زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

گویش بیرجندی





بیرْجَنْدی، یکی از لهجه‌های فارسی نو که در شهرستان بیرجند، در جنوب خراسان و تا حاشیۀ ۱۵ کیلومتری اطراف این شهرستان تکلم می‌شود.


۱ - مصونیت از تحول



از آن‌جا که بیرجند در حاشیۀ شرقی ایران واقع است و فاصلۀ قابل توجهی با دیگر شهرهای مجاور دارد، لهجۀ مردم آن نسبت به دیگر لهجه‌های فارسی کمتر تحول یافته، و بسیاری از ویژگی‌های فارسی میانه را حفظ کرده است. می‌توان گفت که بیرجندی جزو لهجه‌هایی از زبان فارسی است که بیشترین فاصله را با گونۀ رسمی آن دارند. تفاوت‌های بیرجندی و فارسی معیار، هم در واج‌شناسی خود را نشان می‌دهد، هم در صرف‌ و نحو، و هم در واژگان.

۲ - آثار بیرجندی



از لهجۀ بیرجندی اثر مستقل و مدونی که کهن و قابل استناد باشد، باقی نمانده است؛ حتیٰ شاعران نام‌آور آن سرزمین، همچون نزاری قهستانی و لامع نیز به فارسی کلاسیک و معیار شعر سروده‌اند. کهن‌ترین واژه‌نامۀ موجود از این گویش، فرهنگ ‌ملاعلی اشرف صبوحی است که نصابی از لهجۀ بیرجندی است. این نصاب که ظاهراً در حدود سال ۱۲۱۰یا ۱۲۱۱ق سروده شده است، ۵۰۰ واژۀ بیرجندی و معادل‌های فارسی آن‌ها را در ۲۰۰بیت در بحر رمل مثمن مقصور دربردارد.
[۱] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۲۰، تهران، ۱۳۷۷ش.


۳ - ویژگی‌ها



به طورکلی واژه‌های قدیمی و تلفظ کهن‌ شماری از واژه‌ها که در لهجۀ بیرجندی یافت می‌شوند، از ویژگی‌های این لهجۀ فارسی به‌ شمار می‌روند، مانند زمبر (زنبه)، زینه (پله)، فراشا (لرزۀ خفیف پیش از تب)، داهول (مترسک)، دَباقی (تعطیل)، نِباسه (نوه) و نمونه‌های دیگر (برای فهرست مفصل‌تر، رجوع کنید به این آدرس
[۲] صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۶، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
).
افزون براین، واژه‌های بسیاری در این لهجه به چشم می‌خورند که مختص خود آن هستند و در فارسی معیار یافت نمی‌شوند، مانند واژه‌های متعدد برای گوسفند، بز و سبد، همچون: barra nar (گوسفند نر یک ساله)، šišak (گوسفند نر دوساله)، čari (گوسفند نر ۳ ساله)، baxta (گوسفند ۴ سالۀ اخته) و qučč (گوسفند نر ۴ سالۀ تخمی). همین گروه واژه‌ها برای گوسفند ماده و بز (نر و ماده) هم وجود دارد.
[۳] بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵، تهران، ۱۳۸۰ش.

ویژگی دیگر، نام آواهایی است که خاص این لهجه‌اند، مانند baqqast (صدایی که بزغاله و بز از ترس برآورد)، toppast (صدای فرو افتادن دیوار یا چیز پهن و سنگین)، qoliččast (صدای بیرون کشیدن شمشیر از غلاف) و امثال آن‌که بیش‌تر واژه‌های مختوم به گروه ast (با بیشترین بسامد) و ost (با بسامد کمتر) هستند.
[۴] بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸، تهران، ۱۳۸۰ش.


۴ - واج‌ شناسی



لهجۀ بیرجندی دارای ۲۲ همخوان و ۱۳ واکه است. همخوان‌های بیرجندی با همخوان‌های فارسی معیار تفاوت آشکاری ندارند، جز این‌که واج /ž/ در بیرجندی شنیده نمی‌شود، اما در واکه‌ها، بیرجندی با فارسی تفاوت‌های دارد. واکۀ میانی نیم‌بسته و کوتاه //ə به همراه واکه‌های ā ō, ē, و در مواردی ə در بیرجندی وجود دارد که در فاسی مشاهده نمی‌شود. ā در بیرجندی، برابرِ â غیرپایانی در بسیاری از واژه‌های فارسی معیار است که در تقابل با صورت غیرکشیدۀ خود (a) قرار دارد، مانند balâ (بلا، مصیبت) و bālâ (بالا). این ā که باقی‌ماندۀ فارسی قدیم است، در برخی از بافت‌های آوایی نیز ظاهر می‌شود، مثلاً اگر از پایان کلمه‌هایی یک هجایی همخوانی حذف شده باشد، واکۀ a مجاور آن به جبران همخوان حذف شده، کشیده می‌شود، مانند āx «اخم» و āq «عقد»
[۵] صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۸-۱۳۹، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.

