اریک اریکسوناریک اریکسون (Erik Erikson, ۱۹۰۲-۱۹۹۴)، روانشناس مشهور آلمانی آمریکایی است. وی بیشتر به خاطر نظریه رشد روانی اجتماعی شهرت دارد. همچنین ارائه اصطلاح «بحران هویت» از ابتکارات اوست. ۱ - بحران هویتاریک اریکسون در ۱۵ ژوئن ۱۹۰۲ در آلمان متولد شد. مادرش "کارلا آبراهامسن" از یک خانواده مرفه یهودی دانمارکی بود. کارلا، در ۲۱ سالگی با "والدمار ایسیدور سالومونسون" تاجر یهودی ازدواج کرد. والدمار به علت جرائم و مشکلات مالی خود، در همان شب عروسی به مکزیک یا امریکا گریخت و کارلا پس از آن دیگر هرگز او را ندید. چهار سال پس از این ماجرا، اریک به دنیا آمد و در شناسنامهاش نام والدمار سالومونسون به عنوان پدر، به ثبت رسید. [۱]
رفیعی، حسن، اریکسون فرزند خود و معمار هویت، تهران، نشر دانژه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۱۲.
اریک، هرگز هویت پدر واقعی خود را نشناخت و مادرش این موضوع را تا آخر عمرش از او دریغ کرد. [۲]
سادوک، بنجامین، خلاصه روانپزشکی، پورافکاری، تهران، نشر شهر آب، ۱۳۸۲، چاپ اول، ج۱، ص۲۹۹.
وقتی ۳ ساله بود مادرش با یک پزشک یهودی (تئودور هامبورگر) ازدواج کرد و چند سال پس از ازدواج آنها، نام خانوادگی اریک به هامبورگر تغییر یافت. از طرفی اریک بلندقد، موبور و چشمآبی بود و در میان افرادی عمدتا کوتاه قد و موسیاه نظیر تئودور احساس تفاوت میکرد. این تفاوتها بهعلاوه سخنانی که از دیگران در مورد پدر واقعیاش میشنید او را در مورد هویت و اصل و نسباش بیش از پیش دچار تردید میساخت. [۳]
رفیعی، حسن، اریکسون فرزند خود و معمار هویت، تهران، نشر دانژه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۱۵.
۲ - دوران مدرسه نامناسباریک، در دوران مدرسه دانشآموز خوبی نبود و نمرههای درخشانی در درسها نمیگرفت. البته او در زمینههایی مثل هنر که بدان علاقهمند بود، برتریهایی داشت اما در کل، جو رسمی مدرسه را نمیپسندید. هنگامی که از دبیرستان فارغالتحصیل شد، خود را در مورد جایگاه آینده خویش در زندگی، سرگردان و نامطمئن دید. به جای رفتن به دانشگاه، به مدت یک سال به اروپا مسافرت کرد. [۴]
کرین، ویلیام، نظریههای رشد، خوینژاد، تهران، نشر رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۳۵۵.
سپس به خانه بازگشته و در یک مدرسه هنری ثبتنام کرد و به فعالیت در زمینه نقاشی پرداخت و پس از ۳ سال، سرانجام دریافت که هنر نمیتواند پیشه او باشد و باید به کار دیگری بپردازد. سپس دوباره سفرهای خود را آغاز کرد. او در آن زمان (۱۹۲۷_ ۱۹۲۰) دورهای را میگذراند که بعدها آن را موراتوریوم (مهلت) نامید. دورهای که طی آن، افراد جوان وقت صرف میکنند تا خود را دریابند. [۵]
کرین، ویلیام، نظریههای رشد، خوینژاد، تهران، نشر رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۳۵۶.
