آیه 95 سوره نساء
<<94 | آیه 95 سوره نساء | 96>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هرگز مؤمنانی که بدون عذر از جهاد بازنشستند با آنان که به مال و جان در راه خدا جهاد کنند یکسان نخواهند بود، خدا مجاهدان (فداکار) به مال و جان را بر بازنشستگان (از جهاد) بلندی و برتری بخشیده و همه (اهل ایمان) را وعده پاداش نیکو فرموده، و خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان به اجر و ثوابی بزرگ برتری داده است.
آن گروه از مؤمنانی که بدون بیماری جسمی [و نقص مالی، و عذر دیگر، از رفتن به جهاد خودداری کردند و] در خانه نشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با اموال و جان هایشان به جهاد برخاستند، یکسان نیستند. خدا کسانی را که با اموال و جان هایشان جهاد می کنند به مقام و مرتبه ای بزرگ بر خانه نشینان برتری بخشیده است. و هر یک [از این دو گروه] را [به خاطر ایمان و عمل صالحشان] وعده پاداش نیک داده، و جهادکنندگان را بر خانه نشینانِ [بی عُذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است.
مؤمنان خانهنشين كه زيانديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند. خداوند، كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند به درجهاى بر خانهنشينان مزيت بخشيده، و همه را خدا وعده [پاداش] نيكو داده، و[لى] مجاهدان را بر خانهنشينان به پاداشى بزرگ، برترى بخشيده است؛
مؤمنانى كه بىهيچ رنج و آسيبى از جنگ سر مىتابند با كسانى كه به مال و جان خويش در راه خدا جهاد مىكنند برابر نيستند. خدا كسانى را كه به مال و جان خويش جهاد مىكنند بر آنان كه از جنگ سر مىتابند به درجتى برترى داده است. و خدا همه را وعدههاى نيكو داده است. و جهادكنندگان را بر آنها كه از جهاد سر مىتابند به مزدى بزرگ برترى نهاده است.
(هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترککنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قاعدون: قعود: نشستن. قاعد: نشسته. قاعدون: نشستگان، مراد كسانى هستند كه بجنگ نمى روند.
اولى الضرر: صاحبان آفت. مثل مريض، نابينا، لنگ و نظير آن كه از جهاد معذور مى باشند.
الحسنى: نيكو. حسنى وصف است، مثل: وعده حسنى (وعده خوب).
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: وقتى كه اين آية نازل گرديد بنا به روايت براء بن عازب و زيد بن ارقم و زيد ابن ثابت در اين موقع عمرو بن اممكتوم سر رسيد. و گفت: يا رسول اللّه من كه كور هستم در چه موقعيتى قرار مى گيرم و آيه «غير اولى الضّرر» نازل گرديد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً «95»
مؤمنانى كه بدون عذر و ضرر (مثل بيمارى و معلوليّت) از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانى كه با اموال و جانهاى خويش در راه خدا جهاد مىكنند، يكسان نيستند.
خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجهاى برترى داده است. خداوند همه مؤمنان را وعدهى (پاداش) نيكتر داده است، ولى خدا مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگى برترى داده است.
جلد 2 - صفحه 138
نکته ها
كسانى كه به جبههى جهاد نمىروند، چند گروهند: منافقان بىايمان، مسلمانان ترسو، رفاهطلبان، شكّاكان، بىهمّتان كه مىگويند: با مال و بيان و قلم و دعا، رزمندگان را دعا و حمايت مىكنيم، و جهاد، براى ما واجب عينى نيست. اين آيه، به اين گروه آخر مربوط مىشود و از آنان انتقاد مىكند. زيرا گروههاى ديگر در موارد متعدّد به شدّت مورد انتقاد قرار گرفتهاند و هيچگونه مقام و درجهاى ندارند تا مجاهدان يك درجه بالاتر از آنان باشند.
در روايات آمده است، كسانى كه به خاطر بيمارى نمىتوانند بجنگند ولى دلشان همراه رزمندگان است، با آنان در ثواب جهاد برابرند. «1»
آيه مربوط به واجب كفايى است و اگر جهاد واجب عينى بود، از قاعدان به عنوان متخلّف ياد مىشد.
پیام ها
1- شيوهى تبليغ و تشويق، بايد مرحلهاى باشد. (ابتدا فرمود: «لا يَسْتَوِي»، سپس فرمود: «دَرَجَةً» و در آخر: «أَجْراً عَظِيماً»
2- با هر كس بايد به نحوى سخن گفت: قرآن با مؤمنان جبهه نرفته و منافقان و ترسوها و رفاه طلبان برخورد متفاوت دارد. تنها با كلمه «قاعدين» از مؤمنان جبهه نرفته ياد كرده است.
