، بوتَل: درهرات شیشه میگویند بطری، شیشه (انگلیسی)
- بَجَه:ساعت (تحریف شده «بجی» هندی) ساعت چندبَجَه؟ =ساعت چنده؟
- بحیره|بحیرَه: دریاچه
- بخاری تیلی: بخاری نفتی
- بخت آزمایی: لاتری (انگلیسی)
- بخش: وُلُسوالی (پشتو)
- بخشدار: وُلُسوال (پشتو)
- بخشداری: ادارهٔ ولسوالی (پشتو)
- بدقار: بدقهر، خشمگین درهرات هم
- بدل اعاشه: کمک هزینه یِ دانشجویی
- بدهکار: قرضدار
- بدهکاری: قرض
- برج دَلْوْ: ماه بهمن
- برفکُچ: بهمن (فروریزشِ برف در کوه)
- بُرِس، بُرُس (فرانسه): بـُرس (فرانسه)
- برق دستی، چراغ دستی، [[درهرات چراغ مُشتی:چراغ قوه
- برگهٔ زردآلو: اشتـَق (در هرات: کـِشتَه)
- برگه: ورقَه، شـُقـَّه
- برنامه (کاربردش کم شدهاست): طرح (از فرانسوی)
- برنامه: برنامَه، پلان
- برنده (از ورندهٔ انگلیسی)، ایوان: تراس (فرانسه)
- بُروت (در هرات سبیل هم میگویند): سبیل
- بزرگراه: شاهراه
- بساط: تبنگ
- بستانکار: طلبکار
- بستانکاری: طلب
- بستنی: شیریَخ (در هرات: بستنی)
- بطری: بوتَل (انگلیسی)
- بغلدستی: پهلوفیل (ترکیب فارسی-انگلیسی)
- بَکس: کیف (تحریف شده از bag و box انگلیسی)
- بلال: جَواری برشتَه
- بلدرچین: بودنه (در هرات: کرّک)
- بلند شدن: بلند شدن، برخاستن
- بلند کردن: ربودن
- بلوک (فرانسه): بلاک (انگلیسی)
- بلوند (فرانسه): بور
- بلیط (فرانسه): تِکِت (انگلیسی)
- بُنبست: بنبست، کوچهای که پایانش بستهاست.
- بَنجارَه والا: فروشندهٔ دورهگرد
- بَنجارَه: غله فروش دورهگرد (از کلمه بانجارا هندی)
- بند شلوار: اِزاربند
- بنزین: پترول (هردو انگلیسی و فرانسه)
- بنگاه: مرکز معاملات، مؤسسه
- بَه تکلیف مِیشَوید: به دردسر میافتید
- بَه حَیث: همچون، به عنوان
- بَه صفت: به عنوان
- بهداری: صحیه
- بهداشت: حفظ الصحه
- بهیار: مأمور صَحیَّه
- بوجی:کیسه یا گونی
- بود وباش:زندگی، سکونت
- بوره (از پشتو):در هرات شَکر هم میگویندشکر
- بوزینه: شادی، میمون
- بیات: باسی، شب ماندَه
- بیادر (کابلی)، برار (هراتی): برادر، داداش
- بیتخوانی: ترانهخوانی
- بید (حشره): کویَه، موریانَه
- بیر (انگلیسی):در هرات آبجَو (آبجو)
- بیرل (انگلیسی Barrel): بـُشکه (روسی)
- بیرَه: لثه
- بیلان (فرانسه): بیلانس (انگیسی)
- بیمار: مریض، ناجور (در هرات: ناخوش)
- بیمارستان: شفاخانه
- بیولوژی: زیستشناسی
پ
- پاتَک: ضد حمله، حملهٔ متقابل
- پارچ: جک، مرتبان، تنگ
- پاره آجر: خشت پارچه
- پاره کردن: پارَه کردن، چیر کردن
- پارو: راش بیل (در هرات: پارو)
- پاساژ (فرانسه): مارکیت
- پاک کن: پنسل پاک (انگلیسی، فارسی)
- پالتو (فرانسه): بالاپوش
- پالک: اسفناج
- پالیدن: جستجو کردن (از فارسی باستان)
- پالیسی (دارای ریشه انگلیسی) که در این اواخر همان سیاست را بهکار میبرند: سیاست.
- پانسیون (فرانسه): مهمانخانهٔ خصوصی
- پانسیونر (فرانسه): مهمان مهمانخانهٔ خصوصی
- پایاننامه: مونوگراف (انگلیسی)
- پایدل: پدال (روسی، فرانسوی)
- پایواز = کسیکه همراه مریض در شفاخانه (بیمارستان) میماند.
- پایوَر: ضابط، صاحب منصب پایین رتبه
- پاییدن: نگران و مراقب بودن (بپا: مراقب باش، هوشت را بگیر)
- پاییز: خزان
- پتونی (انگلیسی: پتونیاpetunia): اطلسی (گل)
- پَتلون: شلوار (از فرانسوی)(تحریف شده «پانتالون»)
- پتو: کمپل (از پشتو)
- پرتابل (فرانسه): سیـّار
- پرتقال: ۱. کشور پرتگال ۲. مالته (میوه)
- پرتوشناس: رادیولوژیست (انگلیسی)
- پرس و پال: پرسوجو
- پـَرَستو: غـُچـّی
- پـُرو: خام کوک (اصطلاح خیاطی)
- پروگرام: برنامه (اروپایی)
- پروَنده: دوسیه (فرانسه)
- پریز: ساکت (انگلیسی)
- پُرَیشان: پَریشان
- پس آمدن: برگشتن (در هندی و لهجه لری: واپس)
- پس رفتن: عقب رفتن
- پُست بَکس (ریشه انگلیسی که دیگر کاربرد ندارد): صندوق پستی
- پـُست: پوسته، داک
- پستچی: پوسته رسان
- پسته خانه: پستخانه
- پَسخانَه: پستو
- پشتارَه: بارِ پشت
- پِشَک: گربه (از ترکی (ازبکی))
- پکَه: بادبزن، پنکه (پنجابی)
- پـُماد (فرانسه): تیوب مرهم
- پنبه: پخته (در هرات و نیز در پشتو: پنبه)
- پنجره: کلکین
- پندیدهگی|پندیدَهگی: تورم
- پنکه: پَکه
- پنهان: پـُت
- پوپنک یا پوپونک: کپک (از هندی)
- پودر: هرویین (انحراف یافته)
- پوقانَه: بادکنک، کاندوم (سانسکریت) (لهجه هراتی: پوف کنک)
- پوهَنتون: دانشکاه از پشتو
- پوهَنحٔی: دانشکده
- پوهَنزَی: رشته یِ تحصیلیِ دانشگاهی
