حساب کاربری
​
تغیر مسیر یافته از - طبری طالقانی
زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
لینک کوتاه

مازندرانی طالقان

طبری طالقانی یا مازندرانی طالقان گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد. حبیب برجیان گویش منطقه طالقان و الموت را شبه طبری قلمداد کرده‌است. وبگاه گلاتولوگ گویش‌های طالقانی-کرجی را از گویش‌های فارسی-مازندرانی (Perso-Tabaric) قلمداد کرده‌است. پژوهشگران با توجه به پیشینه تاریخی و با نگاهی به فرهنگ و آداب و رسوم مشترک در طالقان و مازندران، از جمله گاهشمار کهنی که در هر دو رایج است و رسومی مانند تیرماه سیزده و ماه دَرِمه و همچنین متون تاریخی دوره اسلامی که به صراحت در برخی از آنها از طالقان بعنوان ولایتی درون مرزهای مازندران نام برده شده‌است، ریشه گویش‌های طالقانی را با گویش‌های مازندرانی یکی می‌دانند. حبیب برجیان گویش طالقان را در گروه گویش‌های فارسی-مازندرانی (Perso-Tabaric) دسته‌بندی کرده و منطقه طالقان را منطقه انتقال زبان‌های کاسپین و زبان فارسی و زبان تاتی قلمداد کرده و در مورد گویش طالقان می‌افزاید که سیستم فعلی آن بسیار به منطقه جنوب البرز مرکزی شباهت دارد ولی به همراه ویژگی‌های بسیار غنی تر از زبان طبری در صرف و نحو(morphosyntax) اصلاح گرها و تلفظ کردن و حروف اضافه می‌باشد. یک گویش با دستور زبان شبیه همین در روستای کردان یکی از روستاهای غربی کرج نیز دیده شده‌است. یک گویش دیگر از این نوع گچسری در منطقه بالای حوضه کرج است. به عقیده صاحب نظران گویش مردم طالقان به دو دسته مازندرانی و تاتی تقسیم می‌شود. روستاهایی که بین جوستان و کوه‌های کندوان قرار گرفته‌اند به لهجه مازندرانی سخن می‌گویند. از جوستان به سمت باختر «تات» زبان اند. لهجه تاتی آن‌ها هم فارسی ولایتی است و چندان واژه‌های کهن را نگه نداشته‌اند.

مازندرانی طالقان
زبان بومی درایران
استان البرز
تبار
هندواروپایی
  • هندوایرانی
    • ایرانی
      • ایرانی غربی
        • گروه شمال غربی
          • زبان‌های کاسپین
            • زبان مازندرانی
              • کلارستاقی
                • مازندرانی طالقان
سامانه نوشتاری
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹–

به اعتقاد حبیب برجیان ویژگی‌های کاسپین مرکزی تا منطقه بالا طالقان گسترش یافته‌است.در کتاب استان‌شناسی البرز چاپ وزارت آموزش و پرورش، گویش مناطقی از کرج و طالقان و شمال ساوج بلاغ شبیه به مازندرانی عنوان است.

در البرز مرکزی و غربی (الموت و طالقان) گروه غیر مهاجر گیلک و مازندرانی در برابر عشایر مقاومت کرده و در ارتفاعات البرز زبان مازندرانی و گیلکی غالب است. زبان مردم طالقان فارسی و مازندرانی و لهجه آنها تاتی می‌باشد و فقط در روستای میناوند مردم به زبان ترکی سخن می‌گویند. کاظم سلطانیان گویش دیزان را مورد بررسی قرار داده‌است و در صفحه دو ریشه این گویش را با گویش‌های مازندرانی یکی می‌داند. به اعتقاد وی در طالقان روستاها هر چه به سر حدات مازندران در جهت شرق و شمال شرقی نزدیک باشند اختلاط فرهنگی و زبانی بیشتری با زبان مازندرانی دارند. وی در صفحه ۱۶ گویش منطقه طالقان را به مازندرانی، تاتی و فارسی تقسیم نموده‌است. به گفته علی ذبیحی زبان مازندرانی در روستاهای سرشاخه‌های اصلی رود جاجرود و کرج و مناطق شمالی کوه‌های امامزاده داوود و طالقان داری گویشور می‌باشد.

