تهانسرتَهانِسَر، یا تَهانیسَر، شهری در شمال هند و از مراکز مذهبی هندوها است. ۱ - پیشینهدر منابع اسلامی از این شهر با نامهای تاینسر، [۱]
گردیزی عبدالحی، زینالاخبار، ج۱، ص۳۹۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
و تهانیسر، [۲]
ابوالفضل علامی، اکبرنامه، ج۳، ص۳۴۱، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۸۶م.
و تانیشر [۳]
عتبی محمد، تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۳۵، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
یاد شده است. تهانسر در°۲۹ و´۵۹ عرض شمالی و °۷۶ و´۵۰ طول شرقی، بر کنار رود سرسوتی (Saraswati) در شرق پنجاب و جنوب شرقی سرهند بر سر راه این شهر به دهلی واقع است. فاصلۀ آن تا کرنال ۳۲ کمـ است و در مسیر انباله قرار دارد [۴]
پژواک عتیقالله، غوریان، ج۱، ص۲۱۸، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۵]
حبیبی عبدالحی، مقدمه بر زینالاخبار (نک: هم، ج۱، ص۳۹۱، گردیزی).
[۶]
EI۲
۲ - معرفی اجمالیتهانسر شهری کهن است که ستهانِسوَره (Sthâneswara) نامیده میشد و پایتخت پادشاهی بزرگی بود که اکنون از آن نشانی برجا نمانده است. [۷]
Cunningham، A، ج۱، ص۲۷۶، The Ancient Geography of India، Varanasi، ۱۹۶۳.
در زمان حملۀ اسکندر به هند این شهر بر مسیر بازرگانی غرب به پنجاب واقع بود و راهی که از قندهار میگذشت و به ستلج(sutlej) و گاگر میرفت، از کنار تهانسر میگذشت. [۸]
Trevaskis، H K، ج۱، ص۸۳، The Land of the Five Rivers، Oxford، ۱۹۲۸.
به نوشتۀ گردیزی [۹]
گردیزی عبدالحی، زینالاخبار، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
این شهر، همچون مکه برای مسلمانان، مکانی مقدس برای هندوها بود. [۱۰]
فرشته محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۲۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
بتخانهها و بتهای مهمی در آن قرار داشت که مشهورترین آنها چکرسوام (Čakraswām) یا جکر سوم [۱۱]
گردیزی عبدالحی، زینالاخبار، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۲]
بیرونی ابوریحان، تحقیق ماللهند، ج۱، ص۴۲۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
و یا جگ سوم نام داشت و مردم هند معتقد بودند این بت از آغاز خلقت وجود داشته است. [۱۳]
فرشته محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۲۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
۲.۱ - دوره غزنویاندر منابع اسلامی نخستینبار در جریان حملۀ محمود غزنوی به هند از این شهر نام برده شدهاست. در۴۰۲ق/۱۰۱۲م هنگامیکه سلطان محمود غزنوی به بهانۀ غزای با کفار قصد حمله به تهانسر را داشت، انندپال حاکم هندوی پنجاب که مطیع محمود بود، به سلطان غزنوی پیشنهاد کرد که با دریافت مبلغی خراج از مردم تهانسر و نیز ۵۰ فیل از سوی او، از حمله به تهانسر صرفنظر کند، اما محمود که از ثروت شهر بسیار چیزها شنیده بود، آهنگ تهانسر کرد. با آنکه پادشاه دهلی و راجاهای هندو برای دفاع از شهر متحد شده بودند، اما کاری از پیش نبردند و نتوانستند به موقع به تهانسر برسند و محمود در حالی که مردم شهر را تخلیه کرده بودند، وارد تهانسر شد و شهر را غارت کرد و بتهای بسیاری را شکست، سپس بت جکرسوم را با خود به غزنین برد و در معرض تماشای مردم قرار داد. [۱۴]
گردیزی عبدالحی، زینالاخبار، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۵]
فرشته محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۲۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
[۱۶]
عتبی محمد، تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
اما چیرگی غزنویان بر تهانسر چندان نپایید، زیرا اتحادیهای از حاکمان هندو در ۴۳۵ق/ ۱۰۴۴م، تهانسر، هانسی و نگرکوت را از حاکم دستنشاندۀ محمود غزنوی پس گرفتند. ظاهراً تهانسر تا اواخر سدۀ ۶ ق در دست هندوها بود، تا آنکه در ۵۸۷ق/ ۱۱۹۱م غوریان برآن استیلا یافتند [۱۷]
فرشته محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۵۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
[۱۸]
پژواک عتیقالله، غوریان، ج۱، ص۲۱۸-۲۱۹، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۱۹]
EI۲
۲.۲ - در دوره غوریانبا آنکه استیلای غوریان سبب استحکام بیشتر سلطۀ مسلمانان شد، ولی مذهب هندو در تهانسر به حیات خود ادامه داد، تا آنجا که در سدۀ ۱۰ق/۱۶م به روزگار اسکندر لودی مردم آن شهر هنوز مراسم کهن خود را انجام میدادند و در معابد خویش به عبادت میپرداختند؛ اما سلطان اسکندر لودی با سختگیریهای دینی در محل غسل و عبادت هندوها، مسجد و مدرسه برپا داشت. [۲۰]
فرشته محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
۲.۳ - در دوران مغولهادر ۹۸۳ق/۱۵۷۵م، جلالالدین اکبر (سل ۹۶۳-۱۰۱۴ق)، از شاهان مغول هند، تهانسر را بر قلمرو خود افزود و ملک اشرف را به حکومت تهانسر گماشت. [۲۱]
ابوالفضل علامی، اکبرنامه، ج۳، ص۱۴۲، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۸۶م.
