مکتب روانکاویمکتب روانکاوی، یکی از مباحث مطرح در علم روانشناسی بوده و به معنای سبکی از درمان برای اختلالات روانی و رفتاری میباشد. نظریه روانکاوی درباره رفتار انسان را زیگموند فروید (Sigmund Freud) در اروپا تقریبا یک قرن پیش، زمانی وضع کرد که در ایالات متحده رفتارگرایی در حال شکلگیری بود. نظریه روانکاوی فروید از برخی جهات، آمیزهای از گونههای قرن نوزدهمی علوم شناختی و فیزیولوژی است. [۱]
اتکینسون، ریتال ال، زمینه روانشناسی هیلگارد، ص۲۱، حسن رفیعی، تهران، ارجمند، ۱۳۷۷، چاپ اول.
فهرست مندرجات۲ - وجهها ۳ - روش تحقیق فروید ۴ - تفاوتها با مکاتب دیگر روانشناسی ۵ - تغییر بنیادی ۶ - مکاتب روانکاوی ۶.۱ - مکتب یونگ ۶.۲ - مکتب آدلر ۷ - نوآوریهای اتو رانک ۸ - آراء کارن هورنای ۹ - خدمات روانکاوی به روانشناسی ۱۰ - رویکرد ۱۱ - روش ۱۲ - مفاهیم اساسی ۱۲.۱ - نظریه شخصیت ۱۲.۱.۱ - ماهیت ساختی شخصیت ۱۲.۱.۲ - پویایی فرایند شخصیت ۱۲.۱.۳ - فرایند تکاملی شخصیت ۱۲.۱.۳.۱ - کودکی، دوره مراحل سهگانه ۱۲.۱.۳.۲ - مرحله پنهان ۱۲.۱.۳.۳ - مرحله جنسی ۱۲.۱.۴ - جبری بودن رشد شخصیت ۱۲.۲ - ماهیت انسان ۱۲.۳ - مفهوم اضطراب ۱۲.۴ - مکانیسمهای دفاعی ۱۳ - نقدها ۱۳.۱ - ناپایی دادهها ۱۳.۲ - سازههای نظری اثبات نشده ۱۳.۳ - فقدان کمی کردن ۱۳.۴ - وجود تفاوت در یادداشتهای فروید ۱۳.۵ - پویاییهای شخصیت در نظر فروید ۱۳.۶ - نقد و بررسی نقدها ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - روانکاوی از منظر عامه مردمبرای عامه مردم، روانکاوی روشی است برای درمان اختلالات روانی و روانپریشی. [۲]
ایسنک، هانس، افول امپراطوری فروید، ص۴۷، یوسف کریمی، تهران، سمت.
تا حدود ۱۹۵۰، روانشناسان و روانپزشکان ادعاهای روانکاوان را در مورد این که قادرند بیماران را با موفقیت درمان کنند پذیرفته بودند. اما این وضعیت زمانی تغییر کرد که تعدادی از منتقدان به بررسی شواهد موجود برای اثبات کارایی روانکاوی پرداختند. [۳]
ایسنک، هانس، افول امپراطوری فروید، ص۷۶، یوسف کریمی، تهران، سمت.
۲ - وجههابنابر اعتقاد رایج، روانکاوی دارای سه وجه است. در وجه اول، نظریه کلی روانشناسی مطرح است که میکوشد تا به پرسشهایی درباره انگیزش، شخصیت، رشد دوران کودکی، حافظه و دیگر زوایای مهم رفتار انسان پاسخ بگوید. در وجه دوم، گفته میشود که روانکاوی یک شیوه معالجه و درمان است. در واقع روانکاوی از همین طریق به وجود آمد، یعنی هنگامی که فروید با دوست خود جوزف بروئر (Josef Breuer)، برای درمان بیماری به نام آنااو (Anna O) که ظاهرا هیستریک (hysterical) بود، همکاری میکرد. آنچه در وجه سوم مطرح میشود این است که روانکاوی را میتوان روشی برای کندوکاو و پژوهش دانست. خود فروید، به این باور رسید که نام او بیشتر به عنوان پایهگذار یک روش تحقیق در زمینه فرایندهای ذهنی در یادها خواهد ماند تا به عنوان یک درمانگر بزرگ. ۳ - روش تحقیق فرویدروش تحقیق فروید، تداعی آزاد (Free association) است. [۴]
ایسنک، هانس، افول امپراطوری فروید، ص۱۴، یوسف کریمی، تهران، سمت.