3- آنان كه مشكلات جسمى دارند از جهاد معافند. «غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ»
4- جهاد مالى در كنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانهى مالى، جبهه ضعيف مىشود. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- كمكهاى داوطلبانهى مردم، از جمله منابع تأمين بودجههاى دفاعى است. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
6- هر كجا ناباورى مردم اتمال دارد، اصرار و تكرار لازم است. (در اين آيه و آيه
«1». تفسير صافى.
جلد 2 - صفحه 139
بعد جملهى «فَضَّلَ اللَّهُ» و «دَرَجَةً» تكرار شده است.)
7- خدمات و تلاش هر كس محترم است و به خاطر شركت كسانى در جبهه، نبايد ارزشهاى ديگران ناديده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد ديگران هرگز. «كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى»
8- هر كس در هر موقعيّت و مقام و خدمتى كه باشد، بايد بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
9- اگر خداوند به رزمندگان فضيلت داده است، پس جامعه هم بايد براى مجاهدان و شهدا در اجتماع، گزينشها و برخوردها حساب خاصى باز كند. (البتّه به شرطى كه براى رزمنده نيز توقّعات نابجا پيدا نشود و گرفتار سوء عاقبت نگردد). «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً (95)
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 92.
«2» شبيه مضمون اين حديث با اندكى اختلاف در اصول كافى، جلد 3، باب الصمت و حفظ اللسان، صفحه 178، حديث 20، از امام صادق عليه السّلام نقل شده است.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 545
شأن نزول: ابو حمزه ثمالى در تفسير خود آورده كه: در حين رفتن به غزوه تبوك، جمعى تخلف نمودند از آن، مانند كعب بن مالك از بنى سلمه، و مرارة بن ربيع از بنى عمر بن عوف، و هلال بن اميه از بنى واقف و عبد اللّه بن امّ مكتوم كه به جهت كورى زبان به اعتذار گشود. عرض كرد: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من نابينا هستم و بدان سبب از مقاتله محروم ماندهام.
حق تعالى آيه شريفه در باره آنها نازل فرمود:
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ: مساوى يكديگر نيستند نشستگان در خانه خود از مؤمنين، غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ: غير صاحبان بيمارى و عجز. مروى است كه از زيد بن ثابت كه چون اين آيه نازل شد، در او لفظ «غير اولى الضرر» نبود.
ابن امّ مكتوم گفت: من خدمت رسول رفتم، عرض كردم: يا رسول اللّه حال من چون باشد كه نابينايم و از جهاد عاجزم؟ همان زمان آثار وحى بر آن حضرت ظاهر شد و ران آن حضرت به ران من بود، به حيثيتى ران مبارك ثقيل شد كه ترسيدم ران من خرد شود. بعد از كشف آن حال فرمود: بنويس «من المؤمنين غير اولى الضرر»، يعنى مساوى هم نيستند مؤمنان غير عاجز كه نشينندگانند از قتال. وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و جهاد كنندگان در راه خدا و طلب امتثال به او، بِأَمْوالِهِمْ: به مالهاى خود كه تهيه اسباب قتال و تجهيز مقاتلان مىكنند، وَ أَنْفُسِهِمْ: و به نفسهاى خود كه در معرض قتل مىآورند، و چگونه برابر تواند بود كسى كه راحت و تنپرورى كند، با آنكه در معركه جهاد جانبازى نمايد.
نكته: فايده ذكر عدم استوا به ذكر تفاوت است بينهما، به جهت ترغيب قاعد از جهاد، به جهت رفع او در رتبه و نفس از انحطاط منزله خود.
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 546
وَ أَنْفُسِهِمْ: فضيلت داد خداوند جهاد كنندگان را به مالها و نفسهاى خود، عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً: بر نشينندگان به عذر، درجه و مرتبهاى كه آن غنيمت و ظفر و نام نيكو است. وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى: و همه را از قاعدان به عذر كه ميل به جهاد دارند و نميتوانند. يا از مطلق قاعدان و مجاهدان وعده فرموده است خداوند تعالى ايشان را مثوبت و پاداش نيكو، كه آن بهشت است به جهت حسن عقيده و خلوص نيت. اما تفاضل درجات و تفاوت مراتب به زيادتى عمل خواهد بود. وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً: و تفضيل داد خداوند مجاهدان را بر نشستگان با عذر يا بىعذر، اجرى عظيم. كأنّه فرمايد: مجاهدين را زياده بر قاعدين اجر عطا خواهد شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً (95)
ترجمه
برابر نيستند بازنشستهگان از مؤمنان غير صاحبان گزند و جهاد كنندگان در راه خدا به مالهاى خودشان و جانهاى خودشان فضيلت داد خدا جهاد كنندگان را به مالهاى خودشان و جانهاى خودشان بر بازنشستهگان بمرتبه و همه را وعده داد خدا به نيكى و فضيلت داد خدا جهاد كنندگان را بر بازنشستهگان بمزدى بزرگ..
