تعریبتَعریب، عربی کردنِ کلمه غیرعربی و به ساختار عربی در آوردن آن میباشد. [۱]
عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل «عرب»، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
فهرست مندرجات۲ - نظر ابن منظور درباره دخیل ۳ - نظر احمد مطلوب درباره دخیل ۴ - تفاوت بین دخیل و معرب از نظر احمد مطلوب ۵ - تقسیم کلمات مستعمل در زبان عربی ۶ - اختلاف نظر درباره عربی بودن لفظ مولد ۷ - تعریف واژههای مذکور در المعجم الوسیط ۸ - دیدگاه شوقی امین درباره اصطلاح مولد ۹ - دیدگاه علماء درباره تعریب ۱۰ - سماعی بودن تعریب ۱۱ - قواعد تعریب از نظر سیبویه ۱۲ - تقسیم واژههای معرب از دیدگاه سیبویه ۱۳ - تقسیم کلمات معرب از نظر ابوحیان و ابن امقاسم ۱۴ - تقسیم اسمهای بیگانه ۱۵ - دیدگاه سیوطی درباره دخیل ۱۶ - نظر ابن کمال پاشا و خفاجی درباره تعریب ۱۷ - نظر علمای لغت و نحو ۱۸ - نظر سیبویه و جوالیقی و سیوطی درباب اسامی عجمی ۱۹ - نظر ابن جنی درباره اشتقاق ۲۰ - منشأ اختلاف نظر در باب اشتقاق ۲۱ - خویشاوندی زبان عربی با دیگر زبانهای سامی ۲۲ - قول شافعی درباب کلمات معرب ۲۳ - نیاز به تعریب ۲۴ - ورود اصطلاحات جدید غربی در زبان عربی ۲۵ - علت ورود واژههای بیگانه در زبان عربی ۲۶ - تأسیس فرهنگستانهای زبان ۲۷ - مراد از عرب در مصوبه مجمع اللغة العربیه قاهره ۲۸ - تعریب تعلیم ۲۹ - نمونههای تعریب ۳۰ - فهرست منابع ۳۱ - پانویس ۳۲ - منبع ۱ - معرب و دخیلکلمه عربی شده را مُعَرَّب خوانند، در مقابلِ معدود کلمات غیرعربی که به صورت اصلی خود وارد زبان میشوند و به کلمات دَخیل شهرت دارند. [۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «دخل».
تعداد قابل توجهی از مفردات غیرعربی که در زبان عربی به کار رفته است، یکی از این دو نوع میباشد.گاهی معرّب را دخیل نیز نامیدهاند [۳]
ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللغه، ج۵، ص۸۷، قاهره ۱۳۷۷ـ ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ۱۹۷۳.
[۴]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۱۰۵، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۵]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۶]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۲۶، مصر ۱۹۰۸.
[۷]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۴۷، قاهره (۱۴۱۱/۱۹۹۰).
.۲ - نظر ابن منظور درباره دخیلابن منظور [۸]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «دخل».
دخیل را لفظی دانسته که عربی نیست و وارد کلام عرب شده است.۳ - نظر احمد مطلوب درباره دخیلاحمد مطلوب [۹]
احمد مطلوب، «التنمیة اللغویه»، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
دخیل را لفظی خوانده که در دوره اخیر از زبانهای دیگر گرفته شده و به همان شکل خود یا با کمی تغییر تلفظ میشود.۴ - تفاوت بین دخیل و معرب از نظر احمد مطلوباو بین معرّب و دخیل تفاوتهایی قائل شده است: یکی آنکه ساختار کلمات معرّب شبیه اوزان کلمات عربی است، اما وزن کلمات دخیل ربطی به اوزان عربی ندارد؛ دوم آنکه استفاده از کلمات معرّب سابقهای طولانی دارد ولی کاربرد واژههای دخیل به دورههای متأخر بر میگردد. ۵ - تقسیم کلمات مستعمل در زبان عربیعبدالقادر مغربی [۱۰]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۱۱۷، مصر ۱۹۰۸.
کلمات مستعمل در زبان عربی را به عربی محض و دخیل، و واژههای دخیل را به معرّب و مولّد و محْدَث یا عامی تقسیم کرده و هریک را براساس دوره استعمال آن تعریف نموده است.به نوشته او، معرّب را اهل زبان، قبل از اسلام وارد کردند، مولّد را مولّدون قرون اولیه اسلامی ساختهاند و بعد از این دو دوره، شاعران متأخرتر از مولّدون (محدَثون)، از واژههای مُحدَث استفاده کردند [۱۱]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۱۰۳ـ۱۱۷، مصر ۱۹۰۸.