فهرست

  • ۱ لهجه‌های زبان طبری
  • ۲ دستور زبان
    • ۲.۱ ضمایر
    • ۲.۲ شناسه
    • ۲.۳ صرف فعل
    • ۲.۴ نشانه جمع
    • ۲.۵ حرف اضافه
    • ۲.۶ افعال
    • ۲.۷ واژگان
  • ۳ اشعار محلی
  • ۴ جستارهای وابسته
  • ۵ منابع
  • ۶ پیوند به بیرون

لهجه‌های زبان طبری

بررسی کارشناسانه در جلگه‌ها و سپس نواحی کوهستانی موجب شناسایی سینزده لهجه مختلف در مازندران شده‌است:

  1. منطقه کردکوی: شامل هزار جریب شرقی، شاه کوه زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و غربی و روستاهای غیر ترکمن‌نشین از زنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.
  2. منطقه بهشهر: شامل چهاردانگه هزارجریب از سورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه‌ای از گلوگاه، شاه کیله تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.
  3. منطقه ساری: شامل چهاردانگه از کیاسر تا کوهستان‌های دودانگه، جلگه‌های مابین میان دورود و جلگه‌های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.
  4. منطقه قائمشهر: شامل مناطق کوهستانی فیروزکوه، سوادکوه و روستاهای جلگه‌ای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایه‌ای بیشه سر.
  5. منطقه بابل: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و نواحی جلگه‌های حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر، کیاکلا تا روستاهای کوهپایه‌ای کهنه خط، گنج افروز و بابل کنار.
  6. منطقه آمل: از کوهستان‌های بندپی تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگه‌های دو سمت هراز، دشت‌سر و محمودآباد و کوهپایه‌ها و جلگه‌های جاده چمستان، میان آمل و نور.
  7. منطقه نور و نوشهر: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگه‌های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.
  8. چالوس و تنکابن شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد.
  9. تنکابن مرکزی: شامل لهجه‌های دوهزاری و سه هزاری و خرم‌آبادی و گلیجانی چالکش یعنی حدفاصل آب نشتا تا آب شیرود.
  10. منطقه رامسر: از آب شیرود تا رودخانه سرخانی شامل سختسر (رامسر)، اشکور شرقی، ارتفاعات کوه البرز روستای جورده (جواهرده)
  11. منطقه علی‌آباد کتول: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک محله، محمودآباد، فاضل آباد و جلگه‌های غیرترکمن‌نشین بلوک استارآباد قدیم.
  12. منطقه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، دیزین، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود.
  13. منطقه دماوند: شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه.

دستور زبان

ضمایر

در گویش طبری طالقانی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
فاعلی، طبری طالقانیmenteveemâšemâvešun/ešon
مفعولی، طبری طالقانیmereterevereamârešemarevešunre
ملکی، طبری طالقانیmitiviameišemeivešuni

شناسه

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش طبری طالقانی سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی. (نمونه زیر بر اساس گویش دیزان تنظیم شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: -bimâ = آمد
  • بن ماضی استمراری: -â-mbi = می‌آمد
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهmeie/∅emieniene

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: -â = می‌آید
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهmenineemidenidene

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: -biâ = بیا
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهam/mie/∅iminan/n

صرف فعل

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس گویش طبری طالقانی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.(نمونه زیر براساس بالا طالقان می‌باشد)

