ترصیع (ادبیات فارسی)یکی از آرایه های ادبی در ادبیات فارسی ترصیع بوده که در لغت به معنی جواهر نشاندن و در اصطلاح بدیع آن است که در قرینههای نظم یا نثر، هر لفظی با قرینه خود در وزن و حروف روی مطابق باشند. ترصیع ابزاری برای موسیقی درونی شعر است و در اشعار سعدی و رشیدالدین وطواط بسیار دیده میشود. ۱ - تعاریف ادیبان از ترصیعترصیع در ادبیات فارسی، تقریباً به همان صورت که در ادبیات عرب مرسوم و معمول است، به کار میرود، چنانکه مثلاً در قیاس با نظر قدامة بن جعفر (د ۳۳۷ق/ ۹۴۸م) که ترصیع را مسجع ساختن اجزاء بیت میداند. ۱.۱ - ابوهلال و رادویانیابوهلال عسکری (د ۳۹۵ق/۱۰۰۵م) که ترصیع را «مسجع بودنِ حشوِ بیت» میشمارد، رادویانی (سدۀ ۵ق/۱۱م) ضمن تأکید بر ارزش زیباییشناختی ترصیع، همین معانی را به زبانی دیگر بیان میدارد و این صنعت را «خانهخانه آوردن بخشهای سخن» تعریف میکند. آن سان که هر دو کلمه، در خانهها = قرینههای سخن برابر و در وزن متفق باشند و حرفی از اول آن همچون آخر بود، مثلِ بیت ابوالطیب مصعبی: شکّـر شکـن است یا سخـن گـوی من است •••• عنبـر ذقـن است یا سمـن بوی مـن است. [۳]
رادویانـی، محمد، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۷-۱۰، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۴۹م.
۱.۲ - رشید وطواطپـس از رادویانی، رشید وطواط (د ۵۷۳ق) در حدایقالسحر علاوه بر تکرار تعریف رادویانی به آیات «اِنَّ الاَبْرارَ لَفی نَعیمٍ وَ اِنَّ الْفُجّارَ لَفی جَحیمٍ» استشهاد کرده، و دو بیت از قصیدۀ ۴۰ بیتی تمـام مرصـع خود را به مطلـع: ای منوّر بـه تو نجوم جمال •••• وی مقرّر به تو رسوم کمال؛ آورده است. [۶]
رشید وطواط، محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۳-۵، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۰۸ش.
بدیعنویسان بعـدی عموماً ترجیـح دادهاند که ابیاتـی از آن قصیده را برای این صفـت شاهد بیـاورند.۱.۳ - قیس رازی و سکاکیشمس قیس [۷]
شمس قیس رازی، محمد، المعجم، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۲۷ش.
و سکاکی نیـز کـه هر دو در سـدۀ ۷ق در گـذشتهاند، ترصیـع را «مسجّع گردانیدن کلمات و متساوی داشتن الفاظ در وزن و حروف» دانسته، و به همان آیۀ (اِنَّ الْاَبْرارَ...) استشهاد کردهاند.۱.۴ - تاجالحلاویتاجالحلاوی با تکرار سخن متقدمان، ترصیع را لطیفترین و هنریترین صنایع خوانده، [۹]
تاجالحلاوی، علی، دقایق الشعر، ج۱، ص۴، بهکوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱.۵ - کاشفیکاشفی (سدۀ ۱۰ ق) با نقل تعریف متداول و معروف ترصیع، صنعت ترصیع با تجنیس را، شریفترین صنعت با گسترهای وسیع دانسته است. [۱۰]
کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۸۵، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱.۶ - تهانوی و هدایتتهانوی (سدۀ ۱۲ ق) این صنعت را از انواع مطابقه شمرده، [۱۱]
تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۸۵، به کوشش محمد وجیه و دیگـران، کلکته، ۱۸۶۲م.
و هدایت (سدۀ ۱۳ق) آن را از «اماجد صنایع» به شمار آورده است. [۱۲]
هدایت، رضا قلی، مدارج البلاغة، ج۱، ص۴۱، شیراز، ۱۳۵۳ش.
۱.۷ - آق اِولی و هماییدر عصر حاضر، حسام العلما آق اِولی ترصیع را سجع مرصع دانسته، [۱۳]
آقاِولی، عبدالحسین، دررالادب، ج۱، ص۲۲۰، قم، ۱۳۷۳ش.
