تفاخر به نعمت (قرآن)آیاتی از قرآن در باره تفاخر کنندگان به نعمتهای خداوند است که مورد نکوهش قرار گرفته اند ۱ - نکوهش تفاخر کنندگان به نعمتتفاخرکنندگان به نعمت ، در پیشگاه خداوند محبوبیت ندارند. ولئن اذقنـه نعماء بعد ضراء مسته لیقولن ذهب السیـات عنی انه لفرح فخور. و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! » و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی میشود. . یکر دیگراز نقطات ضعف انسانهای بی ایمان این است که به هنگامی که در ناز و نعمت فرو میروند، چنان خودباختگی و غرور و تکبر بر آنها چیره میشود که همه چیز را فراموش میکنند، چنان که قرآن میگوید: و اگر نعمتهایی بعد از ناراحتیها به این انسان برسد چنان از خود مغرور میشود که میگوید دیگر همه مشکلات و ناراحتیهای من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت شادی و سرور بی حساب و فخر فروشی و غرور بیجا سر تا پای او را فرا میگیرد آن چنان که از شکر نعمتهای پروردگار غافل میگردد. ۲ - توضیح واژگاننعماء: نعمت بخشی بنعمتی که اثر آن در روی صاحب نعمت ظاهر گردد. و ضراء مقابل آن است. فرح و سرور : نظیر یکدیگرند در معنی، و بمعنای گشایش دل است بوسیله چیزی لذت بخش. فخور: بکسی گویند که بسیار فخر و مباهات کند، و این لفظ در نکوهش استعمال شود زیرا بمعنای تکبر کردن بر کسی است که تکبر بر او جایز نیست. معنای آیه این است که: اگر ما انسان را بعد از آنکه گرفتار بود به نعمتی برسانیم حتما میگوید شدائد از من برطرف شد. و این گفتار که قرآن به عنوان زبان حال از جنس بشر حکایت میکند کنایه است از اینکه وضع بشر چنین است که بعد از رفع گرفتاریش خاطر جمع میشود که دیگر آن شدائد و مصائب بر نمیگردد. و اینکه فرمود: " انه لفرح فخور" به منزله تعلیل برای جمله" لیقولن ذهب السیئات عنی" است که میفرماید: علت خاطر جمعیش این است که او آن چنان خوشحال میشود که خیال میکند همیشه در این حال باقی خواهد ماند چون که نعمت را بعد از بلاء چشیده است (و در دلش جایی برای فکر صحیح باقی نمیماند)، و اگر او فکر میکرد که آنچه از نعمت که در اختیار او است زوال پذیر است و نمیتوان به بقاء و دوام آن اعتماد نمود، چون امر به دست او نیست، بلکه به دست غیر او است هم چنان که احتمال دارد که آنچه از گرفتاریها و مصائب که از او برطرف شده دوباره برگردد، در این صورت دیگر خوشحال نمیشد، چون هیچ انسان عاقلی در باره امری مستعار و ناپایدار خوشحالی نمیکند. هم چنان که علت فخور بودنش همان سرور است، انسان وقتی به نعمتی میرسد بر دیگران فخرفروشی میکند، با اینکه فخر، مخصوص کرامت و فضیلتی است که خود انسان برای خود کسب کرده باشد، نه فضایلی (از قبیل زیبایی، خوش قامتی، سلامت، ثروت و هر نعمت دیگر که) به انسان داده شده است. پس، از فخرفروشی اینگونه انسانها فهمیده میشود که او نعمت را از خودش و اختیار آن را به دست خودش میداند نه به دست دیگری، و کسی را سراغ ندارد که نعمت را از او سلب کند، و یا گرفتاریهایی که داشته به او برگرداند، و به این جهت است که به دیگران فخر میفروشد. ۳ - اندوه یا تفاخر در از دست دادن و به دست آوردن نعمتلکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم والله لا یحب کل مختال فخور. این بخاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد حکمت و فایده دانستن اینکه حوادث دنیا مکتوب و مقدرند این است که در از دست دادن اندوه مخورید و در به دست آوردن شادی مکنید " لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم... " این جمله بیانگر علت مطلبی است که در آیه قبل بود البته اشتباه نشود که در آیه قبل دو چیز بود یکی خبری که خدا میداد از نوشتن حوادث قبل از وقوع آن، و یکی هم خود حوادث، و آیه مورد بحث بیانگر خبر دادن خدا است، نه خود حوادث، و کلمه" اسی" که مبدا فعل" تاسوا" است به معنای اندوه است، و منظور از" ما فات" و نیز از" ما اتی" نعمت فوت شده، و نعمت داده شده است. و معنایش این است که: اینکه ما به شما خبر میدهیم که حوادث را قبل از اینکه حادث شود نوشتهایم، برای این خبر میدهیم که از این به بعد دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان میرود اندوه مخورید، و به خاطر نعمتی که خدا به شما میدهد خوشحالی مکنید، برای اینکه انسان اگر یقین کند که آنچه فوت شده باید میشد، و ممکن نبود که فوت نشود، و آنچه عایدش گشت باید میشد و ممکن نبود که نشود، ودیعه ای است که خدا به او سپرده چنین کسی نه در هنگام فوت نعمت خیلی غصه میخورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۲۴۷، برگرفته از مقاله «تفاخر به نعمت» |