الب (مفرداتنهجالبلاغه)الب (به فتح الف و سکون لام)، از مفردات نهج البلاغه، به معنای جمع شدن و جمع کردن میباشد. در بیان حضرت امیر (علیهالسلام) حرکتهای ظالمانهی طلحه و زبیر و فساد انگیزی معاویه، با این واژه مورد تبیین قرار گرفته است. ۱ - مفهومشناسیکلمهی الب بر وزن عقل، به معنای جمع شدن و جمع کردن، به صورت لازم و متعدی (هر دو) آمده است. از باب تفعیل آن، بهمعنی جمع و به معنی افساد نیز آید، گویی جمع کردن مردم بر فساد است. ۲ - ظلم طلحه و زبیرامام (صلواتاللّهعلیه) دربارۀ طلحه و زبیر فرموده: «اللهم انهما قطعانی و ظلمانی و نکثا بیعتی و البّا الناس علّی فاحلل ما عقدا...؛ خدایا این دو با من قطع رحم کردند و ظلم نمودند و مردم را بر من شورانیدند، خدایا آنچه را که بستهاند، بگشای.» ۳ - فتنهی معاویهو در نامهای به معاویه (علیهلعائناللّه) مینویسد: فطلبتنی بما لم تجن یدی و لا لسانی و عصبته انت و اهل الشام بی و البّ عالمکم جاهلکم و قائمکم قاعدکم؛ یعنی: تو مرا با خون عثمان مطالبه کردی با آنکه دستم و زبانم در آن جنایتی نکرده است، تو و اهل شام خون عثمان را بر من بستید و عالمتان جاهلتان را و قائمتان نشستۀتان را فاسد کرد.» گویند: منظور از «عالم» ابوهریره و از «قائم» عمرو بن عاص است، محمد عبده آنرا تحریک معنی کرده است؛ لذا آن به معنی تحریک نیز آید. ۴ - پانویس
۵ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «الب»، ص۵۷. ردههای این صفحه : مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|