این متد، متد اصلی روانکاوی در زنده کردن خاطرات و ارتباط آنها با موارد واپسزده شده و عقدههای روانی موجود در ناخودآگاه است. در این روش، بیمار هر آنچه به ذهنش میرسد را باید بدون سانسور به روانکاو بگوید. [۵]
فروید، زیگموند، پنج گفتار در بیان روانکاوی، ص۸۱، فرشاد امانی نیا، قم، نقش خورشید، ۱۳۸۱.
روانشناسی عرضه شده به وسیله فروید اغلب به یک نظام هیدرولیک تشبیه شده است که انرژی را از یک قسمت روان به قسمت دیگر برمیگرداند، چنانکه دستگاههای هیدرولیک، انرژی آب را به انرژیهای دیگر تبدیل میکند. فروید معتقد بود که، وقتی یک اندیشه و تصور مستعد بالا بودن سطح انگیزش دستگاه عصبی در حدی بالاتر از میزان تحمل آن باشد، این انرژی به ترتیبی توزیع مجدد میشود که عناصر تهدید کننده نتوانند وارد سطح خودآگاه (Conscious) شوند و در ناخودآگاه (unconscious) باقی بمانند. در نظام روانکاوی فروید، اعتقاد بر این است که کل نظام روانی میکوشد تا با دفاع از خود، به طرق مختلف، تعادل خود را در برابر این توزیع انرژی و تهدیدهایی که از درون و بیرون ایجاد میشود، حفظ کند. این مکانیسمهای دفاعی که هر فرد در موقعیتهای مختلف به طور ناخودآگاه از آنها استفاده میکند و نام هر یک تقریبا بیانگر محتوای آنهاست، عبارتند از؛ والایش (Sublimation)، فرافکنی (Projection)، دلیلتراشی (Rationalization)، و غیره. [۶]
ایسنک، هانس، افول امپراطوری فروید، ص۱۵، یوسف کریمی، تهران، سمت.
روانشناسی فرویدی، همچنین مراحل معینی را فرض میکند که طی آنها کودک رشد خود را به سوی بلوغ طی میکند. اگر این رشد، به نحو مطلوب و مناسبی صورت نگیرد، در آن صورت شخص در بزرگسالی احتمالا رفتارهای روانپریشانه خواهد داشت. [۷]
ایسنک، هانس، افول امپراطوری فروید، ص۱۶، یوسف کریمی، تهران، سمت.
۴ - تفاوتها با مکاتب دیگر روانشناسیمکتب روانکاوی، مخصوصا روانکاوی فرویدی، از جهات فراوان با سایر مکاتب روانشناسی تفاوت دارد. این مکتب از خارج از حوزه دانشگاهی و علمی روانشناسی سرچشمه گرفته است و در آغاز همانطور که گفته شد به عنوان روشی از درمان مورد حمایت قرار گرفته و ترویج یافته است. این مکتب، تمامی روانشناسی را در برنمیگیرد بلکه تنها حوزههای خاصی از قبیل انگیزش و شخصیت را شامل میشود و نقطه شروع آن یافتههای آزمایشی نبوده بلکه مشاهدات بالینی بوده است. [۸]
میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، ص۵۹۳، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم.
۵ - تغییر بنیادیبعد از فروید، دانشمندان و محققان پس از بررسی نارساییهای تئوریهای او در زمینه روانکاوی کوشیدند که دوران طولانی درمان را کوتاهتر کنند و با آزمایشات فراوان دریافتند این کار عملی است. اینان متوجه شدند که راز و رمز بسیاری در دنیای روانکاوی وجود دارد که فروید از آنها بیخبر بوده یا فرصت پژوهش درباره آنها را نیافته است. پیشتازان این گام بزرگ یعنی کوشش برای تغییر بنیادی روانکاوی، عبارت بودند از؛ کارل گوستاو یونگ (carl Gustave Jung) از شاگردان فروید، آلفرد آدلر (Alfred Adler) و عدهای دیگر. این دانشمندان پس از تحقیقات فراوان دریافتند که فروید در تدوین روانکاوی دقیقا ذوق و سلیقه شخصی خویش را که قدرتگرایی از بارزترین خصوصیاتش بود پیاده کرده است. [۹]
فروید، زیگموند، مفهوم ساده روانکاوی، ص۹، فرید جواهرکلام، تهران، مروارید، ۱۳۶۸، چاپ پنجم.
۶ - مکاتب روانکاویدر حال حاضر، چندین مکتب و روش روانکاوی وجود دارد که شیوه اجرای هر یک از آنها با دیگری تفاوت کامل دارد، که میتوان از مکتب یونگ (Jungian)، مکتب فروید (freudian) و حتی مکتب آدلر (Adler) نام برد. [۱۰]
فروید، زیگموند، مفهوم ساده روانکاوی، ص۱۳، فرید جواهرکلام، تهران، مروارید، ۱۳۶۸، چاپ پنجم.
