مجاز مرسلمجاز مرسل، بهمعنای استعمال لفظ در معنای غیرحقیقی، به سببی غیر از علاقه مشابهت میباشد. ۱ - اقسام استعمال مجازیهرگاه لفظی در دو یا چند معنا استعمال گردد ولی فقط برای یکی از آن معانی وضع شده باشد، استعمال آن در سایر معانی، «مجاز» خواهد بود. استعمال مجازی بر دو قسم است: ۱.۱ - قسم اولاستعاره یا مجاز مستعار و غیر مرسل؛ در این قسم، صحت استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی مبنی بر مشابهت بین معنای حقیقی و غیر حقیقی است. به عبارت دیگر؛ علاقه بین دو معنا، مشابهت آن دو است بدون آنکه ادات تشبیه در آن ذکر شده باشد، مثل اطلاق گنج بر علم، و اطلاق شیر بر انسان شجاع، و اطلاق حیات بر ایمان. ۱.۲ - قسم دوممجاز مرسل؛ در این قسم، صحت استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی به لحاظ مناسبتی غیر از مشابهت است. در تعداد این علاقهها و اینکه آیا این علاقهها توقیفی است (که تجاوز از آنها جایز نباشد) یا غیر توقیفی و بستگی به مقبولیت عرفی دارد، در علم معانی و بیان بحث شده است. بنابراین مجاز مرسل، مقابل استعاره بوده و عبارت است از استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی، به سبب علاقهای غیر از مشابهت، و به کمک قرینه. استعمال لفظ در معنای غیر حقیقی، به کمک قرینه صورت میگیرد و به مناسبت و علاقه نیاز دارد. این علاقه گاهی مشابهت است، و گاهی علایق و مناسبتهای دیگر. در صورتی که علاقه، غیر مشابهت باشد، به آن مجاز مرسل میگویند، مانند: استعمال لفظ «ید» در مفهوم نعمت، به دلیل این که «ید» علت فاعلی برای نعمت است، و یا مانند استعمال کل در جزء، هم چون استعمال لفظ «رقبه» به معنای گردن، یا لفظ «عین» به معنای چشم، در انسان، زیرا «رقبة» به معنای انسان غیر آزاد (عبد) و «عین» به معنای مأمور مخفی و جاسوس میباشد. [۱]
زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج۱، ص۲۹۶.
۲ - انواع علاقه در مجاز مرسلبرخی از این علاقهها به شرح ذیل است: ۱. اطلاق سبب بر مسبّب: مثل اطلاق باران بر گیاه، در: «رَعَینا غیثاً». ۲. اطلاق مسبّب بر سبب: مثل اطلاق گیاه بر باران، در: «امطرت السماء نباتاً». ۳. اطلاق اسم کلّ بر جزء: مثل اطلاق قلب بر ذات شخص، در: «لاتکتموا الشهادة و مَن یکتمها فانّه آثمٌ قلبه». ۴. اطلاق اسم جزء بر کلّ: مثل اطلاق انگشتان بر سرانگشتان، در: «یجعلون اصابعهم فی آذانهم». ۵. اطلاق اسم محلّ بر حال: مثل اطلاق مجلس بر اهل مجلس، در: «فلیَدعُ نادیة». ۶. اطلاق اسم حال بر محلّ: مثل اطلاق رحمت بر محل رحمت، در: «ففی رحمة الله هم فیها خالدون». ۷. تسمیه شئ به اسم آلت و ابزار آن: مثل اطلاق زبان که ابزار لغت است بر لغت، در: «و ما ارسلنا من رسولٍ الا بلسان قومه». ۸. تسمیه شئ به اسم حالت سابق: مثل اطلاق یتیم بر فرد بالغ رشید، در: «و آتوا الیتامی اموالهم». ۹. تسمیه شئ به اسم حالت لاحق: مثل اطلاق خمر بر عِنَب، در: «انّی ارانی اعصرُ خمراً». [۱۱]
شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق)، ص۵۲.
[۱۳]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۴۲-۴۳.
۳ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق). • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی. • مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول. • سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۴ - پانویس
۵ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «مجاز مرسل»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۱. فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۹۵، برگرفته از مقاله «مجاز مرسل». ردههای این صفحه : مجاز مفرد
|