اصحاب اعراف و جهنمیان (قرآن)اصحاب اعراف بر دوزخیان اشراف دارند؛ آنها را ستمگر میدانند؛ دوزخيان مستكبر را سرزنش میکنند؛ و آنها را از روی نشانههای مخصوصشان میشناسند؛ و دعا میکنند به سرنوشت آنان دچار نشوند. فهرست مندرجات۱.۱ - ویژگیهای اصحاب اعراف ۲ - سرزنش دوزخیان مستکبر ۲.۱ - مراد از آیه ۲.۲ - نکته ۳ - دوری از دوزخیان ۳.۱ - مراد از «تِلْقَاء» ۳.۲ - دیدگاه المیزان ۴ - شناخت دوزخیان ۵ - کارساز نبودن قدرت دوزخیان ۶ - بهرهمندی بهشتیان از رحمت الهی ۶.۱ - بیان آیه ۷ - ستمگر بودن دوزخیان ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - نظارت بر دوزخیاناصحاب اعراف از بلنداى حايل ميان دوزخ و بهشت، بر دوزخيان اشراف داشتند: • «وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ؛ و بهشتيان دوزخيان را صدا مىزنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم؛ آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندادهندهاى در ميان آنها ندا مىدهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد!» • «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتيان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، درحالىکه امید آن را دارند.» ۱.۱ - ویژگیهای اصحاب اعرافاوصافى که خدای تعالی در آیات بعد براى اصحاب اعراف ذکر مىکند و تذکراتى که به آنان مىدهد، امورى است که جز به اهل منزلت و مقربین درگاه خدا نمىتواند قائم باشد. اینان در مقامى هستند که از خصوصیاتى که در سیماى فرد فرد اهل محشر است، به جمیع امتیازات نفسانى و تفاصیل اعمال آنان پى مىبرند و حتى اهل دوزخ و بهشت را پس از رفتن به دوزخ و بهشت نیز مىبینند، و این مقام بدون شک مقام و منزلت رفیعى است مخصوص آنان، نه دوزخیان داراى چنان خصوصیتى هستند و نه اهل بهشت. ۲ - سرزنش دوزخيان مستكبراصحاب اعراف، دوزخيان مستكبر را سرزنش میکردند: • «وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ؛ و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: «(ديديد که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» ۲.۱ - مراد از آیهاصحاب اعراف، جمعى از دوزخیان را که از چهره و سیمایشان مىشناسند صدا مىزنند و مورد ملامت و سرزنش قرار مىدهند که دیدید عاقبت گردآورى اموال و نفرات در دنیا و تکبر ورزیدن از قبول حق، به شما سودى نداد، چه شد آن مالها؟ و کجا رفتند آن نفرات؟ و چه نتیجهاى گرفتید از آنهمه کبر و خودپرستى؟ بار دیگر با همان زبان ملامت و سرزنش در حالى که اشاره به جمعى از ضعفاى مومنان که بر اعراف قرار گرفتهاند مىکنند، مىگویند: «آیا اینها همان کسانى هستند که شما سوگند یاد کردید هیچگاه خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار نخواهد داد». • «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتيان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، درحالىکه اميد آن را دارند.» • «وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و هنگامى که چشمشان به دوزخيان مىافتد مىگويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» ۲.۲ - نکتهقابل توجه اینکه درباره مشاهده دوزخیان در آیه فوق تعبیر به اذا صرفت ابصارهم شده است؛ یعنى هنگامى که چشم آنها به سوى دوزخیان برگردانده میشود، و این در حقیقت اشاره به آن است که آنها از مشاهده دوزخیان تنفر دارند؛ گویا نگاهشان به آنها نیز آمیخته با اکراه و اجبار است. ۳ - دوری از دوزخیاناصحاب اعراف پس از مشاهده جهنمیان دعا میکردند به سرنوشت آنان مبتلا نشوند: • «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتيان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، درحالىکه اميد آن را دارند.» • «وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و هنگامى که چشمشان به دوزخيان مىافتد مىگويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» ۳.