استخلافاستخلاف به معنای جانشین قرار دادن است. گاهى به جاى استخلاف، «استنابه» به كار مىرود. ۱ - کاربرد فقهیاز عنوان استخلاف، در باب هاى صلاة و قضاء، سخن رفته است. ۱.۱ - حکم استخلاف درصلاةاگر عذرى مانند بطلان وضو، خون دماغ و شكم درد یا كارى براى امام جماعت یا امام جمعه پیش آید كه مانع اتمام نماز با مأموم ان گردد، جایز است كسى را كه واجد شرایط است به جانشینى خویش برگزیند تا نماز را با مأموم ان تمام كند. ۱.۲ - حکم استخلاف درقضاء۱) اگر قاضی منصوب از جانب امام معصوم علیه السّلام، در استخلاف، اذن داشته باشد، مىتواند براى قضاوت، فرد دیگرى را به جانشینى خویش برگزیند. همچنین است در صورتى كه امام، قاضی را به نحو مطلق، نصب كند، لیكن شاهد بر اذن در استخلاف وجود داشته باشد مانند آن كه وى در منطقهاى به قضاوت، نصب شده باشد كه كار قضاوت به طور معمول از عهده ی یك نفر برنمىآید. ۲)اگر قاضی منصوب، بمیرد، در بطلان نیابت قاضی جانشین، اختلاف است. برخى تفصیل داده و گفتهاند: اگر قاضی منصوب جانشین خود را به استناد اذن خاص از امام برگزیده است، نیابت باطل نمىشود و اگر گزینش جانشین مستند به قرینه بوده است، نیابت باطل مىشود. ۲ - پانویس
۳ - منبعجمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۴۳۲ رده:واژه شناسی]] |