.۶ - اختلاف نظر درباره عربی بودن لفظ مولددر اینکه مولّد لفظی عربی است یا خیر، اختلاف نظر هست [۱۲]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، ج۱، ص۳۰۴ـ۳۲۰، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
.عدهای از علما، از جمله سیوطی [۱۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، ج۱، ص۳۰۴، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
وخفاجی [۱۴]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۴۷، قاهره (۱۴۱۱/۱۹۹۰).
، لغاتی را که عربها در دورههای متأخر معرّب ساختهاند، مولّد به شمار آوردهاند و مرتضی زبیدی مولّد را لفظی دانسته که در اصل زبان نبوده است.بر اساس تعریف مجمع اللغة العربیه مصر (فرهنگستان زبان عربی)، مولّد لفظی است که مولّدون، بدون آنکه در زبان عربی سابقه داشته باشد، به کار بردهاند و بر دو قسم است: قسم اول الفاظی که با ضوابط و معیارهای کلام عرب تطبیق دارد، مانند اصطلاحات علوم و صنایع، و قسم دوم الفاظی خارج از معیارهای زبان عربی، شامل واژههای غیرعربی که مردم عرب قدیم آن را به کار نبردهاند و واژههای تحریف شده و واژههای بر ساخته میباشند. ۷ - تعریف واژههای مذکور در المعجم الوسیطالمعجم الوسیط [۱۵]
المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، ج۱، مقدمه، ص۱۶، (قاهره) : دارالدعوه، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
هریک از این اصطلاحات را جداگانه تعریف کرده است: دخیل، واژهای بیگانه است که بدون تغییر، وارد زبان عربی شده است؛ محدث، لفظی است که در دوره جدید به کار میرود و در زبان عامه شایع است؛ مولَّد، کلمهای است که بعد از دوره روایت [۱۶]
«المعربات و المصطلحات»، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۸۰/ ۱۹۶۱).
به کار رفته است؛ و معرّب، لفظی غیرعربی است که مردم عرب آن را پذیرفته و به شکلهای مختلف تغییر دادهاند.۸ - دیدگاه شوقی امین درباره اصطلاح مولدشوقی امین اطلاق اصطلاح مولّد را بر واژههای معرّب درست نمیداند و هر آنچه را که از قدیم و جدید مورد استفاده قرار گرفته، چه تغییری در آن صورت گرفته باشد چه نگرفته باشد، معرّب مینامد [۱۷]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۴۷، قاهره (۱۴۱۱/۱۹۹۰).
.۹ - دیدگاه علماء درباره تعریبسیبویه (متوفی ۱۸۰)، و به تبع او علمایی چون مرزوقی (قرن چهارم)، ابن سیده (متوفی ۴۵۸)، ابن بَرّی (قرن ششم)، ابوحیّان (متوفی ۷۴۵)، سیوطی، خَفاجی (متوفی ۱۰۶۹) و عبدالقادر بغدادی (متوفی ۱۰۹۳)، هر گونه استعمال لفظ عجمی در زبان عرب را تعریب دانستهاند (مانند اِبریسَم)، و علمایی چون فَرّاء (متوفی ۲۰۷)، ابن جِنّی (متوفی ۳۹۲؛ به نقل از استادش ابوعلی فارسی ، متوفی ۳۷۷)، جوهری (متوفی ۳۹۶)، حریری (متوفی ۵۱۶) و زمخشری (متوفی ۵۲۸) ساختار (وزن و قالب) عربی دادن به واژه دخیل را از شروط تعریب شمردهاند، مانند دِینار بر وزن فِعْلال [۱۸]
ابن جنّی، الخصائص، ج۱، ص۳۵۷، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۹]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، ذیل «عرب»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۲۰]
قاسم بن علی حریری، درّة الغوّاص فی اوهام الخواص، ج۱، ص۱۳۱، چاپ هاینریش توربکه، لایپزیگ ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد.
[۲۱]
زمخشری، ج۴، ص۲۸۲.
[۲۲]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۹، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۲۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، ج۱، ص۲۶۸، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۲۴]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، ج۱، ص۲۹۲، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۲۵]
احمد بن محمد خفاجی، شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل، ج۱، ص۳، چاپ محمد بدرالدین نعسانی، (قاهره) ۱۳۲۵، چاپ افست.
[۲۶]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۳ـ ۲۰۶، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
[۲۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۲۳۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۲۸]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۳ـ۳۰۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۱۰ - سماعی بودن تعریباز بررسی واژههای معرّب به نظر میرسد قانون و قاعدهای برای تعریب کلمات دخیل در میان مردم عرب نبوده است و، چنانچه مشهور است، آنان کلمات بیگانه را هر طور که تلفظ آنها را آسانتر و مناسبتر با زبان خود مییافتند، به کار میبردند («اَعْجَمیٌّ فَالْعَبْ به م'ا شِئتَ»). [۲۹]
محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح الرضی علی الکافیه، ج۱، ص۱۳۲، چاپ یوسف حسن عمر: جامعه قاریونس، ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
[۳۰]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۷، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
[۳۱]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، پیوستها، ص۸۱، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۳۲]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۲۳۴ـ ۲۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۳۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۶۲۰ـ۶۲۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۳۴]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۳ـ۳۰۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۳۵]
عبدالحامد عبدالقادر، تأثیر زبان فارسی در عربی، ج۱، ص۲۱، ترجمه فیروز حریرچی، تهران (۱۳۴۷ ش).