اما دو واکۀ ē و ō همان واکه‌هایی هستند که در متون قدیم، «مجهول» خوانده می‌شدند. این واکه‌ها در فارسی میانه و در سده‌های نخستین فارسی نو رواج داشته‌اند. اما ظاهراً از سدۀ ۶ق به بعد از میان رفته‌اند. در بیرجندی، ظهور ē نتیجۀ حذف /h/ و همزه از توالی‌های eh و’e است، مانند ētenâ «اعتنا»، ēmâl «اِعمال» و ēterâm «احترام». با این همه، این واکه در برخی از کلمات قدیم‌تر هم برجای مانده است، مانند dēr «دیر»، xēd «کرت زراعتی» و xēš «خویش، خیش». واکۀ ō نیز صورت تبدیل شدۀ â پیش از همخوان خیشومی و یا تبدیلی از گروه oh است، مانند کلمات geryō (از geryon «گریان») یا zōr (از zohr «ظهر»)
[۶] صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۸، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
بیرجندی دو واکۀ مرکب ow و ey دارد.

۵ - رفتارهای همخوانی بیرجندی



دو نکته دربارۀ رفتارهای همخوانی بیرجندی جالب توجه است: باقی ماندن p قدیمی در کلماتی چون asp «اسب» و časp «چسب» و وجود تشدید در پایان برخی کلمات مانند بروتّ (سبیل)، باغوکّ (باغ کوچک) و بوسّ (بوسه) و امثال آنها
[۷] صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۹، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
، و همچنین نبودن واج میانجیg در حاصل مصدرهایی که از یک واژۀ مختوم به «ه‌ «غیر ملفوظ در کنار /i/ ساخته می‌شوند؛ مانند darmondey «درماندگی» و zendey «زندگی»،
[۸] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۵۱، تهران، ۱۳۷۷ش.
هرچند گاهی این همخوان ظاهر می‌شود، مانند xobregi «خبرگی».
[۹] رضایی، جمال، واژه‌نامۀ گویش بیرجند، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۷۳ش.


۶ - ویژگی‌های زیرزنجیری



در اسامی بیرجندی (چه واژه مرکب باشد و چه بسیط) مانند فارسی، معمولاً بر هجای آخر تکیه می‌شود، مانند šaftālú «شفتالو» و surí čāršambə «چهارشنبه‌سوری»، تکیه در فعل‌های ماضی ساده و ماضی استمراری بر هجای اول است، مانند éšnidem «شنیدم» و méšnidem «می‌شنیدم». همچنین در مضارع‌های اخباری و التزامی، تکیه بر نخستین هجاست، مانند móxorey «می‌خورید»، mókošan «می‌کُشند»، bóxori «بخوری» و bókošan «بکُشند». این نکته دربارۀ افعال امر و نهی نیز صادق است، مانند bézə «بزن» و mázə «نزن». در فعل آینده تکیه بر آخرین هجای فعل کمکی است، مانند bexómzə «خواهم زد» و bexéy bord «خواهید برد». در افعال منفی، تکیه همواره بر واکۀ تک واژ نفی قرار می‌گیرد، مانند némešu «نمی‌شود» و nézadom «نزدم». فعل‌های ماضی بعید و ماضی مجهول دو سازۀ واژگانی این لهجه‌اند که دو تکیه دریافت می‌کنند: یکی بر هجای آخر صفت مفعولی و دیگری بر نخستین هجای فعل کمکی، مانند zadə́ bódom «زده بودم» و koštá šódey «کشته شدید».
به لحاظ آهنگ، بیرجندی مانند فارسی معیار دو آهنگ افتان و خیزان دارد: آهنگ خیزان آن ویژۀ جمله‌ها و بندهای پرسشی، و آهنگ افتان آن ویژۀ جمله‌ها و بندهای خبری است.
[۱۰] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۷۱-۷۴، تهران، ۱۳۷۷ش.


