عافیتعافيت به عنوان نقطه مقابل ابتلا و گرفتاری است و به معنای سلامت از هر نوع آفت و ناگواری جسمي و روحی، ظاهری و باطنی، دنيوی و احروی است. نعمت عافيت بعد از نعمت يقين، از نعمتهاي بزرگ خداوند است. ۱ - مصادیق عافیتحضرت علی (علیهالسلام) در نهج البلاغه به تفصیل درباره مسئله عافیت پرداختهاند، که در ادامه آن را بررسی میکنیم. ۱.۱ - طلب خیر و خوبی از خدا«فی وصیته لا بنه (علیهالسلام): و اکثر الاستخارة؛ در وصیت خود به فرزندش میفرماید: از خدا بسیار طلب خیر کن». ۱.۲ - سازش با بیماری«امش بدائک ما مشی بک؛ تا زمانی که بیماری با تو میسازد تو نیز با آن بساز». ۱.۳ - درشتی و نرمیدرشتی و نرمی به هم در به است «اذا کان الرفق خرقا کان الخرق رفقا. ربما کان الدوا دا، و الدا دوا؛ هرگاه به جای نرمی، خشونت لازم باشد، خشونت (عین) نرمی است، بسا دارو که (مایه) درد و بیماری باشد و بسا درد و بیماری، که خود دارو میباشد». ۱.۴ - سخن علی در پایان عهدنامه«فی ختام کتابه للاشتر لما ولاه مصر: انا اسال الله بسعة رحمته، و عظیم قدرته علی اعطا کل رغبة... ان یختم لی و لک بالسعادة و الشهادة؛ امام علی (علیهالسلام)، در پایان عهدنامه خود، به مالک اشتر میفرماید: من از خداوند، به رحمت گسترده و قدرت عظیمش بر برآوردن هر خواهش و مطلوبی، مسئلت دارم که... عاقبت من و تو را به سعادت و شهادت ختم فرماید». ۱.۵ - امان از تیرهای روزگار«ان الدهر موتر قوسه، لا تخطی سهامه، و لا توسی جراحه. یرمی الحی بالموت، و الصحیح بالسقهم، و الناجی بالعطب؛ روزگار زه کمان خود را بسته است، تیرهایش خطا نرود و زخمهایش درمان نشود، زنده را هدف تیر مرگ قرار میدهد و تندرست را آماج تیر بیماری و نجات یافته را هدف تیر هلاکت». ۱.۶ - طلب عافیت«نحمده علی ما کان، و نستعینه من امرنا علی ما یکون، و نساله المعافاة فی الادیان، کما نساله المعافاة فی الابدان؛ خدا را برای آن چه عطا فرموده ستایش میکنیم و در کارهای خود از او یاری میجوییم و عافیت و سلامت در دین و عقیده را زا او میطلبیم؛ همچنان که سلامت بدنها را از او خواستاریم». ۱.۷ - نعمت وبلای حقیقی«ما خیر بخیر بعده النار، و ما شر بشر بعده الجنة، و کل نعیم دون الجنة فهو محقور، و کل بلا دون النار عافیة؛ خیری که در پی آن آتش بود خیر نتوان شمرد و شری که در پس آن بهشت باشد شر نیست. هر نعمتی جز بهشت ناچیز است و هر بلایی جز آتش عافیت». ۱.۸ - دو نعمت زایل«لا ینبغی للعبد ان یثق بخصلتین:العافیه، و الغنی، بینا تراه معافی، اذ سقم، و بینا تراه غنیا، اذ افتقر؛ بنده را نسزد که به دو چیز اعتماد کند: عافیت و توانگری؛ زیرا در حالی که او را سالم میبینی ناگهان بیمار میشود و در حالی که توانگرش میبینی ناگهان به فقر دچار میگردد». ۱.۹ - فرجام کار«ان اتاکم الله بعافیه فاقبلوا، و ان ابتلیتم فاصبروا، فان العاقبه للمتقین؛ اگر خداوند به شما عافیتی داد، بپذیرید و اگر مبتلا شدید، شکیبایی ورزید؛ زیرا فرجام از آن پرهیزکاران است». ۱.۱۰ - محاسن بیماری«لبعض اصحابه فی علة اعتلها: جعل الله ماکان من شکواک حطا لسیئاتک، فان المرض لا اجر فیه، و لکنه یحط السیئات، و یحتها حت الاوراق. و انما الاجر فی القول باللسان، و العمل بالایدی و الاقدام، و ان الله سبحانه یدخل بصدق النیة و السریرة الصالحة من یشا من عباده الجنة؛ امیرالمومنین امام علی امام علی (علیهالسلام) به یکی از اصحاب خود که به مرضی مبتلا شده بود، چنین فرمود: خداوند آنچه را که از این بیماری عارض تو گردانیده، موجبی برای فرور ریختن گناهانت قرار داده است که همانا بیماری برای انسان اجر و مزدی در بر ندارد؛ لیکن گناهان را پایین می آورد و آن ها را به مانند فرو ریختن برگ از درختان فرو می ریزد. جز این نیست که مزد در برابر گفتار با زبان و عمل با دستها و گامهاست. همانا خدای سبحان هر یک از بندگانش را که اراده کند به واسطه درستی نیت و اندیشه صالح و پسندیدهای که دارا بوده به بهشت داخل میکند». ۲ - پانویس۳ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عافیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۰. |