فصلفصل، یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و بهمعنای کلیِ ذاتیِ مختصّ به یک ماهیت است. ۱ - اصطلاحشناسیفصل در لغت به معنای جدا شدن و جدایی است، و در منطق، اسم برای یکی از کلیات خمس است. فصل را از آن جهت فصل گفتهاند که ممیّز ذات است بعد از آن که در یکی از اجزای ذات با اشیای دیگر اشتراک داشته است. [۲]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۱۳.
[۳]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۶۳.
۲ - اقسام کلیات خمسکلیات خمس به کلی ذاتی و کلی عَرَضی تقسیم میگردد. ۳ - توضیح اصطلاحفصل، کلی ذاتیای است خاص یک ماهیت که موجب امتیاز آن ماهیت از ماهیات دیگری که با آن در جنس مشترک هستند میشود، و در جواب سؤال "ایّ شئ هو فی ذاته" میآید؛ مانند "ناطق" که فصل انسان است و آن را از حیوانات دیگر جدا میسازد. مقصود از شئ، جنس است که قبل از سؤال از فصل شناخته شده است، مثلاً وقتی شبحی را از دور ببینیم و بدانیم که حیوان است ولی خصوصیات آن حیوان را ندانیم، سؤال میکنیم که کدام حیوان است؟ اگر انسان باشد جواب داده میشود: ناطق، و اگر فرس باشد جواب داده میشود: صاهل و اگر بدانیم جسم است ولی ندانیم چه جسمی است سؤال میکنیم، کدام جسم است؟ اگر حیوان باشد در جواب گفته میشود: حساس (که فصل حیوان است). بنابراین فصل، ذاتی اخص و جزء مختص و ممیز ماهیت است، در مقابل جنس که ذاتی اعم و جزء مشترک آن ماهیت با ماهیات مشارک آن است. [۹]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۴۸-۶۰.
[۱۰]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۹۸.
[۱۱]
ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۲۴۱.
[۱۲]
فخرالدين رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۲۲۳.
۴ - واژههای مترادف فصلواژههای مترادف فصل عبارتاند از: ذاتیات ممیزه، ذاتی اخص، ذاتی خاص، فصل ذاتی، فصل خاص الخاص، فصل غیر مفارق ذاتی و فصل مرکب (مقابل مجرّد). ۵ - اقسام فصلبرای فصل اقسام متعددی ذکر شده که از جمله آنها تقسیم به فصل قریب و فصل بعید، فصل مقسّم و فصل مقوّم و فصل محصّل است. از فصل، مصدر جعلی به نام فصلیت انتزاع میشود که از معقولات ثانیه منطقی به شمار میآید. [۱۳]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۲۸.
[۱۴]
ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۸.
[۱۶]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۴۲.
[۱۷]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۷۲-۷۶.
[۱۸]
جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۷.
[۱۹]
ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۸-۲۰.
[۲۰]
فخرالدين رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۲۷۸.
[۲۱]
فخرالدين رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۲۸۲.
۶ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • خوانساری، محمد، منطق صوری. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • مظفر، محمدرضا، المنطق. • جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق. • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة. • فخرالدين رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • فیّاض، محمّد اسحاق، محاضرات فی اصول الفقه. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۷ - پانویس
۸ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «فصل»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱۶. |