علمای لغت بر این نکته نیز تأکید کردهاند که تعریب سماعی است. [۳۶]
مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (صفر ۱۳۵۴)، ج۱، ص۶.
۱۱ - قواعد تعریب از نظر سیبویهدر عین حال، سیبویه [۳۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۴ـ۳۰۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
کوشیده است قواعد ابدال کلمات دخیل را که به شکل طبیعی بر زبان مردم جاری بوده است تدوین کند. [۳۸]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۲۹، مصر ۱۹۰۸.
[۳۹]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، پیوستها، ص۸۱ ـ۸۳، تهران، ۱۳۷۲ ش.
اهمّ این قواعد عبارتاند از: تبدیل یک حرف به حرف دیگر، اضافه یا کم کردن یک حرف، تغییر حرکت، اسکان متحرک و حرکت دادن به حرف ساکن [۴۰]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۶، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۴۱]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۴ـ۳۰۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۴۲]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغه و سرّ العربیه، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۷، چاپ سلیمان سلیم بواب، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
[۴۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۵، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۴۴]
عبدالوهاب عزام، «الفارسیة فی کتاب سیبویه»، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۶۱).
۱۲ - تقسیم واژههای معرب از دیدگاه سیبویهسیبویه، [۴۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۳ـ۳۰۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
بر این اساس، واژههای معرّب را به چهار گروه تقسیم کرده است: ۱) کلماتی که بدون تغییر در حروف، ساختار عربی دارند، مانند خُرَّم ۲) با تغییر در حروف، ساختار عربی گرفتهاند، مانند دِرْهَم و دِین'ار ۳) بدون تغییر در حروف و بدون ساختار عربی مانند قَهْرمان ۴) با تغییر در حروف و بدون ساختار عربی، مانند آجُرّ و اِبْریسَم.۱۳ - تقسیم کلمات معرب از نظر ابوحیان و ابن امقاسمابوحیّان (متوفی ۷۴۵) و ابن امّقاسم (متوفی ۷۴۹ یا ۷۵۵) کلمات معرّب را به سه دسته تقسیم کردهاند: دستهای که عرب با تغییر در آن، بدان ساختار عربی میدهد، دستهای که تغییر میکند و اما ساختار عربی ندارد، و دسته سوم که نه تغییر میکند و نه ساختار عربی میپذیرد [۴۶]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۴۷]
ابن کمال پاشا، رسالة فی تحقیق تعریب الکلمة الاعجمیه، ج۱، ص۴۸ـ ۴۹، چاپ محمد سواعی، دمشق ۱۹۹۱.
ابن کمال پاشا [۴۸]
ابن کمال پاشا، رسالة فی تحقیق تعریب الکلمة الاعجمیه، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، چاپ محمد سواعی، دمشق ۱۹۹۱.
و بغدادی [۴۹]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۶، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
نیز همان تقسیمبندی سیبویه را آوردهاند.۱۴ - تقسیم اسمهای بیگانهاحمدمحمدشاکر در مقدمة المعرّب [۵۰]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۲۰، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
اسمهای بیگانه را به دو دسته تقسیم کرده است: با ساختار عربی و تغییر در حروف، بدون ساختار عربی و به شکل اصلی خود.۱۵ - دیدگاه سیوطی درباره دخیلسیوطی [۵۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۶۸، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
از جهتی دیگر به موضوع توجه کرده و معرّب را لفظی دخیل دانسته است که مردم عرب، آن را به همان معنایی که در اصل وضع شده، به کار بردهاند.۱۶ - نظر ابن کمال پاشا و خفاجی درباره تعریباما ابن کمال پاشا [۵۲]
ابن کمال پاشا، رسالة فی تحقیق تعریب الکلمة الاعجمیه، ج۱، ص۵۲ ـ۵۳، چاپ محمد سواعی، دمشق ۱۹۹۱.
و خفاجی [۵۳]
احمد بن محمد خفاجی، شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل، ج۱، ص۳، چاپ محمد بدرالدین نعسانی، (قاهره) ۱۳۲۵، چاپ افست.
