زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

دیاثت





دیاثت:به معنای بى غیرت بودن است .


۱ - تعریف دیوث



به مرد بى غیرت، دیّوث گویند. برخى، دیوّث را به کسى که مردان بیگانه را بر همسرش وارد مى‌کند تعریف کرده‌اند.
[۱] الروضة البهیة،ج ۹، ص ۱۷۲.


۲ - کاربرد فقهی



از احکام آن در باب شهادات و حدود، سخن رفته است.

۳ - احکام دیاثت



۱)دیاثت از گناهان کبیره است و شهادت دیوث پذیرفته نیست.
[۲] الروضة البهیة،ج ۳، ص ۱۲۹.

۲)در روایتى آمده است که دیّوث، بوى بهشت را استشمام نمى‌کند.
۳)نسبت دیاثت دادن به دیگرى- مثل آنکه اورا دیّوث خطاب کند- در صورتى که مفاد آن از منظر عرف، باشد، موجب ثبوت حدّ قذف ودر غیر این صورت، موجب ثبوت تعزیر است.
امام خمینی دراین‌رابطه در تحریرالوسیله می‌نویسد: «کلّ فحش نحو یا دیّوث‌، او تعریض بما یکرهه المواجه ولم یفد القذف فی عرفه ولغته، یثبت به التعزیر لا الحدّ، کقوله: انت ولد حرام، او یا ولد الحرام، اویا ولد الحیض، او یقول لزوجته: ما وجدتک عذراء، او یقول: یا فاسق یا فاجر یا شارب الخمر، وامثال ذلک ممّا یوجب الاستخفاف بالغیر، ولم یکن الطرف مستحقّاً، ففیه التعزیر لا الحدّ، ولو کان مستحقّاً فلا یوجب شیئاً.» یعنی هر فحشی مانند «ای دیوث‌» یا هر تعریضی به آنچه که مخاطب، آن را کراهت دارد و در عرف و لغت او مفید قذف نمی‌باشد، به سبب آن، تعزیر ثابت می‌شود، نه حد، مانند قول او: «تو حرام‌زاده‌ای» یا «ای حرام‌زاده» یا «ای فرزند حیض»، یا به زوجه‌اش بگوید: «تو را باکره نیافتم» یا بگوید: «ای فاسق»، «ای فاجر»، «ای شارب الخمر» و امثال این‌ها که موجب استخفاف به دیگری است و حال‌آنکه طرف، مستحق آن نمی‌باشد، در آن تعزیر می‌باشد، نه حد. و اگر طرف مستحق آن باشد، موجب چیزی نمی‌باشد.
و از همین باب است که در تعلق حد قذف، احصان مقذوف شرط شمرده شده است. امام خمینی درباره احصان قذف در تحریرالوسیله می‌نویسد: در مقذوف (قذف شده)، احصان‌ شرط است. و احصان‌ در این مقام، عبارت از بلوغ و عقل و حریت و اسلام و عفت می‌باشد؛ پس کسی که تمام آن‌ها را دارد، به قذف او حدّ واجب می‌شود و کسی که همه یا بعضی از آن‌ها را فاقد می‌باشد قاذف او حدی ندارد و بر او تعزیر می‌باشد، پس اگر پسربچه یا دختربچه یا مملوک یا کافری را قذف نماید تعزیر می‌شود. و اما غیر عفیف چنانچه متظاهر به زنا یا لواط باشد پس حرمتی ندارد و حدّ و تعزیری بر قاذف او نمی‌باشد. و اگر متظاهر به آن‌ها نباشد پس قذف او موجب حدّ می‌باشد. و اگر متظاهر به یکی از آن‌ها باشد پس در آنچه که تظاهر دارد حدّ و تعزیری نیست و در غیر آن بنابر اقوی حدّ است. و اگر به غیر آن‌ها از معصیت‌ها متظاهر باشد قذف او موجب حدّ است.»

۴ - پانویس


 
۱. الروضة البهیة،ج ۹، ص ۱۷۲.
۲. الروضة البهیة،ج ۳، ص ۱۲۹.
۳. وسائل الشیعة،ج ۲۰، ص ۳۲۷.    
۴. جواهر الکلام،ج ۴۱، ص ۴۰۹.    
۵. مسالک الافهام،ج ۱۴، ص ۴۳۲.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۶، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، القول فی الموچب، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، القول فی القاذف و المقذوف، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۵ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۳، ص۶۷۶‌    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.