- پیالَه: اِستکان
- پَیپ از انگلیسی: شِلنگ
- پَیسَه: پول (بنگالی، اردو)
- پیشخوان: پاچال
- پیشدستی: پشقاب/ بشقاب
- پیشکار: خانه سامان
- پیک نیک (فرانسه): میله
- پیمان: قرارداد
- پیمانکار: قراردادی
ت
- تاپَه کردن: مُهر زدن («تاپه» پشتو)
- تاپه|تاپَه: مهر («تاپه» پشتو و پارسی [۱]) مهر (ابزار)
- تاحال: تاکنون
- تار: رشته، سیم، نخ هندی
- تاول: آبله (بر اثر سوختگی یا حساسیت. در هرات: خلفه، خرفه)
- تبریزی: سفیدار (درخت سپیدار)
- تبلیغات: پروپاگند
- تجربَه: آزمایش (عربی)
- تحفَه: هدیه (عربی)
- تخت کفش: تیلی، تلـّی
- تَخنیک (روسی): تِکنیک (فرانسه)
- تَخنیکَر (روسی): کارگرِ فنی
- تَخنیکی (برگرفته از روسی "تخنیچِسکی"): فنی
- تداوی: درمان
- تراش: قلمتراش، قلم سرکن، پنسلتراش
- تـُرب: مـُلـّی
- تـُربچه: ملـّی گک
- تربوز: هندوانه (از اردو و هندی)
- تربیت معلم: دارالمعلمین
- تربیَه: پرورش (انحراف یافته تربیت)
- ترکه: خمچه (در هرات: شوشک)
- ترم: ترمپت (فرانسوی)
- ترمز (روسی): برِ ک (انگلیسی)
- تره: گندنا
- تریبون (فرانسه): میز خطابه (تاجیکی: منبر)
- ترِینَر: مربی (انگلیسی trainer)
- تزریقات: پیچکاری
- تزریقاتی: کمپودر (کمپوندر، انگلیسی)
- تَشناب: توالت، مستراح
- تصادف: تصادفاً
- تطبیق: انجام، اجرا
- تعمیر: ساختن (انحراف یافته)
- تفالهٔ چای: شمـّهٔ چای
- تفت: بخار (فارسی باستان)
- تقویم: جنتری (هندی)
- تِکِت: بلیت («تکت» از انگلیسی، «بلیت» از روسی)
- تکر (خارجی): تصادف
- تَکسی: تاکسی
- تکَهفروشی: پارچهفروشی
- تگرگ: ژاله
- تَگلَه: قَوی
- تلاشی(یا تفتیش) کردن: بازرسی کردن
- تلخان: نوعی شیرینی محلی که از آرد توت خشک درست میشود.
- تلفن: تلفن
- تلمبه (ظاهراَ از ترمب فرانسه): پمپ (انگلیسی)
- تماشاخانه: صحنهٔ تمثیل
- تمبر پستی: تکت پستی
- تمثیلی: نمایشی
- تمیز: پاک، ستره
- تَنتَل: خرده ریزه (دندل/فارسی)
- تندرست: جور
- تنی (برادر یا خواهر): سکـّه
- تهدابگذاری: پایهگذاری
- تٙهکو، تهکَوی: زیرزمین
- تو: داخل، اندرون
- توت فرنگی: توت زمینی
- توتَه: تکه خرده (پشتو) ټوټه
- تور (توری): جالی
- توسرخ، پرتقال: لال مالته
- تولَه («نی» هم میگویند): نی
- توقیف: بازداشت
- تَیار کردن: تهیه کردن، درست کردن (از پشتو)
- تَیپ: ضبط صوت (انگلیسی)
- تیپ: فرقهٔ کوچک، لوا (نظامی)
- تیزاب: اسید (انگلیسی)
- تیغ ریش: پل ریش
- تیکه: تکه، پاره، توته
- تیل: بنزین، سوخت
- تیل، تیله: توشله
- تیلَه کردن: فشار دادن، هل دادن (پشتو)ټیله
- تیماج: ساختیان
- تیمارستان: دارالمجانین، شفاخانهٔ عقلی و عصبی
ث
- ثبت (ادارهٔ): ادارهٔ احصائیه
ج
- جا خوردن: دکه خوردن، شاک خوردن
- جا گذاشتن: چیزی را در جایی فراموش کردن
- جاپان: ژاپن
- جادکمه یی: مادگی
- جاروکش: رُفتگر
- جاری: زن ایور، خانم برادر شوهر (هراتی: امبجین؛ مشهدی: هم پیچه)
- جاسازی: پـُت ساختن، چیزی را پنهان در میان چیزهای دیگر جای دادن
- جالباسی: کـُت بند
- جالیز: پالیز، فالیز
- ججلداغ: جیرجیرک؟
- جُزوه دان: کارتن
- جَسامت: اندازه، حجم، بزرگی
- جغرافیَه: جغرافیا، گیتاشناسی
- جفت: جوره
- جک: پارچ آب (انگلیسی)
- جـُک: فکاهی
- جلیقه: واسکت
- جَمپ: دستانداز خیابان (انگلیسی)
- جَمپَر: کاپشِن
- جِنِرال: ارتشبد (انگلیسی)
- جنگی بودن (کردن): قهر بودن (کردن)
- جَواری: ذُرَّت
- جوال: کیسه یا گونی بزرگ
- جوجه: چوچه
- جور آمدن: توافق - به توافق رسیدن
- جُور شدَه: درست شده، ساخته شده (پشتو) جوړ
- جوگی: کولی (هندی، پشتو)
- جیوه: سیماب
چ
- چارچوب: چوکات، قالب
- چارراه: چارراهی (میدان مرکزی، در هرات: چارسو)
- چارمغز: گردو
- چاشت: ناهار، نهار، ظهر
- چاشنی: تنقلات
- چال: سست، شل
- چالان کردن: روشن کردن (انحراف شده «چالو» هندی)
- چاله: چقوری (ترکی)
- چاینَک: قوری («چاینیک» روسی)
- چُپ باش: ساکت شو (هندی: چُپ رو)
- چپ راستی: نگهبان، دربان (مدرسه)
- چَپلی: سندل، دمپایی، سرپایی (تحریف شده «چَپپل» هندی)
- چپن: ردا
- چراغ بادی: اریکین، الکین، فانوس
- چراغ گازی: گیس
- چـُرت: پینکی، چرت، فکر
- چرخ (دوچرخه): بایسکل (انگلیسی)
- چرخ خیاطی: ماشین خیاطی
- چرخ گوشت: ماشین گوشت
- چسب زخم: پلاستر
- چسبیدن: فاریدن، خوش آمدن
- چشم بلبلی: لوبیای سفید
- چغندر (ترکی): لبلبو
- چَکَر زدن: قدم زدن، گردش کردن (پشتو) چکر وهل چاپی