استفاده از لفظ غیرعربی را حتی در غیر معنای اصلیش از مقوله تعریب دانستهاند، مانند کاربرد شَهْر به معنای «ماه» مأخوذ از واژه «شهر» به معنای شهرت و آشکاری. [۵۴]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۲۰۷، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
۱۷ - نظر علمای لغت و نحواز نظر علمای لغت و نحو ، چه آنانکه در تعریف تعریب ساختار عربی را لحاظ کردهاند چه آنانکه قید ساختار را در نظر نگرفتهاند، چون مردم عرب از کلمه معرّب استفاده کردهاند و کلمه معرّب با لغات عربی آمیخته و همچنین احکام و اصول عربی بر آن جاری شده، عربی است [۵۵]
ذیل «عرب»، محمد بن احمد ازهری، ج۲، ص۳۶۰، تهذیب اللغه، چاپ محمدعلی نجار، قاهره.
[۵۶]
ابن جنّی، الخصائص، ج۱، ص۳۵۷، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
[۵۷]
قاسم بن علی حریری، درّة الغوّاص فی اوهام الخواص، ج۱، ص۱۳۱، چاپ هاینریش توربکه، لایپزیگ ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد.
[۵۸]
زمخشری، ج۴، ص۲۸۲.
[۵۹]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۵، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۶۰]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۸ ـ۹، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۶۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۶۲]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۳ـ ۲۰۷، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
۱۸ - نظر سیبویه و جوالیقی و سیوطی درباب اسامی عجمیسیبویه [۶۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۲۳۴ـ ۲۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۶۴]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۶۲۰ـ۶۲۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۶۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۳۰۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
در باب اسمهای عجمی به نمونههایی از اجرای احکام صرفی بر کلمه معرّب اشاره کرده است، از جمله تعریف و تنکیر (معرفه و نکره)، قبول «ال» (حرف تعریف)، منع صرف (منصرف و غیرمنصرف بودن)، تصغیر و جمع بستن. [۶۶]
عبدالوهاب عزام، «الفارسیة فی کتاب سیبویه»، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۶۱).
وی در جمع بستن، شیوه پیشنهادی استاد خود، خلیل بن احمد (متوفی ۱۷۵)، را ذکر کرده است. [۶۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۶۲۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
جوالیقی [۶۸]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۵، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
فقط به نحوه «ال» گرفتن کلمات معرّب اشاره کرده و سیوطی [۶۹]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۹۳، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
علاوه بر ذکر بعضی از موارد یادشده، بحث ترخیم و تثنیه معرّب را نیز آورده است.از دیگر مباحث صرفیِ مطرح در باب کلمات معرّب، اشتقاق از آنهاست که علما در جواز آن اتفاق نظر نداشتهاند. ۱۹ - نظر ابن جنی درباره اشتقاقابن جنّی [۷۰]
ابن جنّی، الخصائص، ج۱، ص۳۵۸ـ۳۶۰، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
و سیوطی [۷۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۸۷ـ ۲۸۸، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
به تعدادی از لغات عربی اشاره کردهاند که از اسمهای عجمی مشتق شده (مانند لِجام، معرّب لِگام) و از آنها در عربی، فعل و اسم ساخته شده است (مثلاً اَلْجَمَ و مُلْجَم).۲۰ - منشأ اختلاف نظر در باب اشتقاقعدهای نیز با ذکر دلایلی اشتقاق را در این باب رد میکنند [۷۲]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۳ـ۴، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۷۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۸۷، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۷۴]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۹۲، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۷۵]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۵، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
ابوعُبَیدة مَعمر بن مُثَنّی (متوفی ۲۰۹)، ابن فارِس (متوفی ۳۹۵)، فخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶) و دیگران منشأ این اختلاف نظر را وجود الفاظ مشترک در عربی و فارسی و دیگر زبانها دانستهاند مانند اسحاق که عجمی است ولی در عربی افعالی از همین ریشه به کار رفته است؛ اَسْحَقَ، یُسْحِقُ [۷۶]
مقدمة عبدالوهاب عزام، ص۳، ج۱، ص۱۴، موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۷۷]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۷، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۷۸]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۹۲، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
.ثعالبی [۷۹]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغه و سرّ العربیه، ج۱، ص۳۲۵، چاپ سلیمان سلیم بواب، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
فهرستی از این واژهها را گرد آورده است.۲۱ - خویشاوندی زبان عربی با دیگر زبانهای سامیخویشاوندی زبان عربی با دیگر زبانهای سامی (آرامی، آشوری، سریانی، کلدانی، عبرانی، فینیقی و حبشی) و ورود برخی الفاظ از این زبانها به زبان فارسی ، قبل از اسلام ، و حتی معلوم نبودن سابقه و خاستگاه بعضی واژهها، به جهت قدمت زبان عربی [۸۰]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۱، ص۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
[۸۱]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۴، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۸۲]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی،پیوستها، ص۳۸ـ۴۰، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۸۳]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۳۰ـ۳۷، مصر ۱۹۰۸.
[۸۴]
ابراهیم سامرائی، «نظرات فی , المعرب من الکلام الاعجمی، ج۱، ص۳۰ـ ۴۸،»، الدراسات الادبیه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۶).
