بلسانبَلَسان، درختچهای خاردار، به نام علمی کُمّیفُرا اُپوبالسامُم، که از شیره آن، روغنی خوشبو دارای خواص درمانی میگیرند؛ که در این مقاله به پیشینه و خواص درمانی آن اشاره میشود. فهرست مندرجات۲ - واژگان ۳ - پیشینه ۳.۱ - گیاه شناس یونانی ۴ - رویشگاههای باستانی بلسان ۴.۱ - رود اردن و بلاد یهود ۴.۲ - مصر ۴.۳ - روستای مطریه مصر ۴.۴ - شرق آفریقا ۴.۵ - بابل ۴.۶ - سوریا ۴.۷ - بحر المیت ۴.۸ - بلاد حبشه ۴.۹ - عربستان ۵ - شیوه گرفتن روغن بلسان ۶ - آزمودن روغن بلسان ۷ - مصارف ۷.۱ - روغن بلسان ۷.۲ - دانه بلسان ۷.۳ - چوب بلسان ۷.۴ - دیگر مصارف بلسان ۷.۵ - بلسان در روزگار امروزی ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - معرفی بلسانبَلَسان، درختچهای خاردار، به نام علمی کُمّیفُرا اُپوبالسامُم (خانواده بورْسِرائیان)، که از صَمغِ (شیره) آن، روغنی خوشبو دارای خواص درمانی میگیرند. ۲ - واژگانواژههای بلسان و بَلْسَم (روغن/ مرهمِ بلسان) و بَشام در عربی، bolesem یا em § sbe عبری، blsamon یونانی، و balsamum لاتینی با واژه اکّدیِ mu § bas و سُریانی marsaappu، همه به یک معنی، همریشهاند. [۱]
Ya`qub b.Ishaq Kindâ، ش ۴۳، ص۲۴۵، The medical formulary or Aqrabadh in of al-Kind i، ed، & tr.Martin Levey، Madison ۱۹۶۶ (Mohammad Said، ص۲۳ـ۲۴
.۳ - پیشینهبلسان از روزگار باستان در خاورمیانه و نزدیک و در حوزه دریای مدیترانه شناخته شده بوده است. ۳.۱ - گیاه شناس یونانیشاید قدیمترین وصف گیاهشناختی بلسان از آنِ حکیم و طبیعیدان یونانی، تئوفراستوس (ح ۳۷۱ـ۲۸۷ ق م) باشد، که میگوید: «درختِ همیشه سبزِ آن به بلندی یک (درختچه) انارِ نسبتاً بزرگ و دارای شاخههای بسیار است؛ برگش مانند برگ سَداب ولی بسیار کم رنگتر از آن است؛ میوهاش (دانه) در اندازه و شکل و رنگ مانند میوه بُطْم (درخت سقّز) است؛ این (میوه) هم بسیار خوشبو است و بویش حتی از بوی صمغ درخت تندتر است» [۲]
Theophrastus، Peri phyton istorias repr.۱۹۴۸.=، ج۲، ص۲۴۵ـ۲۴۶، Enquiry into plants، ed، and tr.Arthur Hort، London ۱۹۱۶،
همین وصف با تفصیلی بیشتر از طریق ترجمه عربی کتاب ادویه مفرده پزشک و گیاهداروشناس یونانی دیوسکوریدس (سده اول میلادی) و شاید از منابع دیگری به حکمای دوره اسلامی رسیده است. [۳]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۱۷۶، تهران، ۱۳۶۰ ش
[۴]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۲۷۰، تهران، ۱۳۶۰ ش
۴ - رویشگاههای باستانی بلساندرباره رویشگاههای باستانی بلسان گزارشهای متفاوتی در نوشتههای پیشینیان یافت میشود. ۴.۱ - رود اردن و بلاد یهودظاهراً قدیمترین منبع اطلاع حکمای دوره اسلامی در این باب، گزارش دیوسکوریدس [۵]
Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of، ج۱، ص۱۰۷، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of،
[۶]
ترجمه قدیم انگلیسی، ص۱۸ـ۱۹، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.