و همایی این صنعت را نوعی از سجع متوازی و مشترک میان نظم و نثر و مشتمل بر سجع و موازنه میداند. [۱۴]
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ص۴۵-۴۶، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱.۸ - شمیساسرانجام شمیسا با نگاهی نو به بدیع، «ترصیع» را از مصادیق «روش تسجیع در سطح کلام» و از مختصات نثر فنی ــ نثـری کـه به شعـر تشبّه میجـویـد، به شمار آورده است. [۱۵]
شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، ج۱، ص۲۸-۲۹، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۶]
صفوی، کورش، از زبان شناسی به ادبیات،ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲ - ترصیع از نگاه موسیقی شعراز منظر موسیقی شعر که محصول هماهنگیهایی است که از جهت وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوتها در کلمات شعر پدید میآید، جناسها که ترصیع نیز از جملۀ آنهاست، نقش خاصی دارند. [۱۷]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، ج۱، ص۳۰۳، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۸]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، ج۱، ص۳۹۲، تهران، ۱۳۵۸ش.
۳ - معروفترین ترصیع ادبیاز معروفترین نمونههای ترصیع، قصیدهای از "رشید وطواط" است؛ که تمامی آن دارای ترصیع میباشد، اگر چه شعری که تمام ابیات آن ترصیع باشد، بسیار کم است و خود رشید وطواط، مدعی شده که پیش از من در عرب و عجم کسی قصیدهای که تمام ابیاتش مرصع باشد، نگفته است. اما اشعاری که در آن ابیات مرصع وجود داشته باشد، در دیوانهای متقدمین و متاخرین بسیار است. در ذیل بخشی از قصیدهی تمام مرصع رشید وطواط بیان میشود: ای منور به تو نجوم جمال• • • • وی مقرر به تو رسوم کمال بوستانی است صدر تو ز نعیم• • • • و آسمانی است قدر تو ز جلال خدمت تو معوّل دوست • • • • حضرت تو مقبّل اقبال همچو اسکندری به یمن بقا • • • • همچو پیغمبری به حسن خصال سیرت تو خزانه الطاف • • • • نعمت تو نشانهی آمال شد مزین به تو مقام و محل • • • • شد مبین به تو حرام و حلال [۱۹]
هدایت، رضا قلیخان، مدارج البلاغه درعلم بدیع، شیراز، کتابفروشی معرفت شیراز، ۱۳۳۱ه. ق، ص۴۰.
همانطور که مشاهده میشود مصرعهای رو به روی هم در تمامی کلمات، دو به دو با هم سجع متوازی دارند: منور و مقرّر، نجوم و رسوم، جمال و کمال. این صنعت در حقیقت نوعی سجع متوازی است که در شعر بکار میرود. ۴ - ترصیع در گلستانسعدی نیز در گلستان بسیار از این صنعت استفاده کرده است: [۲۰]
شمسیا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، میترا، ۱۳۸۳، ص۴۰.
«توانگری به هنر است نه به مال •••• و بزرگی به خردست نه به سال.» شام رفته و بام خفته، سال از عد بیرون و مال از حدّ افزون، همه را تلف کرده و اسف برده. [۲۱]
خطیبی، حسین، فن نثر، تهران، زوار، ۱۳۶۶، ص۵۹۹.
۵ - فهرست منابع(۱) آقاِولی، عبدالحسین، دررالادب، قم، ۱۳۷۳ش. (۲) ابوهلال عسکری، حسن، الصناعتین، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م. (۳) تاجالحلاوی، علی، دقایق الشعر، بهکوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش. (۴) تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش محمد وجیه و دیگـران، کلکته، ۱۸۶۲م. (۵) رادویانـی، محمد، ترجمان البلاغه، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۴۹م. (۶) رشید وطواط، محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۰۸ش. (۷) سکاکی، محمد، مفتاح العلوم، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۸) شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، تهران، ۱۳۵۸ش. (۹) شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۲۷ش. (۱۰) شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۱) صفوی، کورش، از زبان شناسی به ادبیات، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۲) قرآن کریم. (۱۳) قدامة بن جعفر، نقد الشعر، به کوشش کمال مصطفی، بغداد، ۱۹۶۳م. (۱۴) کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۱۵) هدایت، رضا قلی، مدارج البلاغة، شیراز، ۱۳۵۳ش. (۱۶) همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۸ش. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ترصیع»، شماره۵۸۷۸. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ترصیع»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۶. ردههای این صفحه : آرایههای ادبی | اصطلاحات ادبیات فارسی | اصطلاحات شعری | اقسام شعر | سبکهای شعر | علم بدیع
|