ابنامشاطی مظفرالدین محمود بن احمد عینتابیاِبْنِ اَمشاطی، مظفرالدین محمود بن احمد بن حسن عینتابی، (د ربیعالاول ۹۰۲/ نوامبر ۱۴۹۶)، طبیب، فقیه حنفی و ماهر در علوم و فنون متعدد است. [۱]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۲۹۳، بیروت، دارالمعرفه.
۱ - ابوالثناءنخستین مورخی که از او نام برده، برهانالدین بقاعی (د ۸۸۵ق/۱۴۸۰م) از معاصران اوست که سخاوی [۲]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
- از دوستان نزدیک ابن امشاطی - در گزارش نسبتاً مفصل خود از زندگی او که عیناً در طبقات الحنفیة [۳]
محمد سخاوی، طبقات الحنفیة، ج۱، ص۲۲۷- ۲۲۸، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی.
خود نیز تکرار کرده، عباراتی از بقاعی در ستایش ابن امشاطی نقل کرده است. در آغاز یکی از نسخههای خطی آثار وی، از او با کنیه ابوالثناء یاد شده است. [۴]
خدیویه، فهرست، ج۷، ص۵۶۵.
۲ - تولدابن امشاطی در حدود ۸۱۲ق/۱۴۰۹م در قاهره متولد شد [۵]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۶]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۷۴، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م.
[۷]
اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج۲، ص۴۱۱، استانبول، ۱۹۵۵م.
و در همانجا پرورش یافت. خاندانش در اصل اهل عینتاب بودند و به همین جهت ابن امشاطی با لقب عینتابی و گاه عینی خوانده میشد و چون جد مادریش در امشاط تجارت میکرد، به ابن امشاطی شهرت یافت. [۸]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۳ - تحصیلاتابن امشاطی در آغاز قرآن و کتاب نقایه در [فقه و کافیه ابن حاجب را از بر کرد و همراه علم فقه، نحو و طب را از استادان مختلف آموخت و حدیث شنید و از برخی اجازه روایت دریافت کرد. از استادان متعدد او میتوان ابن حجر عسقلانی را نام برد. وی همچنین علم میقات (شناخت اوقات و ساعات) را فرا گرفت [۹]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
و در آن و در علم مساحه (اندازهگیری زمین که کاربرد شرعی نیز دارد، مانند تقسیم زمین میان وراث و احتساب خراج ) تبحر یافت. [۱۰]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۷۴، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م.
۴ - سفر به دمشق و مکهابن امشاطی چندین بار به دمشق و مکه رفت و یک چند در شهر اخیر مجاورت اختیار کرد. یک بار نیز همراه دوست خود بقاعی، مورخ و ادیب مشهور به شهر طائف رفت. در این سفر هیچگاه از تحصیل علم غافل نبود و از استادانی که به خدمتشان میرسید، استفاده میکرد. ۵ - شخصیتدر شخصیت ابن امشاطی نکات و ویژگیهای قابل ملاحظهای دیده میشود. وی در عین داشتن شأن علمی از روحیهای فعال و پویا نیز برخوردار بود و به آموختن علوم و فنون عملی و به کارگیری آنها میپرداخت، چنانکه طرز ساختن گلولههای نفتی را که با منجنیق به سوی دشمن پرتاب میکردند، میدانست [۱۱]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۷۴، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م.
و در جهاد نیز شرکت جست. ابن امشاطی ریاست مدارس مختلفی را به عهده داشت. در مدرسه زمامیه به تدریس فقه و در جامع طولون و منصوریه به تعلیم طب پرداخت [۱۲]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
و شاید از همین جهت به رئیس الاطباء ملقب گردیده بود. [۱۳]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۷۴، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م.