- چکمه: موزه
- چکه کردن: چکک کردن
- چماق (ترکی): دانگ
- چماقدار: دانگه یی
- چـِندِ ش: کـِرک (بیزاری و نفرت از چیزی)
- چَوتار: مکار
- چوتی کردن: بافتن مو
- چوچَه مرغ: جوجه
- چوری: النگو («چوری» هندی)
- چوقور: ژرف، گود، عمیق (برگرفته از زبانِ ازبکی)
- چَوکات: چارچوب، حد، قاب
- چَوکی دارِ مکتب: بابایِ مدرسه
- چَوکی: صندلی، مقام، منصب (هندی)
- څارَنوال، څارَنوالی: دادسرا (واژهایست پشتو) (څ صدایِ tse میدهد. شبیهِ تلفظِ آذربایجانیِ چ)
ح
- حاشاکردن: منکر شدن، انکار کردن (هراتی: واسرنگ آمدن)
- حاضری: غذای مختصر و آماده، ماحضر
- حالی: الان، حالا، فعلاً
- حاملِه، باردار: حاملَه، شکمدار
- حراج: لیلام
- حرّاف: پرگوی
- حرف: گپ
- حسابداری: محاسبه
- حسینیه: تکیهخانه
- حصبه: محرقه (در هرات: دامنه)
- حضور و غیاب: حاضری گرفتن
- حقوق: معاش
- حکم: فرمان تقرر
- حلقهٔ نامزدی: چلـّه
- حمـّال: جوالی
- حمالی: جوالیگری
- حمامِ خانه: تشناب
- حمام: گرمابه
- حنا: خینه، حـِنا
- حوله: دستمال، جان پاک، رویپاک (در هرات: هوله)
- حومه: اطراف
- حویلی: حیاط (از هندی)
- حیاط: حولی، حویلی
- حیوانشناسی: جانورشناسی
خ
- خاصتاً: به ویژه
- خاک ارّه: بورهٔ ارّه
- خامه: سرشیر خام، کریم
- خاور (ماشین، برگرفته از اسم خاص شرکت باربری): گاز، زیل، کلّه فیل
- خاور دور: شرق دور، شرق اقصی
- خاور میانه: شرق میانه
- خاور: شرق، مشرق
- خبررسانک: خبرچین (قاصدک)
- خبرگزاری: آژانس خبررسانی
- خرچنگ: کنگاش
- خـُرداد: برج جوزا
- خردسن: خردسال
- خُشو، خُسورمادر: خُش، مادر زن (از خسو و خسور)
- خَفَه شدن: ناراحت شدن
- خـُل: لوده، ابله، خیله
- خلبان: پیلوت
- خوابگاه: لیلیه
- خودنویس: خودرنگ
- خوراکَه: خوراکی
- خورد (بر وزنِ نور): کوچک، خُرد
- خورش: سالن (سالند، سالان)
- خی: پس
- خی: خب
- خیابان: سَرَک (هندی)
- خیار: بادرنگ (در هرات: خیار)
- خیارچنبر: تره (در هرات: چنبرخیار)
- خیز زدن: پریدن
- خیس کردن: تر کردن، مانند ترکردن برنج (در هرات: نم کردن)
- خیس: تر
- خینه: حنا (اصطلاح خودمانی روزانه بر گرفته از «خِنه» ازبکی)
د
- داکتر: دکتر
- دُمـَل: دانه، زورک، دنبل
- داداش (ترکی): اَکَه، برادر (لقب) (هراتی: لالا)
- دادستان: مدعی العموم
- دادگاه: محکمه
- دادگستری: عدلیه
- دارالانشا: دبیرخانه
- دارایی: مالیه
- دارایی، ادارهٔ: مستوفیت
- داروخانه: دواخانه
- داروساز: دواساز، فارماکولژست
- داروسازی، دانشکدهٔ: فارمسی
- داکتَر: دُکتُر
- دالَر: دلار
- دام: مال
- دامپروری: فلاحت
- دامداری: مالداری، فلاحت
- دانش آموز: متعلم
- دانشجو: محصل
- دانشسرا: کالج
- دانشکده: پوهنزی (پشتو)، فاکولته (فرانسوی)، دانشکده دری (پارسی دری)
- دانشگاه: پوهنتون (پشتو) دانشگاه دری (پارسی دری)
- دانشنامه: شهادت نامه
- دانشیار: اسستانت
- دایی: ماما
- دبستان: مکتب
- دبیرِ کـُل: منشی عمومی، سرمنشی
- دبیر: سکرتر، منشی
- دبیر: معلم
- دبیرخانه: سکرتریت، قلم مخصوص، تحریرات، دارالانشاء
- دخلک: قلک
- در این خنک: در این سرما
- درجه دار: ضابط
- درشکه (پولندی): گادی، تانکه
- درصد: فیصد
- درمانگاه: کلینیک (انگلیسی)
- درمیگیرد: آتش میگیرد، (در مجاز) به خشم میآید
- دروازَه: در، درِ خانه (اردو)
- دریا: رود، رودخانه
- دریا: بحر
- دریایی: بحری
- دست بند: چوری
- دستبندِ زندانی: اُ لچک
- دستپاچه: وارخطا (در هرات: هولکی)
- دستخط: امضاء
- دفترچه: کتابچه
- دق آوردن: دلتنگ شدن
- دلام میشود: دلام میخواهد
- دلبدی: حالت تهوع
- دُنبلان: کلپوره (خصیهٔ گوسفند)
- دندانپزشک: ِ دندان
- دهان دره: فاژه (در هرات: خمیازه)
- دهلیز: راهرو
- دواخانَه: داروخانه
- دوجین: درجن
- دوچرخه: بایسکل (انگلیسی)
- دوش (فرانسه): شاور (انگلیسی)
- دوصد: دویست
- دوقلو: دوگانگی (در هرات: جملی)
- دویست: دوصد
- دیپلمه (فرانسه): بکلوریا پاس، فارغالتحصیل
- دیپلوم (دپلوم- فرانسه): شهادتنامه
- دیگ گذاشتن: غذاپختن
- دیگدان (اجاق نیز میگویند): اجاق، در گویش خراسانی: دیگدان
- دیوان عالی کشور: ستر محکمه (پشتو)
ذ
- ذُ رَّ ت: جواری
- ذریعَه وسیلَه: وسیله
- ذریعَهٔ: به وسیلهٔ
ر
- راجستَر: ثبت نام، نامنویسی (تحریف شدهیِ register انگلیسی)
- رادیولژی (فرانسه): اکسریز (انگلیسی)
- رازیانه: بادیان
- رانندگی: درایو (انگلیسی)