بوده است، که میگوید بلسان فقط در «غَوْرِ» (درّه رود اُردن) بلاد یهود (فلسطین، به معنای گسترده تر قدیم) میروید (در ترجمه انگلیسی: «فقط در درّهای در یهودیّه و در مصر»).۴.۲ - مصراما برخی از این حکما (از جمله ماسرْجویه بصری و ارّجانی [۷]
محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، ص۱۲۵، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
و انطاکی (متوفی ۱۰۰۸) [۹]
داوود بن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب والجامع للعجب العجاب، ص۱۲۱، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱
و به تبع اینان، برخی از متاخّران [۱۰]
محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل بلسان، چاپ محمدمعین، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۱۱]
عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، ذیل بلسان، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷.
، رویشگاه بلسان را فقط در مصر و آن هم در روستای عین شمس (شهر عین شمسِ کنونی، نزدیک قاهره) ذکر کردهاند.۴.۳ - روستای مطریه مصرزکریای قزوینی (قرن هفتم)، بیذکر ماخذ، خود میگوید: «رویشگاه بلسان جز در مطریّه (روستایی در مصر قدیم، دارای چاهی معروف) در هیچ جای جهان نمیباشد و فقط در آنجاست که روغن آن را به دست میآورند» [۱۳]
داوود بن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب والجامع للعجب العجاب، ص۱۲۱، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱
) درباره چاه مذکور از «کتب نصاری» نقل میکند که حضرت مریم (علیهاالسلام) «وقتی که با (فرزند خود) مسیح گریخت، به مطریه پناه برد و در کنار این چاه اقامت کرد، و وقتی که جامههای مسیح را شست و آب آنها را چلانید، بلسان (در کنار آن چاه) رویید. نصاری این درخت را بزرگ میدارند، روغن آن را به چند برابر وزن آن به زر میخرند، آن را در آب غسل تعمید میاندازند، و بطریقها و راهبان آن را ذخیره میکنند»، و قزوینی میافزاید که «در مطریه مردی نصرانی هست که (شیره) بلسان را میپزد و با تصفیه آن، روغن بلسان به دست میآورد، و هیچکس را از (راز این) صناعت آگاه نمیکند». برخلاف اینها، احمد بن محمد غافقی، گیاهداروشناس اندلسی (متوفی ۵۶۰) ادعا کرده است که بلسان در مصر نمیروید. [۱۵]
احمد بن محمد غافقی، منتخب کتاب جامع المفردات، ص۱۷، انتخبه ابوالفرج غریغوریوس المعروف بابن العبری، نشره مع ترجمه الانجلیزیه و شروحات ماکس مایرهوف و جورجی صبحی، قاهره ۱۹۳۲ـ ۱۹۳۸.
۴.۴ - شرق آفریقااما مصریان باستان روغن بلسان را از پونْت (نام مصری قدیم برای بخشی از شرق آفریقا، احتمالاً شامل سومالیِ امروزی و بخشی از حبشه) و شاید از جایهای دیگر وارد میکردند. [۱۶]
Ya`qub b.Ishaq Kindâ، ش ۴۳، ص۲۴۵، The medical formulary or Aqrabadh in of al-Kind i، ed، & tr.Martin Levey، Madison ۱۹۶۶.
۴.۵ - بابلدرباره دیگر رویشگاههای قدیم بلسان این گزارشها را مییابیم: روغن بلسان در بابل بسیار شایع بود و مانند سَگْبینَج در پزشکی به کار میرفت. [۱۷]
Yaqub b.Ishaq Kindâ، ش ۴۳، ص۲۴۵، The medical formulary or Aqrabadh in of al-Kind i، ed، & tr.Martin Levey، Madison ۱۹۶۶.