۶.۱ - مکتب یونگیونگ در اولین مرحله از فعالیتهای علمی و قبل از پیوستن به فروید تحقیقاتی را آغاز کرده بود که به تهیه آزمون تداعی کلمات انجامید. یونگ این آزمون را در تشخیص عقدههای روانی مفید میدانست. اختصاصیترین مفهوم در نظام روانکاوی یونگ، تصور او از ناخودآگاه جمعی است. یونگ نیز همچون فروید معتقد بود که مبنای انگیزش آدمی در ناخودآگاه است. اما در مخالفت با فروید، او این مبنا را دارای دو لایه یا سطح میدانست. بر طبق نظر او، در هر انسان علاوه بر ناخودآگاه فردی که سرکوبی شخصی را شامل میشود، نوعی ناخودآگاه گروهی نیز وجود دارد که عبارت است از ناخودآگاهی که یک گروه یا کل یک نژاد در آن سهیماند. [۱۱]
میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، ص۵۹۳، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم.
یونگ در مکتب روانکاوی خود برای اشاره به ذهن، اصطلاح روان (psyche) را به کار میبرد و معتقد بود روان از سه سطح هشیار، ناهشیار شخصی و ناهشیار جمعی تشکیل شده است. [۱۲]
شولتز، دوان پی، تاریخ روانشناسی نوین، ص۳۰۰، علیاکبر سیف، تهران، رشد، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۶.۲ - مکتب آدلرآلفرد آدلر نیز نظام روانکاوی خاص خود را ایجاد کرد که از چند جهت تضادی آشکار با نظریات یونگ و فروید دارد. آدلر اهمیتی برای امور جنسی در پویایی شخصیت قایل نبود. زیربنای نظام روانکاوی آدلر این اعتقاد را شکل میدهد که همه پدیدههای روانی از نیروی خلاقه خاص فرد سرچشمه میگیرند و تجلیات شخصیت او به شمار میروند. این نیروی خلاقه در انسان ناشی از احساس حقارت او است. احساس حقارت، یک نیروی برانگیزنده برای رفتار است. این احساس، منبع تلاش انسانهاست و همه پیشرفتها، رشد و ترقی افراد در نتیجه جبران احساس حقارت خویش است. [۱۳]
میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، ص۵۹۵، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم.
دیدگاههای نظری آدلر و فروید به طور کامل با هم تفاوت داشتند. در حالی که فروید گذشته را به عنوان عامل موثر در رفتار مورد تاکید قرار میداد، جهتگیری آدلر به سوی آینده بود. تقسیم شخصیت نیز به بخشهای جداگانه (نهاد، من و فرامن) ویژگی اصلی نظریه فروید است. اما رویکرد آدلر بر یگانگی شخصیت تاکید دارد. [۱۴]
شولتز، دوان پی، تاریخ روانشناسی نوین، ص۳۱۲، علیاکبر سیف، تهران، رشد، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۷ - نوآوریهای اتو رانکاتو رانک (Otto Rank) از جمله اعضای اولیه جنبش روانکاوی بود. نوآوری رانک، در روانکاوی مفهوم "ضربه تولد" بود که عبارت است از پیامدهای روانی جدایی کودک از رحم مادر. رانک، تعبیر خود را از اضطراب بر این مفهوم مبتنی کرده است. [۱۵]
میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، ص۵۹۸، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم.
