برکت همدانیبَرَکة (بَرَکَتِ) هَمَدانی، از عارفان و پیران طریقت در سده های ۵ -۶ق/۱۱-۱۲م و از استادان عینالقضات همدانی (د ۵۲۵ق/ ۱۱۳۱م) میباشد. فهرست مندرجات۲ - ولادت و سیر و سلوک عرفانی ۳ - دستیابی به حکمت و معرفت ۴ - تربیت سالکان ۵ - آشنایی عینالقضات با شیخ برکه ۶ - شخصیت عرفانی و معنوی ۷ - درگذشت ۸ - مهمترین اندیشه شیخ برکه ۹ - شهادت عینالقضات ۱۰ - ویژگیهای مکتب عرفانی برکه ۱۱ - اثر تربیتی و تعلیمی شیخ ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - عوامل ناشناخته ماندنعدم وابستگی و تعلق برکةهمدانی به سلسله و نظامخانقاهی خاصی، و نیز امّی بودن و دور بودنش از پایگاه اصلی عرفان و تصوف آن عصر - یعنی خراسان - را میتوان از عوامل ناشناخته ماندن او به شمار آورد. نام و نشان این شیخ پرجاذبه که بزرگانی چون عینالقضات همدانی - و شاید شیخ احمد غزالی (د ۵۲۰ق/۱۱۲۶م) - را به سلک ارادتمندان خود کشید، تنها در نامههایعینالقضات آمده است. [۱]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۱، ص۴۵ بب، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
پس از آن در میان تذکرهنویسان صوفیه تنها جامی در نفحاتالانس برخی از مطالب عینالقضات را نقل کرده است. [۲]
جامی، عبدالرحمان، ص ۴۱۹-۴۲۰ ،نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۲ - ولادت و سیر و سلوک عرفانیعینالقضات همدانی که از مریدان و تربیت یافتگان این شیخ امی بوده، در نامهها یخود، گزارشهای مختصر و پراکندهای درباره او به دست داده است که بر آن اساس میتوان به دورنمایی از زندگانی و شخصیت عرفانی او دست یافت. وی در یکی از نامههایش- که به احتمال در فاصله سالهای ۵۲۱ تا ۵۲۲ ق نوشته شده - از سیر و سلوک عرفانی شیخ برکه تا ۸۰ سالگی او سخن به میان آورده است [۳]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۲، ص۴۵۷- ۴۵۸، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
توجه به آن میتوان ولادت او را در دهه ۴۴۰ق حدس زد. [۴]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۰۵ -۵۰۶، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
[۵]
منزوی، علینقی، ج۳، ص۳۷، مقدمه بر ج ۳ نامهها (نک: هم، عینالقضات).
عینالقضات در این نامه ضمن نقل حکایت دخترک بغدادی که «از خاطر خلق خبر میدهد»، گفته است که «شیخ برکت... از آن سالکان بود که قبل العشرین بر امثال این مطلع شده بود... و تا ۸۰ سالگی سلوک کرد». [۶]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۲، ص۴۵۷- ۴۵۸، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
بنابراین، چنین به نظر میرسد که وی پیش از ۲۰ سالگی به تصوف روی آورده بوده است.۳ - دستیابی به حکمت و معرفتهر چند برکه امی بود و از علوم ظاهری بهرهای نداشت، گویا پس از دهها سال سلوک و طی مراحل به حکمت الهی و سرچشمههای اصیل معرفت دست یافته بود، تا آنجا که عینالقضات او را «اهل القرآن» خوانده، و گفته است: «من دانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم الا بعضی از آن. و آن بعض هم نه از راه تفسیر و غیر آن بدانستهام، از راه خدمت او دانستهام». [۷]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۲، ص۵۰ -۵۱، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
۴ - تربیت سالکانشیخ برکه پس از طی مراحل سلوک، خود در همدان به تربیت سالکان همت گماشت، و بیشتر مریدان او را، چنانکه عینالقضات میگوید، جماعتی که «قال یقول» نمیدانستند، تشکیل میدادهاند، و او به سلوک عملی آنان توجه داشته است. در نامههایعینالقضات در این باره آمده است: «من هرگز ندانستم که پیری و مریدی چه بود! تا برکت... مرا به تربت فتحه بفرستاد. دیگران میروند، اما مرا او فرستاد». [۸]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۲، ص۴۵۹، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
[۹]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۳، ص۳۹۵، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
۵ - آشنایی عینالقضات با شیخ برکهعینالقضات پیش از ۲۴ سالگی به جمع مریدان برکه همدانی راه یافت و این مصادف با سالهای پایانی عمر شیخ برکه بوده است. با وجود آنکه عینالقضات در آن سالها در علم باطن و تصوف منزلتی داشت، همواره خود را از دیگر مریدان شیخ - که به گفته او بهرهای از علوم متداول نداشتند - کمتر میدید و حتی پس از درگذشت برکه، حدود ۷ سال «زهره نداشت که دست فراکفش او کند». [۱۰]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۱، ص۴۶، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
[۱۱]
عسیران، عفیف، ج۱، ص۶۰ - ۶۱، مقدمه بر تمهیداتِ عینالقضات همدانی، تهران، ۱۳۴۱ش.
