تواردتوارد یا صنعت توارد یکی از صنایع بلاغی شعر فارسی به شمار می رود. ۱ - مفهومشناسیتَوارُد، یا توارد خاطر، خاطرین و یا فکرین، بر وزن تفاعل از فعل «وَرَدَ، وروداً» در لغت به معنای «رسیدن دو نفر با یکدیگر در یک جای و از یک سرچشمه آب گرفتن» است. ولی در بلاغت ادب فارسی، از مباحث دانش بدیع به شمار میرود که دو شاعر بدون آگاهی از حال و سخن یکدیگر و بدون آنکه شعر یکدیگر را دیده باشند، مضمون واحدی را صرفاً از روی قریحۀ خویش و به کمک «فکر و رَویت و قوت ذهن» بسرایند. [۱]
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعت ادبی، ج۱، ص۳۹۳، تهران.
[۲]
آهنی، غلامحسین، معانی بیان، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۳]
شمسالعلماء گرکانی، محمدحسین، ابدع البدایع، ج۱، ص۴۱۵، تهران، ۱۳۲۸ق.
[۴]
عکاوی، انعام فوّال، ص۴۴۳، ج۱، ص۸۰، کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به کـوشش جلالالدین کزّازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
در چنین حالتی میتوان چنین پنداشت که این دو شاعر، مضمون مشترک را از «امثال و اقوال سائر و معانی متداول» اقتباس کرده باشند. [۵]
زرینکوب، عبدالحسین، نقد ادبی، ج۱، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
مانند این دو بیت که به ترتیب از امیر معزی [۶]
امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۲۴، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۱۸ش.
و انوری [۷]
انوری، علی، دیوان، ج۱، ص۲۱۰، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش.
است [۸]
تاجالحلاوی، علی،دقایق الشعر، ج۱، ص۸۹، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
:مردم به شهر خویش ندارد بسی خطر •••• گوهر به کان خویش ندارد بسی بها؛ به شهر خویش درون بیخطر بود مردم •••• به کان خویش درون بیبها بود گوهر ۲ - کاربرد بلاغیتوارد زمانی که مجال سخن تنگ باشد، یعنی در اوزان، قوافی و ردیفهای مشکل، بیشتر ظهور مییابد، [۹]
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعت ادبی، ج۱، ص۳۹۴، تهران.
این حضور در یک مصراع بیشتر اتفاق میافتد و در یک بیت کمتر، ولی در بیش از دو بیت به ندرت دیده میشود. [۱۰]
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعت ادبی، ج۱، ص۳۹۴، تهران.
توارد را با تمام خصوصیاتی که برای آن برشمردهاند، مُوارده نیز میگویند. [۱۱]
تاجالحلاوی، علی،دقایق الشعر، ج۱، ص۸۹، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۲]
کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۸۰، به کـوشش جلالالدین کزّازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
موضوع توارد بهطور معمول در بحث سرقات ادبی مطرح میگردد. هدایت اعتقاد دارد، کسانی که دست به سرقت ادبی میزنند، از پوشش توارد استفاده میکنند و آن را «گریزگاهی» برای کردار خود قرار میدهند. [۱۳]
هدایت، رضاقلی، مدارج البلاغة، ج۱، ص۲۱۷، شیراز، ۱۳۵۵ش.
شفیعیکدکنی وسیعترین حوزۀ سرقات شعری را حوزۀ تصویرها و صور خیال میداند که به ویژه از سدۀ ۵ق به بعد، به امری رایج در شعر فارسی مبدل گردیده بود. [۱۴]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، صورخیال در شعر فارسی، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۷، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۵]
زرینکوب، عبدالحسین، نقد ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۶]
زرینکوب، عبدالحسین، نقد ادبی، ج۱، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳ - توارد در ادبیات عربدر ادبیات عرب، توارد (الموارده) نیز به همان معنایی به کار رفته است که در ادب فارسی از آن سخن رفت. [۱۷]
اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش عبدالله علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۷م.
اسامة بن منقذ، [۱۸]
اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش عبدالله علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۷م.
نمونههای بسیاری از سرودههای شاعران عرب دربارۀ توارد را ضبط کرده است، از جمله این دو بیت به ترتیب از امرؤالقیس و طرفة بن العبد:وقوفاً بها صحْبی علیَّ مطیَّهُم •••• یقولون: لاتهلِکْ اَسیً و تجمَّلِ؛ وقوفاً بها صحبی علیَّ مطیَّهم •••• یقولون: لاتهلِکْ اَسیً و تجلَّدِ. علیخان مدنی به نقل از ابوعمرو بن العلاء دربارۀ چگونگی توارد آورده است که: «خرد مردان با زبانشان هماهنگی دارد»، یعنی زبانها بیانگر خردها هستند. برخی از ادیبان عرب، توارد (الموارده) را بر دو قسم کردهاند: در قسم اول، توارد در لفظ و معنی بهطور کامل، بدون تغییر و یا با تغییری که چندان درخور اعتنا نیست، دیده میشود، مانند دو مثال یاد شده از امرؤالقیس و طرفة بن العبد. در قسم دوم، توارد تنها در معنی دارای اشتراک میگردد، مانند این دو مثال به ترتیب از ثعالبی و ابوالفرج ابنهندو: اذا رنت عینی بها •••• فبالدموع تغتسل فقلت عینی بطلعة وجهه •••• فکان لها من صوب ادمعها غسل. [۲۱]
طیبی، حسین، التبیان فی البیان، ج۱، ص۲۷۵، بیروت، ۱۹۹۱م.
۴ - فهرست منابع(۱) آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش. (۲) ابنحجۀ حموی، ابوبکر، خزانه الادب، قاهره، ۱۸۸۶م. (۳) اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، به کوشش عبدالله علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۷م. (۴) امیر معزی، محمد، دیوان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۱۸ش. (۵) انوری، علی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش. (۶) تاجالحلاوی، علی،دقایق الشعر، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش. (۷) زرینکوب، عبدالحسین، نقد ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش. (۸) شفیعی کدکنی، محمدرضا، صورخیال در شعر فارسی، تهران، ۱۳۵۸ش. (۹) شمسالعلماء گرکانی، محمدحسین، ابدع البدایع، تهران، ۱۳۲۸ق. (۱۰) طیبی، حسین، التبیان فی البیان، بیروت، ۱۹۹۱م. (۱۱) عکاوی، انعام فوّال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة البدیع و البیان و المعانی، بیروت، ۱۹۹۶م. (۱۲) علیخان، مدنی، انوار الربیع، به کوشش هادی شاکر شکر، نجف، ۱۹۶۹م. (۱۳) کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به کـوشش جلالالدین کزّازی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۱۴) هدایت، رضاقلی، مدارج البلاغة، شیراز، ۱۳۵۵ش. (۱۵) همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعت ادبی، تهران، ۱۳۶۳ش. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «توارد»، شماره۶۱۴۴. |