اکبر در اردوکشی خود مقابل معصوم خان فرنخودی در ۹۸۹ق/ ۱۵۸۱م به تهانسر رفت و به دیدار شیخ جلال، از عارفان ساکن آنجا شتافت. [۲۲]
ابوالفضل علامی، اکبرنامه، ج۳، ص۳۴۱، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۸۶م.
در دورۀ چیرگی مغولان هند بر تهانسر این شهر از «صوبه» های آن پادشاهی به شمار میرفت و برای آن فوجدار تعیین میشد. [۲۳]
خوافی خان محمدهاشم، منتخب اللباب، ج۲، ص۵۱۸، به کوشش ولزلی هیگ، دوبلین، ۱۸۷۰م.
[۲۴]
خوافی خان محمدهاشم، منتخب اللباب، ج۲، ص۵۶۷، به کوشش ولزلی هیگ، دوبلین، ۱۸۷۰م.
تهانسر بعدها به تصرف سیکها درآمد و در ۱۲۶۶ق/۱۸۵۰م به دست انگلیسیها افتاد. [۲۵]
EI۲
از رجال مشهور این شهر میتوان به جلالالدین تهانیسری، نظامالدین تهانیسری، احمد تهانیسری (ه مم) و ملا نسبتی تهانسری، صوفی و شاعر اشاره کرد. [۲۶]
کنبو محمدصالح، عمل صالح (شاه جهان نامه)، ج۳، ص۱۵۳، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، ۱۹۷۲م.
[۲۷]
کنبو محمدصالح، عمل صالح (شاه جهان نامه)، ج۳، ص۳۲۷، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، ۱۹۷۲م.
مدرسۀ بزرگی از دورۀ مغولان در این شهر به یادگار مانده که از آنِ شیخ چله بوده است. امروزه شهر جدید تهانسر به نام یکی از مناطق قدیمیاش کوروکشتره خوانده میشود، و در ناحیۀ کرنال ایالت هریانا قرار دارد. [۲۸]
EI۲
۳ - فهرست منابع(۱) ابوالفضل علامی، اکبرنامه، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۸۶م. (۲) بیرونی ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م. (۳) پژواک عتیقالله، غوریان، کابل، ۱۳۴۵ش. (۴) حبیبی عبدالحی، مقدمه بر زینالاخبار (نک: هم، گردیزی). (۵) خوافی خان محمدهاشم، منتخب اللباب، به کوشش ولزلی هیگ، دوبلین، ۱۸۷۰م. (۶) عتبی محمد، تاریخ یمینی، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش. (۷) فرشته محمدقاسم، تاریخ، کلکته، ۱۸۸۶م. (۸) کنبو محمدصالح، عمل صالح (شاه جهان نامه)، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، ۱۹۷۲م. (۹) گردیزی عبدالحی، زینالاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۰) Cunningham، A، The Ancient Geography of India، Varanasi، ۱۹۶۳. (۱۱) EI۲. (۱۲) Trevaskis، H K، The Land of the Five Rivers، Oxford، ۱۹۲۸. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تهانسر»، شماره۶۲۰۷. |