[۸۵]
ابراهیم سامرائی، «فی التعریب بین ماضیه و حاضره»، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۴، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۹۸/ ۱۹۷۸).
در این بحث حائز اهمیت است، گرچه گاهی از آن غفلت شده است.۲۲ - قول شافعی درباب کلمات معرببنا بر قول شافعی (متوفی ۲۰۴) غالب کلمات معرّب، اسم جنس و اسم خاص (عَلَم) اند، مانند اسمهای ابزارها و خوردنیها و آشامیدنیها و لباسها، از جمله دیباج، زنجبیل [۸۶]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۸۷]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۷، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۸۸]
مصطفی جواد، «مبحث فی سلامة اللغة العربیه»، ج۱، ص۲۰۹، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۷۱/ ۱۹۵۱).
[۸۹]
عبدالحامد عبدالقادر، تأثیر زبان فارسی در عربی، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، ترجمه فیروز حریرچی، تهران (۱۳۴۷ ش).
[۹۰]
محمد رشاد حمزاوی، اعمال مجمع اللغة العربیه بالقاهره، ج۱، ص۳۴۵، بیروت ۱۹۸۸.
۲۳ - نیاز به تعریبدر بحث تعریب، از دیرباز این مسئله نزد لغت شناسان و اهل ادب مطرح بوده است که چه نیازی به تعریب هست.برخی معتقد بودهاند که در زبان عربی آنچه برای بیان مقصود لازم است وجود دارد.ابن فارس در این باره توضیح داده که به ازای همه مفاهیم و معانی، ریشههایی در زبان عربی در نظر گرفته شده و فقط کافی است به روش قیاسی، از این ریشهها واژههای نو بسازیم.به تعبیر او زبان امر توقیفی است. [۹۱]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها، ج۱، ص۳۱ـ۳۴، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
[۹۲]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها، ج۱، ص۶۷، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
[۹۳]
احمدحسن زیات، «الوضع اللغوی و هل للمحدثین حق فیه»، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۵، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۵).
[۹۴]
فاضل احمد طائی، «التعریب: الاسالیب و المشاکل و الحلول»، ج۱، ص۱۹۲، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۹۹/ ۱۹۷۹).
عدهای دیگر، تعریب را مولود نیاز میدانند و عواملی چون کمبود واژگان و همسایگی و معاشرت مردم عرب با اقوام یونانی، نبطی، آرامی، عبری، حبشی، هندی و بویژه ایرانی و رومی که تمدنی کهن داشتند و نیز گسترش قلمرو اسلام ، در امر تعریب مؤثر بوده است و عامه مردم، بازرگانان، صنعتگران و پس از آن ادبا و شعرا بتدریج و ضرورت، واژههای معرّب را به کار گرفتهاند [۹۵]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۴۴ـ۴۷مصر ۱۹۰۸.
[۹۶]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۵۱ ـ۵۲،مصر ۱۹۰۸.
[۹۷]
عبدالحامد عبدالقادر، ج۱، ص۹، تأثیر زبان فارسی در عربی، ترجمه فیروز حریرچی، تهران (۱۳۴۷ ش).
[۹۸]
عباس عزاوی، «المعربات و المصطلحات»، ج۱، ص۴۷، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۸۰/ ۱۹۶۱).
[۹۹]
محمد رشاد حمزاوی، اعمال مجمع اللغة العربیه بالقاهره، ج۱، ص۳۴۱، بیروت ۱۹۸۸.
[۱۰۰]
محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۰۱]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، پیوستها، ص۳۹، تهران، ۱۳۷۲ ش.
اشعار جاهلی، آیات و احادیث و اصطلاحات دیوانی نیز مؤید رواج کاربرد واژههای معرّب است [۱۰۲]
محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۸۱ ـ ۱۰۰، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
[۱۰۳]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۳، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
[۱۰۴]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
[۱۰۵]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۵ـ ۴۵، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
[۱۰۶]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۳۰۳ـ۳۲۹، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
[۱۰۷]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۳۳۱ـ ۴۰۸، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
.گاهی نیز شعرا برای ایجاد هماهنگی و زیبایی قافیه ، در اشعار خود از لغات عجمی استفاده کردهاند. [۱۰۸]
موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶.
در واقع، الفاظ، مقاصد هر ملتی را بیان میکنند و مقاصد، متغیر و پایان ناپذیرند. [۱۰۹]
احمدحسن زیات، «الوضع اللغوی و هل للمحدثین حق فیه»، ج۱، ص۱۱۴، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۵).
بر این اساس، ورود کلمات خارجی به زبان عربی و اجرای اصول و احکام این زبان درباره آنها یکی از مهمترین و اساسیترین عوامل پیشرفت و حیات زبان عرب بوده است. [۱۱۰]
محمد محمدی، «درباره جستجوی کلمات فارسی در زبان عربی»، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، سال ۸، ش ۱و۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۶).
