ملمعملمع از انواع شعر فارسی است که در آن زبان، ملاک تعیین نوع شعر قرار گرفته است. ۱ - ملمعملمع از انواع شعر فارسی است که در آن زبان، ملاک تعیین نوع شعر قرار گرفته است. ۱.۱ - معنای لغویملمع در لغت برگرفته از لمعه است؛ به معنی پارهای از گیاه که خشک شده و باقی آن، تر باشد و کلمهی ملمع یا لمعه لمعه به معنی چیزی است که از دو بخش ممتاز ترکیب شده باشد و ترکیب، «دلق ملمع» به معنی جامهی درویشانه است که رقعه رقعه (تکه تکه) بههم دوخته شده باشد. ۱.۲ - معنای اصطلاحیدر اصطلاح ادیبان، ملمع به شعری گفته میشود که زبان فارسی و عربی را درهم آمیخته باشد؛ چنانکه مثلا یک یا چند مصراع فارسی و یک یا چند مصراع عربی را با هم آورده باشند. این نوع شعر را به نام صنعت تلمیح در ضمن صنایع بدیعی نیز مورد بحث قرار دادهاند. [۱]
انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰، ج دوم، ص ۹۱.
به عبارت دیگر، ملمع آن است که شاعر قصیدهای بگوید به فارسی و سپس مصراع یا بیت دیگر را عربی بگوید؛ البته نه به شکل ترجمه. [۲]
ترجمان البلاغه، الرادویانی، محمد بن عمر؛ تهران، اساطیر، ۱۳۶۴، دوم، ص ۱۰۷.
چند بیت از سعدی بهعنوان مثال:۱.۳ - ابیاتی از سعدیـــ سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات ••• تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی شبم به روی تو روز است و دیدهام به تو روشن ••• و ان هجرت سواء عشیتی و غداتی معنی بیت عربی: «اگر تو از من دور باشی شب و روز من یکی است.» ـــ اگرچه دور بماندم امید برنگرفتم ••• مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی معنی بیت عربی: «زمان گذشت و دل من میگوید که تو میآیی.» ـــ من آدمی به جمالت ندیدم و نشنیدم ••• اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد ••• لقد تفتش عین الحیوة فی الظلمات معنی بیت عربی: « آب حیات را در تیرگی میجویند.» [۳]
ابداع البدایع، شمسالعلمای گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، چ اول، ص ۳۲۶.
ـــ فکم تمر عیشی و انت حامل شهر ••• جواب تلخ بدیع است از آن لبان نباتی معنی بیت عربی: «تا چند زندگی مرا تلخ میداری با آنکه خود شیرینی را به همراه داری.» ـــ وصف کل ملیح کما تحب و ترضی ••• محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی معنی بیت عربی: «هر زیبایی ملیحی را به دلخواه شایستگی وصف کردم (جز تو را که در ذکر زیبایی تو عاجزم).» ـــ اخاف منک و ارجو و استغیث و ارنو ••• که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی معنی بیت عربی: «از تو بیم دارم و به تو امید دارم و از تو داد میخواهم و به تو تقرب میجویم.» ـــ ز چشم دوست فتادم به کامهی دل دشمن ••• اجتنی هجرونی کما تشاء عداتی معنی بیت عربی: «به کام دشمنانم به درد جدایی مبتلا گردند.» ـــ قراقنامهی سعدی عجب که در تو نگیرد ••• و ان شکوت الی الطیر نحن فی الوکرات [۴]
ابداع البدایع، شمسالعلمای گرکانی، محمدحسین؛ تبریز، احرار تبریز، ۱۳۷۷، چ اول، ص ۳۲۷.
۲ - ملمع در شعر فارسیملمع را از قدیمیترین دورههای شعر فارسی، در دیوان شاعران مییابیم؛ که برای اولین بار، در نیمهی اول قرن چهارم هجری شروع شده و یکی از ملمعگویان بزرگ آن زمان "ابوالحسن شهید بن حسین بلخی"، حکیم شاعر که معروف است با رودکی معاصر بوده و بعد از وی شعرای عربیدان ملمعات ساختهاند. [۵]
صناعات ادبی، همایی، جلالالدین؛ بیجا، مؤسسه مطبوعات علمی، ص ۲۰۹.
نمونهای از شهید بلخی، در مدح ابویحیی طاهر بن فضل جغانی:۲.۱ - نمونهای از شهید بلخیبدان منگر می منع است می خور ••• به وقت الورد شرب الخمر جایز به یاد سید حران عالم ••• ابو یحیی الذی یحیی به العز [۶]
انواع شعر فارسی، رستگار فسایی، منصور؛ شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰، ج دوم، ص ۹۱.
۲.۲ - ملمع در شعر حافظالا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ••• که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ۲.۳ - نمونهای از جامیز هجران بر لب آمد جان غمناک ••• الا یا لیت شعری این القاک به هر جمعیتی وصل تو جویم ••• لعل الله یجمعنی و ایاک به حسرت با در و دیوار گویم ••• الا یا ربع سلمی این سلماک [۷]
زیباشناسی شعر فارسی، پاکرو، فاطمه؛ کمالی اصل، شیوا؛ تهران، روزگار، ۱۳۸۳، چ اول، ص ۹۵.
۲.۴ - شاهدی دیگر از حافظاز خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه ••• انی رایت دهرا من هجرک القیامة دارم من از فراقش در دیده صد علامت ••• لیست دموع عینی هذا لنا العلامة هرچند کازمودم از وی نبود سودم ••• من جرب المجرب حلت به الندامة پرسیدم از طبیبی احوال دوست، گفت: ••• فی بعدها عذاب فی قربها السلامة گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم ••• والله ما راینا حبا بلا ملامة حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین ••• حتی یذوق منه کاسا من الکرامة [۸]
عروسان سخن، اسفندیارپور، هوشمند؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۶، چ دوم، ص ۲۴۰.
۳ - پانویس
۴ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبی | واژه شناسی
|