۸ - آراء کارن هورنایکارن هورنای (karen Horney) نیز از جمله نوفرویدیها میباشد که بر خلاف فروید که غرایز زندگی و مرگ را نیروی برانگیزاننده اصلی میدانست، کودک درمانده را که در دنیایی خصومتگر و تهدید کننده در جستجوی امنیت خاطر است مورد توجه قرار داد و معتقد بود شخصیت میتواند در سراسر عمر تغییر یابد، بر خلاف فروید که معتقد بود شخصیت در سالهای اولیه عمر شکل میگیرد. [۱۶]
شولتز، دوان پی، تاریخ روانشناسی نوین، ص۳۲۲، علیاکبر سیف، تهران، رشد، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۹ - خدمات روانکاوی به روانشناسیقبل از ورود به بحث در مورد نقد این مکتب، ابتدا خدمات این مکتب به روانشناسی را یادآور میشویم: ۱- ارایه نوعی دیدگاه کاملا جدید از روانشناسی که بر رشد شخصیت فرد تاکید دارد. ۲- اهمیت تاثیر تجربههای اوان کودکی بر رفتار انسان، که فروید آن را تشخیص داد. ۳- پیبردن و اشاره به اهمیت انگیزش و اضطراب. ۴- به اثبات رسیدن مکانیزمهای دفاعی این مکتب از راه آزمایش. ۵- تاکید بر ناهشیار فرد. [۱۷]
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظامهای روانشناسی، ص۲۷۷، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۱۰ - رویکردرفتارهایی که از انسان سر میزند، از دیدگاههای گوناگون قابل تبیین است. هر یک از دیدگاهها با تکیه بر روشهایی، فرآیندها و رفتارهای روانی را توصیف میکنند؛ این الگوهای فکری که رفتار آدمی را با مفهوم و برداشت خاصی تحلیل میکنند، رویکرد (approach) نام دارد. پنج رویکرد اصلی در روانشناسی شناخته شدهاند که عبارتند از: زیستی، رفتاری، شناختی، روانکاوی و پدیدارشناختی طبق رویکرد روانکاوی (psychoanalytic) زندگی روانی دو سطح دارد: سطح هشیار (conscoius) و ناهشیار (unconscoius). سطح هشیار، محدود و قابل دسترس و سطح ناهشیار، وسیع و شامل باورها، ترسها و خواستههایی است که فرد از آنها آگاه نیست ولی بر رفتار او تاثیر میگذارد. این دیدگاه، فرآیندهای روانی را عمدتا متعلق به بخش ناهشیار دانسته و بیان میدارد فرد دائما در تعارض انگیزههای ناهشیار خود قرار دارد. هر نیازی که با عدم ارضا مواجه شود از حیطه هشیار به حیطه ناهشیار ذهن رانده شده و با ماندگاری در آنجا بر رویاها و لغزشهای کلامی اثر میگذارند. [۱۸]
اقدس دواچی و اختر ابراهیمی، روانشناسی عمومی، ص۳۴، تهران، شهر آب.
۱۱ - روشیکی از روشهای تحقیق در روانشناسی، روش روانکاوی (Psychoanalysis) است؛ در این روش ماهیت پدیدههای ناآگاه با روش تداعی آزاد (عنوان روش اصلی فروید) کشف میشود. در اکثر دانشها، حقیقت با بهکارگیری روشهای علمی (Scientific methods) به دست میآید. البته روشهای پژوهشی آنها یکسان نیستند بلکه هر دسته از آنها به روش خاص خود تحقیق میشوند. روانشناسی نیز که یکی از پردامنهترین و کوشاترین علوم انسانی است، دارای روش علمی خاص خود است و همین روش علمی است که به کار میآید تا مطالعه علم رفتار را از دشواری برهاند. آنچه علم را تعریف میکند موضوع تحقیق آن نیست بلکه روش تحقیق آن است. علمی بودن یا نبودن رویکرد مهم است. در انتخاب شیوه پژوهش، روشهایی وجود دارد که در کسب، طبقهبندی، کاربرد و ارزش اطلاعات از لحاظ توانایی تشخیص متفاوتند. [۱۹]
عظیمی، سیروس، اصول روانشناسی عمومی، ص۴۰، تهران، دهخدا، چاپ دهم.
در روش روانکاوی (Psychoanalysis) روی این نکته تکیه میشود که پدیدههای آگاه تنها بخش کوچکی از مجموعه روان را تشکیل میدهند. بنابراین هدف روانشناس این خواهد بود که ماهیت پدیدههای ناآگاه را با روش تداعی آزاد (عنوان روش اصلی فروید) کشف کند. زیرا معتقد است که این پدیدهها پویایی خاصی دارند و اثر آنها بر رفتار انسان بیشتر و شدیدتر از پدیدههای آگاه است و به این طریق حقیقت را کشف میکند. علاوه بر اینها، روشهای دیگری مانند طولی و عرضی، تاریخچه زندگی فرد و درون نگری نیز وجود دارد که کموبیش در موارد خاصی بهکار میرود. [۲۰]
گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، ص۵۶، تهران، ساوالان، ۱۳۸۶.
۱۲ - مفاهیم اساسیزیگموند فروید Sigmund Freud، سهم چشمگیری در روانکاوی، رواندرمانی و مشاوره دارد. روانکاوی بانفوذترین نظریه درمانی در دهههای ۵۰، ۴۰، ۳۰ بوده است. [۲۱]
شارف، ریچارداس، نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ص۴۹، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۱، چاپ اول.