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbimâmebimâibimâbimâmibimânibimâne
گذشته کاملbimâ-biemebimâ-bibimâ-biebimâ-biemibimâ-bienibimâ-biene
گذشته التزامیbimâ-bâmbimâ-bâibimâ-bâbimâ-bâimbimâ-bâinbimâ-bân
گذشته التزامی کاملbimâ-bi-bâmbimâ-bi-bâibimâ-bi-bâbimâ-bi-bâimbimâ-bi-bâinbimâ-bi-bân
گذشته استمراریâ-mbi-emeâ-mbiâ-mbi-eâ-mbi-emiâ-mbi-eniâ-mbi-ene
گذشته در حال انجامdar-âmbiemedar-âmbidar-âmbiedar-âmbiemidar-âmbienidar-âmbiene
حال ساده/آیندهâmeâniâneâmiândeniândene
حال در حال انجامdar-âmedar-ânidar-ânedar-âmidar-ândenidar-ândene
حال التزامیbiâmbiâibiâbiâimbiâinbiân
آینده نوع اولxâme biâmxâni biâixâne biâxâmi biâimxândeni biâinxândene biân
آینده نوع دومvâne biâmvâne biâivâne biâvâne biâimvâne biâinvâne biân

در جدول زیر فعل رفتن (bašiân) بر اساس گویش طبری طالقانی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.(نمونه زیر براساس بالا طالقان می‌باشد)

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbašiemebašieibašiebašiemibašienibašiene
گذشته کاملbaši-biemebaši-bibaši-biebaši-biemibaši-bienibaši-biene
گذشته التزامیbaši-bâmbaši-bâibaši-bâbaši-bâimbaši-bâinbaši-bân
گذشته التزامی کاملbaši-bi-bâmbaši-bi-bâibaši-bi-bâbaši-bi-bâimbaši-bi-bâinbaši-bi-bân
گذشته استمراریše-mbi-emeše-mbiše-mbi-eše-mbi-emiše-mbi-eniše-mbi-ene
گذشته در حال انجامdar-šembiemedar-šembidar-šembedar-šembemidar-šembenidar-šembene
حال ساده/آیندهšemešenišenešemišendenišendene
حال در حال انجامdar-šemedar-šenidar-šenedar-šemidar-šendenidar-šendene
حال التزامیbašembašeibašuebašimbašinbašen
آینده نوع اولxâme bašemxâni bašeixâne bašuexâmi bašimxândeni bašinxândene bašen
آینده نوع دومvâne bašemvâne bašeivâne bašuevâne bašimvâne bašinvâne bašen

نشانه جمع

در گویش طبری طالقانی از نشانه‌های [un] و [kun] برای جمع استفاده می‌شود.

دخترهاdotar kun
گنجشک‌هاmiška un

حرف اضافه

حروف اضافه در گویش طبری طالقانی به شرح زیر است.

فارسی معیارطبری طالقانی (بالا طالقان)گویش ساری
داخلdeledele
برایvâsunivesse
ازdeje
ازbeje
راrere
باhamrahemrâ
زیرbenben
رویsarsar
فارسی معیارطبری طالقانی (بالا طالقان)
برای منmi vâsuni
برای توti vâsuni
از منmi de
از توti de
از منmi be
از توti be
پدر راpiyar re
دختر راdotar re
با توti hamra
زیر میزmizi ben
بالا میزmizi sar

افعال

  • صرف فعل شدن (babien) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش طبری طالقانی.
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالbabiemebabibabiebabiemibabienibabiene
زمان گذشتهbemebenibenebemibendenibendene
زمان حال التزامیbabembabibabubabimbabinbaben
فارسی معیارطبری طالقانی (بالا طالقان)
امشب خوب می‌شودemšo xob bene
چطور شدمčeti babieme
می‌خواهم خوب بشمxâme xob babem
  • صرف فعل بودن (bien) در زمان حال و گذشته به گویش طبری طالقانی.
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالhassemehassihassehassemihassenihasene
زمان گذشتهbiemebibiebiemibienibiene
فارسی معیارطبری طالقانی (بالا طالقان)
کجا هستیدkuje haseni
آنها دختر بودندvešun dotar biene
  • صرف فعل بودن در جایی (daboen)در زمان حال، گذشته و حال التزامی در زمان‌های مختلف به گویش طبری طالقانی.
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالdaremedaridaredaremidarenidarene
زمان گذشتهdabomedaboidabodabomidabonidabone
زمان حال التزامیdabomdaboidabodabimdabindaben
فارسی معیارطبری طالقانی (بالاطالقان)
من خانه هستمman sere dareme
خانه ات بودمti sere dabome
می‌توانم خانه ات باشمtume ti sere dabom