- راننده: درایور، دریور (انگلیسی)، موتَروان
- راهنمایی: ترافیک
- رب دوشامبر (فرانسه): چپنِ خانه
- رتبَه: درجه (در ارتش)
- رُتِیل: غوندَل
- رخصتی: تعطیلی
- رخصتیها: تعطیلات
- رزمناو: کشتی جنگی
- رسانههای گروهی: وسایل جمعی
- رَسِم: نقاشی
- رشوتخور: رشوهخوار
- رُفتگر: جاروکش، مأمور تنظیفات
- رگبار: باران تـُند
- رُل (فرانسه): اشترنگ (انگلیسی)
- رمَه: گله (اوزبکی)
- رنگین کمان: کمان رستم
- رهن: ۱. گرو ۲. اجاره
- روابط عمومی: ارتباط عامه
- روانپزشک: متخصص امراض روحی، متخصص عقلی و عصبی
- روزنه: پنجره
- روسری: چادر، دستمال، قطیفه (در هرات: قدیفه)
- روشنی انداز: نورافکن (پروژکتور)
- روغن مایع: تیل
- روناس: رودنگ
- رونما گردیدن: ظهور کردن، نمایان شدن
- ریه: شـُش
- ریواس: رِ واشک
ز
- زاپاس (روسی): اشتپنی-فالتو
- زاج سفید: زمچ (هراتی: زمه)
- زاج: زاک
- زالزالک: لوکات (نوعی)
- زایمان: ولادت
- زائو: زچه (هراتی: زاچ)
- زلوبیا: جلبی
- زمینلرزه: زلزله
- زنان و زایمان: نسایی و ولادی
- زندان: محبس
- زندانی: محبوس، بندی
- زندهجان: موجود زنده، جانور
- زیرزمین: تکاوی (هراتی: زیرزمینی)
- زیرسیگاری: خاکستر دانی-سگرت دانی
- زیرشلواری: تنبان-زیرتنبانی (همچنین ببینید: پیراهن و تنبان)
- زیستشناسی: بیالوژی، بیولوژی
- زیگزاگ: پسدوزی (اصطلاح خیاطی)
- زینَه: پله
ژ
- ژاله: تگرگ
- ژاندارمری (فرانسه): ژاندارم، ژاندارمه
- ژانویه (فرانسه): جنوری (انگلیسی)
- ژتون (فرانسه): شماره، نمره
- ژست (فرانسه): قیافه، پـُز
- ژلاتین (فرانسه): جلاتین (انگلیسی)، سریشم ماهی
- ژله (فرانسه): جلی
- ژورنال (فرانسه): ۱. مجله ۲. کتلاگ (انگلیسی)
- ژورنالیزم: روزنامهنگاری
- ژورنالیست: روزنامهنگار
- ژوئن (فرانسه): جون (انگلیسی)
- ژوئیه (فرانسه): ژوئیه (انگلیسی)
- ژیمناستیک (فرانسه): جمناستیک (انگلیسی)
س
- ساجق: آدامس، سقز
- ساحَه: میدان، منطقه، مساحت
- سازمان ملل: مؤسسهٔ ملل متحد
- ساسیج (انگلیسی): سوسیس (فرانسه)
- ساعتتِیری: وقت گذرانی
- ساقدوش: شاه بالا
- ساک (فرانسه): دستکول
- ساکت: چـُپ، آرام
- سال تعلیمی: سال تحصیلی
- سالـَک: سالدانه (در هرات: دانهٔ سال)
- سالون: سالن، تالار
- سبد: زنبیل
- سبیل: بروت
- سبیلو: بروتی
- سپل شتر: پای شتر
- ستاد جنگ: ارکان حرب
- ستر جنرال: ارتشبد («ستر» پشتو یعنی بزرگ)
- ستره محکمه: دیوان عالی کشور
- سحری: پس شبی
- سدّ: بند
- سرباز: عسکر
- سربازخانه: قشله
- سرپیچ برق: هولدر
- سرچرخی: سرگیجه
- سرحد: مرز
- سُـرخکان (در هرات: گل افشان): سرخک
- سـُرخوردن: لغزیدن (عامه: لخشیدن)
- سرسره: لغزان، لغزنده
- (ماهِ)سرطان: (ماهِ)تیر
- سَرَک (هندی): خیابان، جاده
- سرکار: حواله دار
- سرکار: لقبی است که به جای خانم و آقا خطاب شود، مانند جناب
- سرکوفت: سرزنش
- سرگوشی: زیرگوشی، درگوشی، پچپچ کنان
- سروان: جگرن (پشتو)
- سفارشی: فرمایشی
- سفره: دسترخوان
- سکسکه: هِـکک
- سِگرِت: سیگار
- سِگرِتدانی: جاسیگاری
- سلاّته: سالاد (فرانسه)
- سمج: شَـله
- سمنت (انگلیسی): سیمان (فرانسه)
- سمنک (در هرات: سمنو): سمنو
- سند ماشین: جواز سیر
- سنگ تهداب: سنگ بنا
- سنگریزه: ریگ، ریگچه، سنگچل
- سنگواره: فوسیل (انگلیسی، فسیل)
- سهصد: سیصد
- سوت: اشپول، اشپولاق
- سَودا: خریدکردن، خریدن
- سوراخ: غار (سوراخ شد: غار شد)
- سوسک: مادر کیکها
- سوهان: سوهانک (شیرینی)
- سویچ (انگلیسی): کلید
- سویدن: سوئد
- سیب زمینی: کچالو
- سیرابی: شکمبه
- سیرم: سرُم (فرانسه)
- سیگاری: سگرت کش
- سَیل کردن (عامه و غیررسمی): سیر کردن، تماشا کردن (در زبانِ لری: سِیلکردن، سِلکردن)
ش
- شاپرک: شبپره، بمبیرک (در هرات: شوپرک)
- شادی: میمون
- شارژ (فرانسه): چارج (انگلیسی)
- شاروال: شهردار
- شاروالی: شهرداری
- شاشَه: شاش، ادرار
- شاندن (نشاندن): غرس کردن
- شاه پسند: بربینه (گل)
- شاهی: تراتیزک
- شاور (انگلیسی): دوش
- شائقین: علاقهمندان
- شبدر: شفتل
- شرط زدن: شرط بستن
- شرنگ شرنگ زنگولَه: جرینگ جرینگ زنگوله
- شِشتن، شیشتن: نشستن
- ششلول: هفت تیر
- ششلیک (ترکی): کباب پـُشتی
- شفاخانَه: بیمارستان (اردو)
- شکر: بوره
- شکلات (فرانسه): چاکلت (انگلیسی)
- شکلک: قلاق (هراتی: ساز گرفتن، تقلید کردن)
- شکمو: شکمبوی
- شـُل: سست
- شلتوک: شالی
- شله قلمکار: نوعی دلده (در هرات: آش بهمجوش)
