اوحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ ۵۶۱در بردسیر – درگذشتهٔ ۳ شعبان ۶۳۵در بغداد) از صوفیان و رباعیگویان مشهور ایران در سدههای ششم و هفتم هجری است.
او در سال ۵۶۱ قمری در شهر بردسیر از توابع کرمان زاده شد. در جوانی به بغداد رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ شمسالدین سجاسی (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و از او خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد شمس تبریزی نیز بود. اوحد از بغداد به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بیشمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهابالدین سهروردی که شیخ الشیوخ بغداد بود، درگذشت و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. خلیفه عباسی المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه بغداد به خاک سپردند.
شعر
اوحدالدین کرمانی یکی از شاعران رباعی گوی ایرانی است که تعدادی از رباعیات او، در زمره زیباترین رباعیات فارسی جای دارد. این رباعیات را مریدان شیخ مینوشتهاند و در حال حاضر، چند مجموعه مستقل از رباعیات او که توسط مریدان شیخ فراهم آمده موجود است. سنت شفاهی در نقل اشعار صوفیان، باعث شده که تعدادی از این رباعیات، با رباعیات دیگر شاعران از جمله خیام، مولوی، باباافضل کاشی، عطار و دیگران در هم بیامیزد و اصطلاحاً جزو رباعیات سرگردان قرار گیرد. رباعیات اوحدالدین کرمانی در ایران و ترکیه چندین بار به چاپ رسیده و یکی از استادان دانشگاه استانبول به نام محمّد کانار آنها را به زبان ترکی نیز ترجمه کردهاست.
اوحدیه
میکاییل بایرام دیگر استاد دانشگاهاستانبول، در مورد احوال و آثار اوحدالدین و شاگردان و مریدان او و بینش و سلوک عرفانی او چندین پژوهش انجام دادهاست که دو فقره آن به زبان فارسی ترجمه شدهاست: اوحدالدین کرمانی و حرکت اوحدیه / جنبش زنان آناتولی.
وی معتقد است که شیوه رفتار اوحدالدین، تأثبر زیادی در جذب ترکمنهای آناتولی و طبقات فرودست جامعه به عرفان او داشته که بایرام از آن با عنوان حرکت اوحدیه یاد میکند.
بایرام سعی زیادی دارد که اوحدالدین را نیز همچون مولوی یک شخصیت فرهنگی ترک بهشمار آورد و حتی او و مریدانش را در مقابل مولوی و مریدانش قرار داده و گفتهاست که جدال دایمی میان آنها وجود داشته که گاه به زد و خورد و قتل و کشتار نیز میانجامیدهاست.
همانطور که گفته شد، اوحد کرمانی در حلقه مریدان سجاسی قرار داشت. شمس تبریزی عارف بنام ایرانی نیز از شاگردان سجاسی بود. اما این دو شاگرد حلقه سجاسی، از لحاظ فکری تفاوتهای زیادی با هم داشتند. در منابع عرفانی، گوشههایی از این اختلاف نظرها نقل شدهاست. مطابق روایت افلاکی، شمس تبریزی وقتی در بغداد نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید، پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب میبینم. فرمود که اگر در گردن دمل نداری، چرا بر آسمانش نمیبینی؟ این اعتراض اشاره به شیوه جمال پرستی اوحدالدین دارد که از مهمترین و بحث انگیزترین مسائل طریقه اوست. احمد غزالی و عین القضات همدانی هم بر این عقیده بودند. این طایفه، زیبایی پرستی را موجب تلطیف روح و احساس و تهذیب اخلاق، و صورت زیبا را محل تجلی حق و ظهور معنی میدانستند. این نوع نگرش باعث شد که وی به تهمت شاهد بازی و اباحیگری گرفتار آید. چنانکه سهروردی یکجا او را بدعتگذار خواند و مولوی نیز طعن تلخی در کار این شیخ کند.
آثار
مناقب اوحدالدین کرمانی کتابی است که توسط یکی از مریدان شیخ در قرن هفتم ق نگاشته شدهاست و به ذکر احوال او اختصاص دارد. این کتاب را بدیع الزمان فروزانفر تصحیح کرده و در سال ۱۳۴۷ منتشر شدهاست.
از اوحد کرمانی حدود ۲۴۰۰ رباعی به جا مانده که چندین نوبت به چاپ رسیدهاست:
دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی. به تصحیح احمد ابومحبوب، تهران، ۱۳۶۶
رباعیات اوحدالدین کرمانی. محمد کانار، استانبول، ۱۹۹۹
شاهد دل: رباعیات اوحدالدین کرمانی. به تصحیح و ترجمه انگلیسی برند مانوئل ویشر، تهران، ۱۳۵۷.
در پارهای از منابع، مثنوی مصباح الارواح را به اوحدالدین منسوب ساختهاند که بدیع الزمان فروزانفر با دلایل متقن، ابطال این انتساب را باز نمودهاست. این مثنوی، از شاعری است به نام شمسالدین محمد بردسیری که همدوره و همشهری اوحدالدین بودهاست.