۷ - اشتقاق و صرف و نحو



در بیرجندی، ساخت واژه‌ از طریق اشتقاق (افزودن وندهای مختلف به واژه‌ها و ماده‌های فعلی) یا فرایند ترکیب صورت می‌گیرد. در میان پیشوندهای بیرجندی به مواردی برمی‌خوریم که در فارسی معیار وجود ندارند، مانند ol-, ešk- , ast- , ho- , kale-, da- و ik-.
[۱۱] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۳۶-۱۵۱، تهران، ۱۳۷۷ش.
صادقی
[۱۲] صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۴۰، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
نشان داده است که پیشوند فعلی ho- در کلمه‌ای چون ho-nešin «بنشین»، صورت تبدیل‌یافتۀ پیشوند فعلی «فرود» است که در متونی چون ترجمۀ المدخل الیٰ علم احکام النجوم نیز به کار رفته است. در مجموع، این گویش حدود ۲۰ پیشوند و ۵۳پسوند دارد. در مبحث ترکیب نیز ۲۷ نوع ترکیب در این گویش وجود دارد که بیش‌تر آن‌ها گونه‌های متعدد دارند، ولی در کل، اشتقاق و ترکیب در این گویش با فارسی همسوست و اختلاف آشکاری ندارد.
[۱۳] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۳۴-۱۸۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۴] راشد محصل، محمدتقی، گویش بیرجندی، ج۱، ص۲۰، جهان کتاب، تهران، ۱۳۷۷ش، س۳، شم‌ ۱۹ و ۲۰.

شاید بتوان با قاطعیت گفت که نکتۀ مهم ساختواژی در بیرجندی، تنوع صورت‌های فعلی است. این لهجه ۱۶ نوع فعل ماضی دارد که برخی از آن‌ها فقط از سوی افراد کهن‌سال به کار می‌روند، مانند ماضی بعید از فعل «رفتن» berafte bode bodom، ماضی ابعد استمراری مانند marafte bode bodom و ماضی ابعد نقلی مانند brafte bode bodeyom.
[۱۵] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۲۶۲-۲۷۰، تهران، ۱۳۷۷ش.

هر کدام از این فعل‌های ماضی ۳گونه صرف دارد: یک صرف آن‌ها مانند زبان فارسی است که در آن شناسه‌ها به دنبال مادۀ فعل می‌آیند، اما در دو صرف دیگر ضمیرهای متصل و منفصل و شناسه‌ها پیش از فعل قرار می‌گیرند و مادۀ فعل بدون تغییر باقی می‌ماند، مانند ū goft, to goft, mo goft یا. ošgoft, ot goft, mo goft
صرف نوع دوم و سوم که در دورۀ میانه نیز وجود داشته‌است،
[۱۶] آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، ج۱، ص۶۶-۶۸، تهران، ۱۳۷۳ش.
ساخت «ارگتیو۱» خوانده می‌شود. این نوع صرف در فارسی میانه فقط در ماضی افعال متعدی بوده است. اما در بیرجندی در افعال لازم هم به کار رفته است، مانند صرف ماضی‌ فعل «رفتن»:
[۱۷] رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۲، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
: mo beraft, to beratft, ūberaft «من رفتم، تو رفتی، او رفت» و غیره.
رضایی
[۱۸] رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
نشان داده است که چنین وضعیتی دربارۀ صورت‌های مجهول فعل نیز صادق است، زیرا در آن‌ها نیز ضمیر مفعولی پیش‌ از فعل می‌آید و فعل صرف نمی‌شود: tū bebord, mū bebord, eš bebord, et bebord, om bebord, šu bebord و همین استدلال را دربارۀ ماضی‌ استمراری و ماضی‌ بعید هم تکرار می‌کند
[۱۹] ۱۱، رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، ج۱، ص۱۰۵، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
: unō mēbord, šomâ mēbord, ma mēbord, ū mēbord, to mēbord, mo mēbord (ماضی استمراری که می‌توان به جای ضمایر فاعلی از ضمایر مفعولی هم در آن استفاده کرد). ū/eš dīdo bo, to/et dīdo bo, dīdo bo, mo/om و جز آنها (ماضی بعید).
بیرجندی از این لحاظ به برخی از گویش‌های کهن، مانند گویش کهن هرات که در متن طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری به کار رفته است، شباهت بسیاری دارد.
[۲۰] رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.

نحو بیرجندی تابع نحو فارسی است و تفاوت اساسی با فارسی معیار ندارد
[۲۱] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۷۷ش.
و می‌توان مانند فارسی، سازه‌های حالت‌دار جمله‌های این گویش را بدون تغییر اساسی در معنا جابه‌جا کرد.