- شُله: دلده (هراتی: قلور)
- شلوار: آزار، تمبان (تنبان)
- شلواربند: ازاربند (هراتی: بند تنبان)
- شلیک: فیر
- شَمال: باد، نسیم، در گویش خراسانی: شمال
- شمش طلا: خشت طلا
- شمعدانی: جریبن (گل)
- شن: ریگ (هراتی: قوم (ترکی))
- شنا: آببازی
- شناسنامه: تذکرهٔ نفوس
- شنبلیله: حلبه
- شنزار: ریگزار
- شنل: چپن بی آستین
- شَنیدَهگیها: شنیدهشدهها
- شهادتنامَه تحصیلی: دانشنامه تحصیلی
- شهربانی: قوماندانی امنیه
- شهردار: شاروال (پشتو)، رئیس بلدیه
- شهرداری: شاروالی (پشتو)، بلدیه
- شهرستانی: اطرافی
- شهریور: سنبله
- شور (تکان): تکان
- شورای ملی:)، شورای ملی
- شوربا: آبگوشت، اِشکنه
- شورت (انگلیسی): سنتراج
- شوسه (فرانسه): جادّهٔ پختهٔ آسفالت نشده
- شوفاژ: مرکزگرمی
- شومینه (فرانسه): بخاری دیواری
- شوید: شبت
- شیرجه: دایو، دایف (انگلیسی)
- شیرین بیان: شیرین بویه
- شیمی آلی: کیمیای عضوی
- شیمی: کیمیا
ص
- صاحب: جناب
- صاعقه: الماسک، برقک
- صافکاری: کپی کشی
- صحّی: بهداشتی
- صَدارت: نخستوزیری
- صرع: تشنج (هراتی: پرغاز)
- صلیب: چلیپا
- صندلی: چوکی
- صندلی: کرسی (زمستان)
- صندوق پست: پست بکس (انگلیسی)
- صندوقدار: تحویلدار
- صنف: کلاس
- صنوبر: ناجو
- صیغه: عقد موقت
ض
- ضابط: درجه دار
- ضابط: درجهدار
- ضرب: زیربغلی
- ضربی: مُـهر، تاپه
ط
- طاس: کل، بی موی
- طالبی: خربزهٔ گرمه
- طرح: نقشه، پلان
- طوسی: فولادی، خاکستری
- طیارَه: هواپیما
ع
- عامّـه: مسلمان غیر شیعی (اصطلاح کلامی)
- عامی: بی سواد
- عدس: نسک (هراتی: عدس)
- عروسی: توی (طوی)-عاروسی
- عصر:دیگر- نماز دیگر
- علاوه: جمع (ریاضی)
- علوم: ساینس
- عماری: دولی
- عمّامه:لنگی- دستار
- عمل جراحی: عملیات
- عملیات جراحی: عمل جراحی
- عملیَه: عملیات
- عمو: کاکا
- عنعنات: آیینها، آداب، رسوم
- عنکبوت: جولا، جولاگک
- عیسوی (میلادی): مسیحی، میلادی
غ
- غایب: غیرحاضر
- غَرغَرَک: فرفره
- غریب: فقیر
- غورسَی (غورسک): نوعی بازی گُرگیلیلی
- غوری: چاینک
- غولک: تیرکمان موشی
- غیبت: غیرحاضری
ف
- فابریکَه: کارخانه (ایتالیایی)
- فارم مالداری: مزرعه دامداری («فارم» از انگلیسی)
- فاژَه کشیدن: خمیازه کشیدن
- فاصُلیا: لوبیاسبز (فاصلیا واژهٔ عربی است)
- فاکولته: دانشکده (فرانسوی)
- فُتبال: فوتبال
- فتق: چوره (هراتی: دبّه)
- فـِر: toni
- فراری دادن: گریزاندن (عامیانه: گریختاندن)
- فراورده: پیداوار
- فُرغون: کراچی دستی
- فرم (فرانسه): فورمه، فُـرمه
- فرمان ماشین: اشترنگ
- فرماندار: حاکم
- فرمانداری: حکومتی
- فرمانده: قوماندان
- فرهنگستان: آکادمی
- فروردین: حمل (برج)
- فسیل: فوسیل، سنگواره
- فشنگ: کارتوس، مرمی
- فکل: بو (پاپیون که به جای کراوات پوشند)
- فلفل: مُـرچ
- فِلم: فیلم
- فناتیک: متعصب
- فنجان: پیاله
- فندک: لایتر
- فِوریه (فرانسه): فبروری (انگلیسی)
- فَیْر کردن: شلیک کردن (تحریف شده «fire» انگلیسی)
- فیش: برگه
- فیشن: مُد (تحریف شده fashion انگلیسی)
- فیصد: درصد
- فیصَلَهنامَه: قطعنامه
- فینال (فرانسه): فاینل (انگلیسی)
ق
- قاب (ترکی): ۱. چوکات ۲. غوری ۳. بجول (پژول)
- قابلمه (ترکی): دیگچه، نوعی دیگ
- قاچاقی (ترکی): گریزی
- قادر: بی سواد، بی عقل
- قارچ: سماروغ
- قالمقال (در تلفظ «غالمغال»): سر و صدا
- قبراق (ترکی): چالاک
- قدامت: قدمت
- قرعه: پشک
- قروت: کشک
- قصَهکردن: حکایتکردن
- قطیفه: حوله
- قفسه: الماری
- قُلبه: شخم
- قلقلک: قتقتک (هراتی: پاخلوچه)
- قلوه سنگ: جغل، جغله
- قلوه: گرده
- قلیان: چلم، چلیم
- قلیایی: القلی
- قهوهخانه: سماواری
- قورباغه (ترکی): بقـّه
- قوری: چاینک
- قومندان: فرمانده (تحریف شدهیِ comandant فرانسوی)
- قونسول: کنسول (اساساً برگرفته از ریشهیِ consul لاتینی، برگرفتهیِ تحریف شده از زبانهای اروپایی)
- قوی: تَگلَه
- قَیتک: گیره مو
ک
- کاپشن: جمپر، کاپیشن
- کاتالوگ (فرانسه): کتلاک (انگلیسی)
- کاتالیزور (فرانسه): کتالیست (انگلیسی)
- کاج: ناجو
- کاچی: لیتی
- کاخ سلطنتی: ارگ شاهی
- کار و غریبی: کار و کاسبی
- کاست: کست
- کاسَهگک: کاسه کوچک
- کاغذ تشناب: کاغذ توالت
- کاغذ سنباده: کاغذ ریگ
- کاغذپران (گودیپران): بادبادک
- کاکا: عمو (در هندی"چاچا")
- کاکَه: عیار، جاهل مآب
- کالای نو: لباس نو
- کالبدشکافی: تشریح
- کالبدشناسی: آناتومی