در بحث روانکاوی مفاهیم اساسی وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم. ۱۲.۱ - نظریه شخصیتویژگیهای نظریه شخصیت در روانکاوی عبارتنداز: ماهیتی ساختی دارد، فرایندی پویا است، فرایندی تکاملی است و بر یک نقطه جبری مبتنی است. [۲۲]
شفیعآبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۳۱، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ ۱۳.
۱۲.۱.۱ - ماهیت ساختی شخصیتفروید شخصیت را به سه سطح تقسیم کرد: هشیار: این سطح تمام احساسها و تجربیات را شامل میشود که در لحظه خاص از آنها آگاهیم. برای مثال هنگامی که این کلمات را میخوانید، هشیار هستید. ناهشیار: نیروی سوقدهنده در پس تمام رفتارها را شامل میشود و مخزن نیروهایی است که نمیتوانیم آنها را ببینیم یا کنترل کنیم. بین این دو سطح، نیمههشیار قرار دارد. نیمههشیار: مخزن خاطرات، ادراکها و افکاری است که ما به صورت هشیار در این لحظه از آنها آگاه نیستیم ولی میتوانیم به راحتی به هشیار انتقال دهیم. فروید بعدا در این دیدگاه تجدیدنظر کرده و سه ساختار زیر را معرفی کرد: [۲۳]
شولتز، دوانپی و شولتز، سیدنیالن، نظریههای شخصیت، ص۵۸-۵۹، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۶.
نهاد: ترکیبی از غرایز، تمایلات و خواستههای شخص است. اصرار نهاد بر ارضای بدون قید و شرط این تمایلات است. [۲۴]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۶۹، تهران، ویرایش، ۱۳۸۷، چاپ دوازدهم.
خود: میانجی دنیای اطراف طفل و غرایز درون او است. خود، با مقاومت در برابر اصل لذت یا به تاخیر درآوردنش، پیرو اصل واقعیت است. [۲۵]
شارف، ریچارداس، نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ص۵۹، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۱، چاپ اول.
فراخود: بخش اخلاقی و اجتماعی شخصیت است و بیشتر نشاندهنده شخصیت آرمانی فرد میباشد تا شخصیت واقعی. [۲۶]
ساعتچی، محمود، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۹، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۲.۱.۲ - پویایی فرایند شخصیتبهنظر فروید، منبع انگیزش رفتار در درون خود انسان قرار دارد که به نام انرژی روانی معروف است. روان انسان، صحنه ارتباط متقابل نیروهای عاطفی پویا تلقی میشود که آن را دیدگاه ژنتیک – پویا Dynamic genetic نیز مینامند، زیرا که نیروهای عاطفی ارتباط بسیار نزدیکی با نیروهای ژنتیک دارند. انرژی، دارای انواعی است که تمام آنها از نظر علم فیزیک قابل تبدیل به یکدیگر هستند. یکی از انواع انرژی، انرژی روانی است که در روندهای روانی نظیر ادراک، یادآوری،اندیشه، تفکر و غیره بهکار میرود. به نظر فروید، انرژی روانی عمدتا انرژی غریزی است. [۲۷]
شفیعآبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۴۰، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ ۱۳.
غرایز، عناصر اصلی شخصیت و نیروهای برانگیزندهای هستند که رفتار را سوق داده و مسیر آن را تعیین میکنند. غرایز، نوعی انرژی هستند که نیروهای بدن را به امیال ذهن مرتبط میکنند. محرکهای غرایز (مثل گرسنگی یا تشنگی) درونی هستند. وقتی نیازی مانند گرسنگی در بدن برانگیخته میشود، انرژی تولید میکند. ذهن، این انرژی جسمانی را به میل تبدیل میکند. این میل، نیروی سوقدهندهای است که فرد را برای رفتارکردن به صورتی که نیاز را ارضاء کند، باانگیزه میکند. غریزه، حالت جسمانی نیست بلکه نیاز جسمانی است که به حالت ذهنی یعنی میل، تبدیل شده است. [۲۸]
شولتز، دوانپی و شولتز، سیدنیالن، نظریههای شخصیت، ص۵۶، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۶.
ویژگیهای غریزه: · هدف غریزه: برآوردن نیازهای جسمانی و حفظ تعادل موجود زنده است. ۱۲.۱.۳ - فرایند تکاملی شخصیتمسیر تکاملی شخصیت انسان از لحظه تولد بدین شرح است: ۱۲.۱.۳.۱ - کودکی، دوره مراحل سهگانه· مرحله دهانی (تولد تا ۱۸ ماهگی): در این مرحله، تمرکز انرژی لذتبخش در لبها و دهان کودک است. نوزاد وقتی دچار گرسنگی میشود با مکیدن پستان مادر یا پستانک احساس لذت میکند. [۳۰]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۷۰، تهران، ویرایش، ۱۳۸۷، چاپ دوازدهم.
