تکداتَکِدّا (یا تَکِدّه؛ تَمَجَق تَگِدَّه به معنای «چشمة شور، برکه»)، نامی که نویسندگان مسلمان به یک منطقه یا مناطقی در مغرب مجموعه ارتفاعات عیر در جنوب قسمت مرکزی صحرای افریقا داده اند. ابن بطوطه ۱ - ویژگی های منطقه تکدادر بارة تَکدّا/ تَکِدّه گفته است که در آنجا مس استخراج، ذوب و قالب ریزی میشد و به صورت میلههایی در میآمد که در محل به عنوان پول رایج به کار میرفت. مس ِ آنجا به (کوبَرْ و همچنین زَغای و) بُرنو نیز صادر میشد. تکدّ در آن روزگار مرکز تجارت پررونق با مصر و کانون مهم تجارتِ برده بود. تکدّ قاضی خاص خود را داشت و جماعتی از شمال افریقا در آنجا مقیم بودند. همچنین سلطانی داشت که در خیمه گاه زندگی میکرد و ابن بطوطه او را بربر توصیف کرده است. ابن خلدون شهر تکیّد را محل گرد آمدن حجاجی که از «بلاد سودان» می آمده اند، وصف کرده گفته است که سلطان آنجا هدایایی را با امیر زاب و ورقله مبادله میکرد. وصف ابن خلدون از موقعیت مکانی تکدّ (با ارقام متفاوت بیست یا هفتاد روز سفر به جنوب و به سوی مغرب ورقله) نشان میدهد که او این شهر را با تدمکت ــ که شهری بربر در ادرار ـ ن ـ ایفوغاس در حدود ۲۵۰ کیلومتری شمال کَوْکَوْ/ گائوست ــ اشتباه کرده است، هر چند تا حدی جای تردید است که توصیف او از این مکان در واقع به تکدّ مربوط باشد. منابع دیگر، تکدّا را محلی برای گرد آمدن علما تصویر میکنند. سعدی در تاریخ السودان [۳]
عبدالرحمان بن عبداللّه سعدی، تاریخ السودان، ج۱، ص۶۶ـ۶۷، .
تکدّا رامحلی ذکر میکند که برخی علما در حدود ۸۷۵ از آنجا گریختند تا از آزار و اذیت سُنّی علی، سلطان سُنگای، در امان بمانند.به گزارش احمدبابا تنبکتی، [۴]
احمدبابابن احمد تنبکتی، کفایت المحتاج، ج۱، ص۳۳۰ـ۳۳۲،۳۳۵، ۳۴۸،.
مَغیلی در حدود ۸۹۵ در آنجا تدریس میکرد. تنبکتی شرح احوال دو تن از دانشمندان قرن دهم را که به دنبال نامشان نسبت «تَکِدّاوی» آمده، ذکر کرده است که عبارتاند از: عاقِب بن محمد اَنـُصَمَّنی (متوفی ۹۵۵) و نجیب بن محمد (متوفی پس از ۱۰۰۴).۲ - موقعیت جغرافیایی تکدّادر بارة محل دقیق تکدّا اختلاف بوده است، بویژه اینکه چندین مکان در مغرب اَغادِس وجود دارد که تکدّه جزئی از نامشان است: تگدّه ـ ن ـ تسمت یا تگدّه ـ ن ـتسوم («از نمک»)، تگدّه ـ ن ـ تاگیت («از درختان خرما») و تگدّه ـ ن ـ ادرار («از کوهستان»). در درجة اول از این مکانها دائماً نمک استخراج میشود، ازینرو لت مدعی شده است که گزارش ابن بطوطه در مورد تولید مس باید به تولید نمک تعبیر شود. اخیراً ثابت شده است که ازلیک ــ طبق نظر هامانی [۵]
هامانی، ص ۹۸
، گاه به آن تَگِدَّزَرَی، یعنی «نخستین تگدّه» می گفتند ــ که در حدود ۲۵ کیلومتری شمال شرقی تگدّه ـ ن ـ تسمت قرار دارد، جایی است که قرنها در نزدیکی آن مس ذوب میکردند. احتمالاً ازلیک همان جایی است که ابن بطوطه از آن دیدن کرده و مقرّ اصلی دولت کوچک صنهاجه بوده است و آن را با نام تگدّه میشناختند. ظاهراً این تصور عمومی با گزارش مالفانته، تاجر جنوایی که در ۸۵۱/۱۴۴۷ از توات دیدن کرد، تأیید میشود. وی نوشته است که «تگدّه مشتمل است بر یک ایالت و سه قصر».۳ - تاریخچة تکدّاتاریخچة تکدّا ناقص است. احمدبابا تنبکتی [۶]
احمدبابابن احمد تنبکتی، کفایت المحتاج، ج۱، ص۱۵، در محمد بلو، سلطان سکتو، اِنفاق المیسور، لندن ۱۹۵۱.