- کامیون (فرانسه): لاری (انگلیسی)
- کاناپه (فرانسه): دیوان
- کبد: جگر
- کبریت: گوگرد
- کُت (انگلیسی): کرتی
- کتری: چایبر (هراتی: کتری، چایجوش)
- کَتَه: بزرگ
- کَچالو: سیبزمینی (در هندی آلو)
- کچل: کل
- کدام نفر: یک کسی
- کدخدا: ملک (هراتی: ارباب)
- کدوگک: کدو خورشتی، کدو سبز
- کراوات (فرانسه): نکتایی (انگلیسی)
- کُرتی: کت (تحریف شده واژه روسی «کورتکه»)
- کرچک: کستراییل (انگلیسی)
- کرسی: صندلی
- کِرمِچ: کفش ورزشی
- کره: مسکه
- کریدور (فرانسه): راهرو
- کژدم: عقرب
- کشال شدن: مایل شدن، آویزان شدن
- کشالَهدار: دامنهدار، مفصل
- کشاورز: زارع
- کشاورزی: زراعت
- کشک: قروت (ترکی)
- کشو: روَ ک (هراتی: خزه)
- کشوری: مُـلکی
- کشیک: ۱. نوکریوال ۲. پهره، پیره
- کفهٔ ترازو: پتهٔ ترازو (هراتی: پلّـهٔ ترازو)
- کفیدن: ترکیدن
- کلاس: صنف
- کلان: بزرگ
- کلانتر: سرمأمور
- کلانتری: سرمأموریت
- کلاه گیس: کلاه مویی
- کلچه: کلوچه، شیرینی
- کِلکین (اُرسی): پنجره (تحریف شده واژه «کِرکی» هندی)
- کلیه: گُـرده
- کَمپَل: پتو
- کمپیوتر: کامپیوتر، رایانه
- کمد: الماری
- کَمِرَه: دوربین
- کمک هزینه: مدد معاش
- کمیسیون (فرانسه): کمیشن (انگلیسی)
- کنترول: کنترل
- کنف: مـُنج
- کوچکشی: نقل مکان
- کوچی: یکی از عشایر قوم پشتون، چادرنشین، خانه بدوش
- کود: پارو
- کورس: کلاس، دوره (انگلیسی)
- کوریای جنوبی: کره جنوبی
- کولاک: برفکویه
- کولتور (فرهنگ): فرهنگ («کلتور» فرانسوی)
- کیسَهبر: جیببر
- کیف: بکس
- کیمیا: شیمی
- کیمیایی: شیمیایی
- کیوسک (فرانسه): غرفه
گ
- گادی: کالسکه
- گادیران: کالسکه ران
- گادیوان: درشکهچی
- گاری: کراچی
- گاز انبر: انبر میخکش
- گازوییل (فرانسه): دیزاییل (انگلیسی)
- گالش: کلوش (هردو فرانسه یا روسی)
- گاوصندوق: سیف (انگلیسی)
- گپ: حرف
- گپزدن: حرف زدن، سخن گفتن
- گذرنامه: پاسپورت
- گراور (فرانسه): کلیشه (انگلیسی)
- گراورسازی: زنکوگرافی (انگلیسی)
- گربه: پشک
- گردو: چارمغز (هراتی: جوز)
- گْرَنگ: سنگین، (گران در واژهیِ گرانیگاه)
- گروپ: گروه، لامپ
- گریان کردن: گریه کردن
- گزارش: راپور
- گزارشگر: راپورتر (انگلیسی)
- گشتاندن: گرداندن
- گل محمدی: گل گلاب
- گلوله: مرمی
- گلون: گلو (هندی "گلا")
- گَنگس (گَنس): گیج
- گه خوردن: چغلخوری
- گواتر (فرانسه): جاغور (هراتی: غمباد)
- گواهی: تصدیق
- گواهینامهٔ رانندگی: لایسنس (انگلیسی)
- گواهینامه: شهادتنامه
- گوجه فرنگی: بادمجان رومی
- گودی: عروسک (هندی"گودیا")
- گودیپران: بادبادک (گودی بروزنِ قوطی)
- گودیگَک: عروسک کوچک
- گورده: کلیه
- گوگرد: کبریت
- گونی: بوجی (هراتی: گونی)
- گوینده: نطاق، انانسر (انگلیسی)
- گیس سفید: پیچه سفید
- گیلاس: لیوان (تحریف شده glas انگلیسی)
- گیومه (فرانسه): ناخنه، هلالین، مزدوج
ل
- لاستیک (روسی): تیر، تایر (انگلیسی)
- لاستیک تویی: تیوب (انگلیسی)
- لاکپشت: سنگ پشت (هراتی: کاسه پشتک)
- لالایی: للو (هراتی: آلاّ، آلـِلاّ
- لامپ (فرانسه): گروپ (= گلوب: انگلیسی)
- لامپا (روسی): لمپا
- لاودسپیکر: بلندگو (از انگلیسی loudspeaker)
- لب چرب: رژ لب
- لبسیرین کردن: رژ لب زدن
- لبلبو: چغندرقند، لبو
- لبو: لبلبو
- لـُپ: کومه (هراتی: لمبوس)
- لت و کوب: کتک، ضرب و شتم
- لثه: بیره (هراتی: ارچ)
- لُچ: لُخت
- لچک: دستمال سه گوشه، سربند
- لشکری: عسکری، نظامی
- لِفت: آسانسور (از lift انگلیسی، از ascenseur فرانسوی)
- لفظ گرفتن: بله برون- قرار خواستگاری گذاشتن (بیشتر، زمانی که جواب آن مساعد است، استفاده میشود)
- لُک: ستبر
- لِه شدن: ۱. شاریدن ۲. پخچ و پامال شدن (هراتی: پچخ شدن)
- لوازم یدکی: پرزه
- لوبیاسبز: فاسولیا
- لوحَه: تابلو
- لوزه: تانسل (انگلیسی)
- لوس: نازدانه (هراتی: انـّه)
- لوستر (فرانسه): چلچراغ
- لوله: نل
- لولهکش: نلدوان
- لولهکشی: نلدوانی
- لوی څارَنوال (در تلفظ "لوی سارَنوال): دادستان کل، (پشتو)
- لوی دِرَستیز: فرمانده کل، سرفرمانده (پشتو)
- لوی وُلُسوالی: فرمانداری، حکمرانی (در تقسیمات کشور افغانستان)
- لویَه جِرگَه: جِرگِهیِ بزرگ، شورای عالیِ "ریشسفیدانِ" افغانستان («لوی» پشتو به معنی بزرگ)
- لیاف: لحاف
- لیسَه: دبیرستان (تلفظ نادرست «لیسِه» فرانسوی)
- لَیلیَه: خوابگاه (دانشجویی)
- لیوان (فرانسه): گیلاس
م
- مارس: (فرانسه) مارس (انگلیسی)