۳ - آشنایی با آنا فرویدسرانجام اریک در ۲۵ سالگی (۱۹۲۷) راه خود را پیدا کرد و به یک دعوت برای آموزش کودکان در مدرسهای نوین در وین که به وسیله آنا فروید و دروتی برلینگهم (Dorothy Burling ham) تاسیس شده بود، پاسخ مثبت داد. در آنجا در مواقعی که تدریس نمیکرد، با آنا فروید و دیگران، پیرامون روانکاوی کودک مطالعه میکرد و همچنین خودش به وسیله آنا فروید مورد تحلیل روانی قرار میگرفت. ۴ - ازدواج و مهاجرت به آمریکااو در ۲۷ سالگی در وین با "ژوان سرسون" ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. اریک و خانوادهاش در سال ۱۹۳۳ از ترس فاشیسم در حال گسترش در اروپا، به آمریکا مهاجرت کرده و در بوستون اقامت گزیدند. او نخستین روانکاو کودک در بوستون و عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی هاروارد شد. ۵ - پژوهشهای بینفرهنگیدر ۱۹۳۶، اریک عازم "موسسه روابط انسانی" در بخش روانپزشکی دانشگاه "ییل" شد و به پژوهشهای بینفرهنگی علاقهمند شد. برای تحقیق درباره کودکان و روشهای کودکپروری سرخپوستان قبیله سیوکس، عازم داکوتای جنوبی شد و مدتی در آنجا زندگی کرد. سپس به سانفرانسیسکو مهاجرت نموده و در آنجا کارهای بالینی خود را با کودکان از سر گرفت. در یک مطالعه طولی مهم در مورد کودکان بهنجار در دانشگاه کالیفرنیا شرکت کرد. همچنین برای مطالعه سرخپوستان قبیله یوروک به سواحل کالیفرنیا سفر کرد. در سال ۱۹۳۹ اریک نام خانوادگی اریکسون (فرزند اریک) را بر نام خود افزود و با این کار مشکلی را که در مورد هویت پدر خود داشت حل کرد (او خود پدر خود شد). ۶ - تدریس در دانشگاهاز جمله اقدامات مهم اریکسون در دانشگاه کالیفرنیا، خودداری وی از امضای سوگندنامه ضدکمونیستی دانشگاه در دوران مککارتیسم بود و همین امر باعث شد تا استعفا کند. [۶]
رفیعی، حسن، اریکسون فرزند خود و معمار هویت، تهران، نشر دانژه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۸.
سپس جذب مرکز "آستن ریگز" در ماساچوست شد و تا سال ۱۹۶۰ در آنجا به تحقیق و درمان پرداخت. اریک با وجود آن که هرگز موفق به اخذ درجه رسمی از هیچ دانشگاهی نشده بود، درجه استادی را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و تا هنگام مرگش در دانشگاه هاروارد به تدریس مشغول بود. [۷]
کرین، ویلیام، نظریههای رشد، خوینژاد، تهران، نشر رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۳۵۷.
۷ - درگذشتسرانجام اریک هامبورگر اریکسون، در ۱۲ مه ۱۹۹۴ درگذشت. ۸ - آثارمهمترین اثر اریکسون کتاب "دوران کودکی و جامعه" (۱۹۵۰) است. او در این کتاب به شرح مراحل هشتگانه رشد پرداخته است. "لوتر جوان" (۱۹۵۸) یکی از شاهکارهای اصیل روانکاوی و "حقیقت گاندی" (۱۹۶۹) برنده جایزه پولیترز و جایزه ملی کتاب در فلسفه و دین، از دیگر آثار مهم وی است. ۹ - نظریه رشد روانی ـ اجتماعیاریکسون در ۱۹۵۰ مدلی را برای مراحل رشد "من" ارائه داد که شامل هشت مرحله در خلال چرخه زندگی است. (از شیرخوارگی تا پیری). این هشت مرحله صرفا هشت نقطه از یک پیوستار هستند و در هر مرحله وظایف رشدی معینی باید انجام شود که ماهیت روانی اجتماعی دارد. با عبور موفق از هر مرحله فضیلت یا قدرت روانی ـ اجتماعی معینی در فرد شکل میگیرد که لازمه گذر موفقیت آمیز از مراحل بعدی رشد است. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اریک اریکسون»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۲/۰۲. ردههای این صفحه : اساتید علوم روانشناسی | روان شناسان ایالات متحده آمریکا | روانشناسان آموزشی | روانشناسان اجتماعی | روانشناسان اهل آلمان | روانشناسان رشد | روانشناسان قرن 20 (میلادی)
|