مندوحهمندوحه به قدرت بر امتثال تکلیف در ضمن فرد مباح اطلاق میشود. ۱ - تعریفمندوحه، به معنای قدرت و توانایی مکلف در ادای ماموربه در ضمن فرد مباح است؛ یعنی مکلف ناگزیر نیست مامورٌ به را در ضمن فرد حرام به جا آورد. ۲ - دیدگاه اصولیونبرخی از اصولیها قید «مندوحه» را به عنوان مسئله اجتماع امر و نهی افزودهاند (اجتماع الامر و النهی مع المندوحة) و معتقدند نزاع درباره جواز اجتماع امر و نهی یا امتناع آن دو در جایی تصور دارد که مکلف اختیار داشته باشد مامورٌ به را هم در ضمن فرد مباح و هم در ضمن فرد حرام انجام دهد. برای نمونه، در مثال نماز در خانه غصبی که امر به نماز و نهی از غصب متوجه مکلف شده است محل نزاع آن جایی است که مکلف میتواند نماز را هم در مکان مباح و هم در مکان غصبی بخواند، اما با انتخاب بد خویش، در مکان غصبی میخواند؛ ولی در جایی که وی ناچار است نماز را در مکان غصبی بخواند، بحث اجتماع امر و نهی پیش نمیآید، زیرا نمونهای از تکلیف به محال است و حتی کسانی که نظریه جواز اجتماع را پذیرفتهاند آن را نپسندیدهاند. مرحوم « آخوند » در « کفایة » در پاسخ این گروه میگوید: وجود و عدم مندوحه هیچ تاثیری در بحث ندارد، زیرا جواز به معنای امکان است و قائل به جواز معتقد است نفس اجتماع دو تکلیف از نظر عقلی محال نیست بلکه ممکن است، چه در خارج مندوحه باشد و چه نباشد. به بیان دیگر، بحث اجتماع امر و نهی، در مقام ثبوت و این که آیا نفس چنین تکلیفی امکان دارد یا ندارد، مطرح است اما مندوحه داشتن یا نداشتن، مربوط به مقام اثبات تکلیف و امتثال آن است. [۱]
شرح اصول فقه، محمدی، علی، ج۲، ص۲۶۸.
[۲]
سیری کامل در اصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۶، ص۵۰۰.
[۳]
کفایة الاصول، فاضل لنکرانی، محمد، ج۳، ص۲۹.
[۱۰]
مقالات اصولی، موسوی بجنوردی، محمد، ص۱۰۰.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۸۰۵، برگرفته از مقاله «مندوحه». |