به تعبیر دیگر، تعریب باعث گسترش زبان شده و استفاده از کلمات معرّب از قدر و منزلت زبان و همچنین فصاحت و بلاغت آن نکاسته است [۱۱۱]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۸، مصر ۱۹۰۸.
[۱۱۲]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۴۱، مصر ۱۹۰۸.
[۱۱۳]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۴۸، مصر ۱۹۰۸.
[۱۱۴]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۷۶، مصر ۱۹۰۸.
.۲۴ - ورود اصطلاحات جدید غربی در زبان عربیدر دوره جدید، با تأسیس مدارس مسیحی در لبنان و حمله ناپلئون به مصر ، مردم سرزمینهای عرب زبان با مظاهر تمدن غرب آشنا شدند و اصطلاحات جدید غربی در میانشان رواج یافت. در پی آن، بحث بر سر معادل سازی برای واژههای خارجی در رشتههای گوناگون علمی یا به کار بردن همان واژهها، با رعایت حروف عربی و بدون تغییر در ساختار (مثلاً اوتوموبیل، تلغراف، بروجرام، تیاتر) مطرح شد. در این میان، نظریه سیبویه و اتباع او در تعریف تعریب بیشتر به کار آمد و گفته شد که با توجه به عدم تأسیس مجمع اللغه (فرهنگستان) پذیرش واژههای بیگانه بلامانع است، هر چند نباید در این کاربرد زیاده روی شود [۱۱۵]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، پیوستها، ص۶۳ـ۶۴، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۱۱۶]
عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، ص۶۶ـ۶۷، مصر ۱۹۰۸.
[۱۱۷]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۴، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
[۱۱۸]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۷۲ـ۲۸۰، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
.۲۵ - علت ورود واژههای بیگانه در زبان عربیبا اینهمه، عدهای معتقد بودند که عواملی مانند کمی دانش در نسل جدید، کوتاهی علما، ضعف مترجمان، شدت انس با زبان بیگانه و نیز نوعی احساس افتخار در استفاده از لغات غربی در ورود و رواج واژههای بیگانه دخیلاند. [۱۱۹]
مصطفی جواد، «مبحث فی سلامة اللغة العربیه»، ج۱، ص۲۰۷، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۷۱/ ۱۹۵۱).
[۱۲۰]
عباس عزاوی، «المعربات و المصطلحات»، ج۱، ص۷۷، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۸۰/ ۱۹۶۱).
۲۶ - تأسیس فرهنگستانهای زباندر هر صورت، تأسیس فرهنگستانهای زبان در کشورهای عربی از جمله فرهنگستان مصر (مجمع اللغة العربیه)، عراق [۱۲۱]
«نظام المجمع العلمی العراقی»، مجله المجمع العلمی العراقی، سال ۱، ش ۱ (ذیقعده ۱۳۶۹).
و دمشق (المجمع العلمی العربی) با این هدف صورت گرفت که این مراکز مسئول وضع مصطلحات باشند تا در چارچوب خاص و بهطور هماهنگ در تمامی کشورهای عربی اجرا شود [۱۲۲]
المجمع العلمی العراقی، «نظام المجمع العلمی العراقی»، ج۱، ص۳ـ۴، مجله المجمع العلمی العراقی، سال ۱، ش ۱ (ذیقعده ۱۳۶۹).
[۱۲۳]
عباس عزاوی، «المعربات و المصطلحات»، ج۱، ص۸۲ ـ ۸۳، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۸۰/ ۱۹۶۱).
[۱۲۴]
مجله المجمع العلمی العربی، «قانون المجمع العلمی العربی»، ج۱، ص۲۷۸، ش ۵ و ۶ (۱۳۶۲).
.فرهنگستان اردن (مجمع اللغة العربیة الاردنیه) نیز از بدو تأسیس به این اصل پایبند بوده است. [۱۲۵]
مجله مجمع اللغة العربیه الاردنی، سال ۲، ج۱، ص۱۸۶، ش ۳ـ۴ (صفر ـ جمادی الاولی ۱۳۹۹).
[۱۲۶]
مجله مجمع اللغة العربیه الاردنی، سال ۲، ج۱، ص۱۹۴ـ ۱۹۵، ش ۳ـ۴ (صفر ـ جمادی الاولی ۱۳۹۹).
از بدو تأسیس این فرهنگستانها در خصوص تعریب در غیر اوزان عربی، بحث و اختلاف بوده و تاکنون مصوبه صریحی در خصوص آن صادر نشده است، بلکه بنا بر مصوبه مجمع اللغة العربیه قاهره، استعمال لغت عجمی، به ضرورت و استفاده از آن به روش عرب بلامانع است [۱۲۷]
مجمع اللغة العربیه، «قرارات المجمع»، ج۱، ص۳۳، مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (رجب ۱۳۵۳ الف).