واژگان

شماری از واژه‌های طبری طالقانی و مقایسه آن با گویش کلارستاقی (چالوس) و فارسی:

گویش طالقانی (بالا طالقان)گویش کلارستاقی (چالوس)فارسی
pierpiyarپدر
mârmârمادر
pessarrikâ/pesarپسر
detarkijâ/detarدختر
miškâ/čučekamiškâگنجشک
molijemalijeمورچه
pire vak/vakvagقورباغه
talâ/xerustelâخروس
kanginakkangaliزنبور
sikâbili/sikâاردک
usikâusikâغاز
uuآب
halihaliآلوچه
bašobašo/buârبرو
našonašoنرو
are/ahoareآره
na/hanâ/noنه

اشعار محلی

گویش طبری طالقانی دارای ادبیات عامیانه غنی می‌باشد که هر آبادی اشعار خاص خود را دارد.

اما هستیم سه خاخر اینه گندنه سه چادر
امه بشیمی آمل امه بشیمی آمل
آملی او بند داشته زیور گلو بند داشته
زیوری لینگی شلوار بالا پایین قلمکار
ها سگ سگ وها کیش کیش گو به علی خانی ریش
علی خانی ریش پیه رخ رخ درویش بیه
همه گمبینه وه کیه مارجان بوته مه شیه
وی چک هاکشیه می مجمع او بشیه
حمومی سری اناره حاجی حسین سواره
حاجی حسین تی فدا کلومی قفله ته منا
(بایزرودی)

جستارهای وابسته

  • P Tabaristan.svgدرگاه طبرستان
  • Flag of Iran.svgدرگاه ایران
  • مردم طبری
  • زبان مازندرانی
  • استان البرز
  • استان مازندران
  • شهرستان طالقان
  • شهرستان چالوس
  • گویش کلارستاقی