· مرحله مقعدی (از ۱۸ ماهگی تا ۴ سالگی): در سال دوم، کودک از فشاری که به مقعدش وارد میشود به عنوان یک عامل ناراحتکننده آگاه میشود. همچنانکه کودک کشف میکند که چگونه از این ناراحتی رهایی یابد، والدین آموزش آداب توالترفتن را به او شروع میکنند. این نخستین تعارض بین والدین و کودک است. [۳۱]
شیلینگ، لوئیس، نظریههای مشاوره، ص۶۲، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
· مرحله تناسلی (۶-۴ سالگی): در این مرحله، ناحیه لذتبخش به اعضای تناسلی منتقل میشود و در صورت عادی بودن همیشه در آنجا باقی میماند و کودک به همراه این لذتبردن، خیالبافیهایی میکند که موجب تمایل او نسبت به مادر یا پدر و نفرت از پدر یا مادر میشود که فروید در مورد پسران آن را عقده ادیپ Oedipus-complex و در مورد دختران عقده الکترا Electra-complex مینامد. این عقدهها در اواخر این دوره حل میشوند. [۳۲]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۷۲، تهران، ویرایش، ۱۳۸۷، چاپ دوازدهم.
۱۲.۱.۳.۲ - مرحله پنهاندر این مرحله (۶ تا ۱۲ سالگی) ، تمایلات جنسی آشکاری وجود ندارد. انرژی روانی در تحصیل، ایجاد روابط انسانی با همسالان و سرگرمیها صرف میشود و رشد هوشی، اجتماعی و اخلاقی کودک به سرعت پیش میرود. [۳۳]
شفیعآبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۴۷، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ ۱۳.
۱۲.۱.۳.۳ - مرحله جنسیاین دوره معمولا از سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی آغاز میشود. با افزایش فعالیت غدد داخلی مشخص میشود و همین ترشحات سبب ظهور خصوصیات ثانوی جنسی در نوجوان میشود. تمایل به جنس مخالف نشانه کمال رشد جنسی – روانی و در عین حال، علامت کامل شدن شخصیت فرد است. [۳۴]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۷۳، تهران، ویرایش، ۱۳۸۷، چاپ دوازدهم.
۱۲.۱.۴ - جبری بودن رشد شخصیتیعنی، تمام رفتار انسان به وسیله نیروهایی که در درون او قرار دارند، تعیین میشود و بنابراین، رفتارهای انسان دارای معنی است. [۳۵]
شفیعآبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۴۸، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ ۱۳.
۱۲.۲ - ماهیت انساناو معتقد بود که هر کسی زیرزمین تاریکی از تعارض است که در آن همواره مبارزه با شدت ادامه دارد. انسانها با اصطلاحات بدبینانه توصیف شدهاند که به کشمکش با نیروهای درونی محکوم هستند، کشمکشی که تقریبا همیشه به شکست میانجامد. [۳۶]
شولتز، دوانپی و شولتز، سیدنیالن، نظریههای شخصیت، ص۷۶، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۶.
۱۲.۳ - مفهوم اضطرابفروید، سه نوع اضطراب را از یکدیگر متمایز میدانست: اضطراب واقعیت: عبارت است از یک تجربه هیجانی ناخوشایند که از ادراک فرد از خطرات دنیای واقعی ناشی میشود مثل: ترس از سگ. اضطراب روانرنجوری: "خود" از این میترسد که به وسیله تقاضاهای غریزی نهاد غوطهور شود. این اضطراب به سه طریق ظاهر شود که عبارتنداز: · اضطراب شناور آزاد: شخصی که این اضطراب را تجربه میکند، دارای ترس مزمن از احتمال وقوع خطر است. اضطراب اخلاقی: نتیجه تعارض بین تکانههای نهاد و عملکرد فراخود است که عموما با احساس گناه شدید همراه است. [۳۷]
شیلینگ، لوئیس، نظریههای مشاوره، ص۶۶-۶۷، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۱۲.۴ - مکانیسمهای دفاعیمکانیسمهای دفاعی خود، واقعیت را در سطح ناهشیار انکار یا تحریف میکنند. استفاده گاهگاه از مکانیسمهای دفاعی میتواند در کاهش فشارهای روانی ارزشمند باشد ولی استفاده زیاد، آسیبزا خواهد بود و باعث میشود شخص از مواجهشدن با واقعیت طفره رود. [۳۸]
شارف، ریچارداس، نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ص۶۰، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۱، چاپ اول.
