حد تامحد تام یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و به معنای تعریف مشتمل بر تمام ذاتیات شیء است. ۱ - توضیح اصطلاححد یا تعریف به حسب اینکه شامل تمام ذاتیات محدود میشود یا نه، به تام و ناقص تقسیم میشود. [۲]
شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۱۴.
حد تام، حدی است که همه ذاتیات معرَّف یا محدود را در برگیرد و باعث شناخت ماهیت و حقیقت محدود شود؛ مانند: الانسان حیوان ناطق. حد تام، «حدّ محقِّق» نیز نامیده میشود؛ به این دلیل که همانند رسم تام، تحققْبخش شیء محدود است، به خلاف حد ناقص و رسم ناقص. [۵]
شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق)، ص۴۴.
[۶]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۵-۱۲۶.
۲ - کاملترین تعریفحد تام که کاملترین تعاریف است از انضمام جنس قریب به فصل قریب با رعایت ترتیب حاصل میشود. [۹]
شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۸۶.
با توجه به قید «رعایت ترتیب»، ممکن است حدی مشتمل بر جنس قریب و فصل قریب باشد، ولی حد ناقص به حساب آید و آن، جایی است که به لحاظ صورت (نحوه چینش) دچار مشکل باشد؛ مانند اینکه در تعریف انسان، حیوان بعد از ناطق ذکر شود. مقصود از تعریف به حد تام، تنها این نیست که محدود یا معَرَّف (شیء تعریفشده) ممتاز از سایر ماهیتها شود، بلکه مراد این است که صورت معقولی که مطابق صورت موجود خارجی باشد در نفس حاصل شود و ماهیت شیء تبیین شود. [۱۱]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۸-۱۵۹.
[۱۲]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۰.
۳ - حد تام از نگاه منطقیاناز آنچه منطقیان در باره حد تام گفتهاند چنین به دست میآید: ۱. جنس قریب و فصل قریب دربر دارنده تمام ذاتیات معرف است، به همین سبب، تعریف به آن دو را با رعایت ترتیب، حد تام گویند. [۱۳]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۷۸-۷۹.
۲. در حد تام به جای جنس قریب میتوان جنس و فصل آن را آورد. ۳. حد تام به لحاظ مفهوم با محدود مساوی است. ۴. حد تام به نحو مطابقی بر محدود خود دلالت میکند و باعث تصور حقیقی محدود میشود. [۱۴]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۴۱.
[۱۵]
جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۷.
۴ - نکتههمانگونه که گذشت، بیشتر منطقیان، رعایت ترتیب بین اجزای حد را شرط دانستهاند و معتقدند جزء اعم باید قبل از جزء اخص آورده شود، ولی برخی ترتیب را شرط ندانستهاند. کسانی که ترتیب را شرط میدانند استدلال میکنند که تصور و معرفت اجزا باید مطابق وضع طبیعت باشد و چون جزء عام، بسیطتر است طبعاً بر خاص، تقدم جوهری دارد و در صورتی که ترتیب رعایت نشود اجزا به طور صحیح تصور نمیشوند و تعریف حدی نخواهد بود، بلکه تعریف رسمی خواهد بود. آنان که ترتیب را شرط صحت نمیدانند میگویند که هر چند بهتر است ترتیب رعایت شود، ولی لازم نیست، زیرا مقصود از حد، تصور اجزای ماهیت است به هر صورتی که حاصل شود. [۱۷]
ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۵۲.
۵ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق). • خوانساری، محمد، منطق صوری. • جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل. • قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین. • مظفر، محمدرضا، المنطق. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات و التنبیهات. • حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۶ - پانویس
۷ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «حد تام»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۱۷. |