۸ - سوابق پژوهش



سوابق پژوهش دربارۀ بیرجندی: ولادیمیر ایوانف، مستشرق و زبان‌شناس روس در ۱۳۰۷ش/۱۹۲۸م به نخستین پژوهش زبان شناختی در لهجۀ بیرجندی پرداخت،
[۲۲] رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۳۰، تهران، ۱۳۷۷ش.
اما باید مهم‌ترین پژوهش مربوط به این لهجه را کتاب‌های سه‌گانۀ رضایی: واژه‌نامه گویش بیرجند، بررسی گویش بیرجند و بیرجندنامه دانست که به دنبال تصحیح فرهنگ ملاعلی اشرف صبوحی (۱۳۴۵ش) از سوی وی، منتشر شده‌اند. راشد محصل نیز مقاله‌هایی دربارۀ این لهجه دارد و‌ به‌طور مشخص واژه‌های گویشی را در متون مهمی چون فرهنگ البلغة، تألیف یعقوب کردی نیشابوری (د ۴۳۸ق/۱۰۴۶م) بررسی کرده است.
[۲۳] راشد محصل، محمدتقی، واژه‌های کهن و گویشی در البلغه، ج۱، ص۱۱۹بب‌، فرهنگ، تهران، ۱۳۶۹ش، کتاب ششم.
در پژوهش دیگری دربارۀ بیرجند
[۲۴] بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۶۶-۲۷۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
نمونه‌هایی از اشعار لالایی، خواستگاری، دو بیتی‌های بیرجندی، رمضانی‌خوانی و چاووش‌خوانی یافت می‌شود، هرچند که صورت مفصل‌تر این نمونه‌ها را که نواها و ترانه‌ها و سرصوت‌های بیرجندی است، می‌توان در بیرجندنامه دید.
[۲۵] رضایی، جمال، بیرجندنامه، ج۱، ص۶۷۱-۷۱۲، تهران، ۱۳۸۱ش.


۹ - فهرست منابع



(۱) آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۲) بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۳) راشد محصل، محمدتقی، گویش بیرجندی، جهان کتاب، تهران، ۱۳۷۷ش، س۳، شم‌ ۱۹ و ۲۰.
(۴) راشد محصل، محمدتقی، واژه‌های کهن و گویشی در البلغه، فرهنگ، تهران، ۱۳۶۹ش، کتاب ششم.
(۵) رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۶) رضایی، جمال، بیرجندنامه، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۷) رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
(۸) رضایی، جمال، واژه‌نامۀ گویش بیرجند، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۹) صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.

۱۰ - پانویس


 
۱. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۲۰، تهران، ۱۳۷۷ش.
۲. صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۶، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
۳. بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵، تهران، ۱۳۸۰ش.
۴. بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
۵. صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۸-۱۳۹، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
۶. صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۸، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
۷. صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۳۹، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
۸. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۵۱، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹. رضایی، جمال، واژه‌نامۀ گویش بیرجند، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۰. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۷۱-۷۴، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۳۶-۱۵۱، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۲. صادقی، علی اشرف، بررسی گویش بیرجند، ص۱۴۰، نگاهی به گویش نامه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
۱۳. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۱۳۴-۱۸۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۴. راشد محصل، محمدتقی، گویش بیرجندی، ج۱، ص۲۰، جهان کتاب، تهران، ۱۳۷۷ش، س۳، شم‌ ۱۹ و ۲۰.
۱۵. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۲۶۲-۲۷۰، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۶. آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، ج۱، ص۶۶-۶۸، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۷. رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۲، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
۱۸. رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
۱۹. ۱۱، رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، ج۱، ص۱۰۵، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
۲۰. رضایی، جمال، ساختمان و صرف فعل ماضی در گویش کهن هرات و مقایسۀ آن با صرف فعل ماضی در گویش کنونی بیرجند، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش، س۲۳، شم‌ ۴.
۲۱. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۷۷ش.
۲۲. رضایی، جمال، بررسی گویش بیرجند، ج۱، ص۳۰، تهران، ۱۳۷۷ش.
۲۳. راشد محصل، محمدتقی، واژه‌های کهن و گویشی در البلغه، ج۱، ص۱۱۹بب‌، فرهنگ، تهران، ۱۳۶۹ش، کتاب ششم.
۲۴. بهنیا، محمدرضا، بیرجند: نگین کویر، ج۱، ص۲۶۶-۲۷۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۵. رضایی، جمال، بیرجندنامه، ج۱، ص۶۷۱-۷۱۲، تهران، ۱۳۸۱ش.


۱۱ - منبع



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بیرجندی»، شماره۵۳۶۲.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.