تفسیر به رأی در متون دینیتفسیر قرآن با نگرش غیر معتبر و بدون دلیل را تفسیر به رأی میگویند. در روایات فریقین، روایات فراوانی در نکوهش تفسیر به رأی وارد شده است که به بررسی آنها میپردازیم. ۱ - تعداد و سند روایاتدر منابع حدیثی و تفسیری فریقین، روایات فراوانی در نکوهش تفسیر به رأی آمده و بر این مبنا، این شیوه تفسیری که در واقع تحمیل بر قرآن و تطبیق قرآن بر رأی مفسر است نه تفسیر در نظر بیشتر مفسران، ناپسند و غیر معتبر شمرده شده است. مجموع روایات از طریق شیعه، به حدود ۱۵ و از طریق عامه به ۵ میرسد که سه روایت به ابن عباس و یکی به جندب بن عبداللّه و روایت پنجم هم به ابوهریره یا سعد ختم میشود. روایات شیعی نیز گر چه فراواناند، برخی از آنها، مرسل و ضعیف است و چه بسا بتوان ادعا کرد که به جز سخنان امیرمؤمنان (علیهالسلام)که در نهج البلاغه آمده و اعتبار و حجیت آنها از راههای گوناگون از جمله اتقان و قوت مضمون و دیگر قراین و شواهد تاریخی و نیز اعتماد به گردآورنده آن ثابت است تنها روایت معتبر از نظر سندی، حدیثی قدسی است که صدوق به سند خود از امام رضا (علیهالسلام) نقل کرده و همگی راویان آن توثیق شدهاند، با این حال برخی محدثان و محققان درباره روایات یاد شده، ادعای تواتر کردهاند. [۳]
البیان، ص ۲۶۹.
[۴]
مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص ۲۴۹.
ظاهراً این تواتر مستندی ندارد و روایات از حد استفاضه فراتر نمیروند، مگر اینکه به سبب یکنواختی مضمون آنها، ادعای تواتر معنوی بلکه تواتر اجمالی شود. گفتنی است که با توجه به همگونی مضامین این روایات و نقل از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و امامان معصوم (علیهمالسلام) میتوان ضعف سندی برخی روایات را از طریق صحت مضمون دیگر روایات، جبران کرد، بنابر این، اطمینان و وثوق نوعی به صدور این روایات فی الجمله از معصومان (علیهمالسلام) حاصل است. ۲ - روایات شیعیروایات موجود در منابع شیعی درباره مذمت تفسیر به رأی از این قرارند: أ. صدوق به سند خود از امام رضا (علیه السلام) به نقل از پدرانشان از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که خداوند میفرماید: آن که کلام مرا به رأی خود تفسیر کند به من ایمان نیاورده است.... سند این روایت، صحیح است و همه راویانش توثیق شدهاند. ب. به نقل صدوق از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند به خداوند دروغ بسته است. ج. نیز از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که از سه چیز از جمله تأویل ناروای قرآن بر امت خود اظهار نگرانی میکند. د. بر پایه روایتی دیگر، بیشترین نگرانی آن حضرت معنا کردن نابهجای قرآن است. ه. امام علی (علیه السلام) در پاسخ شخصی که مدّعی وجود تناقض در قرآن بود او را از تفسیر قرآن به رأی خود برحذر داشت، چرا که بسا آیهای در ظاهر به کلام بشری شباهت داشته باشد؛ ولی معنا و مقصود آن با کلام بشر شباهت نداشته باشد. و. بر پایه نقلی، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اهل بصره در نامهای به امام حسین (علیه السلام) معنای «صمد» را خواستند و امام در پاسخ با استناد به حدیثی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آنان را از جدال بدون علم و آگاهی درباره قرآن برحذر داشتند. ز. به نقل کلینی، قتادة بن دعامه به محضر امام باقر (علیه السلام) وارد شد. امام (علیه السلام) فرمود: ای قتاده!... به من گزارش شده که تو قرآن را تفسیر میکنی. گفت: آری. حضرت در ضمن سخنان خود فرمود: وای بر تو! اگر قرآن را از پیش خود تفسیر کردهای که خود و دیگران را هلاک کردهای.... ح. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند حتی اگر به نتیجه درستی نیز برسد مأجور نیست. ط. امام صادق (علیه السلام) در سخنی دیگر، تفسیر به رأی آیات کتاب خدا را کفر میشمرد. ی. از امام رضا (علیه السلام) نیز نقل شده که آن حضرت، علی بن محمد بن الجهم را از تأویل کتاب خدا با رأی خود برحذر داشت، چرا که تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند. (برای نمونههای بعدی به این منابع رجوع کنید [۲۲]
نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
)۳ - روایات اهل تسنندر منابع اهل سنت نیز روایاتی به طرق مختلف از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شدهاند: أ. کسی که به رأی خود یا به آنچه علم و آگاهی ندارد در قرآن سخن گوید در آتش، منزل گزیند. [۲۳]
جامع البیان، ج ۱، ص ۵۴.