سرکوبی: مکانیسمی است که بدان وسیله، تکانههای غریزی ناشی از نهاد به دلیل تعارض با خود و فراخود، مورد تهدید قرار گرفته و از هوشیاری بیرون میروند. ۱۳ - نقدهاعلیرغم خدماتی که روانکاوی به روانشناسی کرد، اما انتقادهایی نیز به این مکتب وارد شده که در این مقاله به آنها اشاره میشود. ۱۳.۱ - ناپایی دادههافروید نظریه خودش را از مشاهدات شخصی به وجود آورد. بیشتر دادههای او از تحلیل رفتار خودش به دست آمدند. منبع دیگر دادهها مطالبی بودند که بیماران او هنگام قرار گرفتن بر روی کاناپه او در تداعی آزادشان به او میگفتند. مساله دیگر رویاهای او و بیمارانش میباشد که اغلب غیرقابل اثباتند. [۴۳]
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظامهای روانشناسی، ص۲۷۸، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۱۳.۲ - سازههای نظری اثبات نشدهبه خاطر ماهیت برخی از نظریهها و فرضیههای فروید، آنها را هرگز نمیتوان در معرض آزمون قرار داد و لذا همیشه به صورت سازههای نظری باقی میمانند. به عنوان مثال میتوان به "فرامن" اشاره کرد که اثبات شدنی نیست. [۴۴]
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظامهای روانشناسی، ص۲۷۸، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۱۳.۳ - فقدان کمی کردناسکینر از فروید به خاطر ناتوانی او در توصیف ماهیت عمل و ندادن هیچگونه ابعادی به آن انتقاد کرد. فروید درباره خاطرات، افکار و مواردی از این قبیل سخن گفت، ولی هیچ واحدی که بتوان آن را اندازهگیری کرد وجود نداشت. مفاهیمی مانند "لیبیدو" یا "نیروگذاری روانی" به صورت هستههای فرضی تقریبا مبهم باقی ماندند. [۴۵]
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظامهای روانشناسی، ص۲۷۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول.
فروید، ساختار شخصیت انسان را متشکل از بن، من و فرامن میداند که این ادعا بیشتر به سخن ادیبانه نزدیک است تا یک نظریه علمی؛ زیرا انسان با این که از وحدت ویژه برخوردار است، دارای ابعاد و مراتبی است که در آغاز تولد، این ابعاد بالقوه در او وجود دارد که دیر یا زود در جریان رشد و در ارتباط با محیط شکل میگیرد. [۴۶]
جمعی از مولفان، مکتبهای روانشناسی و نقد آن، ص۳۵۱، تهران، سمت، ۱۳۸۰.
این احتمال وجود دارد که، فروید به هنگام یادآوری دادهها، تفسیر مجددی از آنان به عمل میآورده است. به هنگام استنتاج، او ممکن است به وسیله تمایل خود راهنمایی شده باشد تا مطالبی را در جهت تایید فرضیههایش پیدا کند. به عبارت دیگر او ممکن است آنچه را که میخواسته است بشنود، به یاد آورده و ثبت کرده باشد. [۴۷]
دوانبی، شولتز و سیدنیالن، شولتز، تاریخ روانشناسی نوین، ص۴۷۷، علیاکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
۱۳.۴ - وجود تفاوت در یادداشتهای فرویدانتقاد دیگر به تفاوت یادداشتهای فروید درباره جلسههای درمان و شرح حال بیماران است که سرانجام منتشر کرده است که تصور میرود بر اساس آن یادداشتها نوشته شده باشد. پژوهشگری، یادداشتهای فروید و شرح حال منتشر شده بیماران را مقایسه کرده و در مورد آنها چندین تفاوت یافته است. [۴۸]
دوانبی، شولتز و سیدنیالن، شولتز، تاریخ روانشناسی نوین، ص۴۷۷، علیاکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
حتی اگر یادداشتها کامل و کلمه به کلمه نگهداری شده باشند، همیشه این اطمینان وجود نداشته است که اعتبار آنچه بیماران گزارش داده بودند، تعیین شود. [۴۹]
دوانبی، شولتز و سیدنیالن، شولتز، تاریخ روانشناسی نوین، ص۴۷۸، علیاکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
شرایطی که فروید تحت آن، دادههایش را جمعآوری کرده است غیرنظامدار و کنترلنشده است. او گفتههای هر بیمار را کلمه به کلمه ثبت نمیکرد بلکه از روی یادداشتهایی که چند ساعت بعد از ملاقات با بیمار تهیه کرده بود کار میکرد. در این فاصله مطمئنا بعضی از دادههای اصلی را بر اثر خیالپردازیهایی ضمن بازیابی و تحریف و حذف از دست میداد. بنابراین، دادهها تنها شامل آنهایی بودند که فروید به یاد میآورد. [۵۰]
دوانبی، شولتز و سیدنیالن، شولتز، تاریخ روانشناسی نوین، ص۴۷۷، علیاکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
انتقاد دیگر، مربوط به فرضیههای فروید میباشد. فرضیههایی مانند "غریزه زندگی" یا "غریزه مرگ" که نه میتوان آنها را اثبات کرد و نه میتوان رفتار فرد را در آینده بر اساس آنها پیشبینی کرد، در صورتی که یک تئوری خوب آن است که بتواند به فرد قدرت پیشبینی بدهد. [۵۱]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت، ص۳۹، تهران، رشد، ۱۳۷۴، چاپ پنجم.