۴.۶ - سوریا«بلسان در بادیه سوریا میرود و میگویند فقط دو باغ (در آنجا) هست که بلسان در آنها کاشته میشود...و بلسان در هیچ کجا خودرو نیست...صمغ ناب (حاصل از این دو کشتزار) به دو برابر وزن خود به سیم فروخته میشود» [۱۸]
Theophrastus، Peri phyton istorias =، ج۲، ص۲۴۵ـ۲۴۶، Enquiry into plants، ed، and tr.Arthur Hort، London ۱۹۱۶، repr.۱۹۴۸.
۴.۷ - بحر المیتدر روزگار عبرانیان، بلسان در باغهایی نزدیک بحرالمیّت کاشته میشد. فاتحان رومیِ فلسطین این باغها را تصرف کردند و، از آن پس، باغهای بلسانِ اریحا و عین جَدی منبع درآمد مهمی برای رومیان گردید [۱۹]
Encyclopaedia Judaica، ، ذیل "Balsam" Jerusalem، ۱۹۷۸-۱۹۸۲، s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، Chicago ۱۹۳۷
به نقل ابوریحان بیرونی [۲۰]
محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، ص۱۲۵-۱۲۶، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
: «بلسان در شام در نزدیکی بحرالزَّفت (بحرالمیّتِ مذکور) میباشد»).۴.۸ - بلاد حبشهبه روایت جیمز هاکس [۲۱]
جیمزهاکس، قاموس کتاب مقدس، ص۱۸۶، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش
، «بلسان...در بلاد حَبَش (ظاهراً منظور همان پونت است) میروید و در قدیم، بَلْسَمِ جِلْعاد (ناحیهای کوهستانی در فلسطین در مشرق رودخانه اُردن) به خوبی و خوشبویی معروف بود و بازرگانان آن را خریده به مصر میبردند و اهالی مصر آن را برای تدهین اموات به کار میبردند...پس از چندی کمیاب شد...به طوری که به دو برابر وزن با نقره فروخته میشد.»۴.۹ - عربستانبلسان گونههای بسیاری دارد، که برخی از آنها در سومالی و یَمَن یافت میشود و به حال خودرو در بادیه مکّه نیز میروید و در آنجا به آن، بِشِم میگویند [۲۲]
Encyclopaedia Judaica، ، ذیل "Balsam" Jerusalem، ۱۹۷۸-۱۹۸۲، s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، Chicago ۱۹۳۷.
واژه بشم صورت امروزین بَشام است که وصف مدلول آن در آثار برخی از پیشینیان یافت میشود.قدیمترین وصف آن شاید نوشته کوتاه ابوحنیفه دینوری (قرن سوم) [۲۳]
احمد بن داوود دینوری، کتاب النبات، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳.
باشد، که گیاهان عربستان را خوب میشناخت، ولی او متعرّض قرابت بشام و بلسان نشده است. وصف گیاهشناس نامدار اندلسی، ابوالعباس نباتی معروف به ابن الرومیّه (۵۶۱ـ۶۳۷)، صریحتر است : «...بشام در کوههای مکّه بسیار است. شاخهها و برگهای آن مانند آنِ بلسان...ولی خود درختش بسی بزرگتر از بلسان است...تازیان بادیه نشین میوههای آن را که مانند میوه مَحْلَب (گونهای آلبالوی وحشی) است، میخورند... (گذشته از شیره سفید لزج خوشبوی آن)، همه درخت خوشبو و برگهای آن شیرین است...حَبّ البلسان را به مکه میبرند و میفروشند و از آنجا به کشورهای دیگر برده میشود» (وصف انطاکی از بشام که از جمله میگوید: «گیاهی در اصل حجازی که اکنون در بیت المقدس و عراق و مصر کاشته میشود و به جای بلسان به کار میرود» [۲۵]
داوود بن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب والجامع للعجب العجاب، ص۱۱۲ـ۱۱۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱)
). این همان دانهای است که دیوسکوریدس درباره اش گفته است [۲۶]
Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of، ج۱، ص۱۰۷، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.