۱ - مراد از «تِلْقَاء»«تلقاء» بر وزن تبیان و در اصل مصدر از «لقى یلقى» است ، و لیکن در اینجا در معناى جهت لقاء استعمال شده ، ضمیر جمعى که در «ابصارهم» و در «قالوا» است به رجال برمىگردد. و اگر از نگاه کردن به اصحاب نار به جمله «صرفت ابصارهم» تعبیر فرموده، گویا براى این بوده که انسان به اختیار خود میل ندارد به چیزى که نگاه به آن باعث ناراحتى است نگاه کند، آنهم در مثل آتش دوزخى که تلخترین و دشوارترین عذابهاست؛ و لیکن معمولا در چنین مناظرى از جهت اضطراب نفس و سراسیمگى که در دل آدمى پیدا مىشود، گاهى بدون اختیار گوشه چشمى به سوى آن منظره باز مىکند، و در این باز کردن چشم، آنقدر بىاختیار و بىمیل است که گویى شخص دیگرى چشم او را باز کرده، از این جهت است که مىفرماید: «و زمانی که گردانیده مىشود چشمهایشان به طرف دوزخ» و نفرموده «و اذا نظروا و وقتى که نگاه کنند به آنان». بنابراین معناى آیه چنین مىشود: و زمانی که اصحاب اعراف به ناگاه چشمشان به اصحاب آتش مىافتد، به خدا پناه مىبرند از اینکه با آنان محشور شده، در آتش شوند، و مىگویند: «ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین». ۳.۲ - دیدگاه المیزانالبته این را هم باید بگوییم که اینگونه دعا کردن اصحاب اعراف، دلیل بر این نیست که از منزلت و مقامشان ساقط شده؛ از همین جهت مىترسند مبادا به آتش روانه شوند، براى اینکه از اینگونه دعاها پیغمبران اولوا العزم و انبیا و بندگان صالح خدا و ملائکه مقربین نیز مىکردند و این دلالت بلکه کوچکترین اشعار هم ندارد بر اینکه صاحب این دعا از مقام رفیعش ساقط گشته و فعلا دچار حیرت شده است. ۴ - شناخت دوزخیاناصحاب اعراف از روى نشانههاى مخصوص دوزخیان، آنها را میشناسند: • «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتيان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، درحالىکه اميد آن را دارند.» • «وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ؛ و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: «(ديديد که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» ۵ - كارساز نبودن قدرت دوزخیانخطاب اصحاب اعراف به دوزخيان مستكبر بوده، مبنى بر اینکه امكانات و قدرت دنيايى آنان در آخرت کارساز نمیباشد: • «وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ؛ و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: «(ديديد که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» ۶ - بهرهمندى بهشتيان از رحمت الهىخطاب اصحاب اعراف به دوزخيان مستكبر بوده، مبنى بر اینکه بهشتيان در بهشت از رحمت الهى بهرهمند میشوند: • «وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ؛ و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: «(ديديد که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» • «أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ؛ آيا اينها (= اين واماندگان بر اعراف) همانان نيستند که سوگند ياد کرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند بهخاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان، آنها را بخشيد؛ هم اکنون به آنها گفته مىشود:) داخل بهشت شويد، که نه ترسى داريد و نه غمناک مىشويد!». ۶.۱ - بیان آیهاسم اشاره «هولاء» اشاره است به اصحاب جنت، و استفهامى که در این جمله است، استفهام تقریر، و معنایش این است که «اینها همان کسانى هستند که شما درباره شان به طور جزم مىگفتید از این راهى که براى عبودیت اتخاذ کردهاند خیرى نمىبینند» و خیر دیدن همان رسیدن به رحمت خدا است. در این جمله وقوع رحمت که لفظى است نکره در سیاق نفى، استغراق و عمومیت را مىرساند، و معلوم مىشود که از مؤمنین به طور کلى خیر و رحمت را نفى مىکردهاند. ۷ - ستمگر بودن دوزخیاناز ديدگاه اصحاب اعراف، جهنمیان انسانهای ستمگری هستند: • «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتيان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، درحالىکه اميد آن را دارند.» • «وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و هنگامى که چشمشان به دوزخيان مىافتد مىگويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» ۸ - پانویس۹ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۰۲، برگرفته از مقاله «اصحاب اعراف و جهنمیان». |