- مارکیت: بازار (انگلیسی)
- ماساژ (فرانسه): چاپی
- ماشین تحریر: ماشین تایپ
- ماشین نویس: تایپست
- ماما: قابله (هراتی قدیم: دایه، ماما)
- ماما، خالو: دایی
- مأمور پـُست: داکی، پـُسته رسان
- ماندن: گذاشتن، نهادن
- ماندَه شدن: خسته شدن
- ماندَه: خسته
- ماهواره: ستلایت (انگلیسی)
- مایک: میکروفون
- مایهکوبی: واکسناسیون (فرانسه)، تزریق واکسن
- مبصر: کفتان، سرجماعه
- متباقی: بقیه
- متقال: کرباس (نوعی)
- مجلس سنا: مشرانو جرگه
- مـُچ پا: بند پا
- مـُچ دست: بند دست
- مچی، ساعت: ساعت بند دستی
- محافظوی: محافظتی
- محفل: جلسه، نشست
- مختلفالنوع: گوناگون
- مداد: پنسل (انگلیسی)
- مداری: شعبدهباز
- مدنیت (تمدن): تمدن
- مدیرکـُل: مدیر عمومی
- مراتب تحریری: کتباً
- مربوطات ولایت: توابع استان
- مـُرداب: جیه زار، باتلاق
- مـُرداد: اسد
- مزدور: خادم، کارگر روزمزد
- مساعده: معاش پیشکی
- مسبوقیت: اطلاع
- مست: شاد
- مِستَری: مکانیک
- مسواک: ۱. مسواک (طبیعی از چوب درخت مسواک) ۲. برس دندان
- مشت زن: بوکسر
- مشت زنی: بوکس
- مشرانو جرگه: مجلس سنا
- مصارف: هزینهها
- مضامین: رشتهها (ی تحصیلی)
- مطب: معاینه خانه
- معاینهخانه: مطب
- مفکوره: اندیشه
- مقبول: زیبا
- مقر ولایت: استانداری
- مکتب: مدرسه
- مِکس (انگلیسی)(بیشتر در گفتگو بین جوانان): مخلوط
- مکلفیت عسکری: نظام وظیفه
- مگر: ولی، اما
- ملکی: غیرنظامی
- ململ: پارچهٔ کتانی
- ممیّــِز: اعشاریه
- منتظر خدمت: اضافه بست
- مِنحَیث: به حیث، به عنوان
- منطَقَوی: منطقهای
- منها: تفریق
- منیزیم (فرانسه): مگنیزیم (انگلیسی)
- مه (ماه) (فرانسه): می (انگلیسی)
- مه: غبار
- مهر، ماه: میزان، برج
- مهندس: انجنیر (انگلیسی)
- مهندسی: انجنیری
- مـَو: تاک
- مَواشی: دامها
- مُوتَر: ماشین، خودرو (انگلیسی)
- موتور (فرانسه): ۱. ماشین (انگلیسی) ۲. موتورسیکلت، موتورسیکل
- موز: کیله
- موزائیک (فرانسه): خشت سمنتی
- موزه (فرانسه): موزیم (انگلیسی)
- موزَه: چکمه، پوتین (در هندی «موزه» به معنی جوراب است)
- موزیک (فرانسه): موسیقی
- موزییَم: موزه
- موسم: فصل
- موشک: راکت
- موصوف: نامبرده
- مولکول (فرانسه): مالیکیول (انگلیسی)
- مویسَفید (ریشسفید): ریشسفید، پیر
- میبرآمد: بیرون میآمد، درمیآمد
- میدان بار: منده یی
- مَیدان هوایی: فرودگاه
- مَیدان ورزشی: زمین ورزش
- میدان: چوک
- مَیدان: درون محوطه
- مَیدَه : شکسته
- میل لنگ: کرنشافت (انگلیسی)
- مِیلَه: تفریح، پیکنیک، گلگشت
- مینیبوس (فرانسه): مینی بس (انگلیسی)
ن
- ناتنی: اندر
- ناجوانی: بیمعرفتی
- نارگیل: ناریال
- نارنگی: کینو، سنگتره
- نارون: پشه خان، پشه خانه (درخت)
- نازدانه: نازنازی
- ناک: گلابی
- نامه رسان: پسته رسان، داکی
- نان: نان (در مجموع به غذا نیز گفته میشود)
- نخ: تار
- نخاله: سبوس و آنجه از بیختن و غربال کردن باقی بماند
- نخستوزیر: صدر اعظم
- نخستوزیری: صدارت
- نخود فرنگی: مـُشنگ
- نخود لپـّه: دال نخود (اردو)
- نخودچی: نخودبریان
- نرده: کتاره
- نسوان: زنان ((زنانه) مربوط به بانوان)
- نشراتی: انتشاراتی چ ثقفی
- نشگون: چندُک (هراتی: چوچنگ)
- نطاقی: گویندهگی
- نفت: تیل خاک
- نکاح بستَه کردن: عقد کردن
- نگاه کردن: سیل کردن
- نگاه کن: سیل کو
- نَمبَر (نمره، شماره): شماره، نمره
- نمونه (در هرات: روبر): الگو
- نمونهٔ چاپ: پروف
- نمونه خوانی: پروفخوانی
- نهار: چاشت
- نهال شانی: نهالکاری
- نو فارغ شده: تازه فارغالتحصیل شده
- نوار قلب: گراف قلب
- نوار: فیته، تیپ
- نورد: چوچه (چوبی که خمیر را هموار کنند)
- نوغان: پیلهٔ ابریشم
- نول: نوک، منقار
- نی: نه
- نیمقاره: شبهقاره
ه
- هرکاره: دیگ سنگی
- هزینه: مصارف، مخارج، بودجه
- هفتتیر: تفنگچه
- هَلَه: یالله، زودباش
- هلو: شفتالو
- هندوانه: تربوز (هراتی: هندوانه)
- هواپیما: طیاره
- هوش کن: مواظب باش
- هوگار: حواسپرت
- هول دادن: تیله کردن (هراتی: تلنگ دادن)
- هول داشتن: هراس داشتن
- هوو: انباق
- هویج: زردک
- هیچکس: یگان کس، یکان کس
و
- وارخطایی: نگرانی، دستپاچگی
- واکنش: عکسالعمل
- واگیردار: ساری، مسری
- والی: استاندار
- وام: قرض، قرضه
- وان (روسی): تب (لگن بزرگ حمام)
- وجین: خیشاوه (هراتی: ساو)
- ورشو (آلیاژ) ورشو: نکل (هراتی: برشو)
