جنید بن عبدالرحمانسردار عرب و عامل هشامبن عبدالملک اموی در سند و خراسان بود. ۱ - حکومت سندویاز قبیله بنیمُرَّه بود که در دمشق سکنا گزیدهبودند [۱]
ابن حزم، جمهره انسابالعرب، ج۱، ص۲۵۲.
[۲]
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۳۲۲، چاپ علی شیری.
و در زمان یزیدبنعبدالملک (حک: ۱۰۱ـ ۱۰۵) مدتی والی سند شد. بعدها هشامبن عبدالملک (حک: ۱۰۵ـ۱۲۵) او را در مقام خود نگاهداشت. [۳]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۴۴۲.
[۴]
یعقوبی، ج۲، ص۳۱۶.
جنید تا دَیبُل پیش رفت و به رود مهران رسید. در آنجا، جیشبه/ جیسیهبنداهر، حاکمسند، مانععبور ویشد و بهجنید نوشت که پیشاز این اسلام آورده و عمربنعبدالعزیز او را به کار این مُلک گماشته است. آندو چون به یکدیگر اعتماد نداشتند، نزد هم گروگان فرستادند و سرانجام جنگیدند که به شکست و کشتهشدن جیسیه انجامید. چَچبنداهر (در منابععربی: صَصّه)، برادر جیسیه، که از میدان جنگ گریختهبود، قصد عراق کرد تا خالدبنعبداللّه را از پیمان شکنی جنید آگاه سازد، اما جنید وی را نیز کشت [۵]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۴۴۲.
[۶]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۸۹ ـ ۵۹۰.
[۷]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۳۵.
[۸]
اخبار الدولهالعباسیه وفیه اخبار العباس و ولده، ج۱، ص۲۰۱.
و به حملههای خود ادامه داد و سپاهیانش از دو محور به سوی گجرات و مالوه پیشروی کردند. جنید چهلمیلیون (درهم) غنیمتی را که به دستآورد برای خلیفه فرستاد.۲ - برکناری از حکومت سندویدر ۱۱۰ از حکومتسند برکنار شد [۹]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۴۴۲ـ ۴۴۳.
[۱۰]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۹۰.
[۱۱]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۳۵.
[۱۲]
یعقوبی، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۱۷.
[۱۳]
د. اسلام، چاپ دوم، ذیلمادّه.
و پساز بازگشت، هشام در بارهاسرا و غنایم فتح سند از وی پرسشکرد و او پاسخ مبسوطی به خلیفه داد. ارقامی که یعقوبی [۱۴]
یعقوبی، ج۲، ص۳۱۷.
در اینباره ذکر کرده، بسیار مبالغهآمیز است. پساز آن که جنید سند را ترککرد، مردم سرزمینهای فتح شده شورشکردند و به تدریج تمام شهرها را پسگرفتند. این وضع سبب شد که جانشین وی، تمیمبن زید عُتبی خیلی زود جای خود را به حَکَمبنعَوانه کلبی بدهد. [۱۵]
یعقوبی، ج۲، ص۳۱۷.
۳ - حکومت خراسانجنید، پس از عزل از حکومتسند، به دمشق رفت و توجههشام و همسر ویرا بر انگیخت. هشام نیز در ۱۱۱ اَشْرَسبنعبداللّه ، والی خراسان ، را برکنار و جنید را به جای او منصوبکرد. [۱۶]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۶۷.
[۱۷]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۴۲۹.
هنگامی که جنید به مرو رسید، حَطّاب/ خطّاببنمُحْرِز سُلَمی، نمایندهاشرس، به او پیوست. سپسجنید به اشرســ که در حال جنگ با مردم بخارا و سُغد بود ــ پیغامفرستاد و سوارانیخواست تا به او بپیوندند، زیرا نمیخواست اشرس بدونویاقدامیکند. آنگاه با ترکها جنگید و آنان را شکستداد و پیروزمندانه به مرو بازگشت. وی عاملانی به ولایات گوناگون، از جمله بخارا و سمرقند و هرات و بلخ، فرستاد که همه از هم قبیلهایهای او، یعنی از عرب مُضَر، بودند. [۱۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۶۷ـ۶۹.
[۱۹]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۵۶ـ۱۵۷.
