شیرخوارکودکی که تنها از شیر تغذیه میکند را شیرخوار گویند. از این عنوان در باب طهارت و زکات سخن گفتهاند. ۱ - تعریف شیرخوارمراد از شیرخوار، کودکی است که غذای او شیر است و با میل و اراده خود غذای دیگری نمیخورد. بنابر این، خوردن غذایی دیگر به صورت نادر یا خوردن دارو، ضرری به صدق عنوان شیرخوارگی ندارد. [۱]
مصباح الفقیه، ج۸، ص۱۵۵-۱۵۶.
برخی، کودک شیرخوار را به کودکی که غذایی دیگر، همپای شیر یا بیشتر از آن نمیخورد، تعریف کردهاند. [۳]
المقاصد العلیة (الحاشیة الأولی علی الألفیة)، ص۴۷۱.
۲ - ادرار کودکادرار دختر شیرخوار و نیز بنابر قول مشهور، بلکه بنابر اجماع ادعا شده، ادرار پسر شیرخوار، نجس است. [۴]
المسائل الناصریات، ص۸۸-۹۰.
از برخی قدما قول به طهارت ادرار پسر بچه نقل شده است. ۳ - لباس نجس شدهبنابر قول مشهور، اگر چیزی مانند لباس و بدن با ادرار پسر شیرخوار نجس شود، با یک بار ریختن آب به محل نجس شده، به گونهای که آن را فرا بگیرد، پاک میگردد، بدون آنکه نیاز به فشردن لباس و جدا شدن آب از آن و جریان بر نجاست باشد. برخی، حکم یاد شده را نسبت به دختر شیر خوار نیز جاری دانستهاند. چنان که بعضی، جریان آب بر موضع نجس را لازم دانستهاند. برخی نیز احتیاط را در دو بار آب ریختن بر موضع نجس دانستهاند. [۱۳]
کشف الغطاء، ج۲، ص۳۷۰.
در اینکه حکم یاد شده اختصاص به کودک زیر دو سال دارد یا شامل پس از آن نیز تا زمانی که غذای او شیر است، میشود، اختلاف است. [۱۶]
مسالک الأفهام، ج۱، ص۱۲۶.
چنان که در اختصاص حکم یاد شده به کودک مسلمانی که از شیر زن مسلمان تغذیه میکند یا شمول آن نسبت به کودکی که از شیر زن کافر یا حیوان نجس العین، همچون خوک و سگ نیز تغذیه میکند، اختلاف است. [۲۰]
العروة الوثقی، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
۴ - چاه نجس شدهبرای پاک شدن چاه آب نجس شده با بول کودک شیرخوار- بنابر قول به نجس شدن آب چاه با ملاقات نجاست- یک سطل آب کشیده میشود. مشهور میان متأخران استحباب آن است. ۵ - زکات فطرهزکات فطره کودک شیرخوار، بر عهده کسی است که نفقه زن شیر دهنده کودک، اعم از مادر و غیر مادر را میپردازد؛ خواه پدر او باشد یا غیر پدر، و اگر نفقه او از مال کودک پرداخت میشود زکات فطره او بر کسی واجب نیست. [۲۳]
مستمسک العروة، ج۹، ص۴۰۹.
برخی در صورت نخست گفتهاند: اگر زن رایگان شیر دهد، احتیاط این است که هم نفقه دهنده و هم شیر دهنده، زکات فطره کودک را بپردازند. ۶ - پانویس
۷ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۷۶-۷۷۸. |