[۱۲۸]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۴، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
[۱۲۹]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۹۷، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
.۲۷ - مراد از عرب در مصوبه مجمع اللغة العربیه قاهرهمراد از «عرب» در مصوبه این مجمع، عربِ شهرنشین شبه جزیره عربستان تا پایان قرن دوم و عربِ بادیه نشین همین منطقه تا اواسط یا اواخر قرن چهارم است. [۱۳۰]
احمدحسن زیات، «الوضع اللغوی و هل للمحدثین حق فیه»، ج۱، ص۱۱۱، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۵).
[۱۳۱]
محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، ج۱، ص۲۰۶، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹).
در مصوبات مجمع اللغة العربیه قاهره ضوابط کتابت اَعلام بیگانه به حروف عربی و تغییراتی که در آن داده میشود نیز آمده است [۱۳۲]
مجمع اللغة العربیه، «قرارات فی کتابة الاعلام الیونانیه و اللاطینیة بحروف عربیه»، ج۱، ص۳۲ـ ۳۸، (شعبان ۱۳۵۶ الف).
[۱۳۳]
مجمع اللغة العربیه، «قرارات المجمع فی هذه الدوره»، ج۱، ص۹ـ۱۲، مجله مجمع فؤاد الاول للغة العربیه، (ذیحجّة ۱۳۶۷).
[۱۳۴]
محمد محمدی، «چند نکته درباره دگرگونیهای کلمات فارسی در زبان عربی»، ج۱، ص۷ـ ۳۶، الدراسات الادبیه، سال ۶، ش ۱و۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۴).
[۱۳۵]
جمیل ملائکه، «المصطلح العلمی و وحدة الفکر»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ش ۳، ص۱۱۰ـ۱۱۳، (۱۴۰۳/ ۱۹۸۳).
.۲۸ - تعریب تعلیمبا گسترش رشتههای علمی جدید در کشورهای عربی که معمولاً استادان آنها در کشورهای غربی تحصیل کرده بودند، مناقشاتی جدّی در باب وضع اصطلاحات عربی در برابر واژههای بیگانه و نیز نگارش آثار علمی به زبان عربی به جای زبانهای اروپایی صورت گرفت که از آن با عنوان «تعریب تعلیم» یاد میشود [۱۳۶]
محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، ص۲۷۲ـ۲۸۰، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰).
.۲۹ - نمونههای تعریباز نمونههای دیگر تعریب ترجمه اَعلام، خصوصاً اعلام جغرافیایی (مانند: میان رودان = بین النهرین، ده نمک = قریة الملح) بوده است که به گفته محققان گاه موجب انقطاع اطلاعات تاریخی شده است. [۱۳۷]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج۲، مقدمه، ص۱۶ـ۲۲، تهران، ۱۳۷۲ ش.
ثعالبی [۱۳۸]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغه و سرّ العربیه، ج۱، ص۳۲۳ـ۳۲۴، چاپ سلیمان سلیم بواب، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
به ذکر نمونههایی از این اعلام پرداخته است.علاوه بر تعریب لغت، اقسام دیگری نیز برای تعریب مطرح است. [۱۳۹]
محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج۱، مقدمه، ص۲۰ـ۳۹، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۳۰ - فهرست منابع(۱) ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللغه، قاهره ۱۳۷۷ـ ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ۱۹۷۳. (۲) ابن منظور، لسان العرب. (۳) موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم، چاپ احمدمحمد شاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶. (۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره. (۵) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷. (۶) مجمع اللغة العربیه، «افتتاح دورالانعقاد الثانی»، مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (صفر ۱۳۵۴). (۷) مجمع اللغة العربیه، «قرارات المجمع»، (رجب ۱۳۵۳). (۸) محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، قاهره (۱۴۱۱/۱۹۹۰). (۹) محمد بن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالکریم عزباوی، کویت ۱۳۸۶/ ۱۹۶۷. (۱۰) محمد بن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱، چاپ افست بیروت. (۱۱) احمد مطلوب، «التنمیة اللغویه»، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰). (۱۲) المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، (قاهره) : دارالدعوه، ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۱۳) عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق والتعریب، مصر ۱۹۰۸. (۱۴) ابن جنّی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت. (۱۵) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹. (۱۶) ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳. (۱۷) ابن کمال پاشا، رسالة