مدتی نیز به امر قضا اشتغال داشت و از عهده آن به خوبی برآمد. [۱۴]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
اندکی هم به حدیث پرداخت و بعضی از شاگردانش از او حدیث شنیدند. [۱۵]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
سرانجام از همه اینگونه اشتغالات کناره گرفت و فقط به طبابت اکتفا کرد. ابن امشاطی را به داشتن فضایل اخلاقی ستودهاند. وی چندان در دوستی پایدار بود که حتی در هنگام ضعف و پیری نیز دیدار هر ماهه خود را از سخاوی ترک نگفت و سخاوی نیز الابتهاج باذکار المسافر الحاج را برای او تصنیف کرد. [۱۶]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۱۷]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۶ - آثاراز ابن امشاطی آثاری چند در زمینههای فقه حنفی، طب و غیر آن نام برده شده که نسخ خطی بعضی از آنها موجود است. ملاحظه این آثار که همگی در شرح یا تتمیم آثار گذشتگان است و تحقیقی بدیع در آنها دیده نمیشود، به خوبی نشان دهنده شرایط دوران ویژهای است که علوم در کشورهای اسلامی روی به افول نهاده است. آنچه از ابن امشاطی بر جای مانده اینهاست: ۱. الاسفار فی حکم الا¸سفار در طب؛ ۲. تأسیس الصحة، در شرح اللمحة ابن امینالدوله در طب، در ۲ جلد [۱۸]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
؛۳. القول السدید فی اختیار الاماء و العبید که در ۸۸۳ق/ ۱۴۷۸م تألیف آن به پایان رسیده است. این کتاب درباره خرید و فروش برده و به دنبال کتاب النظر و التحقیق فی تقلیب الرقیق ابن اکفانی (ه م) نوشته شده است. [۱۹]
خدیویه، فهرست، ج۷، ص۵۶۵.
۴. الکفایة، شرحی است بر النقایة در فقه حنفی. [۲۰]
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج۲، ص۳۷۱، استانبول، ۱۹۴۵- ۱۹۴۷م.
ابن امشاطی این کتاب را با استفاده از شرح استادش شمنی، نوشته است. [۲۱]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۵. المنجّز، در شرح الموجز ابن نفیس که شرحی است مبسوط در ۲ جلد. [۲۲]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۰۰، استانبول، ۱۹۴۳م.
از این اثر طبی، نسخههایی موجود است، از جمله: جلد اول آن در دارالکتب مصر [۲۳]
الفهرست التمهیدی للمخطوطات المصورة، قاهره، ج۱، ص۵۳۵، ۱۹۴۸م.
و جلد دوم در آصفیه. [۲۴]
آصفیه، فهرست، ج۳، ص۴۰۴-۴۰۵.
۷ - داشتن طبع شعرابن امشاطی طبع شعر نیز داشت و نخبه ابن حجر را با عنوان نزهة النظر به نظم درآورد. همچنین اثری منظوم در طب به نام التلویح تصنیف کرد. [۲۵]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
جزوهای هم به عنوان کرّاسة یحتاج الیها فی السفر (گویا در طب ) داشته که سخاوی [۲۶]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
اشاره مبهمی بدان کرده است که شاید همان الاشعار فی حکم الاسفار باشد. [۲۷]
خیرالدین زرکلی ، الاعلام، ج۷، ص۱۶۳، بیروت، ۱۹۸۶م.
از هیچ یک از ۳ اثر اخیر، ظاهراً نشانی در دست نیست.۸ - فهرست منابع(۱) آصفیه، فهرست. (۲) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۴۵- ۱۹۴۷م؛ (۳) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۵م. (۴) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۳م. (۵) خدیویه، فهرست. (۶) خیرالدین زرکلی ، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م. (۷) محمد سخاوی، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. (۸) محمد سخاوی، طبقات الحنفیة، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی. (۹) سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م. (۱۰) محمد شوکانی، البدر الطالع، بیروت، دارالمعرفه. (۱۱) الفهرست التمهیدی للمخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۴۸م. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنامشاطی »، ج۳، ص۹۰۷. |