تفسير
در مجمع نقل نموده كه نازل شده است در باره كعب بن مالك از بنى سلمه و مرارة بن ربيع از بنى عمرو بن عوف و هلال بن اميّه از بنى واقف كه تخلف نمودند از پيغمبر (ص) در جنگ تبوك و خداوند معذور داشته است صاحبان ضرر را و او عبد اللّه بن امّ مكتوم است و فرموده است روايت نموده است او را ابو حمزه ثمالى در تفسيرش و در عوالى روايت نموده است از زيد بن ثابت كه در آيه استثناء غير اولى الضرر نبود ابن ام مكتوم كور بود آمد در حضور پيغمبر با آنكه گريه ميكرد عرض كرد يا رسول اللّه چگونه است حال كسيكه استطاعت جهاد نداشته باشد ناگهان آثار وحى ثانيا بر حضرت روى داد پس بحال آمد و فرمود قرائت كن غير اولى الضرر و من ملحق نمودم آنرا حقير عرض ميكنم شان نزول مخصّص نيست پس حكم اختصاص بابن امّ مكتوم يا كور ندارد هر كس مريض يا مضطر يا عاجز باشد مستثنى است و آيه دلالت بر افضليت مجاهدين از اين قبيل اشخاص ندارد چون اينها داخل در هيچ يك از دو طرف تفضيل نيستند نه آنكه دلالت بر مساوات آنها با مجاهدين داشته باشد چنانچه در نفحات استظهار فرموده و قاعدين بدون عذر هم دو دستهاند يكدسته كسانى هستند كه با حاجت اسلام بقيام آنها قعود نمودند كه آنها را متخلفين از جهاد گويند نه قاعدين و وعده احسان شامل حال آنها نيست دسته ديگر كسانى هستند كه بواسطه وجود من به الكفايه و عدم حاجت بقيام آنها قعود نمودهاند آنها البته بواسطه حسن فطرت و خلوص نيت و حضور در مقام طاعت مورد حسن خاتمت و مشمول وعده احسانند لكن كارى نكردهاند كه مستحق اجر عظيم باشند و هم رتبه با مجاهدين گردند كه جان و مال خودشان را در راه خدا بذل نمودهاند و اينها هم دو دستهاند يكدسته كسانى هستند كه مصلحت اسلام در قعود آنها بوده كه حافظ ثغور و مدبّر امور مسلمين باشند و بامر والى اسلام قعود نمودهاند با آنكه كمال حضور و شوق را بجهاد داشتهاند مانند امير المؤمنين (ع) چنانچه از
جلد 2 صفحه 106
پيغمبر (ص) در جوامع نقل شده است كه در شأن آنها فرمود باقى گذارديد شما در مدينه كسانى را كه نپيموديد راهى را و نه قطع كرديد منزليرا مگر آنكه آنها با شما بودند بلكه ممكن است گفته شود كه اطلاق قاعد بر اين جماعت نميشود زيرا كه اينها قائم بامرند خواه وقوف باشد خواه حركت و از دو طرف تفضيل خارجند دسته ديگر كسانى هستند كه مخير بودند بين قيام و قعود براى وجود عدّه كافى و آنها قعود را اختيار نمودند كه قدر متيقن از قاعدين آنانند و مفضل عليهم ميباشند قطعا بدرجه و مرتبه و تفاوت درجات و مراتب بر حسب احوال قاعد و مجاهد و جهت قعود و جهاد و حدّ جدّيت و سعى در مجاهدت و خلوص نيّت است بلكه بنظر حقير بعدد اشخاص مجاهدين و قاعدين خواهد بود و اجر عظيم مخصوص بمجاهدين است و معلوم است كه جهت فضيلت و اجر جهاد است كه بر ترك آن مترتب نيست و مقصود بيان حال مجاهد و قاعد از غير جهت جهاد و قعود نيست زيرا كه ممكن است قاعدى بجهات ديگرى افضل از مجاهدى باشد پس موردى از براى تمسك باين آيه بر افضليت شخص مجاهدى بر قاعدى نمىماند زيرا منظور تفضيل جهاد بر قعود است نه مجاهد بر قاعد بعنوان شخصى و براى اثبات افضليت امير المؤمنين (ع) حاجت باين تشبثات نيست كه پيغمبر (ص) را العياذ باللّه جزء قاعدين شمرد با آنكه سلطان مجاهدين بوده و در غزوات پيش قدم و فرمان فرماى لشگر اولى بصدق اسم مجاهد است از افراد و اللّه الهادى الى سبيل الرشاد و شايد نكته تكرار لفظ مجاهدين و قاعدين در آيه همين باشد كه علاوه بر آنكه علت ثبوت فضل و مزيّت اجر در كلام معلوم گردد دلالتش بر