: «دانههایی از بلادِ موسوم به بِتْراء (در متن عربی، ناخوانا؛ شهری باستانی در شمال غربی عربستان، در قسمت «صَخْریّه» (سنگی) آن؛ اکنون در جنوب غربی اُردن) آورده میشود، مانند دانههای هوفاریقون که دانههای بلسان را با آنها غِش میکنند...» .«بَلسمِ مکّه» که هنوز هم مانند «بلسم جلعاد» شهرتی دارد ظاهراً از این گونه حجازی بلسان به دست میآید.۵ - شیوه گرفتن روغن بلسانتئوفراستوس در عهد باستان درباره شیوه استحصال صمغ بلسان روایت کرده است که مؤلفان سپسین کمابیش نقل کردهاند: «گویند در وقت (ظهورِ/طلوعِ ستاره) کَلْب (شِعرای یَمانی) که آفتابْ سوزان است، شکافهایی با ابزار آهنیِ سَرْکج در تنه و در قسمتهای بالای درخت میدهند. گردآوری صمغ در سراسر تابستان ادامه دارد، اما مقداری که جاری میشود زیاد نیست؛ در یک روز یک نفر میتواند به قدر یک صدف گرد آورد» [۲۷]
Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of، ج۱، ص۱۰۷، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.
: «صمغ آن چندان اندک میچکد که سالی بیش از شش یا هفت رَطل یا اَوقیه نمیتوانند به دست آورند») ابونصرحسن خطیبی [۲۸]
محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، ص۱۲۶، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
میگوید: «در اواخر تابستان درخت را شکاف میدهند و قارورههایی (شیشههایی) در محل شکافها میآویزند که آنچه جاری میشود در آنها گرد آید.»به سبب کمیابی و گرانی روغن بلسان، در قدیم آن را به روشهای مختلف غِش میکردند، مثلاً با درآمیختن آن به عسل، شمع، تربانتین یا روغنهایی مانند روغن مَصْطَکی و سوسن. [۲۹]
Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of، ج۱، ص۱۰۷، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.
۶ - آزمودن روغن بلسانشیوههایی که دانشمندان دوره اسلامی برای آزمودن نابی روغن بلسان ذکر کردهاند، عمدتاً همان گفتههای دیوسکوریدس است: اگر تکّهای پشم را به روغن ناب بلسان بیالایند و سپس با آب بشویند، اثری از روغن نمیماند، اما در مورد روغن مغشوش، روغن به پشم میچسبد. دیگر اینکه روغن ناب به آسانی در آب یا شیر حل میشود و آبْ شیرْ مانند میگردد، اما صمغ مغشوش بر روی آب میماند...یا بر سطح آب پراکنده میشود. ماسَرجویه [۳۰]
محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، ص۱۲۶، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
میافزاید: «اگر آن را بر شیر بچکانند، شیر را دَلَمه میکند.» بیرونی نیز پدیده شگفتانگیزی را از محمدِ زکریای رازی نقل کرده [۳۱]
محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، ص۱۲۶، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
که اگر روغن ناب بلسان «بر کُرّاث (گندِنا، تَره) و آهن (نهند) شعلهور میشود» (شهمردان رازی [۳۲]
شهمردان رازی، نزهت نامه علائی، ص۲۳۸-۲۳۹، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران ۱۳۶۲ ش.
در شرح این نکته میگوید: «جوالدوز بِدو (به روغن ناب بلسان) فرا زنند و به چراغ یا آتش دارند، بیفروزد و اگر بر گندنا نهند، همچنین بسوزد»).۷ - مصارفدر روزگار قدیم، روغن بلسان بهترین و گرانبهاترین «اَطْیاب» (موادّ خوشبوی) گیاهی به شمار میآمد، اما امروزه دیگر چنین مصرفی ندارد [۳۳]
Encyclopaedia Judaica، ، ذیل "Balsam" Jerusalem، ۱۹۷۸-۱۹۸۲، s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، Chicago ۱۹۳۷.
شاخههای نازک خوشبوی بشام را تازیان بادیهنشین به عنوان مسواک و برگهایش را برای سیاه کردن موی سر به کار میبردند. [۳۴]
احمد بن داوود دینوری، کتاب النبات، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳.
