جامع اعمی (صحیح و اعم)جامع اعمی مفهوم مشترک میان افراد صحیح و فاسدِ یک موضوع فقهی است. فهرست مندرجات۲ - وجوهی در تصویر جامع اعمی ۲.۱ - دیدگاه میرزای قمی ۲.۲ - جامع اعمی معظم اجزای عبادت است ۲.۳ - وضع الفظ عبادات مانند اعلام شخصی است ۲.۴ - معنای جامع اعمی عرفی است ۲.۵ - وضع اسمای عبادات مانند وضع الفاظ مقادیر و اوزان است ۳ - تصویر جامع بر اساس هر دو قول صحیحی و اعمی ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - تعریف جامع اعمیجامع اعمی ( صحیح و اعم ) مقابل جامع صحیحی و به معناى مفهوم مشترکى است که اعمى در بحث صحیح و اعم براى افراد و مصادیق مختلف یک عبادت و یا معامله خاص ، در نظر می گیرد ، که شامل تمام افراد صحیح و فاسد مى گردد ؛ براى مثال ، لفظ نماز ، از نظر اعمى ، براى دلالت بر نماز صحیح و فاسد که داراى افراد و مصادیق مختلف است ، وضع شده است. از نظر اعمى لازم است قدر جامعى ( مفهوم مشترکى ) بین افراد صحیح و فاسد ، تصور شود تا به عنوان موضوع له ، در نظر گرفته شود . ۲ - وجوهی در تصویر جامع اعمیدر تصویر جامع اعمى از سوى اصولیون وجوهى بیان شده است: ۲.۱ - دیدگاه میرزای قمیبرخى هم چون مرحوم " محقق قمی " در کتاب " قوانین الاصول " ، معتقدند موضوع له الفاظ عبادات اجزایى است که جنبه رکنیت دارد ، براى مثال ، در نماز پنج رکن وجود دارد که موضوع له لفظ نماز ، این ارکان پنج گانه است ، زیرا اگر این ارکان تحقق داشته باشد ، نماز هم تحقق دارد و چنان چه یکى از آن پنج رکن از بین برود نماز هم منتفى مى شود . بنابراین سایر اجزا و شرایط نماز ، جزء مأمور به بوده و در مقام امتثال باید آنها را به جا آورد ، اما در صدق مفهوم و موضوعله نماز دخالتى ندارند. ۲.۲ - جامع اعمی معظم اجزای عبادت استبرخى دیگر از اصولىها معتقدند جامع اعمی، معظم اجزاى عبادت است ، براى مثال ، در نماز که داراى ده جزء است ، جامع اعمی، وجود هفت یا هشت جزء مىباشد ، که اگر نمازى داراى این اجزا باشد ، اسم نماز بر آن صدق مى کند و در غیر این صورت ، اسم نماز بر آن اجزا گذاشته نمىشود . ۲.۳ - وضع الفظ عبادات مانند اعلام شخصی استگروهى بر این باورند که وضع الفاظ عبادات مانند اعلام شخصى است ؛ یعنى همانطور که در اعلام شخصى ، تبادل حالات ، دخالتى در تفاوت صدق لفظ بر معنا و حقیقت بودن آن ندارد ، در الفاظ عبادات ، مانند نماز ، هم این گونه است ؛ یعنى در الفاظ عبادات نیز گفته مى شود که نماز داراى حالات مختلفى است ( حالت صحت و حالت فساد ) اما این تفاوت حالات ، سبب تغییر موضوع له و مسما نمى شود. ۲.۴ - معنای جامع اعمی عرفی استعدهاى دیگر معتقدند جامع اعمی، همان چیزى است که تسمیه عرفى بر آن صدق می کند ؛ یعنى در نظر عرف نام عبادت خاص بر آن صادق است ؛ به این بیان که الفاظ عبادات ، در ابتدا براى مفهوم عبادت صحیح تام الاجزاء و الشرایط وضع شده است ، مثل این که شارع ، لفظ نماز را براى نماز فرد حاضر مختار که داراى ده جزء است وضع نموده ، اما عرف مسامحه مى کند و لفظ نماز را بر عبادتى هم که فاقد بعضى از اجزا و شرایط باشد ، اطلاق مى کند، خواه آن نماز صحیح و خواه فاسد باشد . ۲.۵ - وضع اسماى عبادات مانند وضع الفاظ مقادیر و اوزان استبعضى اعتقاد دارند وضع اسماى عبادات ، مانند وضع الفاظ مقادیر و اوزان است ؛ به این بیان که واضع در وضع اسامى اوزان و مقادیر ، برای مثال ؛ وقتى مى خواسته، کلمه " خروار " را نامگذارى کند ، آن را براى " صد من " در نظر گرفته ، اما " صد من " را به طور دقیق موضوع له قرار نداده است ، بلکه گفته اگر مختصرى هم از آن مقدار کمتر یا بیشتر باشد مانعى ندارد . یا این که واضع در ابتدا لفظ مذکور را براى خصوص " صد من " وضع کرده ، اما بعد بر اثر کثرت استعمال و تسامح هاى عرفى ، در مواردى که مختصرى کم و یا زیاد باشد نیز استعمال شده است ، از این رو، اعمى مى گوید: چه مانعى دارد که الفاظ عبادات ، مانند نماز ، هم این گونه باشد که شارع مقدس، نماز صحیح را در نظر گرفته، اما لفظ نماز را براى " صحیح " وضع نکرده، بلکه اگر نمازى هم کمی با آن نماز مقصود شارع تفاوت داشته باشد ، عنوان نماز حقیقتاً بر آن صادق است . ۳ - تصویر جامع بر اساس هر دو قول صحیحی و اعمیبرخى براى جامع ( چه جامع اعمى و چه صحیحی ) سه خصوصیت ذکر کرده اند: ۱ ـ جامع باید مقدور مکلف باشد ؛ ۲ ـ جامع باید قطع نظر از تعلق امر، و با قطع نظر از عنوان امر خودش تحقق و واقعیت داشته باشد ؛ ۳ ـ جامع باید بسیط باشد. [۲]
سیرى كامل در اصول فقه، فاضل لنكرانی، محمد، ج ۲، ص ۱۴۷-۱۵۴.
[۷]
ایضاح الكفایة، فاضل لنكرانی، محمد، ج ۱، ص ۱۶۰-۱۷۲.
[۹]
سیرى كامل در اصول فقه، فاضل لنكرانی، محمد، ج ۲، ص ۲۰۱و۲۲۹.
۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۷۱، برگرفته از مقاله «جامع اعمی (صحیح و اعم)». |