۴ - جنگ دره یا واقعه شعبحادثه مهم دوره جنید در خراسان واقعه شِعب یا جنگ دره است. او در سال۱۱۲، برای حمله به تَخارستان حرکت کرد. در این هنگام، ترکان، به فرمان خاقان خود، به طرف سمرقند حرکت کردند. سَوره بن حُرّ ، حاکم سمرقند، از جنید کمک خواست و او نیز از لشکرکشی به تخارستان منصرف گردید و به رغم مشورت برخی سرانلشکر، منتظر اجتماع نیروهایش، که در شهرها پراکنده بودند، نشد و به سوی سمرقند شتافت. خاقان، که از حرکت جنید و مسیر او آگاه بود، با لشکری عظیم در دره زرافشان (یا سغد) راه را بر او بست و اهالی سغد و فرغانه و چاچ همراه لشکریان ترک بر او هجوم بردند و سپاهش را محاصره کردند و جمعی را کشتند. جنید، سورهبن حرّ را به یاری فراخواند و او با دوازده هزار تن از سربازانش از سمرقند بیرون رفت، اما ترکان وارد جنگ با وی شدند و لشکریانش را شکستدادند. خود او نیز کشته شد و به جز دو هزار یا هزار تناز لشکر وی، بقیه از پای در آمدند. جنید از این واقعه جان به در برد. هنگام خروج وی از دره، ترکان بار دیگر به لشکریانش حمله بردند. اما آنان دلیری کردند و دشمن شکست خورد. ۴.۱ - اقامت در سمرقندجنید با لشکرخود به سمرقند رفت. در راه، فراریان و بازماندگان لشکر سوره به وی پیوستند. وی چهار ماه در سغد اقامت کرد و کشته شدن سوره و مشکلات خویش را به هشام گزارشداد. خلیفه نیز برای جنید دههزار سپاهی از بصره و دههزار تن از کوفه با سلاحهای بسیار فرستاد. ترکان بار دیگر بخارا را محاصره کردند. جنید، که بر جان مسلمانان و فرمانده آنان ( قَطَنبن قُتَیبهبن مسلم ) نگران بود، از سمرقند بیرون رفت. در اول رمضان ۱۱۲، ترکان در ناحیه بین طَواویس و کَرمینیه (هر دو نزدیک سمرقند) با او روبهرو شدند. در اینجنگمسلمانانپیروز شدند و طواویس و کرمینیه را از ترکانپسگرفتند. جنید با لشکر خود، در روز مهرگان به بخارا رسید. [۲۰]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۶۲ـ۱۷۰.
[۲۱]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۸، ص ۲۷۸ـ۲۸۲.
[۲۲]
خلیفهبن خیاط، تاریخ خلیفهبن خیاط، ج۱، ص۲۷۰، روایه بقیبن مخلد.
به روایتی، واقعه شعب در سال ۱۱۳ روی داده است. [۲۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۷۱ـ۸۴.
۵ - دلیل عزل از حکومت خراسانپس از تثبیت موقعیت مسلمانان در بخارا و سمرقند، جنید به مرو رفت. وی در ۱۱۳ از تحرک داعیانعباسی و رونق دعوت آنان مطّلع شد. اعلام کرد که بر هر کسی از آنان دست یابد، خونش را میریزد. [۲۴]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۸۸.
جنید در ۱۱۴ به ناحیه چغانیان ، در ماوراء النهر ، لشکر کشید و بیهیچ آسیبی به مقرّ خود بازگشت [۲۵]
خلیفهبن خیاط، تاریخ خلیفهبن خیاط، ج۱، ص۲۷۱، روایه بقیبن مخلد.
و سرانجام در ۱۱۶، هشام بر وی خشم گرفت و او را برکنار کرد. [۲۶]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۹۲ـ۹۳.
[۲۷]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۸۱ـ۱۸۲.
شاید نفرستادن وجوه هنگفتی که بتواند خلیفه اموی را راضی کند، دلیل عزل وی بودهاست. اوضاع مغشوش ماوراءالنهر، مخارجسربازانو خانوادههایعربساکنخراسان، و سخاوتجنید در حق پناهندگان و شاعران، چیزیدر خزانه او باقی نگذاشتهبود. [۲۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۹۳ـ۹۴.
[۲۹]
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۳۲۳ـ۳۲۷، چاپ علی شیری.
بعید نیست که یکی از اسباب عزل وی، تسلط ترکان بر دره حاصلخیز زرافشان، در نتیجه قحطی خراسان در ۱۱۵، بوده باشد. به نظر برخی مورخان، این دوره از حیات سیاسی و نظامی جنید با بیکفایتی همراه بوده است [۳۰]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۹۲.
[۳۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۳۲۲، چاپ علی شیری.
[۳۲]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۳۳۹.
[۳۳]
بارتولد، ۱۳۴۴، ص۲۳.
[۳۴]
بارتولد، ۱۳۶۶ ش، ج۱، ص۴۲۱.
۶ - وفاتعاصمبنعبداللّه ، حاکم جدید خراسان، مأموریت داشت که جنید را اعدام نماید، اما جنید در محرّم ۱۱۶ به بیماری استسقا در مرو درگذشت. [۳۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۹۳.
۷ - فهرست منابع(۱) ابناثیر. (۲) ابناعثم كوفی، كتابالفتوح، چاپعلیشیری، بیروت۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳) ابن حزم، جمهره انسابالعرب، بیروت۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۴) ابنعساكر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. (۵) اخبار الدولهالعباسیه وفیه اخبار العباس و ولده، چاپعبدالعزیز دوری و عبدالجبارمطلبی، بیروت: دارالطلیعه للطباعه و النشر،۱۹۷۱. (۶) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخسیاسی و اجتماعیآسیای مركزی تا قرندوازده، ترجمهعلیمحمد زهما،چاپاسداللّهحبیب، كابل۱۳۴۴. (۷) همو، تركستاننامه: تركستان در عهد هجوممغول، ترجمه كریم كشاورز، تهران۱۳۶۶ ش. (۸) بلاذری(لیدن). (۹) خلیفهبن خیاط، تاریخ خلیفهبن خیاط، روایه بقیبن مخلد، چاپ سهیل زكّار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۱۰) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلامتدمری، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ۱۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۱۱) طبری، تاریخ (بیروت). (۱۲) یعقوبی. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنید بن عبدالرحمان»، شماره ۵۱۲۲. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|