- وُرکشاپ: کارگاه ((انگلیسی) گاهی به صورت نادرست «وَرَکشاپ» نیز تلفظ میشود. این نوع تلفظ در میان کارگران شرکت نفت در خوزستان نیز به همین صورت است)
- وزارت ارشاد: وزارت اطلاعات و فرهنگ
- وزارت آموزش و پرورش: وزارت معارف، وزارت تعلیم و تربیه
- وزارت بازرگانی: وزارت تجارت
- وزارت بهداری: وزارت صحت
- وزارت دارایی: وزارت مالیه
- وزارت کشور: وزارت داخله
- وزبین: سنگین
- وزنین: سنگین
- وزیر امور داخله: وزیر کشور
- وضاحت: روشنی، واضحبودن
- وطندار: هموطن
- ولایت: استان
- ولایتی: اطرافی
- ولخرجی: یلاخرجی (هراتی: یله خرجی)
- وُلُسوالی: شهرستان (پشتو)
- ویار: گدایش (هراتی: گستا)
- ویزیت (فرانسه): فیس (انگلیسی)، حقالزحمه
ی
- یازنَه، یَزنَه: شوهر خواهر
- یاس: یاسمن
- یَخَن: یقه، گریبان
- یدک: فالتو، اشتبنی
- یقه: یخن
- یکان: فرقه
- یکدنده: شق، لجوج (هراتی: لجباز)
- یَگان کَس، یَکان کَس: یک کسی ،یک شخصی
- ینگه: زن برادر، زن عمو
- یواش: آهسته
- یواشکی: مخفیانه
- یونجه: رشقه (هراتی: سبست)
واژههای نظامی
در متون فارسی رایج در افغانستان برابرهای پشتو برای درجات ارتشی (مدارج نظامی) رواج دارند. این برابرها در جدول زیر افزوده شدهاست.
فارسی | پشتو |
جوخه | دلگی |
گروهان | تولی |
گردان | کَندَک |
هنگ | غُند |
تیپ | لوا |
لشکر | فرقه |
سپاه | قولاُردو |
ارتش | اردو |
ستاد مشترک | درستیزوالی |
ستوان دوم | دوهم بریدمن |
ستوان یکم | لمری بریدمن |
سروان | تورَن، جَکتورَن |
سرگرد | جَگرَن |
سرهنگ دوم | دگرمَن |
سرهنگ | دگَروال |
سرتیپ | برید جنرال |
سرلشکر | تورن جنرال |
سپهبد | دگر جنرال |
ارتشبد | ستر جنرال |
رئیس ستاد ارتش، سپهسالار | لوی درستیز |
فرمانده کل قوا | اعلی سرقوماندان |
پدافند هوایی | هوایی مدافعه |
خمپارهانداز | هاوان |
خمپارهانداز کوهی | غرنی هاوان |
مسلسل | ماشیندار |
نفربر زرهی | زرهدار |
خودرو زرهی | محاربوی ماشین |
پاسگاه | پُسته |
پادگان | فرقه |
یگانها و واحدها | جز و تام |
نیروهای چترباز | پاراشوتی هوایی قوا |
ماههای سال
ترتیب | تعداد روزها | نامهای فارسی | نامهای پشتو | ||
در ایران | در افغانستان | در افغانستان | |||
۱ | ۳۱ | فروردین | حَمَل | وری | |
۲ | ۳۱ | اردیبهشت | ثَور | غویی | |
۳ | ۳۱ | خرداد | جَوزا | غبرګولی | |
۴ | ۳۱ | تیر | سرطان | چنګاښ | |
۵ | ۳۱ | مرداد | اسد | زمری | |
۶ | ۳۱ | شهریور | سنبلَه | وږی | |
۷ | ۳۰ | مهر | میزان | تله | |
۸ | ۳۰ | آبان | عقرب | لړم | |
۹ | ۳۰ | آذر | قَوس | لیندی | |
۱۰ | ۳۰ | دی | جَدی | مرغومی | |
۱۱ | ۳۰ | بهمن | دلو | سلواغه | |
۱۲ | ۲۹ یا ۳۰ | اسفند | حَوت | کب |
واژههای آموزش و پرورش
فارسی ایران: فارسی و پشتوی افغانستان
- دبستان: مکتب
- دبیرستان: لیسَه
- دانشگاه: پُوهَنتون (پشتو)
- دانشکده: فاکولتَه، پُوهَنحٌی (پشتو)
- دانشجو: محصل، پُوهَنپال (پشتو)
- استادیار (درجهٔ سوم، دوم و یکم): پُوهیالی، پُوهَنیار، پُوهَنمَل (پشتو)
- دانشیار (درجهٔ دوم و یکم): پوهندوی، پوهنوال (پشتو)
- استاد، استاد: پوهاند، پروفیسور
- دانشسرا: دارالمعلمین، معهد
- دیپلم: دیپلوم
- مهندس: اَنجینَر
- :، دکتور
- کلاس: صنف
- دانشکده افسری: حربیپُوهَنتون (پشتو)
- کارآموزی: استاژ
منبع
جستارهای وابسته
- فهرست واژههای متفاوت در فارسی تاجیکستان و ایران
منابع
بخشی از واژهها از: شالچی، امیر: فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران، نشر مرکز ۱۳۷۰.
- بیبیسی فارسی [۲], [۳], [۴], [۵] و صفحات مشابه.
- طنز افغانی.
- ↑ «جعفریان و افغانستان ؛ وطندار». قدس آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی. ۲۰۱۳-۰۹-۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۹-۱۳.
- ↑ قارییف، محمود، نبرد واپسین من (افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی)، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: کتابفروشی فضل، ۱۹۹۸، ص۲۰۷.
- ↑ بر اساس دادههای صفحهٔ ۲۳ این نوشتار: http://www.evertype.com/standards/af/af-locales.pdf
- ↑ در سالهای عادی ۲۹ روز، در سالهای کبیسه ۳۰ روز
- ↑ منبع این بخش: در گفتگو با سیدعبدالوهاب، وضعیت پژوهش درافغانستان، مجله پژوهه: فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۴، شماره ۱۱، شماره صفحه در مجله: ۱۶.
- احمدزیار، مجاور، پشتو سیندکی، نویزونه، پیشاور: ۱۳۷۸/۲۰۰۰.