داییزادهدایىزاده به فرزند دایی گفته می شود. ۱ - کاربرد دایی زاده در فقهاز آن در باب تجارت و ارث سخن گفتهاند. ۲ - تملّک كردن دایىزادهتملّک كردن دایىزاده مکروه و آزاد کردن وى پس از خرید مستحب است [۱]
تحریر الاحكام ج۴،ص ۱۹۲ .
[۲]
إصباح الشیعة،ص ۴۷۲.
۳ - ارث بردن دایی زادهامام خمینی در تحریرالوسیله مینویسد: وارث، یا با «فرض» ارث میبرد یا با «قرابت»، و مقصود از «فرض»، همان سهم مقدر و کسر معینشدهای است که خدای متعال آن را در کتاب کریمش نام برده است. و «اهل طبقه سوم از صاحبان انساب، دارای فرض نمیباشند.» [۴]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۰۳، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مسالة۱.
و دایىزاده از طبقه سوم ارث بران به شمار مىرود و هیچ یک از اولاد عمو و عمه و اولاد دایی و خاله با وجود یک نفر از عمومه یا خئوله ارث نمیبرد، پس با بودن خاله مادری مثلاً، اولاد عمومه و همچنین اولاد خئوله مطلقاً، ارث نمیبرند مگر در یک مورد و آن در جایی است که عموی پدری و پسرعموی ابوینی باشد که این پسرعمو بر آن عمو مقدم میشود، به شرطی که با آنها نه عموی ابوینی و نه عموی مادری و نه عمه مطلقاً و نه دایی و خاله مطلقاً نباشد. و بین اینکه عموی پدری یکی باشد یا متعدد، فرق نمیکند. و همچنین بین اینکه پسرعموی ابوینی یکی باشد یا متعدد، فرق نمیکند. پس در این صورت، [ارث میت]] مال پسرعمو میباشد، نه عمو و نه پسران عموها و عمهها و داییها و خالهها. و در این مورد، فرق نمیکند که یکی از زوجین باشد یا نباشد و این حکم در غیر این مورد جاری نمیشود. البته اگر وارث میت، عمه پدری و پسرعموی ابوینی باشد با مصالحه، احتیاط نمودن مطلوب است.» [۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة،هاهنا امور، الاول.
بنابراین «اولاد عمومه و اولاد خئوله درصورتیکه خود آنها و کسانی که در درجه آنها قرار دارند نباشند، جای آنها میباشند و کسی که اقرب است اگرچه سببش یکی باشد، بر ابعد اگرچه قرابتش به دو سبب باشد، مقدم است، مگر در یک مورد که پیشازاین گذشت. و اولاد عمومه و خئوله، ارث کسی را که به سبب او قرابت پیدا میکنند میبرند.» [۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة،هاهنا امور، الثانی.
همچنین «منسوبین مادر میت در این طبقه، دایی باشد یا خاله یا اولاد آنها، ابوینی باشند یا پدری، همه اینها مطلقاً به طور مساوی ارث میبرند.» [۷]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة،هاهنا امور، الثالث.
و همانطور که «با بودن اولاد عمومه ابوینی، اولاد عمومه پدری تنها، ارث نمیبرند. همچنین است در اولاد خئوله (که با بودن اولاد دایی و خاله ابوینی، اولاد دایی و خاله پدری تنها، ارث نمیبرند.) ، لیکن با بودن اولاد عمومه ابوینی، اولاد دایی و خاله، پدری در صورت نبود اولاد خئوله ابوینی ارث میبرند. و همچنین با اولاد خئوله ابوینی، اولاد عمومه پدری در نبود اولاد عمومه ابوینی، ارث میبرند.» [۸]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة،هاهنا امور، الرابع.
پس چنانچه میت جز دایىزاده وارثى نزدیک تر به خود نداشته باشد، همه اموالش به او مىرسد و در صورت تعدد دایىزاده، اعم از دختر و پسر به مقدار ارث پدرشان به تساوی ارث مىبرند؛ بنابر این، اگر بعضى دایىزادگان از دایى پدری و مادری یاش پدرى و بعضى دیگر از دایى مادرى میت باشند، بر دایىزاده از دایى مادرى یک ششم در صورت یكى بودن و یک سوم در صورت تعدد از ترکه میت داده مىشود و باقى مانده به دایىزاده از دایى پدر و مادرى یا پدرى میت داده مىشود ۴ - پانویس۵ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۵۸۳. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |