امانیسماین مکتب انسان را محور ارزشها قرار میدهد یعنی اصالت به اراده و خواست او داده میشود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم میشود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدا محوری میباشد قرار گرفته است. ۱ - امانیسم در غرباین نگرش، اصالت را به انسان داده و در حقیقت انسان محوری را زیر بنا به حساب میآورد. استدلالشان بر این دیدگاه آن است که انسان اولین موجود شناخته شده در عالم و نیز موجود برتر است. این مکتب با نهادن انسان در مرکز تاملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان میدهد. به طور کلی اومانیسم در تاریخ غرب، با دو قرائت یا در دو گرایش کلی بروز کرده است. یکی گرایش فردگرا و دیگری گرایش جمعگرا. فرد گرایی که قرائت غالب از انسان گرایی بوده است، نه تنها اصالت را به انسان، که به فرد انسانی میدهد. در عرصه حیات سیاسی و اقتصادی، گرایش جمعگرا معمولا در مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم و گرایش فردگرایانه خصوصا در لیبرالیسم و کاپیتالیسم خود را نشان داده است. [۱]
بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، ص۴۰.
۲ - امانیسم در منظر تاریخاز نظر تاریخی این جنبش اومانیستی بیشترین هم خود را صرف گریز از وضعیت حاکم در دوره قرون وسطا و نفوذ کلیسایی قرار داده بود، و چندان دغدغه نظم دادن به اندیشههای خود در چارچوبهای علمی و فلسفی اومانیستها، بیشتر از اندیشههایی استقبال مینمودند که در تقابل با نظام حاکم قرون وسطایی شکل میگرفت. آنها مفاهیمی از جمله اختیار و آزادی انسان را همواره میستودند. طبیعتگرایی، تصدیق جایگاه لذت در زندگی اخلاقی، تساهل و تسامح دینی از دیگر موضوعاتی بود که به تدریج مورد علاقه اومانیستها قرار گرفت. [۲]
بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، ص۴۲ - ۴۱.
در مجموع از قرن چهاردهم میلادی تا به امروز، اومانیسم در معنای عام خود مؤلفههای زیر را مد نظر داشته است: محوریت انسان و پای بندی به خواستها و علایق انسانی، اعتقاد به عقل، شکگرایی و روش علمی به عنوان ابزاری تناسب برای کشف حقیقت و ساختن جامعه انسانی، بر شمردن عقل و اختیار به عنوان ابعاد بنیادی وجود انسان، اعتقاد به بنا نهادن اخلاق و جامعه بر مبنای خود مختاری و برابری اخلاقی، اعتقاد به جامعه باز و تکثرگرا، تاکید بر دموکراسی به عنوان بهترین تضمینکننده حقوق انسانی در برابر اقتدار فرمان روایان و سلطهجویی حاکمان، التزام به اصل جدایی نهادهای دینی از دولت، پرورش هنر مذاکره و گفت و گو به عنوان ابزار حل تفاوت و تقابل فهمهای گوناگون، اعتقاد به این که تبیین جهان بر پایه واقعیات ماورای طبیعی و توجه به جهان غیر دنیوی برای حل معضلات بشری، تلاشی است برای ضعیف و بیارزش کردن عقل انسانی. جهان موجودی خود پیدایش و انسان نیز بخشی از همین جهان طبیعت است که براساس یک فرآیند تحولی مداوم پدید آمده است و عقایدی مادی و ضد الهی فراوان دیگر از این قبیل. ۳ - نقد و بررسی۱. بیتردید، آن گونه که اومانیسم میپندارد، ایمان یگانه حقیقت هستی نیست؛ بلکه خود آفریدهای است که خاستگاه وجود او، حقیقتی برتر از او و تنها حقیقت جهان است. ۲. نگاهی اجمالی به پیشینه مکتب مزبور نشان میدهد که همین نگرش انسانگرایانه، در بسیاری از دورانهای تاریخی، آنگاه که چیزی را معارض با منافع خود و به اصطلاح ارزشهای انسانی مورد باور خود تشخیص داده، در صدد حذف و نابودی آن برآمده است؛ هر چند دیدگاه مقابل مزبور، نگرش انسان گرایانه دیگری بوده و هر چند به نابودی انسانها و ارزشهای انسانی بینجامد. ۳. در ادیان آسمانی، خصوصا دین اسلام، انسان افزون بر این که از جایگاه ممتاز کرامت انسانی و جانشینی حضرت حق برخوردار است و آسمان و زمین، مسخر او قلمداد شدهاند، اما آنچنان در عرصه هستی وا نهاده نیست که غیر مسؤولانه تنها به خود بیندیشد و آنگاه که چیزی را در برابر منافع خود تشخیص داد، آن را ناحق تلقی کند. شأن انسان نیز در تفکر اسلامی، در امور دنیوی محبوس و منحصر نیست؛ بلکه پایگاه و شان او در ارتباط با مبدا و معاد و ارزشهای اخلاقی معنا میشود. [۳]
بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، ص۵۴.
۴ - پانویس
۵ - منبعاداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، برگرفته از مقاله «امانیسم». ردههای این صفحه : انسانگرایی | مکاتب مادی
|