عینالقضات در همان سالهای نخستین آشنایی با شیخ برکه (ح ۵۱۴ تا ۵۱۶ق) کتاب زبدة الحقایق را به مدد معنوی او تألیف کرد. [۱۲]
زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۹۲، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۳]
عسیران، عفیف، ج۱، ص۶۰ - ۶۱، مقدمه بر تمهیداتِ عینالقضات همدانی، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۴]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۰۶، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
[۱۵]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۱۲ -۵۱۳، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
۶ - شخصیت عرفانی و معنویشخصیت عرفانی و معنوی برکه چنان عینالقضات را مجذوب خویش ساخت که پس از درگذشت او، عینالقضات ، چنانکه خود مینویسد، تا مدتها دست به قلم نبرد و چیزی ننوشت. [۱۶]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۲، ص۱۱۳، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
۷ - درگذشتنامهای که وی در آن به وفات شیخ اشاره کرده، ظاهراً بعد از ۵۲۱ ق نوشته شده است، و از این رو برخی تاریخ درگذشت شیخ برکه را در فاصله سالهای ۵۲۰ تا ۵۲۴ ق تخمین زدهاند. [۱۷]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۰۵ -۵۰۶، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
[۱۸]
عسیران، عفیف، ج۱، ص۶۱ -۶۲، مقدمه بر تمهیداتِ عینالقضات همدانی، تهران، ۱۳۴۱ش.
۸ - مهمترین اندیشه شیخ برکهمهمترین و برجستهترین اندیشه شیخ برکه، نظریه او درباره ابلیس است. دفاع از ابلیس و تقدیس و تکریم او به عنوان غیرتمندترین عاشق و شیفته درگاه احدیت، سالها پیش از آن، توسط حلاج (د ۳۰۹ق/ ۹۲۱م) مطرح شده بود، و از آن پس، برخی از مشایخ تصوف، جسته و گریخته آن را تأیید کردند. در نامههای عینالقضات در دو جا دیدگاه شیخ برکه درباره ابلیس مطرح شده است. نخست مطلبی است که شیخ برکه به نقل از فتحه آورده، و گفته است: «شنیدم که فتحه گفتی که ابلیس گفت: در عالم از من سیه گلیمتر فتحه بود و بس. این سخن بگفت و بگریست و کسی نداند که چیست». [۱۹]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۱، ص۹۶، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
شیخ برکه در جایی دیگر با صراحت از ابلیس دفاع کرده، و ضمن تأیید گفته ش یخابوالقاسم گرگانی (د ۴۶۵ق/۱۰۷۳م)، که ابلیس را «خواجه خواجگان و سرور مهجوران» خوانده، گفته است: «سرور مهجوران به است از خواجه خواجگان». [۲۰]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۱، ص۹۷، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
با توجه به این عبارت، او «عاشقی ابلیس و مهجوری او را از معشوق ازل» میپذیرد، اما مقام خواجگی و خواجه خواجگان - و معلم فرشتگان - بودن را در خور یک عاشق نمیداند. [۲۱]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۲۲ -۵۲۳، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
۹ - شهادت عینالقضاتگفتهها و سخنان شطحآمیز برکه هر چند ظاهراً موجب تکفیر یا آزار او نشد، اما چنانکه برخی از معاصران احتمال دادهاند، شاید آنچه سبب بدگمانی و سوءظن نسبت به عینالقضات شد و سرانجام نیز به شهادتش انجامید، ارتباط او با مشایخی چون شیخ برکه و یاران او بوده باشد. [۲۲]
زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۹۶، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۰ - ویژگیهای مکتب عرفانی برکه از ویژگیهای مکتب عرفانی برکه، شاید بتوان به جنبه عملی تعالیم وی و ارتباط مرید و مرادی اشاره کرد. او هر چند شیخی امی بود، اما چنان شخصیت پرجذبه و با هیبتی داشت که بزرگی چون عینالقضات همدانی، پس از گذشت ۷ سال که در خدمت او بود، هنوز خود را شایسته مریدی او نمیدید. [۲۳]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۱، ص۴۵-۴۶، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
۱۱ - اثر تربیتی و تعلیمی شیخعینالقضات در نامهها یخود، اثر تربیتی و تعلیمی شیخ را تحت عنوان «خدمت» بارها گوشزد کرده است. او همچنین از فرمان خاص برکه مبنی بر زیارت قبر شیخ فتحه، یاد کرده، و آن نیک بختی را، از برکت اطاعت فرمان شیخ دانسته است. [۲۴]
عینالقضات همدانی، نامهها، ج۳، ص۳۹۵، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش.
[۲۵]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۱۳، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
[۲۶]
پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۵۱۸ -۵۱۹، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳.
۱۲ - فهرست منابع(۱) پورجوادی، نصرالله، «برکة همدانی، استاد اُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره ۳، شم ۳. (۲) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. (۳) زرینکوب، عبدالحسین، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. (۴) عسیران، عفیف، مقدمه بر تمهیداتِ عینالقضات همدانی، تهران، ۱۳۴۱ش. (۵) عینالقضات همدانی، نامهها، ج ۱ و ۲، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۳، به کوشش علینقی منزوی، ۱۳۷۷ش. (۶) منزوی، علینقی، مقدمه بر ج ۳ نامهها (نک: هم، عینالقضات). ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برکت همدانی»، ج۱۱، شماره۴۷۷۸. |