جهت فضل و اجر و القاء جهات شخصيّه اتم باشد و از آنچه بيان شد مواقع نظر در نفحات و صافى بر ارباب ذوق و سليقه مكشوف خواهد شد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَستَوِي القاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ المُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم عَلَي القاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الحُسني وَ فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ عَلَي القاعِدِينَ أَجراً عَظِيماً (95)
مساوي نيستند كساني که قعود كردند در امر جهاد از مؤمنين غير آنهايي که صاحب ضرر بودند و معذور بودند از رفتن بجهاد با آنهايي که جهاد نمودند در راه خداوند ببذل مال و جان البته مجاهدين درجات فضل آنها نزد خدا بالاتر است چه ببذل مال و چه ببذل جان با اينكه همه مؤمنين را خداوند وعده حسني فرموده و همه اهل سعادت هستند لكن اجر عظيم از براي مجاهدين است و آنها بر قاعدين تفضيل داده شده از ناحيه حق.
اينکه آيه شريفه در موردي است که جهاد واجب كفايي باشد که قيام من به الكفاية مسقط تكليف از بقيه شود و الّا اگر واجب عيني بود تخلّف و قعود از جهاد از معاصي كبيره و استحقاق عذاب داشت، چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد وَ ما كانَ المُؤمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَو لا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ الايه توبه آيه 121، و كساني که قعود كردند و لو تكليف از آنها ساقط شد و مؤاخذه ندارند لكن مسلّم است که فضيلت جهاد را درك نكردند و بمثوبات آن نائل نخواهند شد و اينکه حكم در جميع واجبات كفايي جاريست لذا گفتند وجوب كفايي است و استحباب عيني است.
مثلا تحصيل علم اجتهاد و استنباط احكام در هر عصري واجب كفايي است ولي كساني که قيام ميكنند آن فضائل و مثوبات مترتبه بر تحصيل علم را درك ميكنند که ديگران محروم هستند.
جلد 5 - صفحه 177
و معناي واجب كفايي اينست که اگر همه ترك كردند تمام معاقب هستند و اينکه حكم شامل حال كساني است که مشمول تكليف بوجوب كفايي باشند، البته قيام كنندگان بر تاركين برتري دارند، و اما كساني که اصلا مكلف بجهاد نبودند نه بوجوب عيني و نه كفايي مثل اولي الضرر از جهت عمي يا فلج يا مرض يا جهات ديگر که مسقط تكليف است آنها ممكن است بعض فضائل مجاهدين را درك كنند بخصوص اگر قاصد بودند و آرزو ميكردند که اي كاش ما هم ميتوانستيم برويم و كمك بمجاهدين نمائيم چنانچه در مورد آنها ميفرمايد لَيسَ عَلَي الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَي المَرضي وَ لا عَلَي الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنفِقُونَ حَرَجٌ الي قوله تعالي وَ أَعيُنُهُم تَفِيضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَناً أَلّا يَجِدُوا ما يُنفِقُونَ توبه آيه 92، چنانچه در اخبار دارد
(من احب عمل قوم فهو معهم)
(الراضي بفعل قوم كالداخل فيهم)
(نية المؤمن خير من عمله)
و غير اينها لذا ميفرمايد لا يَستَوِي القاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ كساني که تكليف جهاد بر آنها آمد بوجوب كفايي و مسامحه كردند در رفتن جهاد و در عهده ديگران گذاشتند و باعذاري خود را معاف دانستند و سستي نمودند.
غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ كساني که مكلّف نبودند بجهاد بواسطه ضرري که بآنها متوجه شده از ضعف و پيري و فقر و كوري و فلج و امثال اينها که اينها مستثني هستند از اينکه تكليف.