مصارف درمانی بسیاری برای اجزای گوناگون بلسان (میوه/ دانه، چوب، برگ و، بویژه، صمغ آن) ذکر کردهاند. حسب المعمول، تجویزات حکمای دوره اسلامی در این خصوص هم عمدتاً برگرفته از نوشتههای جالینوس و دیوسکوریدس (یا پیروان او) است (با تغییراتی در عبارات). به تشخیص جالینوس ، بلسان، بویژه روغن آن، در درجه دوم «مُجفِّف» (خشکاننده) و «مُسخِّن» (گرم کننده) و با وجود این، «لطیف» است. دیوسکوریدس [۳۶]
Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of، ج۱، ص۱۰۷، Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴.
بیش از بیست مورد درمانی برای اجزای بلسان ذکر کرده است:۷.۱ - روغن بلسانروغن بلسان «چیزهایی را که باعث تیرگی مردمک چشم میشود، میزداید» (در هروی [۳۷]
موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، ص۶۱ـ۶۲، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
: «چشم را روشنی بیفزاید» و «بَصَر را تیز کند») سَردی زِهدان را درمان میکند؛جنین و مَشیمه را بیرون میراند. (در هروی [۳۸]
موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، ص۶۲، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
: «کودک را بیرون میآورد»)؛ریم کورَکها را میزداید. (در هروی، [۳۹]
موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، ص۶۲، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
: «ریشهای گَسْت (زشت و چرکین) را پاک گرداند»)؛مُدرِّ پیشاب و برای عُسرالبَول سودمند است؛ «پادزهر اقونیطُن (خانِق النِّمِر) و زهر افعی است» (در هروی [۴۰]
موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، ص۶۲، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
: «کسی را که خانق النمر خورده باشد یا افیون یا فُطر (قارچ سمّی) سود کند»)؛ از اخلاط بعض روغنها و مرهمها و معجونهاست؛۷.۲ - دانه بلساندانه بلسان برای درمان «شَوْصَه» (ذات الجنب؟)، آماس گرم در شُش، سرفه، عِرق النَّسا (سیاتیک)، صرع، سرگیجه، نفسْتنگی، عسرالبول، گزش افعی، مَغْص (درد و پیچش روده)، درد زهدان، و غیره سودمند است؛ ۷.۳ - چوب بلسانچوب بلسان برای سوءهاضمه، گزش افعی، تشنج عصب، زخمهای سَر، و ادرار پیشاب سودمند است؛ برای غلیظ کردنِ روغنها و مرهمها به آنها آمیخته میشود. ۷.۴ - دیگر مصارف بلساندر حالی که بعض حکیمان دوره اسلامی [۴۲]
موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، ص۶۱ـ۶۲، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
[۴۳]
علی بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی: قسمت مفردات، ص۷۲ـ۷۳، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۴]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۱۷۶، تهران، ۱۳۶۰ ش
[۴۵]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۲۷۰، تهران، ۱۳۶۰ ش
[۴۶]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۳۹۵-۳۹۶، تهران، ۱۳۶۰ ش
[۴۷]
حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص۶۱۷-۶۱۸، تهران، ۱۳۶۰ ش
عمدتاً همین مطالب را تکرار کردهاند، موارد استعمال جدیدی هم در نوشتههای برخی دیگر یافت میشود، مثلاً سنگ کلیه و مثانه را خُرد میکند؛ به بارداری کمک مینماید (محمد زکریای رازی)؛ برای کژدم گزیدگی سودمند است؛ چکاندن آن در گوش، گوشْ درد را آرام میکند (علی بن سهل طبری)؛ مالیدن آن بر «بَیاض» (بَهَق) آن را میزداید؛ (عصاره برگ آن) زالوی به گلو چسبیده را بَر میکَنَد، و طِلای پوست سوخته چوب آن، آمیخته به سرکه، زگیل را رفع میکند (اسحاق بن سلیمان اسرائیلی)؛ روغن بلسان یکی از اجزای اصلی «تِریاق فاروق» است؛ برای درمان سکته مغزی، ابتدا «نزول آب» (آب مروارید)، «اختلاج» (تشنج)، رَعشه، لَقوه، ضعیفی نبض، کُندی و سنگینی حرکت، و جز آنها، سودمند است (ابن ابیالاشْعَث).۷.۵ - بلسان در روزگار امروزیدر روزگار ما، بسیاری از مصارف درمانی بلسان در شرق متروک شده است. روغن بلسان را بیشتر به عنوان مرهمی برای زخمها و به عنوان پادزهر مار و عقربگزیدگی [۴۹]
Encyclopaedia Judaica، ، ذیل "Balsam" Jerusalem، ۱۹۷۸-۱۹۸۲، s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، Chicago ۱۹۳۷
و در ایران، برای درمان همه گونه زخم و ضربدیدگی [۵۰]
J.L.Schlimmer، ص۷۲، Terminologie mdico- pharmaceutique et anthropologique fraµaise- persane، Tehran ۱۸۷۴ (litho)، repr.Tehran ۱۹۷۰.