فی تحقیق تعریب الکلمة الاعجمیه، چاپ محمد سواعی، دمشق ۱۹۹۱. (۱۸) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغه، چاپ محمدعلی نجار، قاهره. (۱۹) عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغه و سرّ العربیه، چاپ سلیمان سلیم بواب، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۲۰) مصطفی جواد، «مبحث فی سلامة اللغة العربیه»، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۷۱/ ۱۹۵۱). (۲۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۲۲) قاسم بن علی حریری، درّة الغوّاص فی اوهام الخواص، چاپ هاینریش توربکه، لایپزیگ ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد. (۲۳) محمد رشاد حمزاوی، اعمال مجمع اللغة العربیه بالقاهره، بیروت ۱۹۸۸. (۲۴) احمد بن محمد خفاجی، شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل، چاپ محمد بدرالدین نعسانی، (قاهره) ۱۳۲۵، چاپ افست. (۲۵) محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۲۶) محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح الرضی علی الکافیه، چاپ یوسف حسن عمر: جامعة قاریونس، ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸. (۲۷) زمخشری. (۲۸) احمدحسن زیات، «الوضع اللغوی و هل للمحدثین حق فیه»، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۵). (۲۹) ابراهیم سامرائی، «فی التعریب بین ماضیه و حاضره»، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۹۸/ ۱۹۷۸). (۳۰) ابراهیم سامرائی، «نظرات فی , المعرب من الکلام الاعجمی،»، الدراسات الادبیه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۶). (۳۱) عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱. (۳۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره. (۳۳) فاضل احمد طائی، «التعریب: الاسالیب و المشاکل و الحلول»، مجله المجمع العلمی العراقی، ج۳۰ (۱۳۹۹/ ۱۹۷۹). (۳۴) عبدالحامد عبدالقادر، تأثیر زبان فارسی در عربی، ترجمه فیروز حریرچی، تهران (۱۳۴۷ ش). (۳۵) عبدالوهاب عزام، «الفارسیة فی کتاب سیبویه»، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۶۱). (۳۶) عباس عزاوی، «المعربات و المصطلحات»، مجله المجمع العلمی العراقی، (۱۳۸۰/ ۱۹۶۱). (۳۷) مجله المجمع العلمی العربی، ش ۵ و ۶ (صفر و ربیع الاول ۱۳۵۴). (۳۸) مجله مجمع اللغة العربیه الاردنی، سال ۲، ش ۳ـ۴ (صفر ـ جمادی الاولی ۱۳۹۹). (۳۹) مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (صفر ۱۳۵۴). (۴۰) المجمع العلمی العراقی، «نظام المجمع العلمی العراقی»، مجله المجمع العلمی العراقی، سال ۱، ش ۱ (ذیقعده ۱۳۶۹). (۴۱) المجمع العلمی العربی، «الاوضاع الجدیده و الاصطلاحات الفنیه». (۴۲) مجله المجمع العلمی العربی، ش ۵ و ۶ (صفر و ربیع الاول ۱۳۵۴). (۴۳) مجله المجمع العلمی العربی، «قانون المجمع العلمی العربی»، ش ۵ و ۶ (۱۳۶۲). (۴۴) مجمع اللغة العربیه، «قرارات المجمع»، مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (رجب ۱۳۵۳ الف). (۴۵) مجمع اللغة العربیه، «قرارات المجمع فی هذه الدوره»، مجله مجمع فؤاد الاول للغة العربیه، (ذیحجّة ۱۳۶۷). (۴۶) مجمع اللغة العربیه، «قرارات فی کتابة الاعلام الیونانیه و اللاطینیة بحروف عربیه»، (شعبان ۱۳۵۶ الف). (۴۷) مجمع اللغة العربیه، «قرارات کتابة الاعلام الاعجمیه بحروف عربیه»، (شعبان ۱۳۵۶ ب). (۴۸) مجمع اللغة العربیه، «لائحة لمجمع اللغة العربیه الملکی»، مجله مجمع اللغة العربیه الملکی، (رجب ۱۳۵۳ ب). (۴۹) محمدحسن عبدالعزیز، التعریب فی القدیم و الحدیث، قاهره (۱۴۱۱/ ۱۹۹۰). (۵۰) محمد شوقی امین، «جواز التعریب علی غیر أوزان العرب»، مجله مجمع اللغة العربیه، (۱۹۵۹). (۵۱) محمد محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، ۱۳۷۲ ش. (۵۲) محمد محمدی، «چند نکته درباره دگرگونیهای کلمات فارسی در زبان عربی»، الدراسات الادبیه، سال ۶، ش ۱و۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۴). (۵۳) محمد محمدی، «درباره جستجوی کلمات فارسی در زبان عربی»، سال ۸، ش ۱و۲ (ربیع و صیف ۱۹۶۶). (۵۴) محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران ۱۳۷۴ ش. (۵۵) عبدالقادر مغربی، کتاب الاشتقاق و التعریب، مصر ۱۹۰۸. (۵۶) جمیل ملائکه، «المصطلح العلمی و وحدة الفکر»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ش ۳ (۱۴۰۳/ ۱۹۸۳). ۳۱ - پانویس
۳۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تعریب»، شماره۳۶۲۷. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|