وَ المُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ البته فرق دارند، مجاهد كجا قاعد كجا نظير عالم و جاهل، عادل و فاسق، متّقي و عاصي و هكذا (باموالهم) راجع بتمكنين که بهترين اموال ماليست که صرف شود در تقويت اسلام و دفع كفار (و انفسهم) که در ميدان جنگ حاضر يا ظفر يا شهادت احدي الحسنيين.
فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم عَلَي القاعِدِينَ دَرَجَةً بيان عدم تساوي است و مراد از درجه همان اجر عظيم است که بيان ميفرمايد وَ كُلًّا
جلد 5 - صفحه 178
وَعَدَ اللّهُ الحُسني يعني كلّا از قاعدين چون ايمان دارند و تكليف جهاد هم از آنها بقيام مجاهدين ساقط شده و گناه نكردند و از مجاهدين که قيام نمودند خدا وعده حسني داده و در آيات بسيار از حيث حور، قصور و ساير نعم دنيوي و اخروي که بمؤمنين و صالحين و متّقين وعده داده و خلف وعده محال است ولي مجاهدين اضافه بر اينکه وعدهها اجر عظيمي در پيشگاه ربوبي دارند.
وَ فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ عَلَي القاعِدِينَ أَجراً عَظِيماً مخصوصا مجاهدين در ركاب ابي عبد اللّه عليه السّلام که امتياز بزرگي بر ساير مجاهدين در ركاب پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين حتي مجاهدين در ركاب بقية اللّه (عج) دارند زيرا ساير مجاهدين اميد فتح و غنيمت داشتند و اينها جز شهادت مقصود ديگري نداشتند بالاخص قمر بني هاشم که فرمود
(ان لعمي العباس درجة عند اللّه يغبطها جميع الشهداء.)
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 95)
در آیات گذشته سخن از جهاد در میان بود، این آیه مقایسهای در میان مجاهدان و غیر مجاهدان به عمل آورده، می گوید: «افراد با ایمانی که از شرکت در میدان جهاد خودداری می کنند، و بیماری خاصی که آنها را از شرکت در این میدان مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانی که در راه خدا و اعلای کلمه حق با مال و جان خود جهاد می کنند یکسان نیستند» (لا یستَوِی القاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ المُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم).
سپس برتری مجاهدان را بار دیگر به صورت صریحتر و آشکارتر بیان کرده، می فرماید: «خداوند مجاهدانی را که با مال و جان خود در راهش پیکار می کنند بر خودداریکنندگان از شرکت در میدان جهاد برتری عظیمی بخشیده» (فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِینَ بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم عَلَی القاعِدِینَ دَرَجَةً).
ولی چون نقطه مقابل این دسته از مجاهدان افرادی هستند که جهاد برای آنها واجب عینی نبوده و یا این که به خاطر بیماری و ناتوانی و علل دیگر قادر به شرکت در میدان جنگ نبودهاند لذا برای این که پاداش نیت صالح و ایمان و سایر اعمال نیک آنها نادیده گرفته نشود به آنها نیز وعده نیک داده، می فرماید: «به هر دو دسته (مجاهدان و غیر مجاهدان) وعده نیک داده است» (وَ کلًّا وَعَدَ اللّهُ الحُسنی).
ولی از آنجا که اهمیت جهاد در منطق اسلام از این هم بیشتر است بار دیگر به سراغ مجاهدان رفته و تأکید می کند که «خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظیمی بخشیده است» (وَ فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِینَ عَلَی القاعِدِینَ أَجراً عَظِیماً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ در صحيح ترمذى از ابن عباس و نيز طبرى در تفسير خويش از طرق كثيره چنين روايت كرده اند كه درباره عبدالله بن اممكتوم و عمرو و عبدالله بن جحش نازل گرديده است، چنان كه صاحب كشف الاسرار نيز آن را تأييد كرده است و گويد كه عمرو مؤذن رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است.
- ↑ صاحب مجمع البيان گويد: آيه درباره كعب بن مالك از بنىسلمة و مرارة بن ربيع از بنى عمرو بن عوف و هلال بن امية از بنى واقف نازل شده كه از دستور پيامبر در شركت نمودن در جنگ تبوك تخلف ورزيدند و خداوند پوزش صاحبان عذر موجه را از قبيل عبدالله بن اممكتوم پذيرفت براى اين كه كور بوده يعنى (اولى الضّرر) چنان كه در تفسير ابوحمزه ثمالى نيز ذكر شده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 234.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.