منابع

  1. ↑ انوشه، حسن. «زبانی که در آن وام واژه وارد نشود، خودبخود می‌میرد». مهرنیوز. دریافت‌شده در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰.
  2. ↑ «دانشنامه مازندران به حمایت ملی نیاز دارد». ایسنا. دریافت‌شده در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰.
  3. ↑ «زبان مازندرانی از خرده زبان‌های در خطر مرگ است». بسیج نیوز. دریافت‌شده در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰.
  4. ↑ ابراهیمی کیاپی، هادی؛ عامریان، فاطمه (۱۳۹۵). «راهکارهای مقابله با موانع کاربرد زبان‌های محلی و شکل‌گیریی هویت قومی در شبکه‌های استانی صدا و سیما» (PDF). ۱ (۱): ۱۶۱.
  5. ↑ برجیان، حبیب. «کاهش توجه به زبان مازندرانی در قرن بیستم». ایرنا. دریافت‌شده در ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰.
  6. ↑ Taleghani-Karaji, glottolog. , “Perso-Tabaric” ,
  7. ↑ سلطانیان، کاظم. «بررسی تشابهات و اشتراکات گویش طالقانی با مازندران غربی». ... دریافت‌شده در ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰.
  8. ↑ The mountainous districts of Taleghan in western Albourz from a Transition zone between Caspian, Persian, Tatic. Taleghani is still little known with no major published material. The meager data available to me is a short text from the village of kash. And my own limited Documentation from Mir village. These attest verb system very similar to that of south central alburz but a much richer Tabari blend in non morphosyntax : modifires, pronounces, and postpositions. A similar grammar is found in dialect or kurdan a western village of karaj. Which has no grown to a major urban center adjoining Greater Tehran. Another vernacular of this type appear to be gachsari on the upper karaj basin, HABIB BORJIAN , “Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazanderan” Academic Commons Columbia University,
  9. ↑ «در گفتگو با مهر عنوان شد: مدیر کل میراث فرهنگی استان البرز:استان البرز کانون تمرکز لهجه‌ها و گویش‌ها از سراسر کشور». وبگاه خبرگزاری مهر.
  10. ↑ «زبان مردم طالقان فارسی و مازندرانی و لهجه آنها تاتی می‌باشد». وبگاه سازمان حفاظت محیط زیست استان البرز. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۹ مارس ۲۰۲۰.
  11. ↑ BORJIAN, HABIB (2013). "Is There Contiunity Between Gilaki And Mazandarani" (PDF). Published online by Cambridge University Press (به انگلیسی).
  12. ↑ عزیزی، علیرضا؛ مسعودی، گیتا؛ دهقی، حسین؛ ربانی، محمدرضا؛ رسولی، سید عزیز سادات؛ میرجعفری، سید اکبر؛ ستایش، حسن (۱۳۹۷). استان‌شناسی البرز-پایه دهم دوره متوسطه-20/237 (PDF) (ویراست چاپ هشتم). کرج: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران(وزارت آموزش و پرورش). ص. ۶۱. شابک ۹۷۸۹۶۴۰۵۱۹۷۴۵. دریافت‌شده در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰.
  13. ↑ Linguistically the populations of the Alborz form part of the north Iranian group. The Persian language, which predominates on the central plateau east of Qazvīn, has only slightly penetrated the mountain zones, where two main language groups can be distinguished (B. Hourcade, “Le processus de la déprise rurale dans l’Elbourz de Téhéran [Iran,” Revue de géographie alpine 64/3, 1976, pp. 365-88). In the north and in the high valleys of the southern slope, languages of the Gīlakī and Māzandarānī type predominate, whereas farther south, in a broad zone that often encompasses the piedmont (Šemīrān, Semnān), dialects of the “Tātī,” “Fārsī Māzandarānī,” or “Semnānī” type are spoken. The sedentary nuclei of Gīlakīs or Māzandarānīs who have resisted the nomads and repopulated the whole range from the north slopes are numerous in the subarid central and western Alborz (Alamūt, Ṭālaqān, the Jāǰ-rūd valley, Lārīǰān, Fīrūz Kūh, Nūr) and in the basins at medium altitudes near the Caspian forest (Daylamān, Eškavar, Kalārdašt; de Planhol, Recherches, p. 37).
  14. ↑ «اداره حفاظت محیط زیست شهرستان طالقان».
  15. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۲.
  16. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۲.
  17. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۱۶.
  18. ↑ حسینی، سید قاسم (۱۳۹۶). «بررسی فرایند «تکرار» در مازندرانی». زبانها و گویشهای ایرانی (ویژه نامه نامه فرهنگستان) (۷): ۱۶۶.
  19. ↑ واژه‌نامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حسین صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
  20. ↑ [https://iranicaonline.org/articles/iran-vi2-documentation = The dictionary edited by Naṣri Ašrafi (1381 Š./2002) contains vocabulary from the dialects of ʿAbbāsābād, Āmol, Bābol, Behšahr, Katul, Kord-kuy, Nowšahr, Sāri, Qāʾem-šahr, Tonokābon, etc. (in part compared with Pahlavi)
  21. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۵۱.
  22. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۴.
  23. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۲–۸۸.
  24. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۲–۸۸.
  25. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۴۶.
  26. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۴۴.
  27. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۲–۸۸.
  28. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۲–۸۸.
  29. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۶۲–۸۸.
  30. ↑ سلطانیان، کاظم (۱۳۹۷). «بررسی و تحلیل واژگانی گویش دیزانی در طالقان». دانشگاه شهید بهشتی: ۲۱۶.

پیوند به بیرون

آخرین نظرات
  • طالقان
  • الموت
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.