به کار میبردند. به گزارش د.هوپر [۵۱]
s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، ص۱۰۴، Chicago ۱۹۳۷.
، در ایران و عراق «دانههای بلسان را به عنوان بادشکن، مقوّی معده، خلط آور و محرّک به کار میبرند و، در اصفهان، چند دانه آن را برای جلوگیری از سرماخوردگی و لَرزه، دُرُسته میبلعند».۸ - فهرست منابع(۱) ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویه والاغذیه، بولاق ۱۲۹۱. (۲) ابن سینا، القانون فی الطب، چاپ ادوار القش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. (۳) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنه فی الطب، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش. (۴) علی بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی: قسمت مفردات، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش. (۵) داوود بن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب والجامع للعجب العجاب، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۶) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمدمعین، تهران ۱۳۶۱ ش. (۷) حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، تهران (۱۳۶۰ ش؟). (۸) احمد بن داوود دینوری، کتاب النبات، ج۱، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳. (۹) شهمردان رازی، نزهت نامه علائی، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۰) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷. (۱۱) احمد بن محمد غافقی، منتخب کتاب جامع المفردات، انتخبه ابوالفرج غریغوریوس المعروف بابن العبری، نشره مع ترجمه الانجلیزیه و شروحات ماکس مایرهوف و جورجی صبحی، قاهره ۱۹۳۲ـ ۱۹۳۸. (۱۲) زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸ـ۱۸۴۹، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷. (۱۳) جیمزهاکس، قاموس کتاب مقدس، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش. (۱۴) موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بتصحیح احمد بهمنیار، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش. (۱۵) Pedanius Dioscorides، The Greek herbal of Dioscorides، tr.John Goodyer، ۱۶۵۵، ed.R.T.Gunther، Oxford ۱۹۳۴. (۱۶) Encyclopaedia Judaica، Jerusalem ۱۹۷۸-۱۹۸۲، s.v."Balsam" (by Jehuda Feliks): David Hooper، Useful plants and drugs of Iran and Iraq، with notes by Henri Field، ed.B.E.Dahlgren، Chicago ۱۹۳۷. (۱۷) Ya`qub b.Ishaq Kindâ، The medical formulary or Aqrabadh in of al-Kind i، ed، & tr.Martin Levey، Madison ۱۹۶۶. (۱۸) Mohammad Said، "Medicinal and aromatic plants in history"، in The History of medicinal and aromatic plants، ed.Abdallah Adly، Karachi ۱۹۸۲، ۱۳-۳۱. (۱۹) J.L.Schlimmer، Terminologie mdico- pharmaceutique et anthropologique fraµaise- persane، Tehran ۱۸۷۴ (litho)، repr.Tehran ۱۹۷۰. (۲۰) Theophrastus، Peri phyton istorias = Enquiry into plants، ed، and tr.Arthur Hort، London ۱۹۱۶، repr.۱۹۴۸. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۰۶، برگرفته از مقاله «بلسان». |