بلال
بِلالِ بْنِ رِياح مؤذن حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم، و از سابقين در اسلام است. او برده ای سیاه از دیار حبشه بود که به مکه آورده شد و به بردگی امیه بن خلف درآمد. بعد از آنکه پیامبر به رسالت مبعوث شد، بلال از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت و در این راه شکنجههای فراوانی از کفار مکه، به ویژه اُمَیه بن خَلَف که مالک او بود دید، ولی از دین خود دست برنداشت. پس از چندی پیامبر بلال را خریداری و آزاد نمود. او پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و نخستین مؤذّن اسلام گشت. بِلال چند سال پس از رحلت پیامبر(ص) نیز زنده بود؛ اما در این مدت، جز در چند مورد اذان نگفت. بلال به دلیل عدم بیعت با ابوبکر به اجبار به دمشق هجرت نمود و در همانجا در سال 18 یا 20 قمری در سن 60 یا 70 سالگی وفات یافت. بلال نزد امامان شیعه و اصحاب آنها از جایگاهی بلند برخوردار است.
محتویات
پایداری بلال در راه اسلام
امیه، مولای بلال که از دشمنان سرسخت پیامبر خدا بود، روزها بلال را بر ریگهای داغ مکه میخواباند و با گذاشتن سنگ بزرگی بر سینهی او به او دستور میداد از آیین محمد صلی الله علیه و آله و سلم دست بردارد و لات و عزی را بپرستد. بلال از دستور او سرپیچی مینمود و از آیین اسلام دست نمیکشید.
پایداری بلال به گونهای بود که ورقه بن نوفل مسیحی، زبان به تحسین وی گشود و گفت: «به خدا سوگند، اگر این غلام در این راه کشته شود، من نخستین کسی هستم که برای تبرک، قبر او را زیارت کنم!».
بلال پس از ماه ها تحمل رنج و مشقت، به توصیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خریداری و آزاد شد. وی پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و در هجرت مسلمانان به مدینه با مهاجران همراه شد. در پیمان برادری که میان مهاجران و انصار بسته شد، بلال با ابوریحه انصاری صیغهی برادری خواند. او در تمامی غزوات پیامبر چون بدر، احد و خندق شرکت کرد و دوشادوش مسلمانان با قریش جنگید. در جنگ بدر، امیه بن خلف را که روزگاری شکنجهاش میکرد دید و به اشاره او مسلمانان، امیه را با شمشیر از پای درآوردند.
موقعیت و شهرت بلال میان مسلمانان نیز از روزگاری آغاز شد که وی به دستور رسول خدا صلی الله به مقام موذنی مفتخر شد. بلال در روز فتح مکه بر بالای بام کعبه رفت و اذان گفت.
نقل شده كه (شين) را (سين) مىگفت و در روايت است كه (سين) بلال نزد حق تعالى (شين) است. پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بلال به نشانه اعتراض به غضب خلافت، دیگر اذان نگفت، مگر دو بار: یک بار به درخواست حضرت فاطمه سلام الله علیها و بار دیگر به تقاضای حسین علیه السلام. هر دو بار، اذان او مدینه را متحول کرد و مردم را به شیون و گریه واداشت.
بلال به دلیل عدم بیعت با ابوبکر به اجبار به دمشق هجرت نمود و در همانجا در سال 18 یا 20 قمری در سن 60 یا 70 سالگی وفات یافت. مدفن او در باب الصغیر دمشق زیاتگاه صاحبدلان است.
بلال و روایت حدیث
وی احادیث زیادی از حضرت رسول اکرم نقل کرده و جماعتی از صحابه و تابعان در مدینه و شام و کوفه از او حدیث نقل کرده اند. از مهمترین کسانی که از او روایت کرده اند، جابر بن عبدالله انصاری، ابوبکر، عمر، براء بن عازب، عبدالرحمان بن ابی لیل، عبدالله بن رواحه هستند. در منابع شیعی نیز احادیث فراوانی از او آمده و کسانی چون هشام بن حکم با اسناد از "عبدالله بن علی" از بلال روایت کرده است. جمع احادیثی که از او نقل شده 44 حدیث که در هر شش کتاب اهل سنت (صحاح سته) ذکر شده است. اشعاری نیز از بلال نقل کرده اند.
بلال از منظر ائمه معصومین و بزرگان
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: سه تن از سیاهان از سادات بهشت هستند. لقمان حکیم، نجاشی، بلال. همچنین فرمود: او از جمله برگزیدگان اصحاب پیامبر است.
- امام علی علیه السلام: او از سابقان در اسلام است و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.
- امام صادق علیه السلام: بلال را عبدصالح و دوستدار اهل بیت نامیده است.
وی نزد امامان شیعه و اصحاب آنها از پایگاهی بلند برخوردار است. به نقل مفسران در شأن بلال و یاران او چندین آیه نازل شده است از جمله: آیه 69 سوره نساء، آیه 52 سوره انعام، آیه 107 سوره نحل، آیه 28 سوره کهف. او بعد از رحلت پیغمبر به رغم اصرار ابوبکر، هیچ اذان نگفت جز مواردی که یکبار به درخواست حضرت فاطمه زهرا سلام اله علیها بود ولی چون آن حضرت به یاد مصائب پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد به ناچار بلال اذان را ناتمام رها کرد. دیگر بار زمانی بود که او برای زیارت قبر پیامبر در مدینه بود، حسنین از او درخواست کردند که اذان بگوید او نیز پذیرفت و این حادثه به شدت مدینه را تحت تاثیر قرار داد و آخرین مرتبه وقتی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت و در منطقه «جابیه» به درخواست مسلمانان، از بلال خواست تا اذان گفت و همه به یاد دوران رسول خدا سخت گریستند.
پانویس
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت اول، باب اول، در تاريخ حضرت خاتم الانبياء ، به نقل از نفس الرحمان، محدث نورى، ص378.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت اول، باب اول، در تاريخ حضرت خاتم الانبياء.
- دانشنامه رشد.
- دايرة المعارف طهور، بازیابی: 16 بهمن 1392.
- بلال، ویکی شیعه