معتقد است که صنهاجه، تکدّا را تأسیس کردند و به احتمال بسیار آنان اعضای مَسوفه بودهاند و مسوفه در قرن پنجم و ششم در چندین نقطه در حاشیة صحرا (وَلاته، تِمبوکتو و شاید گائو) سکونت داشتند. اخلاف آنها باید اینسوفنها بوده باشند که اکنون یک گروه طوارق به شمار میآیند. مالی احتمالاً در قرن هشتم بر تکدّا تسلط داشته و با نفوذ بر سلطان تکدّا بهطور غیرمستقیم بر آنجا حکومت میکرده است. تکدّه در حدود ۹۶۸ در جنگ با اغادس ویران شد؛ با وجود این، بیش از دو قرن در تجارت میان شمال افریقا و هوسالند و میان نیجر و مصر نقش مهمی داشت و مس مورد نیاز هوسالند و برنو و شاید سرزمینهایی دوردست واقع در جنوب، نظیر ایف، را تأمین میکرد [۹]
مونی، ۱۹۶۲، ص ۳۹۳ـ ۳۹۵ .
۴ - منابع(۱) (ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲) ابن خلدون). (۳) احمدبابابن احمد تنبکتی، کفایت المحتاج، در محمد بلو، سلطان سکتو، اِنفاق المیسور، لندن ۱۹۵۱. (۴) همو، نیل الابتهاج بتطریز الدیباج، قاهره ۱۳۵۱/ ۱۹۳۲ـ۱۹۳۳. (۵) عبدالرحمان بن عبداللّه سعدی، تاریخ السودان، چاپ هوداس، پاریس ۱۹۸۱. (۶) M Abadie, La colonie du Niger , ۱۹۲۷, ۲۷۵-۲۷۷. S Bernus, "Dإcouvertes, hypothةses, reconstitution et (۷) preuves: le cuivre mإdiإval d'Azelik-Takedda (Niger) ", in N Echard, ed, Mإtallurgies africaines , Paris ۱۹۸۳, ۱۵۳-۱۷۱. (۸) S Bernus and P Gouletquer, "Du cuivre au sel", J Soc des Africanistes , XLVI (۱۹۷۶) , ۷-۶۸. (۹) S Bernus and P Gressier, eds, La rإgion d'in Gall-Tegidda n Tesemt) Niger) , IV: Azelik - Takedda et l'implantation sإdentaire mإdiإvale , Niamey ۱۹۹۱. (۱۰) R Bucaille, "Takedda, pays du cuivre", Bull de l'Inst franµais d'Afrique noire , XXXVII (۱۹۷۵) , ۷۱۹-۷۷۷. (۱۱) M Cortier, "Teguidda-n- tesemt", La gإographie , XVI (۱۹۰۹) , ۱۵۹-۱۶۴. (۱۲) Djibo Hamani, Au carrefour du Soudan et de la Berbإrie: le sultanat touareg de l'Ayar , Niamey ۱۹۸۹, ۹۵-۱۰۹, ۱۸۷-۱۹۶. Ch de La Ronciةre, La dإcouverte de l'Afrique au moyen ہge, cartographes et explorateurs , Cairo ۱۹۲۵-۱۹۲۷, I, ۱۶۷ ff (letter of Antonius Malfante, English tr in G Crone, (۱۳) The voyage of Cadamosto and other documents on western Africa in the second half of the XVth century , London ۱۹۳۷, ۸۵-۹۰). (۱۴) N Levtzion and J F P Hopkins, Corpus of early Arabic sources for West African history , Cambridge ۱۹۸۱. (۱۵) H Lhote, "Recherches sur Takedda", Bulletin de l'Institut fondamental d'Afrique noire , XXXIV (۱۹۷۲) , ۴۲۹-۴۷۰. (۱۶) R Mauny, in J Hist Soc Nigeria , II/۳, (۱۹۶۲). (۱۷) idem, Tableau gإographique de l'ouest africaine au moyen ہge , Dakar ۱۹۶۱, ۱۳۹-۱۴۱. (۱۸) H T Norris, The Tuaregs: their Islamic legacy and its diffusion in the Sahel , Warminister ۱۹۷۵, ۳۵-۴۰. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تَکِدّا»، شماره۳۷۸۹. |