ب. یا جایگاه خود را در آتش قرار دهد. [۲۴]
مسند احمد، ج ۱، ص ۲۳۳.
[۲۵]
مسند احمد، ج ۱، ص ۲۶۹.
[۲۶]
مسند احمد، ج ۱، ص ۳۲۳.
[۲۷]
مسند احمد، ج ۱، ص ۳۲۷.
ج. هر فرد با وضو که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، وضویش را اعاده کند. [۲۸]
کنزالعمال، ج ۲، ص ۶۲۱.
د. کسی که در کتاب خداوند به رأی خود سخنی بگوید و به نتیجه درستی هم برسد، خطاکار است. [۲۹]
کنزالعمال، ج ۲، ص ۱۶.
[۳۰]
سنن الترمذی، ج ۴، ص ۲۶۸ - ۲۶۹.
بر پایه این روایات میتوان برخی از آیات قرآنی را نیز در شمار نصوص نکوهش کننده تفسیر به رأی دانست؛ مانند آیه ۱۶۹ بقره /۲: «و اَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لا تَعلَمون»، آیه ۳۶ اسراء /۱۷ که انسان را از پیروی آنچه بدان علم ندارد نهی کرده است: «و لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ و البَصَرَ و الفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسولا»، آیه ۷ صفّ /۶۱ که کسانی را که بر خدا افترا میبندند ظالمترین افراد معرفی کرده است: «و مَن اَظلَمُ مِمَّنِ افتَری عَلَی اللّهِ الکَذِبَ»، آیه ۶۸ انعام /۶: که رسول و مردم را به رویگردانی از یاوهگویان درباره آیات خدا امر میکند: «واِذَا رَاَیتَ الَّذینَ یَخوضونَ فی ءَایتِنا فَاَعرِض عَنهُم حَتّی یَخوضوا فی حَدیث غَیرِه». در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است که مراد از «یَخوضونَ فی ءَایتِنا» کلام درباره خدا و جدال در قرآن است و شامل افسانه سازان و داستانسرایان هم میشود. ۴ - فهرست منابع(۴). بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق. (۷). البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق. (۱۲). تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه. (۱۴). التوحید، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش حسینی تهرانی، قم، جامعه مدرسین. (۱۶). جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق. (۱۸). الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق. (۲۱). سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ ق. (۲۳). علوم القرآن، محمد باقر حکیم، تهران، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق. (۲۵). عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ ق. (۳۶). کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق. (۳۸). مبانی و روشهای تفسیر قرآن، عمید زنجانی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۳ ش. (۴۲). مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)، بیروت، دارصادر. (۴۸). منیة المرید، الشهید الثانی (م. ۹۹۵ ق.)، به کوشش المختاری، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق. (۵۲). نهج البلاغه، صبحی صالح، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق. (۵۳). وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق. ۵ - پانویس۶ - منبعدائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر به رأی، ج۸، ص۱۷۹. |