۱۳.۵ - پویاییهای شخصیت در نظر فرویدفروید، تحت تاثیر (به اصطلاح) فلسفه علمی پوزیتویسم، ارگانیسم انسان را نظام پیچیده انرژی میدانست. انرژی نیز حاصل غذا و تحلیل آن است که در اشکال مختلف فیزیولوژیکی و روانشناختی ظاهر شده و بر حسب کارش نامگذاری میشود. این انرژی در شکل روانشناختی خود به انرژی روانی موسوم است و بنابر "اصل بقاء" انرژی هیچ گاه از بین نمیرود، بلکه تغییر شکل مییابد. مثلا انرژی روانی به انرژی فیزیولوژیک یا بالعکس تبدیل میشود. پل میان انرژی بدن و شخصیت انسان را "نهاد" و غرایزش تشکیل میدهد. ۱۳.۶ - نقد و بررسی نقدهامطالب فوق از جهاتی قابل بحث و توضیح میباشد: از نظر ما تفکر پوزیتویسمی، مردود شناخته میشود و تعبیر فلسفه علمی نیز خالی از تضاد و تناقض نیست. ما انسان را موجودی صرفا مادی نمیدانیم، بلکه بعد اصلی او را روح او میدانیم. بنابراین، انسان تنها ارگانیسم نیست تا نظام پیچیده انرژی بتواند روح او را تبیین کند. انرژی موجود در موجودات زنده، انرژی حیاتی است و ماهیتا با انرژی غیرحیاتی متفاوت است. انرژی غیرحیاتی در درون موجود زنده تبدیل به انرژی حیاتی میشود. تفکر، امیال، آگاهیها و غیره نه از امور مادی و نه از فعل و انفعالات مادیاند و صرفا تحقق آنها، جنبه اعدادی برای تفکر و سایر پدیدههای روانی دارند هر چند به انرژی، و فعل و انفعالات فیزیولوژیکی هم نیاز دارند. فروید "نهاد" را پلی میان انرژی بدنی و شخصیت انسان معرفی میکند. اما در گفتار وی واقعیت و هویت این پل روشن نیست. آیا او آن را یک واقعیت روانی میداند یا یک امر فرضی؟ [۵۲]
جمعی از مولفان، مکتبهای روانشناسی و نقد آن، ص۳۵۵، تهران، سمت، ۱۳۸۰.
انتقادهای دیگری نیز وجود دارند که برخی، آنها را مهم میدانند، اما دیگران آنها را بیاهمیت میشمارند. از جمله این انتقادها تاکید زیاد فروید بر میل جنسی و آسیبهای جنسی اوان کودکی، به علاوه ضعف خود شیوه روانکاوی است. [۵۳]
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظامهای روانشناسی، ص۲۷۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله « نقد مکتب روانکاوی»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۱/۱۵. • سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مکتب روانکاوی»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۱/۱۱. • سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رویکردهای روانشناسی»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۱۵. • سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روشهای تحقیق در روانشناسی »، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۱۵. • سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مفاهیم اساسی روانکاوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۱. ردههای این صفحه : اصطلاحات روانشناسی | تاریخ روانشناسی | روانسنجی | روانشناسی آموزش | روانشناسی بالینی | روانشناسی تربیتی | روانکاوی | روشهای تحقیق در روانشناسی | روشهای درمان در روانشناسی | رویکردهای روانشناسی | علوم تربیتی | فنون مشاوره | مباحث روانشناسی | مشاوره و راهنمایی | مکاتب روانشناسی | نظریههای درمان در روانشناسی | نقد مکاتب روانشناسی
|